۱۰ قهرمان ویدیوگیمی که گذشته تاریکی داشتند
گاهی اوقات، شخصیتهای بازیهای ویدیویی با پسزمینهای تراژدیک خلق میشوند که از بسیاری جهات، آنها را به قهرمانهای بهتری تبدیل میکند...
شخصیتهای اصلی بازیهای ویدیویی قهرمانانی هستند که تا مدتها به یاد ما میمانند. بسیاری از آنها بر اساس ارزشها و آرزوهای خود زندگی کرده و یا آن که جان خود را فدا میکنند. اما گاهی اوقات، شخصیتهای بازیهای ویدیویی با پسزمینهای تراژدیک خلق میشوند که از بسیاری جهات، آنها را به قهرمانهای بهتری تبدیل میکند.
دانستن اینکه این قهرمانها باید یک تراژدی وحشتناک را پشت سر بگذارند، آنها را از نظر بازیکن آسیبپذیر کرده و میزان همدردی و راحتی برقراری ارتباط با او را افزایش میدهد. اگرچه که یک داستان غمانگیز به توضیح اقدامات غیراخلاقی ممکن که در طول بازی اتفاق میافتد کمک میکند. در این مقاله قرار است که با هم به سراغ این قهرمانها برویم و با گذشته تاریک آنها بیشتر آشنا شویم. با ویجیاتو همراه باشید.
Kratos
کریتوس قبل از رسیدن به حماسهی نورس، اتفاقات وحشتناکی را برای رسیدن به نقطهی کنونیاش پشت سر گذاشته. او برای تبدیل شدن به خدای جنگ فعلی باید با مرگ برادرش دیموس در کودکی مواجه میشد و به طرز غمانگیزی، به صورت ناآگاهانه همسر و فرزندش را به دست آرس میکشت. در گاد آو وار امروزی، کریتوس از سرزمین یونان دور شده، اما همچنان درد از دست دادن خانوادهاش را تحمل می کند و از طرفی دیگر همسرش را به دلیل بیماری از دست داده و برای بزرگ کردن پسرش تنها مانده است.
غم و اندوه و از دست دادن عزیزان در طول این سری بازی بارها تکرار میشود و در طول این مدت، بازیکن از صمیم قلب درک میکند که تا چه حد کریتوس جدید نیاز دارد تا از خانوادهی جدیدش محافظت کند. در کل غم از دست دادن خانواده کریتوس چه در وطنش و چه در میدگارد، لایهای عمیق به شخصیت او می افزاید که گیمرها تا به حال آن را ندیده بودند.
Master Chief
مستر چیف همیشه به عنوان یک نماد برای برند Xbox شناخته میشود و شخصیت بسیار سرسختی است. در ظاهر، او یک شخصیت ساده به نظر میرسد اما رمان «The Fall of Reach» در سال ۲۰۰۱، داستان وحشتناکی از این قهرمان به ظاهر ساده را برای مخاطب تعریف میکند.
زمانی که مسترچیف یک پسر جوان بود، او را از خانوادهاش جدا کردند. اتقاقی که صرفا پیشزمینهی تراژدیهای بعدی زندگی چیف شد. او با دیگر کودکانی که از خانوادهشان گرفته شدند در میان یک جنگل گرمسیری رها ، تحت درمانهای پزشکی قرار گرفت و با زور و آزمایش بسیار تبدیل به یک سرباز فوقالعاده قدرتمند شد. بلاهای بسیاری که بر سر چیف آمد باعث شد تا او تبدیل به یک اسپارتان قدرتمند شود؛ همچنین این ماجرایی است که طرفداران انتظار آن را ندارند، به خصوص با وجود تصوری که گیمرها از مسترچیف در قسمت اول هیلو داشتهاند.
Joel
جوئل یک نماد محبوب برای پلیاستیشن است. بیش از ده سال از اولین حضور جوئل در دنیای ویدیو گیم میگذرد و او را میتوان دلیل بزرگی مبنی بر آن دانست که چرا The Last of Us یکی از محبوب ترین فرنچایزهای Naughty Dog است. در پیش درآمد «لست آو آس»، پس از آن که لحظات پدرانهای میان جوئل و سارا اتفاق میافتد، نهایتا متوجه فاجعهی در حال وقوع میشود.
در ادامه به شکل غم انگیزی، ارتش دستور میگیرد تا افراد مشکوک به بیماری را از بین ببرد و در این بین اگرچه جوئل و برادرش تامی از این حمله جان سالم به در میبرند، اما سارا از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله قرار گرفته و جوئل شاهد مرگ دختر خردسال خود در آغوشش میشود. در ادامه با وجود آن که بازی ادامه مییابد، اما این اتفاق فراموش نمیشود و بیمیلی جوئل برای تبدیل شدن به پدری برای الی، یادآور تراژدی بسیار دلخراش این کاراکتر است.
Edith Finch
Edith Finch قهرمان اصلی بازی What Remains of Edith Finch در سال ۲۰۱۷ است. او پس از به ارث بردن عمارت خانوادگی خود باز میگردد تا بفهمد چه اتفاقی برای اجدادش افتاده است. شجرهنامه خانوادهی او بسیار بزرگ است و شامل ۱۹ شخصیت مختلف از جمله Edith میشود که هر یک از آنها داستانهای صمیمانه، دوستداشتنی و معمولا فریبندهای دارند که توسط ادیث روایت میشود و هنگامی که در خانه قدم میزند، آنها را با علاقه به یاد میآورد.
به نظر میرسد که این خانواده طلسم شده و تمامی اعضای آن نهایتا فوت شده و هر یک به شکل عجیب و غریبی کشته شدهاند. عنصر رئالیسم جادویی در بازی به فضای اندوهگینش میافزاید و آن که ادیث مجبور شده تا مرگ هر یک را تماشا کند اوضاع را نارحتکنندهتر از قبل جلوه میدهد و خلاصه آن که غصه خوردن بازیکن به هنگام تماشای این اتفاقات اجتناب ناپذیر است.
Max Payne
سه گانه مکس پین مملو از داستان سرایی تاریک با حال و هوایی غمآلود است که آمیخته به سکانسهای مهیج و اکشن بیمغز است. رمدی تایید کرده که Max Payne 1 & 2 در حال بازسازی هستند و در مرحله پیش تولید قرار دارند که طرفداران سریال از این بابت سپاسگزار خواهند بود.
در بازی ابتدایی مکس پین، همسرش میشل و دختر تازه متولد شدهشان رز توسط معتادانی که تحت تاثیر مواد مخدر هستند کشته میشوند و البته این پایان تراژدی نیست و تا انتها اتفاقات غمانگیز بسیاری در بازی رخ میدهد. تمام اینها دلایلی مبنی بر محبوبیت مکس است. ماهیت گیج و خشن او به عنوان افسر پلیس الکلی و دمدمی مزاج برای اکثر افراد عجیب است، اما برای هواداران این سری، با توجه به تمام آنچه که مکس گذرانده، کاملاً قابل درک است.
Corvo Attano
زندگی Corvo Attano به عنوان قاتل سری Dishonored بسیار جالب و مرموز به نظر میرسد. او مهارتهای افسانهای و تواناییهای مخفی کاری خارقالعاده دارد، دارای قدرتهای ماوراء طبیعی است، یک شمشیرباز و تیرانداز ماهر است و در پارکور مهارت دارد. طیف وسیع توانایی های او باعث می شود بازیکن احساس شکست ناپذیری کند و فهمیدن دلیل آن کار سختی نیست.
با این حال، زندگی او قبل از وقایع Dunwall، شهری که اولین بازی در آن جریان دارد، بسیار تیره و تار است. کوروو در خانوادهای فقیر به دنیا آمد و در یک منطقه سطح پایین در کارناکا (که داستان دیسآنرد دوم در آن اتفاق میافتد) بزرگ شد. پدرش زمانی که او تنها بود در یک تصادف کشته شد. خواهرش بئاتریسی به جزیرهای به نام مورلی نقل مکان کرد و پس از آن خانواده دیگر هیچ خبری از او نداشتند. مادرش پس از اینکه خود کوروو برای خدمت به امپراتوری رفت، درگذشت. حتی او شاهد مرگ معشوقش جسمین، همراه با ربوده شدن دخترشان امیلی بود. میزان آسیبی که کوروو مجبور به تحمل آن شده است، حداقل قابل تصور نیست.
Martin Walker
Spec Ops: The Line داستان قهرمانی به نام کاپیتان مارتین واکر است. او به همراه تیمش به دبی نابود شدهای که گرفتار یک فاجعه شده فرستاده می شود تا پس از تماس با تیم شناسایی قبلی، آنها را بازیابی کند. واکر باور دارد که کنراد سرکشی کرده و مرتکب جنایاتی علیه غیرنظامیان منطقه شده است. در طول بازی او مجبور است تا انتخابهای دشواری داشته باشد و با وجود اعتراضهای تیمش، بسیاری از سربازان و بازماندگان کنراد را در این فرآیند بکشد.
سلامت روان کاپیتان در ادامه بازی به وضوح رو به وخامت است. در پایان، بازیکن متوجه میشود که کنراد فقط یک توهم در ذهن واکر است و همه غیرنظامیان در واقع به دست خود واکر که هزاران نفر را در بازه زمانی یک روز کشته است، بی دلیل کشته شدهاند. مهم نیست که بازیکن کدام یک از چهار پایان را دریافت کند او نه تنها از دستوراتش اطاعت نکرد، بلکه تعداد بسیاری غیرنظامی و سرباز را به شیوههای فجیعی کشت و در فعالیتهای تحریم شده توسط دولت ایالات متحده در یک منطقه جنگ زده دخالت کرد. Spec Ops: The Line یک تفسیر غم انگیز در مورد PTSD، جنگ و انتقام است و داستانی تاریک در مورد اینکه چگونه گذشته یک فرد میتواند زندگیاش را نابود کند را به تصویر میکشد.
Ethan Mars
ایتن یک فرد عادی مثل من و شما بود که در کنار همسر و فرزندانش زندگی میکرد و زندگی واقعا خوشی هم داشت. با این وجود، در یک روز بسیار عادی که به بیرون از خانه رفته بود، یکی از فرزندانش یعنی جیسون ناپدید میشود. وقتی ایتن، جیسون را پیدا میکند، بسیار دیر شده و فرزندش را در خیابان پیدا و هنگامی که تلاش میکند تا او را از وسط ترافیک نجات دهد، به همراه فرزندش تصادف میکند. جیسون کشته میشود و خود ایتن نیز، به کما میرود.
وقتی که جیسون از کما باز میگردد، اوضاع جوری برای او سخت میشود که آرزو میکرد که ای کاش کشته شود، چرا که متوجه میشود فرزندش کشته شده و همسرش هم که دیگر نمیتواند با او زندگی کند، در همین شرایط حساس تصمیم میگیرد تا او را رها کرده و طلاق بگیرد. ایتن افسردگی و بیماری روحی میگیرید و در همین بین، کارش را هم رها میکند و در همین شرایط اسفناک است که گرفتار قاتل اوریگامی میشود.
James Sunderland
جیمز ساندرلند گذشتهی بسیار عجیبی داشته است. او عاشقانه زنی به نام مری را دوست داشت و نهایتا مری به یک بیماری بسیار سخت دچار شد که نتیجه آن، رفتارهای ترسناکش بود. برای مثال نوسانات خلقی شدیدی در مری به وجود آمد که نتیجهاش آن بود که به جیمز حمله میکرد و گاهی او را آزار میداد. جیمز برای رهایی از درد و تنهایی به الکل روی آورد و در ادامه دیدن رنج کسی که دوستش داشت، او را عذاب می داد.
تمامی این موارد باعث شده تا جیمز شخصیت شکنندهای داشته باشد و وقتی که نامهای از طرف همسرش از ناکجاآباد به دستش میرسد، او را مجاب میکند تا کسی که این نامه را فرستاده را پیدا کند و از همین رو، به سرزمین تپههای خاموش سفر میکند و ماجراهای بسیار بدتری برایش رخ میدهد! در طول بازی احساسات جیمز و شخصیت شکستهی او مدام بازیکن را آزار میدهد و تمام اینها، از او یک شخصیت به یاد ماندنی خلق میکند.
Senua
سنوئا از کودکی در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود و از همان ابتدا، از یک سری بیماریهای روحی و البته مشکلات چندگانگی شخصیت رنج میکشید و این بیماری رو از مادرش به ارث برده بود. جالب این جاست که در همان کودکی، مادرش به خاطر بیماری مشابهی که داشت دست به خودکشی میزد و سنوئای پنج ساله، شاهد مرگ عزیزترین فرد زندگیش شد. به دلیل این بیماری، پدر سنوئا مدام او و مادرش را عذاب و شکنجه میداد.
جالب است بدانید که پدرش آنقدر از سنوئا بدش میآمد که حتی به وایکینگها کمک کرد که به دهکدهشان حمله کرده و معشوقهی سنوئا را به روش عقاب خونین اعدام کنند و خلاصه آن که اگر قرار است تا یک شخصیت را به عنوان بدشانسترین کاراکتر دنیای ویدیوگیم انتخاب کنیم، احتمالا سنوئا و گذشتهی بسیار تاریکش انتخاب مناسبی خواهد بود.
به نظر شما، تلخترین سرنوشت را کدام کاراکتر داشت؟ حتما نظرتان را با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
حقیقتا مسترچیف گذشتۀ خیلی دردناک تری داشته، (اسپویل کتاب The Fall Of Reach) مرگ دوستی که براش مثل برادر بود، Samuel بعد از دست دادن گروه بزرگی از دوستاش، کشتن افراد ODST بعد کنار گذاشتن تعداد زیادی از دوستاش تا بمیرن بعد هم که کشیدن یه عالمه گرسنگی تو سن 6 سالگی (حقیقتا اینجا فهمیدم یه دزد ماهر هم هست). ولی خداوکیلی دردناک ترین گذشته رو داره به نظرم.
حقیقتا مادر سنوا خودکشی نکرد هااا
پدرش مادرشو سوزوند