نقد فیلم Officer Black Belt | عَیارِ کُرهای
در جست و جوی عدالت برای جامعهای بهتر!
فیلم کرهای «افسر کمربند مشکی» فیلمی با عنوانی یقیناً عجیب و غریب است؛ اما با کمال تعجب، محتوای درون این اثر با آنچه ظاهر فیلم پیشنهاد میکند متفاوت است. در ادامه با نقد فیلم Officer Black Belt همراه ویجیاتو باشید تا ببینیم آیا این فیلم ارزش وقت مخاطب را دارد یا خیر؟!
فیلم افسر کمربند مشکی در مورد یک رزمیکار ماهر به نام لی جونگ دو است که نمیتواند از کنار کسانی که به کمک نیاز دارند به راحتی عبور کند. در این میان او به صورت اتفاقی با یک افسر نظارت بر محکومین آزادشده با پابند الکترونیک آشنا میشود و با او متحد میشود تا با جرم و جنایت مبارزه کرده و از آن جلوگیری کند، اما همه چیز به این راحتی نیست.
شاید در نگاه اول نام Officer Black Belt یا همان افسر کمربند مشکی عنوانی پوچ، احمقانه و دلسردکننده باشد که نمایانگر یک کمدی است. نمیدانم چه کسی فکر میکرد که این نامگذاری برای یک فیلم جالب باشد، اما این عنوان از اساس مخاطب را گمراه میکند. به نظر من با انتخاب چنین اسمی صدمه بزرگی به این پروژه وارد شده است، زیرا این فیلم به طرز شگفت انگیزی داری یک ایده جالب و خوب در مورد ماجرایی جدی است. در واقع این فیلم چیزی است که هدف سرگرمی آن در سطحی بالاتر از حد متوسط یک فیلم کمدی اکشن است. بنابراین، حیف است که عنوانی پوچ و بیهوده بینندگان احتمالی آن را دلسرد کند.
ما در داستان این فیلم کار افسران مشروط در کره جنوبی را دنبال میکنیم که در یک شهر خاص بر فعالیتهای افرادی که از زندان آزاد شدهاند نظارت میکنند. هر کدام از این افراد یک دستگاه الکترونیکی یا پابند دارند که محل اختفای آنها را کنترل میکند. هر افسر آزمایشی با یک افسر به اصطلاح رزمی همراه است، یعنی فردی که در صورت بروز مشکل وظیفه محافظت و کنترل اوضاع را در صحنه دارد.
این نقش قهرمان جوان و خام فیلم است که وقتی از کار در چنین موقعیتی مطلع میشود، این سوال را میپرسد که آیا من از آن لذت خواهم برد یا نه؟! این تنها نقطه شروعی است برای تصویری محکم از بلوغ فردی که در تب و تاب مبارزه با مجرمان جنسی و شبکهای از پدوفیلها، با چیزهای وحشتناک، دشوار و انگیزشی روبرو میشود. در واقع ما با داستان یک جوان پهلوان روبرو میشویم که دوست دارد از توانایی و جوانی خود در جهت مثبت و کسب عدالت اجتماعی بهره بگیرد.
این سوژه و معرفی یک جوان گیمر و ورزشکار رزمی در جست و جوی عدالت، خودش به سادگی روی بیننده تاثیر مثبت میگذارد، چون وقتی ما با آدمهای روانی روبرو هستیم که به بچهها آسیب میزنند، به راحتی میتوان درگیر کاری شد که شخصیت عنوان فیلم آن را به عنوان یک پهلوان انجام میدهد. با توجه به طرح کلی، مسیر روایت به شدت ساده و روشن است و به وضوح به دنبال توسعه شخصیت اصلی به کسی است که جایگاه خود را بر روی زمین پیدا میکند و از به خطر انداختن جان خود نمیترسد. سرعت خوب روایت داستان، بدون طولانی کردن بی منطق پرده اول و تعادل خوب بین اکشن و آنچه از نظر احساسی مهم است، فیلم را به ساعتی سرگرمکننده برای مخاطب تبدیل میکند.
اما برخلاف آنچه در نتفلیکس به عنوان صاحب این اثر گفته میشود، فیلم Officer Black Belt یک کمدی نیست. باید توجه داشت که سوژه فیلم با عبور از پرده ابتدایی داستان به شدت تیره و تاریک میشود. حتی باید این نکته را نیز بیان کرد که افسر کمربند مشکی یک فیلم اکشن اصیل هم نیست، اما در اینجا اکشنهای زیادی مبتنی بر استفاده از هنرهای رزمی فردی وجود دارد. قهرمان فیلم با بازی کیم وو-بین که دارای کمربند مشکی در تکواندو، جودو و کندو است، در نقش اصلی انتخاب شده که همیشه کیفیت مناسبی را به شخصیت اصلی میدهد.
در واقع شما به عنوان مخاطب میبینید که او مردی است با مهارتهایی که به خوبی از آنها برای ارزش دادن به زندگی پهلوانی خود استفاده میکند. اما در این میان نکته مهم آن است که فیلم یک اکشن به سبک آثار هالیوودی نیست که در آن قهرمان لشکری از دشمنان را کتک میزند، نفسش بند نمیآید و کسی او را در طول درگیری حتی لمس هم نمیکند. برخلاف آن رویکرد هالیوودی، سازندگان این فیلم تا حدی بر واقع گرایی تمرکز میکنند و افسر-جنگجو را در درجه اول به عنوان فردی نشان میدهند که میتواند در طول یک درگیری خسته شود، اشتباه کند و عواقب آن را متحمل شود.
به این ترتیب، با در نظر گرفتن مبارزه برای نجات یک کودک از دست یک پدوفیل روانی، داستان این فیلم حال و هوای احساساتی را به دست میآورد که در بین این مبارزات بهطور موثری قابل لمس میشود. این صحنهها گویی در مرز رئالیسم و جادوی فیلم قرار دارند، زیرا سعی میکنند باورپذیر باشند (مثل خستگی، دریافت ضربه و زخم شخصیت اصلی)، اما مشکلات درون فیلم نیز در همین لحظات آشکار میشود، زیرا فیلم باید یک لایه سرگرمی و در در عین حال آگاهانه از این صحنهها به نفع طرح به مخاطب هدیه بدهد. این مشکل باعث تغییر لحن فیلم میشود، یعنی گاهی در میان یک جدیت تلخ، فیلمساز رگهای از کمدی را چاشنی داستان میکند که با لحن کلی اثر همخوانی ندارد.
بنابراین از نظر مفهومی، شما در این فیلم داستان جالبی دارید، سناریو محکم است، قهرمان شما کاریزماتیک است، و در حال کاوش در یک حوزه ضروری در جامعه هستید. با این حال، حتی با وجود آن پایه قوی، چه اتفاقی میافتد وقتی لحن درستی را دریافت نکنید؟! افسر کمربند مشکی به عنوان یک کمدی اکشن به بازار عرضه شد و شما میتوانید این انتخاب را در لحظاتی از فیلم احساس کنید. اما در واقعیت، این بیشتر یک کاوش در کار دشوار نظارت بر مجرمان مشروط، به ویژه کسانی است که مرتکب جنایات خشن روی کودکان شدهاند.
اینکه بگوییم اکشن-کمدی و تجاوز به کودکان واقعاً با هم ترکیب درست یا جالبی شکل میدهد به کلی اشتباه است. به نظر من فیلمساز نتوانسته یک حرف مهم اجتماعی را بر پایه یک لحن و ژانر درست بزند. حتی به نظر من این سناریو میتوانست زمینه مناسبی برای یک مینی سریال اکشن جنایی باشد که زمان بیشتری به بخش جنایتکار داستان میدهد. اما در کل ما با یک فیلم حدوداً دو ساعته روبرو هستیم؛ فیلمی که دائماً از طریق این تغییرات لحنی به گونهای جهش میکند که به این معنی است که هرگز نمیتواند هدف خود را در یک جهت واحد پیدا کند.
در نتیجه باید گفت: افسر کمربند مشکی نمونهای از آن نوع سینماست که با وجدان راحت میتوانیم درباره آن بگوییم: «باحاله، اما لنگ میزنه». ایراد گرفتن از لحن این فیلم ساده است، اما طراحی و ساختار مناسب اکشنها و خود شخصیت قهرمان به فیلم ریتم قابل قبولی میدهد. این یعنی عناصر موفق فیلم جلوهای به آن میبخشد که برای مخاطب عام راضی کننده است. اما در پایان باید گفت اگر افسر کمربند مشکی را دوست داشتید، دیدن فیلم Extreme Job را به شما پیشنهاد میکنم.
اثری مهیج و پر اکشن که سرگرم کننده اما گاهی قابل پیش بینی است؛ البته حضور کیم وو بین به عنوان افسر هنرهای رزمی و قهرمان فیلم ما را درگیر دنبال کردن داستان نگه میدارد، حتی اگر بقیه فیلم با تغییر لحن زیاد انتظارات را برآورده نکند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.