شکست جانی سیلورهند برابر نظام سرمایهداری!
پایان خوش برای آدمایی مثل ما؟ صنعت اشتباه، شخصیتهای اشتباه!
تا به امروز بازیهای فراوانی با فورتنایت همکاری داشتهاند و شخصیتهای خود را برای سود مشترک، به این اثر قرض دادهاند. در جدیدترین همکاریهای متعدد فورتنایت با فرنچایزهای مختلف، شاهد حضور جانی سیلورهند و البته V از دنیای سایبرپانک هستیم. اتفاقی که با انتقادات شدید هواداران این عنوان مواجه شده است. هرچه نباشد، بخش بزرگی از فلسفهی خالق این جهان یعنی Mike Pondsmith مبارزه با سرمایهداری به حساب میآید. این بدین معنا است که نه تنها سایبرپانک ۲۰۷۷ که ما گیمرها میشناسیم، بلکه منبع الهام آن یعنی بوردگیم سایبرپانک ۲۰۲۰ هم به شدت حس و حال مبارزه با کاپیتالیسم را در خود دارد. ویجیاتو در این مقاله با نگاهی انتقادی، به شکست جانی سیلورهند برابر نظام سرمایهداری با تبدیل شدن به خریدی درون برنامهای، میپردازد. فراموش نکنید در جهانی که بزرگترین فسلفهی آن مبارزه با سرمایهداری است، جانی سیلورهند رهبر این مبارزه به حساب میآید.
عقاید و افکار جانی سیلورهند
قبل از هرچیزی باید بگوییم که ما در طول این مطلب، شخصیتها و جهان سایبرپانک ۲۰۷۷ را مد نظر داریم و به غیر از اشارههایی کوچک جهت کامل کردن داستان، کاری با دنیای سایبرپانک ۲۰۲۰ نداریم.
در سایبرپانک ۲۰۷۷ شما در شهر نایت سیتی زندگی میکنید. شهری که اگر در تریلرهای بازی دیده باشید و موسیقی متن آن را شنیده باشید، با وجود مشکلات فراوان، آدمهای زیادی را به خود جذب میکند. دلیل این اتفاق چیست؟ خالق نایت سیتی یعنی Richard Night خود شخصی ضد سرمایهداری بود و از زندگی در شهرهایی که توسط ابرشرکتهایی مانند آراساکا و میلیتک رهبری میشدند، خسته شده بود. به همین دلیل او تصمیم به تاسیس جایی گرفت که از کنترل هر دولت و شرکتی آزاد باشد تا مردم بتوانند آزادانه زندگی خود را بگذرانند. همانطور که احتمالا حدس زدید، چنین کار نیکویی دشمنان زیادی را برای ریچارد خلق کرد و آنها با ناپدید شدن ناگهانی او، کنترل شهر را در دست گرفتند. آراساکا، میلیتک و... کم کم در نایت سیتی نفوذ کردند و از بخش «آزاد بودن آن از کنترل هر دولتی»، نهایت بهره را بردند. حالا شهری که قرار بود بر علیه شرکتها کار کند، تبدیل به مرکز اصلی فرماندهی آنها و نظام سرمایهداری شده بود.
رابرت جان لیندر یا همان جانی سیلورهند، در مقطعی از دوران جوانی خود به ارتش ملحق شد تا بتواند هدفی برای زندگی پیدا کند. اما تو همین دوران جنگ بود که او متوجه واقعیت دنیایی که در آن حضور دارد شد. فساد کامل در دولت ایالات متحده و سربازهایی که به نام ابرشرکتها میمردند و یا برادران خود را میکشند، همگی باعث شدند تا اولین ریشههای تفکرات رادیکال در ذهن جانی شکل بگیرند. او پس از مدتی به دنبال بسیاری دیگر از هم رزمهای خود، از ارتش فرار کرد و با رفتن به شهر نایت سیتی، جایی که ارتش کنترلی بر آن نداشت، زندگی جدیدی را شروع کرد. سیلورهند در ادامه با تشکیل گروه موسیقی راک سامورایی خیلی زود شروع به خواندن آهنگهایی در مورد یاغیگری و البته مبارزه با سیستم کرد.
در طی همین سالها بود که جانی با Alt Cunningham، نت رانری بی نظیر، آشنا شد و رابطهای عاطفی را با او شروع کرد. چیزی که جانی نارسیسیست از آن اطلاع نداشت، اختراع Alt یعنی Soulkiller بود. اگر بازی را تجربه کرده باشید، احتمالا کاربرد این تکنولوژی را میدانید. به کمک Soulkiller شما میتوانید ذهن هر فردی را از بدن جدا کرده و به طور خلاصه آنها را جاویدان کنید. چنین چیزی در نگاه اول، ایدهی بسیار خوبی است اما در دست ابرشرکتها، تنها تبدیل به سلاحی قدرتمند میشود. آراساکا دقیقا به همین دلیل خیلی زود به فکر دستگیری Alt افتاد و در این میان، درگیریهایی را هم با جانی ایجاد کرد. سیلورهند که فکر میکرد آراساکا فقط برای ترور او دست به عملیاتهای متعدد زده، روز به روز تنفرش نسبت به آنها افزایش پیدا میکرد.
آراساکا اما بی اهمیت به سر و صداهای سیلورهند، موفق به دستگیری Alt شد. جانی نیز مطابق معمول تصور کرد که این شرکت جهت آسیب رساندن به او، دست به چنین اقدامی زده و به همین دلیل خیلی زود با کمک دوستان خود برای نجات Alt به برج آراساکا حمله کرد. اقدامی که البته فایدهای نداشت و تا قبل از رسیدن آنها به برج، Alt حداقل به صورت فیزیکی، از دست رفته بود. راکر داستان ما که حالا علاوه بر تنفر، حس انتقام را هم پیدا کرده بود، طولی نکشید تا دوباره به آراساکا حمله کند. این بار او با در دست داشتن یک بمب هستهای کوچک، به برج این شرکت رفت و با انفجار آن تعداد زیادی آدم بی گناه را هم به قتل رساند. در نهایت نیز، جانی قبل از آن که بتواند فرار کند، توسط آدام اسمشر بدون ذرهای دردسر، کشته شد.
در خاطرات سیلورهند که بازیکن آنها را بازی میکند روایت متفاوتی را شاهد هستیم. در حقیقت ما داریم برداشت و خاطرات شخصی او را مشاهده میکنیم، چیزی که با واقعیت فاصله بسیار زیادی دارد. آراساکا هیچوقت اهمیتی به جانی نمیداد و حملهی او به برج آنها، نقشهای زیرکانه از سمت میلیتک بود. سابورو آراساکا هیچگاه دستور مستقیمی جهت دیدن جانی به صورت رو در رو نداده بود و بدن بی جان او هرگز به بیرون ساختمان منتقل نشد. بدین ترتیب جانی سیلورهند نه تنها رقیبی قدرتمند برای اسمشر نبود، بلکه در نقشهی به ظاهر یاغیگرایانهی خود کمک شایانی به ابرشرکت رقیب یعنی میلیتک کرده بود.
حالا راحتتر میتوانیم حس تنفر جانی نسبت به ابر شرکتها و البته نظام سرمایهداری را درک کنیم. او که بعد از دوران جوانی، زندگی خود را کاملا وقف مبارزه با آنها کرده بود، در نهایت به بدترین شکل ممکن مورد استفاده قرار گرفت و کشته شد. سخنرانی معروف او در بازی به صورت کامل طرز فکر او را توضیح میدهد.
«من شاهد آن بودم که شرکتها، نایت سیتی را تبدیل به ماشینی کردند که با روح و روان نابود شدهی مردم و جیب خالی آنها، حرکت میکند. شرکتها مدتهاست که زندگی ما را کنترل کرده و چیزهای زیادی از ما گرفتند و حالا به دنبال روح ما هستند. من اعلان جنگ کردم، نه بخاطر آن که سرمایهداری خاری در چشمم است و یا از سر دلتنگی برای آمریکایی که از دست رفته. این جنگ، جنگ مردم در برابر سیستمی است که از کنترل ما خارج شده.»
جانی سیلورهندخریدهای درون برنامهای
صحبت به صورت تخصصی در مورد نظام سرمایهداری، بسیار مفصلتر و البته از دانش من خارج است. به صورت ساده اما در همین صنعت بازیهای ویدیویی به درجهای رسیدیم که استفاده از اسکین ساده یا همان دیفالت بازی، ناخودآگاه تصویری از توانایی کم بازیکن در ذهن ما میسازد. این اتفاق در حالی است که برخی از آثار مانند کال آو دیوتی علاوه بر ۷۰ دلار قیمت پایهای که میگیرند، در ادامهی راه برای پیش پا افتادهترین چیزها مانند سیستم صوتی بهتر هم پول میگیرند. در واقع ما در نقطهای از صنعت بازیهای ویدیویی هستیم که پول، بدون شک از هر چیز دیگری مهمتر است.
خریدهای درون برنامهای قطعا اصلیترین عامل چنین اتفاقی هستند. در گذشته تمامی بازیها بتل پس نداشتند و شما میتوانستید بهترین آیتمها را با وقت گذاشتن بدست بیاورید. با حضور ناگهانی Microtransactionها اما همه چیز تغییر کرد تا ما حالا با ایدههای ترسناکی مانند بازیهای لایو سرویس مواجه باشیم. بازیهایی که همانطور که از نامشان مشخص است، هرگز تمام نشده و برنامهی نهایی آنها دریافت پول بی نهایت از بازیکن است. این ایده نه تنها باعث خراب شدن برخی از آثار مورد انتظار مانند Suicide Squad Kill the Justice League شده، بلکه باعث پسرفت تعدادی از بازیهای محبوبی که از گذشته وجود داشتند، مانند Rainbow Six Siege هم شده است.
البته که تعداد فراوانی از گیمرها هم هستند که با ایدهی خریدهای درون برنامهای موافق هستند. شاید بسیاری از ما نیز در بازی محبوب خود در نهایت دل را به دریا زده و آیتمهایی خریداری کرده باشیم. بزرگترین حس منفی تجربهی اثری که با تمام وجود عاشق آن هستید، دیدن تیتراژ پایانی و یا حوصله سر بر شدن آن است. چیزهایی مانند اسکینهای جذاب یا بتلپسهایی که هر چند ماه عوض میشوند، همگی باعث میشوند تا بازی محبوب شما هرگز تمام نشود. با این وجود باید با این واقعیت که آثار منفی چنین اتفاقی بسیار بیشتر بوده مواجه شویم. همانطور که Swen Vincke، کارگردان بازی Baldur's Gate 3 در مراسم گیمآواردز امسال گفت، فشار آوردن به سازندگان، نادیده گرفتن درخواست بازیکنان و فکر کردن به سودآوری خالص باعث افت کیفیت شدید صنعت شدهاند.
در حقیقت همانطور که جانی سیلورهند گفت، به غیر از سرمایهداری، ما با سیستمی مواجه هستیم که کنترل آن از دست ما بازیکنان خارج شده است. حالا در اولویتهای بزرگترین شرکتهای بازیسازی لذت بردن بازیکن در رتبهی آخر قرار دارد و شما به دلایل فراوانی، هیچ راهی برای مبارزه ندارید. چنین چیزی تبدیل شدن جانی سیلورهند به یک خرید درون برنامهای را به شدت دردناک میکند. او که در جهان سایبرپانک تمام عمر خود را صرف مبارزه با چنین چیزهایی کرده بود و قرار داشتن در سیستم Soulkiller را مانند مرگی بیانتها توصیف میکرد، حالا به معنای واقعی تبدیل به آیتمی تزئیناتی شده است.
شکست نهایی جانی سیلورهند برابر نظام سرمایهداری
جانی از لحظهای که در ذهن V فرصت تازهای برای زندگی پیدا میکند، دوباره به فکر مبارزه با آراساکا میافتد. او خیلی زود متوجه میشود که V به علت قرار داشتن قطعهای از تکنولوژی این شرکت در سر خود، راهی جز مبارزه با آنها ندارد. جانی حتی وقتی متوجه میشود که دشمن خونینش یعنی سابورو آراساکا از قبل مرده، خیلی سریع هدف خود را به کشتن آدام اسمشر تغییر داده و به عنوان تنها درخواست از V، رساندن او به مرگ دائمی است. در طول اتفاقات داستان، سیلورهند بارها از فرصتهای مختلف برای صحبت علیه نظام سرمایهداری و ابرشرکتها، برای شما استفاده میکند که در نهایت موفق به کاشتن این ایده در ذهن بازیکن نیز میشود.
در چند پایانبندی بازی که به Tower Endings معروف هستند، شما به نحوی خود را به یکی از ابرشرکتها میفروشید. در حالی که جانی در اکثر پایانبندیها از توانایی V در شکست دادن دشمنان تحت تاثیر قرار میگیرد و به شکلی صلحآمیز اجازه میدهد تا او کنترل بدن را داشته باشد، در پایانهایی که گفتیم، به شدت از دست بازیکن عصبانی میشود. برای سیلورهند غیر قابل قبول است که شما از بین تمامی راههایی که داشتید اعتماد به بزرگترین دشمنان او را انتخاب کرده و در این راه بدون آن که حق انتخابی داشته باشد، او را هم با خود آوردهاید. ما با این کار به ترسناکترین کابوس جانی مبنی بر تبدیل شدن به قطعهای قابل خرید و فروش برای شرکتی بزرگ، رنگ واقعیت میبخشیم.
حتی در پایانهای خوشتر بازی، حداقل برای V، جانی در Cyberspace تبدیل به بخشی از روح مجازی Alt Cunningham میشود. وقتی از او در مورد این اتفاق سوال میپرسید، با پاسخی نه چندان خوشنود مواجه میشوید. سیلورهند در این باره میگوید که خودش نیز از سرنوشت نهایی خود خبر ندارد و از شما میخواهد که هرگز دست از مبارزه برای زنده ماندن، نکشید.
تبدیل شدن جانی سیلورهند به خریدی درون برنامهای در فورتنایت اما، به صورت معنوی سرنوشت او را، بدون توجه به پایانی که شما انتخاب کردید، به بدترین شکل ممکن مینویسد. او چه تحت کنترل آراساکا و چه به عنوان بخشی از Cyberspace تبدیل به ابزاری برای اضافه کردن پول به جیب ابرشرکتی مانند اپیک گیمز شده و این بار به معنای واقعی، به شعار سیستم Soulkiller یعنی Secure Your Soul رسیده است. البته که V در همان پایانبندی Tower Ending مکالمهای قابل تامل دارد. او از هاجیمه، کسی که مشغول تبدیل کردن او به یک قطعهی تکنولوژی است میپرسد اگر برای امنیت خود پیش بزرگترین دشمنت رفتی، چکار میکنی؟ هاجیمه در جواب میگوید: میگویم اشکالی ندارد، اما مسیر برگشت به خانه را فراموش نکن.
جانی سیلورهند، تروریست یا قهرمان؟
در انتها و پس از صحبت در مورد شکست جانی در برابر بزرگترین دشمن خود، میخواهیم به نظر شما در مورد او بپردازیم. یکی از جنجالیترین مباحث در جهان سایبرپانک و میان بازیکنان آن هویت واقعی سیلورهند به حساب میآید. بسیاری معتقدند که او تروریستی است که ایدههای درست خود را به شکل تندی اجرا میکند. هرچه نباشد او در حملهی دوم به برج آراساکا، تعداد زیادی آدم بی گناه را برای هدفی که در نهایت به جایی نرسید، به قتل رساند و حتی در خاطرات خود او هم شاهد حس گناه هستیم. در مقابل بسیاری معتقدند که مبارزه با ابرشرکتها حتی با وجود مرگ مردم عادی، لازم است و بلاخره یک نفر باید قدمی بردارد.
نظر شما چیست؟ جانی سیلورهند با توجه به اتفاقاتی که برایش خارج و داخل دنیای سایبرپانک افتاده، قهرمان است یا تروریست؟
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
دمت گرم اقای قلندرزاده عالی بود
دم شما گرم که وقت گذاشتی و مطالعه کردی
👍👍👍