
تیم ویجیاتو: برای کدوم بازی هیجانزده بودیم که ناامیدمون کرد
از وعدههای دروغ تا عرضهی فاجعه!
اگر اخبار هفته گذشته رو دنبال کرده باشید، دیدید که بازی Hollow Knight Silksong چه سر و صدایی به راه انداخت و چقدر انتظار برای انتشار این دنباله وجود داشت. در طول سالهای گذشته، چنین اتفاقات، هیجانات و انتظارات برای یک بازی کم نبودند که گاها برخی از این بازیها کاملا تونستند ارزش انتظاری که براشون کشیده شده رو حفظ کنن و از طرفی بعضی از بازیها حسابی طرفداراشون رو ناامید کردن. توی تیم ویجیاتو این هفته، از تیم تحریریه پرسیدیم که برای کدوم بازی انتظار زیادی داشتن، اما به شکلی ناامید شدن. همچنین نظرات برتر شما کاربران عزیز که توی پست هفته پیش با ما مطرح کردید هم قرار دادیم. با ویجیاتو همراه باشید.

بازی مارولز اونجرز! متاسفانه وقتی که اونجرز منتشر شد، نتونستم بازیش کنم ولی سعی کردم صبر کنم تا مشکلاتش برطرف شه. البته که بعد از چند ماه که از انتشار بازی گذشت، فهمیدم که بازی اون تریتمنت لازم برای یک بازی لایو سرویس رو دریافت نمیکنه و در نهایت یک بازی کاملنشده، با محتواهای پساز عرضه نهچندان جذاب برامون موند. چند سال بعد هم بازی از تمام فروشگاهها دیلیست شد. حالا این بین، من تونستم بخش داستانی رو بازی کنم و حقیقتا از بعضی موارد مثل گیمپلی پولیش و کامبت دیزاینش لذت بردم، اما در مجموع یک تجربه ناامیدکننده برام بود. بعضی اوقات یه تجربه لازم نیست فاجعه باشه تا ناامیدتون کنه، فقط کمی امید اضافی برای ناامیدی کافیه!
مسعود تیموری
برای این موضوع تو جند سال اخیر سوژه کم نداشتیم. اما این بار هشت سال به عقب بر میگردم و آخرین نسخه از سری Marvel Vs Capcom یعنی Infinite رو انتخاب میکنم. قسمت سوم این سری واقعا از همه لحاظ جذاب بود؛ یه بازی فایتینگ تر و تمیز که یکی از جذابترین فهرستهای ممکن از شخصیتها رو داشت و گرافیک سلشیدیش هم خیلی دلنشین بود. نسخه اینفینیت زمانی اومد که مارول با دنیای سینماییش داشت یکهتازی میکرد و انتظار داشتم کپکام با الهام از اون، یک خروجی تر و تمیز تحویل بده. ولی متاسفانه محصول نهایی چیزی که باید از آب درنیومد و از چند جهت توی ذوق میزد؛ هم گرافیکش که به خوبی قبل نبود و هم سیستم گیمپلی با الهام از Infinity Stones درنیومد.
مجتبی محمودی
اگر کسایی که من رو بشناسن، احتمالا تعجب کنن ولی The Last of Us Part 2. اشتباه نکنید! من اتفاقا معتقدم بازی از لحاظ فنی و گیمدیزاین بهشدت اثر خوب و تاثیرگذاریه و لیاقت هر تحسینی که تا به حال گرفته رو داشته اما توی داستان، نمیشه ایراداتش رو نادیده گرفت. جدای از اینکه ناتی داگ و پلیاستیشن با ترفند دروغ تریلرها رو به مخاطبها نشون دادن، اما بازی از لحاظ داستانی بهشدت نسبت به نسخه اولش ضعیفتره و مشکلات طراحی روایت داره. افت ریتم روایی توی اواسط داستان و کلیت داستان ابی در قالب دومین قسمت لست آو آس، چیزیه که باعث شد تا اون انتظاراتی که از بازی داشتم برآورده نشه و حتی کمی ازش ناامید شده باشم. البته که من برخلاف اکثر مخالفهای لست آو آس 2، مشکلی با پایانبندی داستان دارم و کاملا از اتفاقی که افتاد راضیم اما به نظرم شنیدن داستان ابی، وسط داستان الی، ضربه اساسی به کلیت داستان بازی زد و نذاشت تا بازی به اون اثر شاهکار تبدیل بشه.
علیرضا طالقانی
من خودم به شخصه با هیچ فرانچایز فایتینگی به اندازه مورتال کامبت ارتباط نتونستم بگیرم و از نسخه چهارم سری طرفدار شدید این فرانچایزم. وقتی مورتال کامبت 1 معرفی شد، اولین چیزی که باهاش مشکل داشتم هویت اسکورپیون بود ولی خوب هدف اصلی من از این بازی گیمپلی اون محسوب میشد. اولین و تنها باری که توی گیمنت نشستم پای تجربه بازی به جرئت میتونم بگم اصلا نتونستم با گیمپلی اون کنار بیام. کامبوها، حرکات مخصوص و کلا همه چیز بازی واسم گنگ بود، طوری که با لیوکانگ که شخصیت محبوبمه هم نمیتونستم درست مبارزه کنم. در نهایت باید بگم که مورتال کامبت 1 اصلا چیزی نبود که انتظارشو داشتم و بیدلیل نیست که خیلی زودتر از انتظار به پایان خط رسید.
محمدعلی دهقانی آراسته
بازیهای زیادی بودن که ناامیدم کردن ولی جدیدترین و بزرگترین اسمی که حالمو گرفت بدون شک Death Stranding 2 بود. من از هوادارای پروپاقرص نسخهی اول بودم و خیلی وقتا کورکورانه جلوی مشکلات واضحش هم وقتی با دوستان صحبت میکردیم ازش دفاع میکردم. نسخهی دوم اما با این که به نظرم همچنان بازی خیلی خوبی بود، پایانبندیش اصلا بهم نچسبید. بدون اسپویل بخوام توضیح بدم، باید فانتوم پین دیگر ساختهی استاد رو در نظر بگیریم. این بازی با این که ناقص منتشر شد خیلی از جاهای خالی دنیای متال گیر رو پر کرد، کاری که Death Stranding 2 به نظرم حتی بهش نزدیکم نشد.
بهراد قلندرزاده
وقتی صحبت از Stellar Blade میشه، خیلیها دقیقاً همون مسیری رو رفتن که قبلاً با Cyberpunk 2077 تجربه کرده بودن، اولش یه هیجان بزرگ و بعدش یه ناامیدی. از همون لحظهی معرفی، همه فکر میکردن Stellar Blade قراره ترکیبی از Nier Automata و Devil May Cry باشه، داستان عمیق، مبارزات متنوع و جهانی که آدمو درگیر کنه. اما نتیجه نهایی اون چیزی نبود که انتظار میرفت. داستان بازی سطحی و بیشتر شبیه به یک خط مستقیم بود تا روایت چندلایه و فلسفی. مبارزات بعد از چند ساعت تکراری میشن و حس کشف و تنوعی که تبلیغ شده بود، خیلی زود رنگ میبازه. مراحل پر از مأموریتهای اضافی و کشدارن که بازیکن رو بیشتر خسته میکنه تا سرگرم. حتی دوربین هم گاهی با حرکات بد، ضربآهنگ مبارزات رو میشکنه. اینجاست که آدم یاد Cyberpunk 2077 میافته، بازیای که سالای زیادی در دست توسعه بود و هممون براش هایپ بودیم، اما پر از باگ، مشکلات فنی و … عرضه شد. هر دو بازی نشون دادن که هایپ میتونه خطرناک باشه، ما رو به اوج انتظار میبره و وقتی نتیجه پایینتر از تصوره، ناامیدی دو برابر میشه.
آتنا حسینیدر اینجا کاربر Sahandminer برامون نوشت:
یکی از محبوب ترین سری بازی های ایندی سری فنفه. امسال بازی Fnaf: secret of the mimic اومد و واقعا نا امیدم کرد. بازی حال و هوای فنف رو نمیده و انگار که پاپی پلی تایمه اما داستان فنف رو داره. فنف قبلا به این معروف بود که یه نگهبانی که باید پنج شب از دست چند تا انیماترانیک زنده بمونی. اما دیگه حتی از عنوانش هم داره خارج میشه. بازی به جای پنج شب در کنار فردی شده پنج ساعت بدون فردی.
Sahandminerکاربر bikaran هم از بازی هیلو اینفینیت نام برد:
من طرفدار دو آتیشه هیلو ام و خیلی برای اینفینیت شور و شوق داشتم ولی بخش داستانی رو خیلی از داستانش خوشم نیومد چون می تونست خیلی بهتر این داستان سه گانه دوم رو به پایان برسونه و
بخش آنلاین هم چون رایگان بود گفتم واو چقدر خفنه و ... ولی پس از کمی بازی خسته کننده میشه چون سامانه پیشرفت در بازی ناتوانه و بازیکن ها رو به سوی خودش نمی کشه
در کل پشتیبانی بازی ناتوان بود
شما برای چه بازی هیجانزده بودید اما ناامید شدید؟ حتما نظرتون رو با ما به اشتراک بگذارید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.