نقد فیلم چشم و گوش بسته – خنده با دهانی بسته
تکلیف فرزاد موتمن با سینمای خودش مشخص نیست و او یکی از نامتعادلترین کارنامههای هنری را در بدنه سینمای کشور دارد. او دوست دارد به تمامی ژانرهای سینمایی سرک بکشد و از این حیث مرا ...
تکلیف فرزاد موتمن با سینمای خودش مشخص نیست و او یکی از نامتعادلترین کارنامههای هنری را در بدنه سینمای کشور دارد. او دوست دارد به تمامی ژانرهای سینمایی سرک بکشد و از این حیث مرا یاد شخصی چون اسپیلرگ میاندازد اما قبل از اینکه این قیاس را عجیب تصور کنید و مرا قضاوت کنید بگذارید بهتان اطمینان خاطر بدم که این دو هر دو کارگرداناند، اما این کجا و آنجا. موتمن در هیچ یک از ژانرهای سینمایی که به آن سر زده نتوانسته به موفقیت برسد و در بین بیش از بیست سال فیلمسازیاش، تنها یک بار شانس در خانهآش را زده و با شبهای روشن در تاریخ سینمای بعد از انقلاب ماندگار شده است.
موتمن این بار بعد از تجربه ساخت فیلمهای کارآگاهی نظیر آخرین بار کی سحر را دیدی؟ و ساخت فیلم «سراسر شب» بار دیگر به سینمای کمدی بازگشته و بعد از گذشت یک دهه از ساخت از فیلم «پوپک و مش ماشالله» تصمیم گرفته دوباره در این ژانر خودش را محک بزند. در این تست دوباره، امین حیایی نیز بار دیگر کنار او قرار گرفته و این بار با بهرام افشاری همبازی شده است. موتمن که ساختهای اقتباسی را دوست دارد، فیلم جدید خود را از فیلم هالیوودی See No Evil Hear No Evil اقتباس کرده و این اثر کمدی را بومیسازی کرده است.
مانند نسخه هالیوودی، داستان فیلم چشم و گوش بسته روایتگر یک فرد ناشنوا و یک فرد نابینا است که زوج هنری اصلی این فیلم کمدی را تشکیل میدهند. ما قرار است به این زوج هنری که درگیر یک ماجرای قتل شدهاند بخندیم و این موضوع شاید در وهله اول کمی توهینآمیز به قشر روشندلان و ناشنوایان به نظر بیاید ولی منصفانه باید بگوییم که موتمن از پس این چالش به خوبی برآمده است. او لبه خط قرمز توهین و کمدی حرکت میکند و در تمامی طول فیلم خود ضمن حفظ رعایت احترام به این اقشار، فیلم خودش را پیش میبرد و از خطر برچسب زدن خود را مصون نگه میدارد. اما خبر بد اینجاست این تنها کاری است که موتمن در ساخت فیلم چشم و گوش بسته از پس آن به درستی برمیآید.
فیلم به دو زیرژانر کمدی پایبند است و گاهی تبدیل به یک کمدی اسلپ استیک میشود و در برخی موارد نیز به کمدی دیالوگ محور خودش را محدود میکند. هر دو نوع این کمدیها دقیقا روی حالت Normal میایستند؛ این حرف بدین معناست که کمدیها درست بار نیامدهاند و ممکن است مخاطب را به خنده وادارد ولی این خندهها از ته دل نخواهد بود. اغراق در برخی از صحنههای اسلپ استیک (کافیست در فیلم بشمرید که بهرام افشاری که در قالب کاراکتر نابینای فیلم فرو رفته چند بار به در و دیوار میخورد) و ادای دیالوگهایی که از روی جوکهای تلگرامی ساخته شده، نشان از ضعف فیلمنامهنویس و خالی بودن عریضه کمدی نویسی او دارد.
با این وجود نباید منکر این مساله شد که کمدی فرزاد موتمن برخلاف عموم کمدیهای جدید ساخته شده در سینمای کشورمان، یک اثر سخیف و مبتذل نیست و همچنین با اینکه در آن شوخیهای جنسی کمی وجود دارد ولی این شوخیها بجا بوده و بیخودی وارد بطن فیلمنامه نشدهاند. در واقع نمیتوان گفت که فیلم چمش و گوش بسته یک اثر کمدی کاملا پاستوریزه است ولی فرسنگها دورتر از دیگر آثار سخیفی است که به وفور در سینمای ایران یافت میشوند.
زوج کمدی فیلم چشم و گوش بسته در کل بامزه از آب در آمدهاند و در ابتدای امر بیشتر از آنها خوشمان خواهد آمد. در واقع فیلم چشم و گوش بسته هرچه به پایانبندی خود نزدیک میشود، ضعیفتر میشود و اینطور به نظر میرسد که کارگردان هرآنچه در چنته داشته را در همان دقایق ابتدایی فیلم رو کرده و دیگر چیزی در آستین خود ندارد. با اینکه کارگردان تصور میکند ورق آس خود را در دقایق پایانی و با پایانبندی متفاوتش رو میکند ولی این برگ برنده نیز چندان تیز نیست و برشی ندارد.
در کنار زوج کمدی اصلی فیلم، یک زوج بدجنس و شخصیت منفی فیلم داریم که برخلاف این زوج نابینا و ناشنوای دلنشین، هیچ جذابیتی ندارند. آناهیتا درگاهی به نوعی یک فم فاتال بوده که البته این نقش با گریم و استایل درگاهی به خوبی به او آمده و کارگردان تا حد اینکه دستانش در سینمای سانسور زده ایران باز بوده، سعی کرده این فرم را از کاراکتر او در بیاورد. در کنار درگاهی اما پوریا پورسرخ را داریم که حضورش در فیلم به منزله نابودی فیلم در صحنههایی است که محوریت داستان روی او قرار دارد. کاراکتر پورسرخ به حدی افتضاح و بد پرداخته شده که شبیه به یک برچسب نافرم روی کلیت این اثر سینمایی شده است؛ در کنار این پردازش بد باید به بازی افتضاح پورسرخ نیز اشاره کنیم که مته به خشخاش گذاشته و کار را خرابتر کرده است.
به جز این ۴ شخصیت، دیگر کاراکترهای فیلم رسما به قهقهرا رفتهاند و برخی از آنها کاملا زاید و اضافی به نظر میرسند. مانی حقیقی بار دیگر در تیپ یک سردسته گانگسترها فرو رفته و این بار سعی کرده که نقش آفرینیاش متفاوتتر از همیشه باشد؛ با این وجود حماقتی در بطن کاراکتر وی وجود دارد که تلاش خوب حقیقی را به ثمر نمینشاند. لیند کیانی نیز بود و نبودش در فیلم هیچ تفاوتی ایجاد نمیکرد و ایجاد رابطه عاشقانه او با قهرمان ناشنوای فیلم منطقی ندارد؛ گرچه نباید فراموش کنیم در این کمدی خیلی چیزها منطقی ندارند.
کمدی چشم و گوش بسته فیلم جمع و جوری است که یک کارگردان آگاه به علم سینما آن را ساخته ولی به نظر میرسد که خودش هم میدانسته این اثر آنچنان که باید و شاید یک فیلم موفق آمیز نیست. موتمن کمترین حواشی و جنجال را بر سر فیلم جدیدش برپا کرده و سعی کرده که آن را از طریق رسانهها چندان پررنگ نسازد. با این وجود میتوان به فیلم کمفروغ آقای کارگردان باسواد سینما احترام گذاشت و آن را بهترین اثر کمدی دانست که در این روزها رنگ اکران به خود میبیند. فیلم چشم و گوش بسته میتواند یک فیلم خانوادگی بامزه خوب برای خانوادههای ایرانی باشد که پس از دیده شدن به سرعت از یاد فراموش خواهد شد اما در همان حین تماشا، رضایت تماشاگران را جلب خواهد کرد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خوب بود ولی همون طور که گفتید خیلی خنده دارنبود.پوریا پورسرخ کلا تیپه همش خودشو تکرار میکنه خیلی هم مصنوعی بازی میکنه.