ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد فیلم The Ugly Stepsister - بدن و قیافم اونی میشه که تو میخوای
فیلم سینمایی

نقد فیلم The Ugly Stepsister – بدن و قیافم اونی میشه که تو میخوای

جراحی از من یه آدم دیگه نساخت، این کار جامعه بود

مهسا فرهادي
نوشته شده توسط مهسا فرهادي | ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ | ۱۳:۰۰

در نقد فیلم The Ugly Stepsister (2025) خواهیم گفت که این اثر نروژی به کارگردانی امیلی بلیچفلد، بازخوانی مدرن و هولناکی از افسانه سیندرلا ارائه می‌دهد. در این تحلیل جامع، به بررسی جنبه‌های مختلف این فیلم ترسناک بدن‌محور می‌پردازیم؛ از بازی درخشان لی مایرن تا موسیقی تاثیرگذار جان اریک کادا. The Ugly Stepsister نه‌تنها یک فیلم وحشت، بلکه نقدی تند بر استانداردهای زیبایی تحمیلی بر زنان است.

فیلم The Ugly Stepsister محصول سال ۲۰۲۵ و ساخته‌ی کشور نروژ است. کارگردانی این اثر را امیلی بلیچفلد (Emilie Blichfeldt) بر عهده دارد که با این فیلم نخستین تجربه بلند خود را در ژانر وحشت بدن‌محور (body horror) ارائه داده است. نویسندگی فیلم نیز توسط خود بلیچفلد انجام شده است. از بازیگران اصلی فیلم می‌توان به لی مایرِن (Lea Myren) در نقش الویرا، تئا سوفی لوخ نس (Thea Sofie Loch Næss) در نقش آگنس، آنه دال تورپ (Ane Dahl Torp) در نقش ربکا، و فلو فاگرلی (Flo Fagerli) در نقش آلما اشاره کرد. موسیقی فیلم را جان اریک کادا (John Erik Kaada) ساخته‌ است. این فیلم اولین‌بار در جشنواره ساندنس ۲۰۲۵ به نمایش درآمد و به دلیل نگاه غیرمعمولش به قصه کلاسیک سیندرلا مورد توجه منتقدان قرار گرفت.

روایت در سرزمینی خیالی اتفاق می‌افتد، جایی که زیبایی فیزیکی معیار اصلی ارزش اجتماعی انسان‌ها است. الویرا، دختر ساده‌رو و منزوی، همراه با مادرش ربکا و خواهر کوچک‌ترش آلما به خانه جدیدی نقل مکان می‌کنند تا با خانواده تازه‌شان زندگی کنند. پس از مرگ پدرخوانده، رقابت تلخ و پرتنشی بین الویرا و خواهر ناتنی‌اش آگنس برای جلب توجه شاهزاده جولیان آغاز می‌شود. اما برخلاف قصه‌های کلاسیک، الویرا مجبور است برای رسیدن به استانداردهای زیبایی این جامعه، از اعمالی دردناک و هولناک عبور کند؛ از جراحی‌های بدوی گرفته تا شکنجه‌های روانی و جسمی. فیلم با بهره‌گیری از عناصر وحشت فیزیکی، فمینیسم رادیکال و طنز سیاه، استانداردهای ظاهری تحمیلی بر بدن زنانه را نقد کرده و تصویری تلخ و دگرگون‌شده از افسانه سیندرلا ارائه می‌دهد.

در ویجیاتو بخوانید: ۱۰ فیلم برتر بیست سال اخیر در سبک وحشت جسمی


جنگ ما با هم نیست

نقد فیلم The Ugly Stepsister - بدن و قیافم اونی میشه که تو میخوای

شکستن روایت یک‌ قطبی و تک‌ قهرمانه افسانه‌ها، به‌ویژه در قالبی که معمولا زنِ خوب در برابر زنِ بد قرار می‌گیرد. در اینجا فیلم نه‌ تنها از زاویه دید سنتی پرنسس قهرمان روایت نمی‌شود، بلکه عملا تلاش می‌کند تا دیدگاه هر دو دختر یعنی الویرا (خواهر ناتنی) و آگنس (بازمانده سیندرلای کلاسیک) را قابل‌درک، انسانی و گاه تراژیک جلوه دهد. این حرکت، به‌ ویژه در متنی که ریشه در افسانه‌ای زن‌ستیز دارد، گامی بلند در جهت بازسازی نگاه زن‌ محور و فمینیستی به روایت است.

افسانه سیندرلا، از دیرباز مبتنی بر دو گانه‌ای است که یکی از خطرناک‌ترین قالب‌های بازنمایی زنان را بازتولید می‌کند: «دختر زیبا، مظلوم و پاک» در برابر «خواهران زشت، حسود و شرور». این دوگانه همزمان به تقویت کلیشه‌های ظاهرباورانه و رقابت زنانه دامن می‌زند. اما The Ugly Stepsister این دوگانه را به چالش می‌کشد. الویرا نه تنها صرفا زشت نیست، بلکه قربانی استانداردهای زیبایی‌ای است که توسط جامعه تحمیل شده‌اند. او در تقلا برای دیده شدن، پذیرفته شدن و دوست داشته شدن، به همان اندازه انسانی و قابل ترحم است که سیندرلا در روایت‌های کلاسیک.

از سوی دیگر، آگنس نیز کاریکاتوری از زیبایی یا شرارت نیست. او نیز تحت فشار است. فشاری برای حفظ جایگاهش، برای رقابت، برای انکار احساساتی که نباید در یک پرنسس آینده وجود داشته باشد. فیلم به‌ جای قرار دادن این دو زن در مقابل یکدیگر، آن‌ها را آینه‌هایی می‌سازد که هر یک، اضطراب و درد دیگری را بازتاب می‌دهند. این رویکرد، مخاطب را مجبور می‌کند به‌ جای انتخاب یک طرف، به پیچیدگی ساختارهای اجتماعی و روانی‌ نگاه کند که هر دو را شکل داده‌اند.

علاوه بر این روایتی چندصدایی در بازنمایی زنان به‌مثابه سوژه وجود دارد. یعنی نکته ظریفی که فیلم با مهارت به آن می‌پردازد، مسئله چندصدایی بودن زنان است، به آن معنا که توانایی نمایش همزمان چند تجربه زنانه، بدون قضاوت اخلاقی یا تقدم دادن یکی بر دیگری در این فیلم وجود دارد. الویرا به‌ عنوان خواهر ناتنی‌ که روایت را پیش می‌برد، نه ضد قهرمان است، نه قربانی صرف. او راوی است، تجربه‌گر است و در عین حال، محکوم به شکست در سیستمی است که زیبایی را بالاتر از ارزش‌های انسانی می‌نشاند.

در این فضا، سیندرلا (یا همان آگنس) نیز، برخلاف کلیشه‌ها، کاملا معصوم نیست. رقابت بین این دو دختر نه حاصل شرارت فردی، بلکه نتیجه ساختاری است که زنان را علیه هم قرار می‌دهد. درست همین‌جا است که فیلم وارد لایه‌ای فمینیستی‌تر و عمیق‌تر می‌شود؛ وقتی جامعه از دخترها می‌خواهد یکی پرنسس برنده باشد، و دیگری بازنده زشت، هر دو بازنده‌اند. مخاطب در پایان نه می‌تواند الویرا را قضاوت کند، نه آگنس را. و این شاید بزرگ‌ترین موفقیت فیلم باشد. یعنی بی‌طرف کردن تماشاچی نسبت به بازی تحمیلی ارزش‌گذاری زنانه.

فیلم The Ugly Stepsister در ساختارشکنی روایت افسانه‌ای خود، نه تنها دیدگاه پرنسس‌ محور را کنار می‌گذارد، بلکه روایتش را از زاویه‌ی زنی بازگو می‌کند که همواره در حاشیه بوده. این چرخش زاویه دید، گامی مهم در جهت بازنویسی تاریخ قصه‌گویی کلاسیک، از دریچه‌ی نگاه فراموش‌شدگان است. زنانی که نه آن‌قدر زیبا بودند که قهرمان شوند، و نه آن‌قدر شرور که داستان را جلو ببرند، بلکه صرفا انسان‌هایی بودند با نیاز به دیده شدن، در جهانی که زیبایی را تنها معیار ارزش می‌دانست.

فیزیکِ زن، فدای خواست پرنس

نقد فیلم The Ugly Stepsister - بدن و قیافم اونی میشه که تو میخوای

نقد کارگردانی خشن و بررسی عملکرد بدن در فیلم The Ugly Stepsister را باید در زمینه ژانر ترس بدن‌محور (Body Horror) و در عین حال، نقد اجتماعی و فمینیستی آن تحلیل کرد. امیلی بلیچفلدت در نخستین فیلم بلند خود، خشونت را نه به‌ عنوان ابزار سرگرمی، بلکه به‌ مثابه زبان روایت به‌ کار می‌گیرد؛ زبانی دردناک، جسمی و از نظر عاطفی منزجر کننده که بیننده را به‌جای فاصله‌گیری از کاراکتر، به درد‌های بدن او نزدیک و هم‌احساس می‌کند.

نباید فراموش کرد که خشونت در این فیلم به‌ مثابه استعاره است. یعنی جراحی بدن به‌ جای افسون‌های کلاسیک کاربرد دارد. در روایت‌های کلاسیک مانند سیندرلا، دگرگونی زن از زشتی به زیبایی از طریق جادو، فانتزی یا لطف آسمانی صورت می‌گیرد. اما در این فیلم، این تبدیل به‌ جای افسون، با تیغ جراحی، خون، بخیه و درد حاصل می‌شود. کارگردان عمدا افسانه را از ریشه فانتزی‌زدایی کرده و در عوض، واقعیتی را پیش می‌کشد که دختران در آن برای پذیرفته شدن، باید جسم خود را بشکافند، تکه‌هایی از آن را بردارند، یا با ساختارهای زیبایی‌شناختی جامعه هماهنگش کنند.

جراحی‌های متعدد و دردناکی که الویرا به آنها تن می‌دهد، از تراشیدن استخوان‌های صورت گرفته تا بازسازی فرم چشم و غیره، نمایانگر خشونتی ساختاری است که در آن بدن زن دیگر حریم ندارد، بلکه بوم سفیدی است که باید مطابق خواست جامعه دوباره طراحی شود. این صحنه‌ها نه صرفا برای ایجاد حس انزجار، بلکه برای افشای فشاری طراحی شده‌اند که زنان در واقعیت نیز تجربه می‌کنند، هرچند در سطح نمادین‌تر.

کارگردانی بلیچفلدت خشونت را تنها درون صحنه محدود نمی‌کند، بلکه با استفاده از تکنیک‌هایی در فیلم‌برداری و تدوین، تجربه درد را از بدن کاراکتر به بدن تماشاگر منتقل می‌کند. نماهای کلوزآپ طولانی از بریدن پوست، کشیدن بخیه یا صدای غیرقابل تحمل ابزار جراحی، باعث می‌شود که تماشاگر نتواند بی‌تفاوت بماند یا نگاهش را از صفحه برگرداند. در واقع دوربین به مثابه یک تیغ جراحی عمل می‌کند. از پوست عبور می‌کند، در گوشت فرو می‌رود و تماشاگر را در موقعیتی ناامن و ناراحت قرار می‌دهد.

نقد فیلم The Ugly Stepsister - بدن و قیافم اونی میشه که تو میخوای

اما چرا این همه خشونت؟ چون دقیقا همان چیزی‌ است که جامعه با بدن زن انجام می‌دهد. البته نه با چاقوی جراحی، بلکه با تبلیغات، الگوریتم‌ها، نظرات مردانه و فضای سمی رسانه‌ها. این انتقال خشونت از سطح روایی به سطح فرمی، فیلم را از یک درام صرف، به یک تجربه زیسته تبدیل می‌کند؛ یعنی ما درد را علاوه بر این که در سکانس‌ها می‌فهمیم بلکه آن را حتی حس می‌کنیم.

علاوه بر این، بدن در این فیلم به مثابه میدان جنگ نیز هست. یکی از جنبه‌های مهم کارگردانی بلیچفلدت، آن است که بدن کاراکتر اصلی تنها محل رخدادها نیست، بلکه میدان نبردی است که در آن نبردی اجتماعی، روانی و تاریخی در جریان است. بدن الویرا تبدیل به سندی می‌شود از خشونت‌هایی که بر زنان روا داشته شده‌اند؛ از جمله خشونت زیبایی‌شناسی، خشونت مادرانه و خشونت سیستماتیک سلطه مردانه (که در قالب پادشاهی و معیارهای پرنس‌پسند جلوه‌گر می‌شود).

عمل جراحی نه صرفا یک کنش پزشکی، بلکه آئینی است برای ورود به طبقه‌ای دیگر، برای تبدیل‌ شدن به آنچه پذیرفتنی است. این بدن تغییر یافته دیگر طبیعی نیست؛ او بازسازی شده، کنترل شده و در عین حال تهی شده از احساسات اصیل خود است. همین تهی شدن، نقطه اوج خشونت فیلم است، وقتی درد دیگر فقط جسمی نیست، بلکه هستی‌شناختی می‌شود.

در نتیجه باید گفت که خشونت به‌مثابه زبان مقاومت می‌باشد. یعنی سازنده با استفاده جسورانه از خشونت بصری، موفق می‌شود بدن را به زبان تبدیل کند؛ زبانی برای اعتراض، مقاومت و حتی افشاگری. صحنه‌های منزجر کننده جراحی نه برای تحریک یا تکان دادن صرف تماشاگر، بلکه برای القای این حقیقت تلخ طراحی شده‌اند. برای آنکه زنی زیبا دیده شود، گاه باید تکه‌تکه شود؛ نه فقط در قصه‌ها، که در واقعیت هم و این درد، درد همه است.

صدا، درد را به تو منتقل می‌کند

نقد فیلم The Ugly Stepsister - بدن و قیافم اونی میشه که تو میخوای

موسیقی و افکت‌های صوتی در The Ugly Stepsister نقشی بسیار مهم در ایجاد جو و انتقال حس و حال فیلم ایفا می‌کنند. بلیچفلدت در این فیلم به‌ طور هوشمندانه از موسیقی برای تقویت احساسات و تسریع واکنش‌های عاطفی بیننده استفاده کرده است. وقتی صحبت از چنین فیلم‌هایی می‌شود که خشونت و بدن‌محوری در آن نقش محوری دارند، هیچ‌چیز به اندازه موسیقی و صدا نمی‌تواند تجربه تماشای فیلم را به سطحی دیگر برد.

موسیقی در این فیلم، به‌ عنوان تسهیل‌گر احساسات عمل می‌کند. موسیقی فیلم تحت هدایت جان اریک کادا (John Erik Kaada) به‌طور ویژه طراحی شده تا هیجان و درد موجود در صحنه‌ها را دوچندان کند. یکی از ویژگی‌های قابل توجه در موسیقی این فیلم، استفاده از سازهای الکترونیک و صداهای دیستورشن‌ شده است که به نوعی ناهنجاری و خشونت پنهان در افسانه‌های کلاسیک را برجسته می‌کند. به‌ ویژه در صحنه‌های جراحی، موسیقی با استفاده از ضرب‌های تند و آواهای گزنده، حس استرس، ترس و وحشت را به حداکثر می‌رساند.

در لحظاتی که شخصیت اصلی، الویرا، تحت عمل‌های جراحی دردناک قرار می‌گیرد، موسیقی به طرز ماهرانه‌ای احساس تشویش و بی‌قراری را منتقل می‌کند. این صحنه‌ها به‌ شکلی خیره‌ کننده و ناخوشایند همراه با نواهای آزار دهنده و متناوبی از سازهای الکترونیک اجرا می‌شوند که اغلب به‌ نظر می‌رسد با صدای بخیه‌ها یا برش‌های جراحی هماهنگ شده‌اند. این هماهنگی بین صدا و تصویر، تماشاگر را در دل دلهره و ترس وارد می‌کند و هیچ‌گاه به او اجازه نمی‌دهد که از این تجربه خارج شود. در حقیقت، موسیقی در این لحظات، نه‌ فقط مکمل تصاویر، بلکه عاملی است که مخاطب را مجبور می‌کند که درد و رنج شخصیت‌ها را احساس کند، به‌ ویژه در شرایطی که هیچ‌ چیز در صحنه برای راحتی و آرامش وجود ندارد.

در کنار موسیقی، استفاده از افکت‌های صوتی نیز در خلق فضای وحشت و درد در فیلم بسیار موثر است. صداهایی مانند صدای چاقوهایی که بر پوست کشیده می‌شوند، بخیه‌هایی که بسته می‌شوند، یا حتی صدای نفس‌های کشدار شخصیت‌ها، همراه با موسیقی ناهنجار، به تجربه فیزیکی و جسمی صحنه‌ها شدت می‌بخشد. این نوع استفاده از افکت‌های صوتی باعث می‌شود که مخاطب به‌ طور مستقیم با بدن و فرآیندهای درونی آن درگیر شود. صدای این جراحی‌ها در واقع به‌شکلی آشکار، مخاطب را در برابر بدنی قرار می‌دهد که نه تنها در معرض تغییرات ظاهری است، بلکه درد و خشونت‌های زیادی را به‌طور همزمان تجربه می‌کند.

نقد فیلم The Ugly Stepsister - بدن و قیافم اونی میشه که تو میخوای

در کل فیلم، موسیقی با وجود ایجاد تنش و استرس، هیچ‌گاه باعث فرار از موقعیت‌های دشوار نمی‌شود. در بیشتر صحنه‌ها، موسیقی به‌ شکل تدریجی و افزاینده از حالت ملایم به تند تبدیل می‌شود، تا زمانی که به اوج خود می‌رسد و اضطراب در بدن تماشاگر را به حداکثر می‌رساند. این روش باعث می‌شود که بیننده تا آخرین لحظه در احساسات کاراکترها غوطه‌ور شود، به‌ ویژه زمانی که هیچ‌ چیز برای نجات یا کاهش استرس وجود ندارد.

در برخی از صحنه‌های کلیدی، موسیقی به‌طور خاص در تقابل با سکوت قرار می‌گیرد. این سکوت‌ها اغلب به‌عنوان لحظات استراحت یا تصمیم‌گیری شخصیت‌ها عمل می‌کنند، ولی همچنان از تهدیدهای موسیقایی بعدی آگاه هستند. این ترکیب از سکوت و صدا، همانند یک بسط و انقباض در فضای احساسی فیلم عمل می‌کند که تاثیر آن را دو چندان می‌کند.

این نوع موسیقی که در فیلم استفاده می‌شود نه تنها برای خلق یک فضای وحشتناک فیزیکی بلکه برای تحت فشار قرار دادن تماشاگر از لحاظ روانی نیز طراحی شده است. ضرب‌اهنگ‌های تند، آواهای ناگهانی و اغلب غیرقابل پیش‌بینی که در لحظات خاص فیلم رخ می‌دهند، تماشاگر را در دامی از احساسات و استرس گرفتار می‌کنند. این اجبار به تجربه درد و رنج به‌ واسطه موسیقی و صدا، اجازه نمی‌دهد که تماشاگر از این فضای تنگ و تاریک فرار کند و این دقیقا هدف کارگردان و تیم صوتی فیلم است.

در The Ugly Stepsister، موسیقی و افکت‌های صوتی نه تنها در ایجاد جو وحشتناک و دردناک فیلم نقش اساسی دارند، بلکه به‌ طور مستقیم در تکمیل تجربه بدن‌محور و خشونت‌آمیز آن دخالت دارند. موسیقی نه تنها به‌ عنوان ابزاری برای خلق فضای احساسی استفاده می‌شود، بلکه به‌ طور جدی بر چگونگی درک مخاطب از صحنه‌های خشونت‌آمیز، به‌ ویژه لحظات جراحی و تغییر بدن تاثیر می‌گذارد. این هم‌زیستی بین تصویر، صدا و موسیقی موجب می‌شود که تماشاگر وارد تجربه‌ای شوک‌آور و نفس‌گیر شود که بر حس استرس و ناراحتی او تاکید می‌کند. از این رو، موسیقی در این فیلم در واقع یکی از ارکان اصلی برای تجربه‌ی روانی و جسمی داستان است.

فیلمی سخت برای تماشا

نقد فیلم The Ugly Stepsister - بدن و قیافم اونی میشه که تو میخوای

فیلم The Ugly Stepsister قطعا یکی از آن آثار سینمایی است که تماشای آن با چالش‌های زیادی همراه است. در ابتدا، باید اذعان کرد که این فیلم به‌ واسطه صحنه‌های بسیار خشن، بدن‌محور و کاملا آزار دهنده، تجربه‌ای دشوار برای بسیاری از تماشاگران خواهد بود. صحنه‌های جراحی، تغییرات فیزیکی بدن‌ که در آن رخ می‌دهد، نه تنها از نظر بصری بلکه از نظر روانی نیز تاثیرگذار است و ممکن است برای برخی از مخاطبان احساسات ناخوشایند و اضطراب ایجاد کند.

با این حال، چیزی که The Ugly Stepsister را از دیگر آثار مشابه متمایز می‌کند، این است که خشونت تنها به‌ عنوان یک ابزار برای جلب توجه یا ایجاد شوک عمل نمی‌کند، بلکه ابزار روایی‌ است که برای پیشبرد پیام‌های فیلم استفاده شده است.

خشونت در The Ugly Stepsister به‌ عنوان ابزاری برای بیان پیام‌های اجتماعی و روان‌شناختی به کار می‌رود.در حقیقت، صحنه‌های خشونت‌آمیز در این فیلم به‌ طور عمدی طراحی شده‌اند تا تماشاگر را در برابر واقعیت‌های تلخ و دردناک قرار دهند. کارگردان، به‌ ویژه با بهره‌گیری از ژانر بدن‌محور و شوک‌های فیزیکی، به سراغ ابزاری رفته که تجربه‌ای اولیه و در عین حال بی‌رحم را به تماشاگر تحمیل می‌کند. این خشونت نه تنها برای تحریک یا دلهره‌آور بودن است، بلکه در خدمت یک نقد اجتماعی و روان‌شناختی است.

فیلم با استفاده از این صحنه‌ها تلاش می‌کند تا مسئله زیبایی، هویت و فشارهای اجتماعی‌ را که زنان در دنیای مدرن تجربه می‌کنند، مطرح کند. در این فیلم، بدن زن به‌ عنوان مکانی برای بازنمایی تحمیل این فشارها در نظر گرفته می‌شود. بنابراین، صحنه‌های جراحی، که بدن را تغییر می‌دهند و آسیب می‌زنند، در واقع استعاره‌ای از فرآیند اجتماعی تغییر بدن زنانه است، فرآیندی که در آن زن مجبور به بازسازی خود بر اساس معیارهای از پیش تعیین‌ شده می‌شود.

تجربه تماشای این فیلم، به‌ویژه برای کسانی که به راحتی نمی‌توانند با صحنه‌های خشن و بدن‌محور کنار بیایند، می‌تواند چالشی باشد. این فیلم از تماشاگر می‌خواهد که در هر لحظه از خود بپرسد که چرا چنین خشونتی وجود دارد و چه پیامی در پس آن نهفته است. این خود، بخشی از نقدی است که فیلم به بیننده می‌زند. چرا به‌عنوان تماشاگر باید شاهد این خشونت‌ها باشیم؟ و چرا باید این خشونت‌ها، به‌ ویژه در زمینه بدن زنان، در سینما و رسانه‌ها به‌طور مداوم بازنمایی شود؟

فیلم به‌وضوح این سوالات را طرح می‌کند و در عین حال، مخاطب را به نوعی همدلی با شخصیت‌های خود وادار می‌کند، حتی اگر آن شخصیت‌ها در موقعیت‌هایی قرار گیرند که به‌ طور معمول نمی‌توانند در دنیای واقعی با آن‌ها همدلی کرد. این همان جایی است که فیلم موفق می‌شود تا مخاطب را با خود درگیر کند و اجازه نمی‌دهد که تنها به‌ عنوان یک ناظر از کنار خشونت عبور کند.

اما چیزی که این فیلم را به اثری مهم تبدیل می‌کند، نه صرفا حضور خشونت و سختی تماشا، بلکه پیام‌های پیچیده‌ای است که در قالب این خشونت‌ها بسته‌بندی شده‌اند. The Ugly Stepsister با استفاده از داستان سیندرلا، یکی از افسانه‌های شناخته‌ شده و کلاسیک، به سراغ دگرگون‌سازی آن می‌رود. فیلم در تلاش است تا نشان دهد که در هر داستان کلاسیک و معروف، چندین روایت نادیده گرفته شده وجود دارد. روایت‌هایی که در آن شخصیت‌هایی مثل خواهر ناتنی همیشه به‌ عنوان شرور یا منفی دیده می‌شوند، در حالی که آن‌ها خود قربانی سیستم‌هایی هستند که آن‌ها را به‌عنوان دختر زشت یا موجود غیر قابل پذیرش به حاشیه می‌رانند.

این تغییر زاویه دید، و آشنا کردن مخاطب با داستان از منظر شخصیت‌هایی که به‌طور سنتی به‌عنوان بد معرفی می‌شوند، نقدی جدی به روایت‌های معمول و تصویری است که در بسیاری از داستان‌های فرهنگی از زنان ارائه می‌شود. این فیلم در عین حال به یک جنبش بزرگتر در سینما پیوسته است، جایی که در آن تلاش می‌شود تا زنان و داستان‌هایشان از منظرهای متفاوت و پیچیده‌تری بازخوانی شوند. در بسیاری از آثار سینمایی، زنان صرفا به‌عنوان موضوعات فرعی یا تزئینی در نظر گرفته می‌شوند، اما در The Ugly Stepsister، آن‌ها به سوژه‌های اصلی تبدیل می‌شوند، نه تنها برای روایت داستان، بلکه برای بیان حقیقت‌های تلخ درباره فشارهای اجتماعی و فرهنگی.

این فیلم از تماشاگر می‌خواهد که نه‌ تنها با شخصیت‌های خود همدردی کند، بلکه به‌طور فعالانه به بررسی و تحلیل مسائلی مانند زیبایی، هویت و هنجارهای اجتماعی بپردازد.در نهایت، The Ugly Stepsister فیلمی است که به‌ واسطه خشونت و بدن‌محوری‌اش ممکن است برای تماشاگرانش تجربه‌ای سخت و چالش‌برانگیز باشد، اما در عین حال، این خشونت‌ها به‌طور هوشمندانه‌ای برای نقد مسائل اجتماعی و فرهنگی، به‌ ویژه درباره زنان و بدن زنانه، به‌کار گرفته شده است.

این فیلم از تماشاگرانش می‌خواهد که درد و رنج شخصیت‌ها را احساس کنند و درک کنند که این خشونت‌ها نه یک اتفاق تصادفی، بلکه نتیجه ساختارهای اجتماعی است که در آن زنان مجبور به پیروی از معیارهای غیرانسانی می‌شوند. بنابراین، اگرچه فیلم سختی برای تماشا است، اما بی‌شک فیلمی است که حرفی برای گفتن دارد و از این جهت اهمیت بسیاری دارد.

نقد فیلم The Ugly Stepsister - بدن و قیافم اونی میشه که تو میخوای

75
امتیاز ویجیاتو

فیلم The Ugly Stepsister با نگاهی هولناک و رادیکال، افسانه سیندرلا را از منظر «خواهر ناتنی» بازخوانی می‌کند. این اثر با ترکیب ژانر وحشت بدن‌محور و نقد فمینیستی، تصویری دردناک از فشارهای اجتماعی بر زنان برای انطباق با استانداردهای زیبایی ارائه می‌دهد. کارگردانی خشن امیلی بلیچفلدت و بازی تحسین‌برانگیز لی مایرن، فیلم را به تجربه‌ای نفس‌گیر تبدیل کرده‌اند. اگرچه صحنه‌های آزاردهنده ممکن است برای برخی دشوار باشد، اما پیام اجتماعی عمیق و ساختارشکنی روایت کلاسیک، آن را به اثری تأمل‌برانگیز تبدیل می‌کند. امتیاز نهایی: ۷.۵/۱۰ - فیلمی سخت اما ضروری برای مخاطبان ژانر وحشت و سینمای مفهومی.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی