
داستانهای کوتاه DOOM؛ عصر تاریکی
جنگ بزرگ در راه است

داستانهای تعریف شده در این سری مطالب با توجه به لور بازیهای مدرن DOOM و فندوم بازنویسی شده است.
ورود دوومگای به قلعه آرجنتها، در عین حال که توجه خان میکر را جلب کرد، حس ترس را در وجود او افزایش داده بود. او حدس میزد که دوومگای، همان فرد نامقدسی باشد که میتواند حکومتش را به پایان برساند. پس از حملهای که توسط جهنمیها به آرجنت صورت گرفت، دوومگای وارد میدان شد و تک تک جهنمیها را کشت. پس از این اتفاق، پادشاه قلمروی آرجنت با توافق خان میکر، دستور داد که دوومگای توسط ارتش سنتینلها تعلیم ببیند. خان، قدرت دوومگای را احساس میکرد و نمیخواست که با قرار دادن او در Divinity Machine، کاری کند که به جنون برسد و یک سرباز فوقالعاده را از دست بدهد. او متوجه شد که دوومگای، برای جنگ ساخته شده و شوق عجیبی برای جنگیدن و نابود کردن اهریمنها دارد.
در برابر تمام شرارتهایی که جهنم میتواند القا کند، در برابر شرارتی که آدمی میتواند درست کند، ما فقط یک پیام را میفرستیم... تو! تکه تکهشون کن تا تمام شوند!
پادشاه نوویک - DOOM Eternalدوومگای به مدت نامعلومی در جهنم بوده و با اهریمنها جنگیده است. سنتینلها، او را چند باری به جهنم بردند و متوجه شدند که قدرت او توصیفناپذیر است و هرباری که به جهنم میروند، او قدرتمندتر از قبل برمیگردد. به همین دلیل سنتینلها تصمیم گرفتند تا به او کار با سلاحهای سرد را آموزش دهند. او کار با سپر، گرز، شمشیر و دستکشهای تیغهای را یاد گرفت. دوومگای پس از تمرینهای فراوان و جلب توجه سران سنتینلها، عضوی از فرقه برادری سنتینلها (Brotherhood of Sentinels) شد.

با وجود تمامی این اتفاقات، بسیاری از اعضای داخلی سنتینلها باور داشتند که نباید به دوومگای اعتماد مطلق داشت چرا که او هرچقدر که مفید باشد، یک بیگانه است.
در این بین خان میکر به اهداف بلندپروازانه خودش ادامه داد و بالاخره از وجود نیروی اسنس (Essence) باخبر شد. به دید خان میکر، این نیرو میتواند در عملیاتهای نظامی و علمی برای آنها مفید باشد و به پیشرفت روزافزون اورداک کمک کند. خان دستور داد تا حمله به قلمروی جهنم آغاز شود و سنتینلها حملهای سهمگین را آغاز میکنند. پیشروی نیروی خان میکر به قدری تاثیرگذار بود که آنها توانستند سازه تولید اسنس را تصاحب کنند و کنترلی کامل روی آنها داشته باشند. خان هم متوجه شد که جنگ و درگیری، محرک اصلی تولید نیروی اسنس است و تصمیم گرفت تا با جهنمیها توافقی داشته باشد و جنگی بزرگ راه بیندازد تا قربانیها بیشتر و در ادامه تولید نیروی اسنس سریعتر شود.
در مقابل، جهنمیها به تکنولوژی باز کردن دروازه به دیگر سرزمینها دست پیدا کردند و حالا راه خروج آنها از قلمروی رهاشده جهنم باز شده است. جنگهای بزرگ در سرزمینها و سیارههای مختلف ادامه پیدا میکند و پای جهنمیها به قلمروی آرجنتها هم باز میشود.

در این بین، سامور میکر کاری بزرگ انجام داد. او تمام این مدت نظارهگر خان بود و میدانست که او اسیر یک نیروی تاریک شده و هر لحظه ممکن است با جهنمیها دست به یکی کند. این اتفاقات زمانی رخ داد که یک تایتان با نام The Dreadnought، رهبر موج عظیمی از اهریمنها برای حمله به قلعه آرجنتها شد. سامور میکر، به سراغ دوومگای رفت و خودش را سرافیسم (The Seraphism) نامید.
سامور به دوومگای وعده یک قدرت خداگونه داد، قدرتی که میتواند یک تایتان را بهطور کامل بکشد. دوومگای که تلاش داشت تا مقابل پیشروی تایتان را بگیرد، قبول کرد تا به حرفهای سامور گوش بدهد و هر چیزی که او درخواست دارد را انجام دهد.

سامور میکر به دور از چشمان خان میکر، دوومگای را درون دستگاه Divinity Machine قرار داد. او میدانست که این دستگاه از وجود دارک لرد تشکیل شده اما برخلاف خان، او میدانست که چطور باید به افراد دیگر قدرت داد و آنها را به جنون نرساند. پس از این اتفاق، دوومگای شمشیری باستانی با اسم Crucible را بهدست گرفت و توانست با آن سر تایتان را از بدنش قطع و او را متوقف کند. پیش از این، کسی به یاد نداشت که یک سرباز بتواند به این شکل، یک تایتان اهریمن را بکشد. به همین دلیل، مردم از این پس او را دووماسلیر (DoomSlayer) نامیدند.
خان میکر از این اتفاق عصبانی شده بود اما تصمیم گرفت تا این تهدید را تبدیل به یک فرصت کند. او دووماسلیر را مسئول حمله به جهنم و رهبری برای سنتینلها کرد. دووماسلیر عملیاتهای زیادی را انجام داد و پیروزیهای زیادی را برای آرجنتها به ارمغان آورد. پیروزیهایی که خان میکر از آنها سود میبرد و میتوانست به اسنسهای بیشتری دست پیدا کند. اما دووماسلیر اصلا به این موارد توجهی نداشت، هدف او تنها و تنها نابودی اهریمنها بود.
پس از مدتی، دووماسلیر تازه از اهداف شوم خان میکر آگاه شد و تصمیم گرفت تا جنبشی علیه او آغاز کند. جنبشی که زمینهساز جنگهای داخلی شد. از طرفی دیگر حمله اهریمنها ذرهای آرام نگرفت و جنگهای بزرگ شکل گرفت. میکرها از طریق دستگاهی توانستند کنترل ذهن دووماسلیر را بهکار گیرند تا او جنگهای گسترده علیه حکومت آنها را متوقف کند. دووماسلیر تبدیل شده بود به ماشین کشتار جهنمیها و از انواع و اقسام وسایل برای کشتن آنها استفاده میکرد. دووماسلیر تلاش میکرد تا از بار کنترل خارج شود اما این تکنولوژی مقاومت خودش را حفظ کرد. با این حال میکرها میدانستند که دیر یا زود، او بالاخره این زنجیر را پاره خواهد کرد.

جنگهای بزرگ تمامی نداشتند و جهنمیها، سنتینلها و آزادیخواهان، درگیریهای بزرگی به راه انداختند. این دوران در تاریخچه سرافها، با نام عصر تاریکی یا The Dark Ages شناخته شد.
تو هیچوقت جزوی از ما نبودی، تو فقط یک غاصب بودی، یک بت دروغین! حالا چشمانم باز شده، بذار کمکت کنم تا تو هم ببینی، اسلیر!
غارتگر - Doom Eternalبا این اوصاف، این آخرین قسمت از سری مطالب داستانهای کوتاه DOOM بود و امیدوارم این سری مطالب را پسندیده باشید. بازی DOOM: The Dark Ages حالا عرضه شده و روایتکننده جنگهای بزرگ این دوره خواهد بود. حتما نظرتان را درباره این سری مطالب به اشتراک بگذارید و پیشنهاد دهید که سری مطالب «داستان کوتاه» را با چه بازیها و عناوینی ادامه دهیم.
ویدیوی داستان کامل سری DOOM را از کانال یوتیوب ویجیاتو تماشا کنید
داستانهای کوتاه DOOM:
- داستانهای کوتاه DOOM؛ تولد جهنم
- داستانهای کوتاه DOOM؛ سودای قدرت
- داستانهای کوتاه DOOM؛ نیروی تاریک
باشد که دیگر به تو نیاز نداشته باشیم.
سرافها - Doom Eternal
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.