ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

مقالات

داستان‌های کوتاه DOOM؛ تولد جهنم

نبرد خالق و مخلوق

علیرضا طالقانی
نوشته شده توسط علیرضا طالقانی | ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ | ۱۷:۰۰

در طول 32 سالی که سری بازی DOOM منتشر شده، کمتر کسی به داستان و لور این بازی اهمیت داده است. اما در نسخه‌های مدرن، بار داستان‌گویی بازی بسیار بیشتر شده و حالا دووم‌گای، سازمان UAC، زمین، جهنم و حتی خالق جهنم، داستان‌های مخصوص خودشان را دارند و عمق آن‌ها بیشتر از آن چیزی است که فکر می‌کنید. سری مطالب «داستان‌های کوتاه DOOM» قرار است تا برخی از داستان‌هایی که در جهان سری بازی دووم وجود داشته را روایت کند تا با آمادگی کامل به استقبال بازی DOOM: The Dark Ages برویم. با ویجیاتو همراه باشید.

«مدت‌ها بود که توسط مخلوق خودم زندانی شده بودم، تو نمی‌تونی مانع انتقام من بشی.»

دارک لرد - دووم ایترنال

در آغاز هیچ چیز، جز داووث (Davoth) وجود نداشت. یک موجود جاودان و قدرتمند که در قلمروی مقدس جکاد (Jekkad) زندگی می‌کرد. جکاد (Jekkad)، قلمرویی در منظومه بود که با نیرویی عجیب و ناشناخته، حیات پیدا کرده بود، نیرویی که به شور و شوق آتشین شناخته می‌شد و منشا بخشی از اون، از وجود داووث بود. 

داستان بازی Doom - داووث
داووث

داووث یک هدف بزرگ داشت. ساخت یک بهشت برای مردمانی که شوق دارند به دستاوردهای بزرگ‌تر برسند. او باور داشت که همین شوق، می‌تواند محرک اصلی ساخت یک بهشت باشد. در راستای همین هدف، قلمروی جکاد بزرگ و بزرگ‌تر شد. آن‌ها پایتختی به نام ایمورا (Immora) ساختند، آرمان‌شهری پیشرفته و رویایی که در آن بالاترین تکنولوژی‌ها و امکانات وجود داشت.

شوق موجودات جکاد برای رسیدن به دستاوردهای بیشتر تمام‌نشدنی بود، تا این‌که یک مانع در راه آن‌ها به‌وجود آمد، مرگ. موجودات جکاد برخلاف خالق‌شان یعنی داووث، جاودان نبودند و پس از مدتی جان خود را از دست می‌دادند. داووث، دردی که مردمانش هنگام مرگ تحمل می‌کردند را احساس می‌کرد. او نهایت درد، خشمگینی و غم را در مردمانش می‌دید و نمی‌توانست آن را تحمل کند. او به دنبال راهی برای نجات مردمانش از مرگ بود. او می‌دانست که راه‌حلی وجود دارد و تمام زندگی خودش را برای پیدا کردن این راه‌حل وسط گذاشت.

در اولین قدم، او نژاد و موجوداتی جاودان خلق کرد و آن‌ها را میکر (Maykrs) نامید. موجوداتی شبیه به ربات، که از هوشی خارق‌العاده بهره می‌بردند و بدن آن‌ها توسط یک تکنولوژی پیشرفته، همواره در حال ارتقا بود. عالم‌ترینِ میکرها، پدر (The Father) نامیده شد. موجودی که هوشی بی‌همتا و قابلیت رهبری همراهانش را برعهده داشت و به‌‌طور مستقیم توسط داووث خلق شده بود.

داووث، پدر را مسئول پیدا کردن راز جاودانگی کرد. در اولین قدم، پدر قلمرویی به‌نام اورداک (Urdak) را ساخت، قلمرویی که سرتاسر آن از تکنولوژی و داده‌های مجازی ساخته شده بود و به تعبیری، بهشت میکرها بود.

داستان سری Doom - قلمروی اورداک
قلمروی اورداک

پدر مقدمات زیادی برای میکرها فراهم کرد. او برای مردمانش، رهبری را تربیت می‌کرد و او را برای هر ده هزار سال به عنوان راهنمای مردم انتخاب می‌کرد. این رهبرها، خان میکر (Khan Maykr) نام داشتند. پدر برای کنترل اقدامات خان میکرها، نگهبانانی به‌نام سراف (Seraph) را تربیت کرد، نگهبانانی که بر اقدامات خان‌ها نظارت می‌کردند و اگر آن‌ها از مسیر اصلی خارج می‌شدند، به پدر اطلاع می‌دادند. 

اما در بین قلمروها، جنگ‌های مختلف اتفاق می‌افتاد. در یکی از این جنگ‌ها که با نام «نبرد آیزون‌کست» (Battle of Isonkast) شناخته می‌شد، سراف‌ها بال خودشان را از دست دادند و بدن آن‌ها شبیه به دیگر میکرها شده بود. آن‌ها برای احیای بدن‌شان، به مکانی مقدس در اورداک رفتند. لومیناریوم (Luminariom) نام این مکان مقدس بود که در آن عناصر زندگی جریان داشتند و افسانه‌ای وجود داشت که زمانی یکی از موجوداتی که در نبرد کشته شده بود، در این مکان احیا شد. سراف‌ها با مطالعه روی عناصر این مکان، راز جاودانگی را کشف کردند.

جاودانگی در حقیقت در یک کُره قرار داشت که شامل یک جوهر حیات می‌شد. این جوهر حیات به‌طور مستقل حاوی هوش، آگاهی، اراده و ماهیت اساسی بود و دقیقا نمونه‌ای از آن در بدن داووث وجود داشت.

داستان کوتاه Doom
کره‌هایی که حاوی جوهر حیات بودند

پدر و نژادش، به آن هدفی که داووث به دنبالش بود رسیدند و راز جاودانگی را کشف کردند، اما پدر از این قضیه واهمه داشت. او از شوق بی‌حد و مرز موجودات جکاد آگاه بود و باور داشت انتقال راز جاودانگی به داووث، زمینه‌ساز هرج و مرج و نابودی منظومه می‌شود. پدر تصمیم گرفت تا قلمروی جکاد را نفرین کند و با یک طلسم، آن را به‌کل از هستی جدا کند تا داووث هیچ راه ارتباطی با دیگر نقاط دنیا نداشته باشد.

خشم داووث از این اتفاق باورنکردنی بود، او باورش نمی‌شد که مخلوقان او، به خودش خیانت کرده باشند. خشم او به‌قدری وسیع و سهمگین بود که باعث نابودی تدریجی قلمروی جکاد شد. 

«رودخانه‌های پاک و منزه، به مرداب‌های خون تبدیل شدند»

کتاب سراف‌ها - دووم ایترنال

داووث حالا نسبت به قلمروی اورداک و میکرها نفرت داشت و این حس را به موجودات جکاد هم منتقل کرد. این اتفاق باعث شد تا خشم در موجودات جکاد تقویت شود و این حس هم به مانند اشتیاق آن‌ها، تمام‌نشدنی باشد. سرانجام، موجودات جنگ‌های بزرگی را در قلمرو به‌پا کردند و قربانی‌های زیادی به وجود آمد. اینجا بود که جکادی‌ها، از وجود نیرویی به‌نام Essence باخبر شدند. نیرویی که قدرتی عجیب به حملات داده بود و خشم آن‌ها را تقویت کرد. نفرت‌پراکنی داووث تمامی نداشت و در راستای این اتفاق، جکادی‌ها به جنون مطلق رسیدند.

داووث هم از این جنون در امان نماند و او از شدت خشم، به دارک لرد (Dark Lord) تبدیل شد و چیزی نگذشت که بهشت او یعنی جکاد، به ویرانه‌ی جهنم تبدیل شد.

داستان سری DOOM - دارک لرد
دارک لرد

پدر از این وضعیت آگاه شده بود و می‌دانست که نباید جهنم را به این شکل رها کرد. همچنین او می‌دانست که روزی، طلسمی که برای انزوای جهنم به وجود آمده به طریقی می‌شکند. او یک‌بار برای همیشه تصمیم گرفت تا همراه با مورداعتمادترین سراف خودش که سامور میکر (Samur Maykr) نام داشت، به جهنم برود و با دارک لرد روبه‌رو شود.

طبق گفته سراف‌ها، نبرد پدر و دارک لرد این‌گونه آغاز شد:

«آن‌ها بر فراز هرم گم‌شدگان، مکانی که جهنم در آن پرستش می‌شد، با یکدیگر به نبرد پرداختند، آسمان‌ها از یکدیگر شکافته شد و زمین فرو ریخت.»

کتاب سراف‌ها - دووم ایترنال
داستان سری دووم
تصویری از نبرد دارک لرد در مقابل پدر و سامور میکر

پدر، جوهر حیات دارک لرد را از بدنش بیرون کشید و او به زمین افتاد. سامور قصد داشت دارک لرد را بکشد اما پدر مقابلش ایستاد و مرگ خالقش را صلاح نمی‌دید. پدر و سامور از جهنم برگشتند، جوهر دارک لرد را در کوه‌های دست‌نیافتنی اورداک پنهان کردند و دیگر کسی خبری از جهنم نشنید.

سری مقالات «داستان‌های کوتاه DOOM» هر چهارشنبه ساعت 17 منتشر می‌شود.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی