ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

۸ کاراکتر فرعی رزیدنت اویل که می‌توانند به کاراکتر اصلی تبدیل شوند

داستان‌هایی که کاپکام شاید فراموش کرده باشد

علی جلالی
نوشته شده توسط علی جلالی | ۱۶ خرداد ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰

یقینا مجموعه رزیدنت اویل (Resident Evil) بعضی از به‌یادماندنی‌ترین شخصیت‌های اصلی دنیای بازی را خلق کرده است، اما این سری شخصیت‌های فرعی جذابی هم داشته که به‌راحتی می‌توانستند نقش اول را به‌عهده بگیرند. بعضی‌هایشان به‌خاطر پیشرفت داستانی قابل توجهی که در طول بازی دارند، یا صرفا به‌دلیل توانایی‌هایی که برای مقابله با جهش‌یافته‌ها و زامبی‌ها از خود نشان می‌دهند، آن‌قدر قوی ظاهر می‌شوند که تصور نقش اول بودنشان به هیچ وجه دور از ذهن نیست.

با توجه به اینکه کپ‌کام (Capcom) معمولا شخصیت‌هایی را که فقط در یک بازی حضور داشته‌اند، دوباره برنمی‌گرداند، هواداران دوست دارند تصور کنند که اگر آن‌ها فرمان را به دست می‌گرفتند داستان چه شکلی می‌شد. پس بیایید نگاهی بیندازیم به چند شخصیت فرعی مجموعه رزیدنت اویل که اگر فرصتی پیدا می‌کردند، می‌توانستند قهرمان داستان شوند. با ویجیاتو همراه باشید.

HUNK

هانک بدون شک جان ویک دنیای رزیدنت اویل است. این مأمور آمبرلا (Umbrella) بارها در طول سری نامش به زبان می‌آید، اما فقط چند بار ظاهر شده است. واقعیت این است که هانک یکی از باتجربه‌ترین و خطرناک‌ترین انسان‌های این مجموعه است. لقبش را به‌خاطر جان سالم به‌‌در بردن از چندین مأموریت که حکم خودکشی محض داشته‌اند، به‌دست آورده است.

بی‌تردید بازی در نقش هانک به عنوان شخصیت اضلی برای هواداران قدیمی مجموعه بسیار لذت‌بخش خواهد بود. او آن‌قدر محبوب است که ارزش دارد یک بازی مستقل برایش ساخته شود، و حتی بعد از بیست سال گذشتن از معرفی‌اش، هنوز هم شخصیتی است که کپکام می‌تواند به او خیلی بیشتر بپردازد.

Ashley Graham

بعد از اینکه اشلی، دختر رئیس‌جمهور، توسط فرقه‌ای اهریمنی به نام لوس ایلومیندادوس (Los Illuminados) ربوده می‌شود، این لیان اس. کندی (Leon S. Kennedy) است که مأمور نجات او می‌شود. اما در رزیدنت اویل ۴ و بازسازی‌اش، یک مرحله وجود دارد که بازیکن‌ها کنترل اشلی را در دست می‌گیرند تا از درون قلعه سالازار (Salazar) راه نجات لیان را پیدا کند. همین باعث می‌شود آدم فکر کند که بازی چه شکلی می‌شد اگر تمرکز اصلی‌اش به‌جای لیان، روی اشلی بود.

بدیهی است که اشلی آمادگی مبارزه با هیولاهایی که لیان شکست داد را ندارد، اما همین موضوع می‌تواند بازی را پرتنش‌تر کند که لزوما چیز بدی نیست. اشلی اگر نقش اول را داشت، این فرصت به بازیکنان داده می‌شد تا سفری احساسی‌تر با او تجربه کنند؛ از دختری ساده‌لوح و ترسو به بازمانده‌ای قوی تبدیل شدن.

Josh Stone

جاش استون تا اواسط داستان رزیدنت اویل ۵ ظاهر نمی‌شود، اما نقش بسیار مهمی در کمک به کریس و شوا در سفرشان از میان کابوس کی‌جوجو (Kijuju) ایفا می‌کند. به‌عنوان مربی سابق شوا، جاش مهارت کافی برای جنگیدن دارد، اما موجودات ماجینی (Majini) و B.O.Wها او را غافلگیر می‌کنند، چون او در دوران آموزشی‌اش چیزی از آن‌ها نمی‌دانست.

جاش در طول داستان گهگاه سر و کله‌اش پیدا می‌شود تا به شما کمک کند. با اینکه یک بسته‌ی الحاقی کوتاه در کنار جیل دارد، اما پتانسیلش برای تبدیل شدن به شخصیت اصلی هنوز بالاست. اگر جاش در داستانی مستقل مأمور نجات مردم در کی‌جوجویی آلوده به ویروس اوروبوروس (Uroboros) بود، روایت بازی با آنچه در رزیدنت اویل ۵ اصلی دیدیم کاملا متفاوت می‌شد.

Zoe Baker

در حالی که تمام خانواده بیکر کم‌کم توسط اویلین (Eveline) آلوده و دچار اختلالات روانی می‌شوند، زویی تا جایی که می‌تواند در برابر کنترل ذهنی او مقاومت می‌کند. زمانی که ایتن (Ethan) به خانه بیکرها می‌رسد، زویی داخل یک کاروان در جلوی خانه مخفی شده و ظاهرا چند ماهی است که با دوری از خانواده و اویلین، دوام آورده است.

اگر می‌شد در نقش زویی در همین بازه زمانی بازی کرد، فرصتی عالی بود برای اینکه تعاملات بیشتری با اعضای خانواده بیکر ببینیم و درک کنیم چطور زویی در میان آن‌همه دیوانگی، عقلش را حفظ کرده است. شاید ماجراهای خانواده بیکر به پایان رسیده باشد، اما اگر ایتن به‌عنوان قهرمان انتخاب نمی‌شد، زویی می‌توانست گزینه‌ی بسیار مناسبی باشد.

Mikhail Victor

درست است که جیل و میخائیل در برخورد اولشان خیلی با هم صمیمی نیستند، اما این مأمور سابق گروه استارز (STARS) خیلی زود متوجه می‌شود که میخائیل آن‌قدرها هم که فکر می‌کرد بد نیست. با اینکه برای آمبرلا (Umbrella) کار می‌کند، میخائیل تمام تلاشش را کرده بود که در آغاز شیوع ویروس، تا جایی که می‌تواند شهروندان را نجات دهد. همین تلاش‌ها هم باعث شد مجروح شود و ناچار شود بیشتر زمان بازی رزیدنت اویل ۳ را در قطار بگذراند. او یکی از معدود شخصیت‌هایی است که در این مجموعه منفعت دیگران را به خودش ترجیح می‌دهد و به همین دلیل شایسته‌ی تبدیل شدن به قهرمان اصلی است.

علاوه بر این، میخائیل یک سرباز تمام‌عیار و آموزش‌دیده است، یعنی از نظر گیم‌پلی می‌تواند کاملا شبیه شخصیت‌هایی مثل کریس یا لیان عمل کند. متأسفانه میخائیل هرگز نتوانست از شهر راکون (Raccoon City) جان سالم به‌در ببرد چون نمسیس (Nemesis) او را نهایتا پیدا می‌کند. اما از بین تمام شخصیت‌های فرعی‌ای که در آن بازی معرفی شدند، اگر قرار بود یکی از آن‌ها قهرمان شود، میخائیل انتخاب درجه یکی بود.

Mia Winters

ایتن پس از ورود به عمارت خانواده بیکر در رزیدنت اویل 8 وارد یک کابوس واقعی می‌شود. مدت کوتاهی بعد، او مجبور می‌شود با مادر میراندا (Mother Miranda) و چهار لرد ترسناک روستا روبه‌رو شود. در پایان بازی، متأسفانه جان خود را از دست می‌دهد، اما همسرش میا هنوز زنده است و همراه دخترشان، رز، به زندگی ادامه می‌دهد.

به‌جز یک بخش بسیار کوتاه در رزیدنت اویل ۷، میا هیچ‌وقت شخصیت قابل بازی نبوده، با اینکه یکی از شخصیت‌های کلیدی خط داستانی مدرن مجموعه است. شاید مبارز ماهری نباشد، اما تجربه‌ی کافی برای دفاع از خودش را به‌دست آورده است. اگر او روزی به شخصیت اصلی تبدیل شود، می‌تواند زمینه‌ساز یک اسپین‌آف جالب یا حتی یک قسمت اصلی جدید در سری باشد.

Elena Lupu

هواداران ممکن است النا را به‌عنوان زنی به یاد بیاورند که ایتن در ابتدای رزیدنت اویل ویلیج به او کمک می‌کند. اما او فقط برای چند دقیقه در بازی حضور دارد، قبل از اینکه پدرش تبدیل به گرگینه شود و باعث هرج‌ومرجی مرگبار شود که جان او و سایر روستاییان را می‌گیرد. از آنجا که النا ظاهرا سال‌ها در آن روستا زندگی کرده، تبدیل شدنش به شخصیت اصلی می‌توانست تجربه‌ای منحصربه‌فرد باشد.

از طرفی، بار احساسی داستان او هم بسیار بالا است، از آنجا که پدرش آلوده می‌شود که میان او و بازماندگان گروهش تنش ایجاد می‌کند، می‌تواند موقعیت‌های دراماتیک زیادی بسازد. با اینکه زمان حضور النا در بازی بسیار کم است، اما همین مدت کوتاه هم کافی است تا شخصیتش جلب توجه کند.

Robert Kendo

وقتی لیان و جیل در خیابان‌های زامبی‌زده‌ی راکون سیتی سرگردان می‌شوند، انسان‌های زنده‌ی زیادی باقی نمانده‌اند که با آن‌ها صحبت کنند. اما یک مغازه‌دار اسلحه فروش وجود دارد که به آن‌ها کمک می‌کند. هرچند اطلاعات زیادی از کندو نداریم، اما می‌دانیم که دختری داشته که یک‌بار توسط زامبی‌ها گاز گرفته شده و کم‌کم به یکی از آن‌ها تبدیل شده است. همین اتفاق ضربه‌ی روانی شدیدی به کندو وارد می‌کند.

دیدن وقایع شیوع ویروس در راکون سیتی از زاویه‌ی دید کندو می‌تواند راهی تازه برای بازگشت به این شهر خاطره‌انگیز باشد (بدون اینکه دوباره سراغ لیان، کلر یا جیل برویم که داستان‌هایشان بارها روایت شده‌اند). تبدیل شدن کندو به شخصیت اصلی همچنین زمینه را برای داستانی احساسی‌تر و احتمالا تاریک‌تر فراهم می‌کند، چرا که رنج‌های شخصی‌اش جو تازه‌ای به روایت داستان خواهد داد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (1 مورد)
  • DarkFighter0
    DarkFighter0 | 3 هفته قبل

    دوست داشتنی ترین شخصیت از نظر من هانک هست و شخصیت مورد علاقه من توی کل فرانچایز هست؛ ساکت ، مرموز ، حرفه ای ؛ بنظرم لایق یه نقش اصلی هست

مطالب پیشنهادی