
تیم ویجیاتو: بازی که دوستش داشتیم ولی نصفه و نیمه رهاش کردیم
شاید یه روز دوباره هم رو ببینیم...
بعضی وقتها یک بازی رو تجربه میکنیم و میتونیم ازش لذت کافی رو ببریم. اما چه به خاطر درس و مشغلههای کاری، چه حتی فکر و خیال زیاد و مصائب زندگی، شاید باعث بشه که اون بازی رو نصفه و نیمه رهاش کنیم. با اینکه نه حوصلهمون ازش سر رفته، نه اینکه از چیزیش بدمون اومده، یک اتفاق خیلی ساده باعث میشه تا اون بازی رو برای همیشه کنار بذاریمش. توی تیم ویجیاتو این هفته سراغ اعضای تحریریه رفتیم تا بپرسیم چه بازی رو دوست داشتن، اما نصفه و نیمه رهاش کردن. شما هم حتما نظرتون رو در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.

به نظر من، تاثیری که بازی لیتل نایتمرز روی بازیهای ترسناک با یک تم دارک فانتزی گذاشت غیرقابل کتمانه. من نسخه اول رو تجربه کردم و خیلی خیلی دوستش داشتم و به نظرم تعریف اون داستان بزرگسالانه خیلی هوشمندانه بود. من نسخه دوم رو با کلی ذوق و شوق شروع کردم و از همون دو ساعت اول بازی کامل راضی بودم. ولی نمیدونم چه اتفاقی افتاد که بعد از اون دو ساعت، دیگه سمت بازی نرفتم و کامل رهاش کردم. تقریبا میتونم بگم که هیچ دلیل قطعی و مشخصی وجود نداره، چون یک بازی دیگه (که الان اصلا یادم نمیاد چی بود) رو شروع کردم، لیتل نایتمرز 2 برای همیشه رها شد. البته که الان که نسخه سوم میاد (با اینکه امیدی بهش ندارم)، میخوام در اولین فرصت یه ماراتون از نسخه اول و دوم برم و نفرین نسخه دوم رو بشکنم!
علیرضا طالقانی
اوف، زیاده و هر کدوم دلایل خاص خودشون رو دارن.
اول میتونم از Mad Max و Yakuza 0 و No Man's Sky نام ببرم. اینا بازیهایی بودن که داشتم ازشون لذت میبردم، ولی مرتکب اشتباهی شدم و اونم این بود که هر سه تا بازی رو همزمان جلو میبردم. اتفاقی که افتاد این بود که همزمان از هر سهتاشون خسته شدم و رهاشون کردم. این برای من عبرت شد که تا حد امکان هیچوقت چندتا بازی رو همزمان بازی نکنم.
دو مورد دیگه برای من Death Stranding و Hogwarts Legacy هستن. جفت این بازیا باحال بودن، ولی برای من به نقطهای رسیدن که علیرغم ۳۰-۴۰ ساعتی که از گیمپلیشون لذت بردم، داستانشون دیگه برای من کشش ادامه دادن نداشت.
در نهایت دردناکترینش برای من Divinity Original Sin 2 هست. این بازی واقعا فوقالعاده بود. شاهکار. اگه Baldur's Gate 3 به موفقیت رسیده به خاطر دیوینیتی بوده. ولی متاسفانه وقتی به آخر اکت دوم بازی رسیدم، به یه باگ برخوردم که باعث میشد یکی از NPCهای مهم بازی گیر کنه و همراه ما سوار کشتی نشه، و در نتیجه من نتونم اکت ۲ رو تموم کنم. این باگی بود که با یکی از آپدیتهای بازی پیش اومده بود و سازندهها هم تایید کردن که درستش میکنن. منم از نظر فنی میتونستم اون شخصیت رو بکشم و بدون اون به بازی ادامه بدم، ولی زورم میاومد این کارو به خاطر اجبار انجام بدم.
در نهایت من بازی رو رها کردم و رفتم سراغ Assassin's Creed Origins که خودش یه بازی بسیار طولانی بود. دو هفته طول کشید که اون باگ دیوینیتی برطرف شه، ولی تا اون موقع من دیگه کاملا توی اسسینز کرید غرق شده بودم. وقتی هم که بعد از مدت زیادی به دیوینیتی برگشتم، دیگه فاز بازی از سرم پریده بود. بعد از مدتی هم نسخه Definitive Edition بازی عرضه شد که با سیوهای نسخه معمولی سازگاری نداشت. و بله، این شد که دیگه به دیوینیتی برنگشتم.
رایان زجاجی
به عنوان یه هوادار پروپاقرص فرامسافتور که حتی دارک سولز ۲ رو هم به شدت دوست داره، هنوزم ناراحتم که ریمیک Demon's Souls رو نصف و نیمه ول کردم. با اینکه بازیو واقعا دوست داشتم، ولی اون زمانی که مشغول تجربش بودم بعد یه مدت کلا دیگه بهش فکر هم نکردم. شاید بخاطر این باشه که اون جادوی فرامسافتور که تو ساختههای خودشون و نسخهی اصلی همین بازی میشه پیدا کرد رو تو ریمیک نتونستم پیدا کنم. به همین خاطر هم امیدوارم اگه قرار ریمیک یا ریمستری از بلادبورن داشته باشیم، سونی کارو به خود فرامسافتور بسپاره.
بهراد قلندرزادهشما چه بازی رو دوست داشتید که نصفه و نیمه رهاش کردید؟ حتما نظرتون رو با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
موضوع هفته بعد؟