
برترین بازیهایی که طرفداران Undertale باید تجربه کنند
تلفیقی زیبا از بازی و احساسات

عناوینی چون Undertale تجربیات مختلفی را به تصویر میکشند. تجربیاتی که هر یک از آنها، پتانسیلهای جذابی دارند و این دقیقا همانچیزیست که حس جادوی این بازی را ساخته. جاییکه شما مهمان یک بازی نقش آفرینی فوقالعاده خواهید بود. عنوانی که تکتک دیالوگهای آن، تا مدتها در ذهن شما باقی خواهند ماند. با اینحال اگر قادر به تجربه این بازی نبودید و به هر دلیلی به دنبال یک تجربه جایگزین دوست داشتنی هستید، همراه ویجیاتو باشید تا سری به برترین بازیهایی بزنیم که طرفداران Undertale باید تجربه کنند!
Zero Escape The Nonary Games

- سال انتشار: ۲۰۱۷
- استودیوی سازنده: Spike Chunsoft
بازی Zero Escape The Nonary Games شاید در نگاه اول چندان شباهتی به بازی Undertale نداشته باشد، اما یک پیشنهاد غیرقابل انکار است. این بازی دومین نسخه در کل این سریست و نسخه اول آن تحت عنوان 999: Nine Hours, Nine Persons, Nine Doors در سال ۲۰۱۰ عرضه شد. این سری از بازیها، مجموعهای از رمانهای تصویریاند که شما باید با انجام ماموریتهای مختلف و پشت سرگذاشتن پازلهای تعاملی، اهداف آنها را پیش ببرید.
این بازی در سال ۲۰۱۷ توسط استودیوی ژاپنی Spike Chunsoft برای پیسی، پلی استیشن ۴ و در نهایت پلی استیشن ویتا عرضه شد. بازی به سبب سبک متفاوتی که در روایت گیمپلی خود داشت، فورا مورد توجه قرار گیمرها گرفت و یکی از بهترینها بازیها برای طرفداران دنیای آندرتیل به شمار میرود.
Pony Island

- سال انتشار: ۲۰۱۶
- سازنده بازی: Daniel Mullins
Pony Island بیشک یکی از متفاوتترین عناوین حاضر در این لیست است. این بازی نیز درست مانند آندرتیل، تجربهای کلاسیک و مستقل از دنیای بازیهای ویدئوییست که در سال ۲۰۱۶ عرضه شد. پونی آیلند همانند Undertale، علاقه خاصی به شکستن دیوار چهارم داشت و در طول بازی مدام شخص بازیکن را مورد خطاب قرار میدهد. جالبتر آنکه بدانید این بازی تنها توسط یک بازیساز به نام Daniel Mullins ساخته شده.
برخلاف آندرتیل که خودش را یک تجربه نقش آفرینی معرفی میکند، Pony Island یک بازی پازل – معمار محور است. با این تفاوت که حالا پازلهای بازی به زبان طنز و کمدی روایت میشوند و خبری از آن گیمپلی خشک، ساده و کند بازیهای پازل محور نیست.
Lisa: The Painful

- سال انتشار: ۲۰۱۴
- استودیوی سازنده: Dingaling Productions
باید اعتراف کرد که بازیهای ویدئویی مهارت بسیار خوبی در مطرح کردن سوالات اخلاقی و فلسفی دارند. این موضوعیست که بازی Undertale آن را به خوبی روایت کرد و حال Lisa: The Painful نیز رویکرد مشابهی دارد. یک تجربه ساده که در نگاه اول چیز چندانی برای ارائه ندارد. اما نباید این بازی را دست کم گرفت و شما هرچقدر که در دنیای این بازی پیشرفت میکنید، به همان اندازه غرق در زیبایی و جذابیت فلسفی آن خواهید شد.
بازی Lisa: The Painful خودش را یک تجربه اکشن – نقش آفرینی معرفی میکند که بسیار وابسته به المانهای Side-scroller است. این بازی درست در سال ۲۰۱۴ توسط استودیوی کوچکی به نام Dingaling Productions عرضه شد و روی بسیاری از پلتفرمها در دسترس است. از موبایل و پیسی بگیرید، تا نینتندو سوئیچ و کنسولهای نسل نهمی و هشتمی!
Cave Story

- سال انتشار: ۲۰۰۴
- استودیوی سازنده: Nicalis
Cave Story یکی دیگر از بازیهاییست که توسط استودیوی مستقلی ساخته شده. این بازی شاهکاری از سال ۲۰۰۴ است که شباهت زیادی به سری مگا من و همچنین Castlevania دارد. اما چیزی که سبب جذابیت هرچه بیشتر این بازی شده، داستان آن است. داستانی که بدون هیچگونه ریخت و پاشی، شما را وارد دنیای متفاوتی میکند. دنیای که باید انتظار هرچیزی را از آن را داشت.
داستان بازی از جایی شروع میشود که شما بدون هیچ خاطرهای از خواب بیدار میشوید. قهرمان داستان ما دقیقا نمیداند که چه کسیست و تمام خاطرات و گذشته خود را از دست داده. حال در چنین دنیایی ما باید همراه او باشیم و به آن کمک کنیم تا هویت خود را پیدا کند.
Persona 5

- سال انتشار: ۲۰۱۶
- استودیوی سازنده: Atlus
شاید در نگاه نخست Undertale و Persona 5 هیچ وجه مشترکی نداشته باشند؛ یکی با گرافیک ساده و مینیمالیستی خود شناخته میشود و دیگری با ظاهری پرزرقوبرق و طراحی هنری چشمنواز. منتهی در لایههای عمیقتر، هر دو بازی به سراغ موضوعاتی میروند که فراتر از سرگرمی صرف است. پرسونا ۵ حول محور این پرسش میچرخد که آیا عدالت حقیقی وجود دارد و ما بر چه اساسی دیگران را قضاوت میکنیم.
بازی تلاش میکند تا بازیکن را وادار به اندیشیدن کند، نه فقط از طریق داستان، بلکه با هر انتخاب و هر نبردی که پیش رو دارد. این پرسشها در گیمپلی نیز بازتاب دارند. در مبارزات میتوانید پرسوناها را شکست دهید یا با مذاکره از جانشان بگذرید. همین انتخاب میان خشونت و رحمت، بارها بازیکن را به چالش میکشد و Persona 5 را از یک نقشآفرینی ساده فراتر برده و به تجربهای اخلاقی و فلسفی تبدیل میکند.
To the Moon

- سال انتشار: ۲۰۱۱
- استودیوی سازنده: Freebird Games
To the Moon در سال ۲۰۱۱ توسط استودیوی مستقلی به نام Freebird Games ساخته شد. این بازی عواطف و احساسات بشری را به زیباترین شکل ممکن به تصویر میکشدو با شباهتهای زیادی که به بازی آندرتیل داشت، یک گزینه دوست داشتنی برای طرفداران Undertale بود. بازی داستان زیبایی نداشت. داستانی که حول محور دو دانشمندی جریان دارد که باید با ورود به خاطرات افراد درحال مرگ، آرامش را به آنها هدیه دهند.
تاثیر عاطفی این بازی و اتفاقات مربوط به آن، مهمترین بخش جذابیت آناند. بازی سعی دارد تا مفاهیمی چون زندگی، خانواده و دوست داشتن را از دید دیگری روایت کند و همین موضوع تبدیل به وجه تمایز To the Moon در مقایسه با دیگر عناوین ویدئویی شده.
Rakuen

- سال انتشار: ۲۰۱۷
- استودیوی سازنده: Laura Shigihara
یکی از بزرگترین نقاط قوت Undertale، تعادل زیبای آن در میان کمدی تاریک و روایتی احساسیست. موضوعی که بازی Rakuen نیز آن را به خوبی رعایت کرده و از همین جهت، بسیار شبیه آندرتیل است. داستان بازی حول محور پسر بچه بینامی جریان دارد که باید به دنیای رویاها، خیال و فانتزی سفر کند و رنجی که مردم این سرزمینها دهههاست درگیر آناند را از بین ببرد. رنجی دردناک که توام شده است با عمیقترین احساسات آنها.
جالبتر آنکه بدانید بازی Rakuen تنها توسط یک بازیساز مستقل به نام Laura Shigihara ساخته شده. این بازی صرفا روی پیسی در دسترس است و با نقدهای بسیار خوبی نیز رو به رو شد. نقدهایی که ما را نسبت به تجربه این بازی امیدوار میکنند.
Nier: Automata

- سال انتشار: ۲۰۱۷
- استودیوی سازنده: PlatinumGames
بازی Nier: Automata در نگاه اول یک اکشن نقشآفرینی پرسرعت و چشمگیر به نظر میرسد، منتهی هرچه بیشتر در دنیای آن پیش میروید، لایههای پنهان فلسفی و اخلاقیاش آشکارتر میشود. داستان اندرویدهایی مانند 2B و 9S تنها روایت جنگ میان ماشینها و انسانها نیست، بلکه طرحی هوشمندانه برای پرسش از هویت، معنا و حتی چرایی وجود است. بازی بارها بازیکن را در موقعیتی قرار میدهد که باید از خودش بپرسد: هدف زندگی چیست و تا چه اندازه سرنوشت در دستان ماست؟
گیمپلی نیز در همین مسیر روایت عمل میکند. پایانهای متعدد و انتخابهایی که اغلب میان خشونت و بخشش، یا ادامه دادن و رها کردن در نوساناند، به شکلی مستقیم بازتابی از جدال انسان با آزادی و تقدیر هستند. راستش را بخواهید، همین ترکیب است که Nier: Automata را فراتر از یک نقشآفرینی ساده قرار میدهد.
Omori

- سال انتشار: ۲۰۲۰
- استودیوی سازنده: Omocat
بازی Omori همان حالوهوای خاص Undertale را در قالب دنیای عجیب و منحصربهفرد خودش بازآفرینی میکند؛ جایی که با شخصیتهای گوناگونی روبهرو میشوید، برخی همراه شما هستند و برخی دیگر در جایگاه دشمن قرار میگیرند. این بار اما فضا رنگ و بویی بیشتر شبیه به یک تجربهی ترسناک دارد؛ با موجوداتی ناآرامکننده که در مسیرتان ظاهر میشوند و نبردهایی که در قالب یک RPG نوبتی جریان مییابند.
آن چیزیکه Omori را متمایز میکند، همین ترکیب غافلگیرکنندهی جذابیت و ترس است؛ بازی در هر لحظه میتواند شما را شگفتزده کند و همزمان حس ناآرامی عجیبی در پسزمینه باقی بگذارد. اگر به دنبال اثری شبیه به Undertale هستید که این بار بیشتر بر جنبهی روانشناختی و ترسناک تکیه داشته باشد، Omori همان تجربهای است که نباید از دست بدهید.
Deltarune

- سال انتشار: ۲۰۱۵
- استودیوی سازنده: Toby Fox
Deltarune، ساختهی توفانی Toby Fox، همچون ادامهی معنوی Undertale شما را وارد دنیایی عجیب و رنگارنگ میکند که پر از شخصیتهای منحصربهفرد و تعاملات غیرمنتظره است. بازی همان سبک طنز و قلب تپندهی داستانسرایی عاطفی Undertale را حفظ کرده، اما با گیمپلیای کمی پیچیدهتر و چالشهای جدید، تجربهای تازه ارائه میدهد.
در Deltarune، مبارزات نوبتی همچنان نقش مهمی دارند، اما تمرکز بیشتری روی تصمیمگیریها و تعامل با شخصیتها گذاشته شده است. انتخابهای شما میتواند روند داستان را تغییر دهد و شما را با جنبههای متفاوتی از دنیای بازی روبهرو کند. پر از لحظات شگفتانگیز، طنز هوشمندانه و حس ماجراجویی، Deltarune تجربهای است که هم برای طرفداران Undertale و هم برای تازهواردها جذاب و عمیق خواهد بود.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.