12 مورد از بهترین شخصیتهای تیم برتون | مخلوقات عجیب و غریب
پادشاه سبک گوتیک!
فکر کنم همه مخاطبان با این موضوع موافق باشند که موفقیت یک فیلم یا اثر نمایشی، به شخصیتهایی بستگی دارند که در آن اثر به نمایش گذاشته میشوند. عمق، میزان منطق و دوست داشتنی بودن شخصیتهای یک فیلم یا انیمیشن، باعث عمق بیشتر آن میشود و تماشاگران را به شکلی دغدغهمند، پای خود نگه میدارد. در نهایت، حتی شخصیتهای منفی یک اثر نیز میتوانند به دلیل عمق و پرداخت خوب، در ذهن مخاطب بماند و دوست داشتنی باشد. بنابراین، بهترین داستانها، توسط خالقانی روایت میشوند که شخصیتهایی چند وجهی و قابل درک میآفرینند که تا دهه در ذهن مخاطب میمانند.
تیم برتون، فیلمساز و کارگردان آثار انیمیشنی، دنیاهایی خلق میکند که سرشار از شخصیتهای دوست داشتنی و فراموش نشدنی است. این کارگردان برخی از متمایزترین شخصیتهای تاریخ سینما را خلق کرده، و در عین حال، شخصیتهای تثبیتشدهای مانند ویلی وانکا را گرفته و سایهها و رنگهای جدیدی به میراث آنها افزوده است. در هر صورت، تیم برتون سبک جدید و غیر قابل انکاری در پرداخت شخصیتها بنیان گذاشته که تا کنون جواب گرفته است. ما در این مقاله به معرفی بهترین شخصیتهایی که توسط تیم برتون خلق شدند میپردازیم. با ویجیاتو همراه باشید.
- 1 12. ویکتور | عروس مرده
- 2 11. لیدیا | بیتلجوس
- 3 10. امیلی | عروس مرده
- 4 9. اسپارکی | فرنکنوینی
- 5 8. پنگوئن | بازگشت بتمن
- 6 7. مریخیها | مریخ حمله میکند!
- 7 6. سوئینی | فیلم سوئینی تاد
- 8 5. سالی | کابوس قبل از کریسمس
- 9 4. جوکر | فیلم بتمن
- 10 3. ادوارد | ادوارد دستقیچی
- 11 2. جک اسکلینگتون | کابوس قبل از کریسمس
- 12 1. بیتلجوس | فیلم بیتلجوس
- 13 سخن آخر
12. ویکتور | عروس مرده

تیم برتون علاقه خاصی به عصر ویکتوریا دارد و تعدادی از آثار خود را در این حال و هوا خلق کرده است. عروس مرده، تنها یکی از تولیدات متعددی است که تیم برتون در آن دوره زمانی روایت کرده است. ویکتور، شخصیت اصلی این انیمیشن که یکی از بهترین شخصیتهایی است که تیم برتون خلق کرده، توسط جانی دپ صداپیشگی شده است.
ویکتور یک پسر کم حرف، محترم و خوش رفتار است که خانواده ثروتمندی دارد. پدر و مادر او برای ارتقا جایگاه اجتماعی خود، ازدواجی بین ویکتور و ویکتوریا اورگلات دختر خانواده اشرافی ترتیب میبینند. ویکتور پس از خراب کردن تمرین مراسم عروسیاش، با شرمندگی از آنجا فرار میکند.
داستان زمانی به اوج میرسد که ویکتور حلقه ازدواج را در جنگل روی یک شاخه قرار میدهد تا تمرین خواستگاری کند؛ اما در واقع آن شاخه، انگشت یک جسد است، جسد یک عروس جوان که به قتل رسیده بود. این عروس، ویکتور را با خود به سرزمین مردگان میبرد و حلقه را به عنوان یک تقاضای ازدواج میپذیرد. ویکتور که اکنون متوجه اشتباه خود شده، تمام تلاشش را میکند تا به ویکتوریا بازگردد؛ چرا که با وجود ازدواج مصلحتی، او واقعا ویکتوریا را دوست دارد. درام پیشآمده، داستانی عاشقانه و پرهیجان را شکل میدهد که با افشاگریهایی در پرده آخر همراه است؛ در حالی که ویکتور و عروس مرده تا به امروز به عنوان شخصیتهایی کاملا بهیادماندنی باقی ماندهاند.
11. لیدیا | بیتلجوس

درست چند دقیقه پس از آنکه باربارا و آدام مایتلند در انیمیشن Beetlejuice به طرز غمانگیزی جان خود را از دست میدهند، خانه ییلاقی آرام آنها در حومه شهر کنتیکت توسط خانواده اشرافی دیتز خریداری میشود. چارلز دیتز، به عنوان یک توسعهدهنده املاک و مستغلات، ثروت زیادی دارد. همسر فعلی او، دلت، هنرمندی است که آثار خود را بهترین و برترین آثار دنیا میداند. این زوج متکبر، دختری به نام لیدیا دارند که شخصیتش به طور کلی با والدینش تفاوت دارد. لیدیا با ظاهری گوتیک، به جنبههای تاریک و مرگبار زندگی و مرگ علاقه دارد.
لیدیا ارواح باربارا و آدام را کشف میکند؛ آنها قصد دارند تنها باشند و سعی میکنند خانواده دیتز را بترسانند و از آنجا بیرون کنند. لیدیا با وضعیت آنها ابراز همدردی میکند و هر کاری که از دستش بر میآید برای مخافظت از آنها دربرابر خانواده انجام میدهد. در نهایت بیتلجوس به جمع آنها ملحق میشود و اوضاع از کنترل خارج میشود. با این حال، باربارا و آدام، همان والدین دلسوز و غیر مادیگرایی بودند که لیدیا همیشه دلش میخواست. وفاداری او به مایتلندها و حساسیتش به زندگی پس از مرگ، این شخصیت را به یکی از محبوبترین چهرههای خلق شده توسط تیم برتون تبدیل کرده است.
او در نهایت در سریال انیمیشنی بیتلجوس در کنار خود شخصیت اصلی، نقش محوری گرفت و در دنباله سینمایی آن هم حضور داشت؛ جایی که باید با گذشته شبحوار خود روبرو شود و در ماجراجویی دنیای دیگر دختر خودش با بازی جنا اورتگا به او کمک کند.
10. امیلی | عروس مرده

انیمیشن سینمایی عروس مرده، یکی از بهترین شاهکارهای تیم برتون است. این انیمیشن تا حدودی، نوعی دنباله معنوی برای فیلم The Nightmare Before Christmas در نظر گرفته میشود. چراکه از نظر سبک و حالوهوا شباهت بسیار زیادی با عروس مرده دارد و همچنین هر دو با تکنیک کلیمیشن یا پویانمایی با عروسکهای گلی ساخته شدند.
در این انیمیشن، هلنا بونهام کارتر که قبلا با تیم برتون روابط عاشقانه داشت، صداپیشگی شخصیت اصلی، امیلی را بر عهده داشت. املی زنی مرده است که تلاش میکند شادی از دست رفتهاش را دوباره به دست آورد. او میخواهد ویکتور را وادار کند که با او ازدواج کند و در دنیای مردگان کنار او باشد.
عروس مرده، در واقع جلوهای از قهرمانی و دلسوزی است. چراکه او از خوشبختی خودش میگذرد تا ویکتور و ویکتوریا بتوانند زندگی کامل و عاشقانهای در کنار هم داشته باشند؛ زندگیای که خودش نتوانست تجربه کند.
در پرده آخر انیمیشن، او حتی جایی برای نجات جان ویکتور وارد عمل میشود؛ زمانی که لرد بارکیس بیتم، نامزد سابق و قاتل او، چهره واقعیاش را نشان میدهد. بارکیس قصد داشت تا به منظور ثروتمند شدن، با ویکتوریا ازدواج کند، اما نقشه او درست پیش نمیرود و زهری را مینوشد که خودش برای فرستادن ویکتور به دنیای مردگان آماده کرده بود.
با وجود اینکه عروس مرده در پایان به عشق جاودانهاش نمیرسد، اما موفق میشود تا عدالت را برقرار کند و قاتل خودش را مجازات کند.
9. اسپارکی | فرنکنوینی

در سال 1984، تیم برتون فیلم کوتاهی به نام Frankenweenie کارگردانی کرد که داستان پسری را روایت میکرد که تلاش میکند سگ محبوبش را زنده کند.
سال 2012، تیم برتون این انیمیشن را که در واقع ادای احترامی بود به رمان فرانکنشتاین اثر مری شلی، به صورت یک انیمیشن بلند استاپموشن ساخت.
این نسخهی جدید، از نظر سبک و روح اثر، شباهت زیادی با کارهای پیشین او مانند کابوس پیش از کریسمس و عروس مرده داشت. ماجرای این انیمیشن، همان خط داستانی نسخه کوتاه قبلی را دنبال میکند.
ویکتور فرانکنشتاین، پسربچهای با استعداد در حوزه علوم است که رابطه بسیار نزدیکی با سگش اسپارکی دارد. او روزی هنگامی که برای اولین بار یا پدرش بیسبال بازی میکرد، ضربه بسیار محکمی به توپ میزند. اسپارکی برای بازی، به دنبال توپ دوید؛ اما در نهایت زیر ماشین رفت و کشته شد.
ویکتور که در یک اندوه عمیق غرق است، در مدرسه یاد میگیرد که بدن موجودات مرده را میتوان با تحریکات الکتریکی دوباره فعال کرد. همین موضوع انگیزهای برای او میشود تا این پروژه خطرناک را انجام دهد. او بدن اسپارکی را از قبر بیرون آورد و با استفاده از برق آذرخش آسمان، سگش را دوباره زنده کرد.
وقتی دیگران متوجه این ماجرا میشوند، هرج و مرج به پا میشود؛ زیرا بچههای دیگر هم میخواهند حیوانات مردهشان را زنده کنند. بر خلاف آزمایشهای اشتباه آنان، فقط اسپارکی است که خلوص و روح واقعیاش را حفظ میکند.
چنین داستانی، باعث برانگیخته شدن احساسات تماشاگران میشود؛ زیرا خیلی از آنها دوست دارند دوباره حیوانات خانگی خود را درکنار خود ببینند. بااینحال، فیلم نشان میدهد که چنین آرزویی بدون پیامد نیست.
در پایان، بر خلاف بسیاری از آثار تاریک تیم برتون، فرجام ویکتور و اسپارکی شاد است؛ در سرانجام، عشق و وفاداری میان پسربچه و سگش پیروز میشود.
8. پنگوئن | بازگشت بتمن

سرگذشت اوزوالد کاپلبات(پنگوئن) با بازی دنی دویتو در فیلم Batman Returns از همان دقایق ایتدایی حالوهوایی تیره و غمانگیز دارد.
در نسخهای که تیم برتون از این شخصیت ارائه داده بود، کاپلبات با بدنی ناقصالخلقه و دستانی شبیه به بالههای پنگوئن به دنیا آمده است. او از دوران کودکی رفتار عادی نداشته و بسیار حریص و خشن بود. در این حد که از روی حسادت گربه خانگی خانواده را میکشد. والدین او از ترس و ناتوانی درپذیرش او، تصمیمی وحشتناک میگیرند؛ آنها کودکشان را در کالسکهاش میکذارند و از روی پلی به داخل رودخانه پرت میکنند. این فقط پنج دقیقهی اول فیلم است.
اما برخلاف انتظار، آن کودک نمیمیرد و در فاضلابهای زیر شهر گاتهام زنده میماند. او توسط دستهای پنگوئن ساکن در بقایای یک باغوحش متروکه بزرگ میشود.
سالها بعد، وقتی بزرک میشود، لقب پنگوئن را برای خود انتخاب میکند. او اکنون مردی است که رهبری یک سازمان جنایتکار را در دست دارد. در ادامه، او از دل فاضلابها بیرون میآید تا با کمک بازرگان فاسد، مکس شرک، نقشهای برای شهردار شدن و بدنام کردن بتمن با بازی مایکل کیتون اجرا کند.
از نگاه تیم برتون، پنگوئن شخصیتی زشت، خبیث و در عین حال بیچاره است. کسی که شرارتش در طرد و بی مهری پدر و مادرش ریشه دارد. همین لایه انسانی تراژیک، او را از یک تبهکار معمولی به یکی از عمیقترین و بهیادماندنیترین دشمنان بتمن تبدیل میکند.
7. مریخیها | مریخ حمله میکند!

با وجود حضور یک فهرست بلند بالا از بازیگران مشهور در فیلم Mars Attacks ساخته تیم برتون، این اثر نتوانست انتظارات را بر آورده کند و در نهایت به عنوان شکست گیشهای شناخته شد.
در این فیلم بازیگرانی چون جک نیکلسون، گلن کلوز، پیرس رازنان، دنی دویتو، مارتین شورت، سارا جسیکا، پارکر، مایکل جی. فاکس و چندین چهره سرشناس دیگر حضور داشتند. با تمام این وجود، بعد از گذشت سالها و پخش چندباره، این اثر جایگاه تازهای میان تماشاگران پیدا کرد. این اثر به خاطر فضای بصری متفاوت و طنز سیاهش، به اثری کالت تبدیل شد.
برتون، در همان سالی که فیلم موفق و پرفروش Independence Day اکران شد، دست به ساخت Mars Attack زد؛ فیلمی با موضوع مشابه حمله بیگانگان. اما لحن و فضای این فیلم او، کاملا متفاوت بود. تیم برتون انسانها را موجوداتی خودخواه و نفرت انکیز معرفی کرده بود؛ بنابراین وقتی بیگانگان با تفنگهای لیزریشان ستارههای مشهور را یکی یکی بخار میکردند، تماشاگران نمیتوانستند جلوی خندهشان را بگیرند. در واقع، هیچ بازیگری در این فیلم برای مدت طولانی در مرکز توجه نبود.
از بین مریخیها نیز شخصیت خاصی برجسته نیست و همه آنها موجوداتی استخوانی و کوتوله با مغزهای بزرگ و بیرون زده هستند. ظاهری که با وجود کابوسوار بودن، خندهدار نیز بود.
از این فیلم اگر صرفا یک چیز بخواهد در ذهن مخاطب ماندگار شود، بدون تردید طراحی چهره مریخیها است. آنها با قهقهههای خفه و ترسناکشان، یک جلوه فانتزی و جالب ارائه دادند.
برخلاف فیلمهای علمی تخیلی رایج، در نهایت نه قدرت نظامی بشر و نه بیماریهای زمینی باعث نابودی بیگانگان میشود؛ بلکه آواز گوش خراش Indian Love Call است که در یک چرخش طنز آمیز باعث منفجر شدن مغز مریخیها میشود. در نهایت فیلم به شکلی کمدی، اسلیم ویتمن(خواننده آهنک) را به عنوان قهرمان واقعی آمریکا معرفی میکند.
6. سوئینی | فیلم سوئینی تاد

یکی از خشنترین پروژههای تیم برتون، فیلم Sweeney Todd: The Demon Barber of Fleet Street بود. این فیلم که در اصل یک درام موزیکال بود، درباره یک آرایشگر قاتل سریالی در دوران ویکتوریا است که بر اساس نمایشنامه موزیکال سال 1979 اثر هیو ویلر و استیون سوندهایم اقتباس شده است.
شخصیت اصلی این فیلم، توسط جانی دپ بازی میشود؛ مردی که به ناحق توسط یک قاضی فاسد به دلیل جرمی مرتکب نشده، تبعید میشود. او سالها بعد با نام مستعار سوینی تاد بازمیگردد و آرایشگاه خود را در خیابان فلیت دایر میکند.
درست در زیر آرایشگاه او مغازه پتی گوشت خانم نلی لاوت قرار دارد. خانم لاوت به تاد خبر میدهد که آن قاضی فاسد مسئول مرگ همسر تاد است. این درحالی است که جوهانا، دختر تاد، تحت سرپرستی همان قاضی نگه داری میشود.
این خبر برای تاد کافی بود تا ناگهان تغییر کند و شروع به قتل مشتریان خود کند و جسد آنها را لاوت شریک شود تا از گوشت آنها برای پای گوشت استفاده کند. هدف نهایی تاد این است که قاضی را بر صندلی آرایشگاه خود بنشاند. اما نقشههای او در پردهی پایانی فیلم دچار تحول و دگرگونی میشوند؛ چرا که حقایق کاملا متفاوتی آشکار میگردد.
بخوانید: بهترین فیلمهای جانی دپ – مرد هزارچهره هالیوود
برتون با نگاه ماورایی و گرافیکی خود به این اثر موزیکال موفق، توانست شخصیت آرایشگر اهریمنی را به شهرت بیشتری در فرهنگ عامه برساند.
5. سالی | کابوس قبل از کریسمس

در سال 1993، فیلم The Nightmare Before Christmas تیم برتون اکران شد و توانست طرفداران خاص خود را پیدا کند؛ طرفدارانی که تا به امروز این اثر خاص را دوست دارند. البته، لازم به ذکر است که کارگردان این فیلم تیم برتوم نبود؛ در واقع او خالق داستان این فیلم بود. تمام عناصر از جمله موسیقی، انیمیشن استاپموشن و شخصیتها دست به دست هم دادند تا این فیلم به یکی محبوبترین آثار انیمیشنی دهه نود تبدیل شود.
در این فیلم، سالی، با صداپیشگی کاترین اوهارا، که در واقع دستاورد یک دانشمند دیوانه به نام دکتر فینکلشتاین است، سفری را آغاز میکند تا پادشاه کندو تنبل شهر هالیوون را از غرق شدن در تعطیلات کریسمس نجات دهد. سالی یک شخصیت آرام و دلسوز دارد؛ او همیشه راهی پیدا میکند تا از دستورات خالقش سرپیچی کند و دنیای بیرون را کشف کند. سالی که تا حدودی معصوم است، بلافاصله مجذوب جک میشود و از ایده او برای خلق یک کریسمس دیوانهوار مخصوص به خود حمایت میکند. البته تا زمانی که یک اتفاق شوم او را آگاه میسازد که کل این ماجرا با شکست روبرو خواهد شد.
سالی که توسط جک نادیده گرفته میشود، سعی میکند حداقل با آزادی بخشیدن به بابانوئل از دست اوگی بوگی، قهرمان داستان باشد. سالی به عنوان یک شخصیت، یادآوری میکند که ما مجبور نیستیم برای چیزی که نیستیم تلاش کنیم. ما به همان شکلی که هستیم، فوقالعادهایم.
4. جوکر | فیلم بتمن

در برداشت سینمایی تیم برتون از شخصیت کمیک بوکی جوکر، او ابتدا به عنوان یک گاگستر برجسته به نام جک ناپیر معرفی میشود که قصد دارد قدرت را در شهر گاتهام به دست آورد.
او یک فردی است که از قبل یک جنایتکار جامعهستیز است، برای همین عبور از مرز و تبدیل شدن به یک دیوانه روانی برای او کار سختی نیست. ناپیر توسط رئیسش، کارل گریسوم فرستاده شده تا مدارک جرم علیه سندیکای جنایی گریسوم را به دست آورد؛ او به همین منظور وارد کارخانه مواد شیمیایی اکسیس میشود. او در جریان درگیری با پلیس گاتهام و بتمن، ناپیر درون یک مخزن مواد شیمیایی سمی سقوط میکند.
او اکنون که پوستش سفید شده و موهایش سبز شده، لقب خود را جوکر مینامد. این سموم روی روح و روان او نیز تاثیر میگذارد و باعث شده تا هیچ حد و مرزی برای خود تعریف نکند و از حد عادی خود عبور کند. او در یک کودتا، رئیس خود را کنار میزند و صاحب دنیای زیرزمینی گاتهام میشود.
این نسخه از جوکر که جک نیکلسون آن را اجرا کرده، شباهتهای زیادی به حضورهای قبلی جوکر در کمیکها دارد؛ البته برتون کمی چهره جوکر را تغییر داده، از جمله نوع میمیک و خنده دائمی او که بعدا برای جوکرهای بعدی تبدیل به یک نماد شد. با وجود جنونش، جوکر هنوز اندکی از زندگی سابق خود را حفظ کرده و بیشتر شبیه یک گانگستر عمل میکند تا یک شرور مجنون و آشفته. بازی نیکلسون به جوکر تیم برتون طنز سیاه و شوخطبعی کنایهآمیزی میبخشد که باعث شده این شخصیت به یک کاراکتر کلاسیک ماندگار تبدیل شود.
3. ادوارد | ادوارد دستقیچی

فیلم ادوارد دستقیچی، اولین نقطه همکاری طولانی مدت برتون و جانی دپ بود. هرچند جانی دپ بعدها تبدیل به یکی از اسطورههای سینما شد، اما آغاز شهرت او و بسیاری از نقشهای اصلی که بازی کرده، مربوط به نقشهایی است که تیم برتون به او داده است.
این فیلم یک داستان عاشقانه درباره یک عشق ممنوعه است. ادوارد، شخصیت اصلی فیلم، یک موجود مصنوعی است که توسط یک مخترع ساخته شده است. اما مشکل اینجاست که مخترع قبل از اینکه بتواند ادوارد را به طور کامل بسازد، فوت میکند و ادوارد را در وضعینی ناقص و با دستهایی به شکل قیچی تنها میگذارد.
ادوارد سالها در یک عمارت قدیمی که در آن خلق شده به تنهایی زندگی میکند. او ناگهان توسط پگ باگز یک فروشنده محلی کشف میشه و به شهر آورده میشود.
ذات مهربان ادوارد و مهمتر از همه عشق او به کیم، دختر پگ، باعث شده تا ادوارد دست قیچی برای مخاطب بسیار شخصیت همدلی برانگیزی باشد. دوستپسر کیم، نسبت به پیوند آشکار بین ادوارد و کیم حسادت میکند. زمانی که جیم و سایر شهروندانی که از ادوارد خوششان نمیآید، تلاش میکنند تا شخصیت او را لکهدار کنند، درگیریهایی به وجود میآید.
این اثر فانتزی تیم برتون، در کنار دیگر فیلمهای متمرکز بر مفاهیم عشق ممنوعه و ترس از دیگری، همچنان جزو بهترینها باقی مانده است و ادوارد نمادی پاک نشدنی برای هر دوی این مضامین محسوب میشود.
2. جک اسکلینگتون | کابوس قبل از کریسمس

شخصیت جک اسکلینگتون، پادشاه کدو شهر، با عناصر مختلف جذاب شخصیتی خود، توانست جایگاه خوبی در میان مخاطبان پیدا کند. او در طول فیلم رهبری گروهی از هیولاها، موجودات عجیب و ارواح را به عهده دارد تا بتواند هر سال در جشن هالووین، به بهترین شکل دنیا را بترساند.
داستان جک در واقع حکایت زندگی بسیاری از مردم عادی است. جک پس از سالها فعالیت مداوم در یک روتین تکراری، دچار نوعی بحران وجودی میشود و احساس میکند که صرفا دارد درجا میزند. زمانی که با جشن کریسمس آشنا میشود، سعی میکند شکوه آن تعطیلات را برای خودش جایگزین کند.
در نهایت، جک به این نتیجه میرسد همین که خودش باشد کافی است. او حتی به عنوان پادشاه کدو، مجبور نیست خود را به یک کار یکنواخت محدود کند و میتواند بهتر شود. این فیلم دارای یک داستان جاودانه است؛ با وجود اینکه هیچ دنبالهای تاکنون از این عنوان منتشر نشده، به لطف تبلیغات گسترده و محصولات جانبی دیزنی در هالووین هر فصل، همواره در فرهنگ عامه باقی مانده و هر سال هم مخاطبان جدیدی پیدا میکند.
1. بیتلجوس | فیلم بیتلجوس

فکر کنم برای همه مخاطبان قابل پیشبینی بود که رتبه یک این لیست، برای بیتلجوس باشد. شبح پر سر و صدای تیم برتون؛ شخصیتی عجیب و البته ماندگار که در فیلم Beetlejuice حضور دارد. بیلجوس به توانایی خود در ترساندن زندهها افتخار میکند. او به عنوان یک موجود نه کاملا زنده و نه کاملا مرده، شبیه به کارتونهایی است که جان گرفتهاند. او دائما هیولاهای عجیب و غریب خلق میکند و حتی برای یک شوخی کنایهآمیز، شکل خود را تغییر میدهد.
خانواده میتلند، که به تازگی مردند، در تلاش برای خلاص شدن از خانواده دیتز از خانهشان هستند. آنها بیتلجوس را فرا میخوانند تا کار سختی انجام دهد. او در دنیای پس از مرگ، یک موجود طرد شده است که صرفا دنبال آشوب و هرج و مرج است. او ظاهر بسیار نامرتبی دارد و همیشه حضور دنیای مردگان را برای زندهها آشکار میکند؛ این قانونی است که او مدام آن را زیر پا میگذارد.
پس از اینکه میتلندها با لیدیا دوست میشوند، نمیخواهند او در معرض خطر قرار گیرد. آنها که نمیدانند بیتلجوس ممکن است چه کار کند، سعی میکنند او را دوباره به جای خود برگردانند و خودشان زیر سقف خانه با خانواده دیتز زندگی کنند.
سخن آخر
در این مقاله، نگاهی داشتیم به بهترین شخصیتها که توسط تیم برتون خلق شدند. شخصیتهایی که هر کدام به نوعی عناصر جذابی را با خود حمل میکنند. تیم برتون که در خلق شخصیتهای جذاب، دوست داشتنی و البته عجیب نبوغ بسیار زیادی دارد، هر کدام از این شخصیتها را طوری خلق کرد که در ذهن و خاطر مخاطب بماند و با آنها همدردی کند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.