نقد فیلم پدران – قصه تکراری قصاص
در بسیاری از پوسترهای تبلیغاتی و شعارهای فیلم پدران، عباراتی نظیر جدال دو نسل و شکاف دو نسل و... دیده میشود که با دیدن فیلم یک علامت سوال به همراه چندین علامت تعجب را بر ...
در بسیاری از پوسترهای تبلیغاتی و شعارهای فیلم پدران، عباراتی نظیر جدال دو نسل و شکاف دو نسل و... دیده میشود که با دیدن فیلم یک علامت سوال به همراه چندین علامت تعجب را بر خوانندگان این شعارهای تبلیغاتی فرود خواهد آورد. مشخص نیست که چرا این عبارات برای توصیف فیلم به کار برده شده اما واقعیت اینست که فیلم پدران هیچ ربطی به دو نسل و اختلافات بین آنها ندارد و سوژه تکراری قصاص را از زاویهای جدید و نو بررسی میکند: قصاص یک آدم آشنا.
پدران از صحنه تصادف دهشتناکی در یک جاده خلوت در استان همدان آغاز میشود که در آن دو جوان از ماشین پرت شده و کنار جاده خونین و لت و پار شده روی زمین دراز شدهاند. با سر رسیدن یک اتوموبیل گذری، این دو جوان به بیمارستان راه پیدا میکنند و یکی از آنها (مانی) میمیرد. دوست مانی اما زنده میماند و تحقیقات پلس و پزشکی نشان میدهد که در خون او اثری از مواد وجود دارد؛ در جیبهای او نیز علف یافت میشود و پلیس حدس میزند که راننده همین جوان نعشه بوده که با سرعت بسیار ماشین را رانده و موجب چپ شدن آن در جاده شده است.
داستان اما حول محور این دو دوست نیست و پدران آنها هستند که وارد بازی میشوند. پدر مانی که از مرگ پسر خود بسیار ناراحت است، با فهمیدن این موضوع که ممکن است دوست او پشت فرمان بوده، تهدید میکند که پسر جوان را قصاص خواهد کرد. پدر دیگر اما برای آنکه ثابت کند پسرش بیگناه است، خودش دست به تحقیقاتی میزند تا بفهمد اوضاع دقیقا از چه قرار بوده و این دو دوست از کجا میآمدند و به کجا میرفتند...
فیلم پدران ریتم بسیار آرامی دارد و یک فیلم کاملا روان و با داستانی سرراست است. سوژه فیلم پدران برای ساخته شدن یک فیلم صد دقیقهای بیش از اندازه لاغر است و سالم صلواتییک اثر کوتاه را به زور در کالبد یک اثر سینمایی بلند جای داده است. به همین دلیل هم است که فیلم برای جذاب بودن و کشانیدن مخاطب کم میآورد و از همان پایان یک سوم ابتدایی فیلم نمیتواند حرف خاصی برای گفتن داشته باشد. استفاده از بازیگران نهچندان مطرح در سوژهای چندان دندانگیر نیست در لوکیشنهایی که بسیار ساده طراحی شدهاند، همه و همه نشان از سادگی و مستقل بودن فیلم دارد. پدران یک قصه ساده بیشیله پیله است که نه بازیگران در آن موفق آمیز ظاهر میشوند و نه فیلمنامه چیزی در چنته دارد و نه کارگردان میتواند با دیگر عوامل خود، یک ویژگی از اثر سینماییاش را تبدیل به موضوعی شاخص کند.
ماجرای کارآگاه بازی پدر برای یافتن واقعیت خیلی زودتر از آنچه که فکرش را میکنید تبدیل به کلیشه میشود و هیجان خود را از دست میدهد و موضوع غم و اندوه آن یکی پدر داغدار و شاکی نیز بسیار دیر شکل میگیرد و سریع هم تمام میشود. فیلم پدران همانطور که از نامش پیداست یک اثر کاملا مردانه است و مادران این دو پسر در آن نقش خاصی ندارند. موضوع اینجاست که این مادران با حضور کمرنگ خود به مراتب بهتر از پدران داستان ظاهر میشوند و ضعف بازیگری دو بازیگر اصلی فیلم، پاشنه آشیل اصلی فیلم است که به کلیت آن ضربه زده است.
شخصیتهای فرعی و داستانکهای فیلم بیدلیل به وجود میآیند و از بین میروند و برخی از آنها نیمهکاره رها میشوند. فیلمنامهنویس هرچقدر دوست دارد که به داستان اصلی شاخ و برگ بدهد و آن را یکنواختی و سادگی خارج سازد، در نهایت به بنبست میخورد. اما نکته مثبتی نیز در این فیلمنامه وجود دارد و آن نشان دادن یک راهکار در برابر اتفاقات و تلخیهای پیش آمده است. باید گفت پدران برخلاف بسیاری از فیلمهای امروز سینمای ایران، صرفا به نمایش بدبختیها محدود نمیشود و پا را فراتر میگذارد و قصه اصلی خودش را نیز نیمهکاره رها نمیکند. فیلم چفت و بست محکم و خاصی دارد که اگر کمی چاشنی منطق بیشتری در آن حکمفرما بود و بازیگران نیز از پس وظایف خود برمیآمدند، میتوانست تبدیل به اثری به مراتب بهتر و به یاد ماندنیتر از حالت کنونیاش از آب در بیاید.
در نهایت اما باید اعتراف کرد که سالم صلواتی کارگردان با فیلم پدران یک پسرفت محسوس را تجربه کرده است. دیدن پدران بعد از دیدن اثری چون زمستان آخر از این کارگردان، مایوس کننده است. کار جدید صلواتی مانند سر زدن دوباره به یک رستوران خوب در سالهای گذشته میماند که با عوض شدن برخی از کادرهای تیم اجرایی و بیخیالی سرآشپز، دیگر آن تبحر گذشته را در طبخ غذاها ندارد. صلواتی فیلم شریفی ساخته اما آن را کشدار کرده و هیچ ارزش افزوده جالب توجهی نیز در آن قرار نداده تا بتواند حرفهایش را ماندگار کند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.