نقد فیلم روز بلوا – مملکتی با فساد اقتصادی از نوع حاد
اینکه بهروز شعیبی و دیگر عوامل فیلم روز بلوا میدانند اثری که ساختهاند یک فیلم سفارشی به تمام معنا است احتمالا موضوع کاملا محرزی است. بعید میدانم که شعیبی یا هر کدام از بازیگران (ولو ...
اینکه بهروز شعیبی و دیگر عوامل فیلم روز بلوا میدانند اثری که ساختهاند یک فیلم سفارشی به تمام معنا است احتمالا موضوع کاملا محرزی است. بعید میدانم که شعیبی یا هر کدام از بازیگران (ولو محسن کیایی که سر جمع ۵ دقیقه در فیلم حضور دارد) ندانند که فیلمشان محتوایی ندارد به جز شعار و شعار. با نقش بستن لوگوی سازمان اوج در ابتدای فیلم، میتوان حدس زد که یک فیلم شعاری حاکمیتی دیگری در راه است ولی پروپاگاندای اوج در این روزها با آثاری چون تنگه ابوقریب و ۲۳ نفر، حال و هوای بهتری پیدا کرده بود اما روز بلوا مانند یک تبلیغ سیاسی است که شعارزدگی در آن با پتک به سر مخاطب کوبیده میشود و هیچ خبری از پیام زیرپوستی سیاسی نیست.
بابک حمیدیان لباس روحانیت به تن کرده و در فیلم نقش یک روحانی محبوب و مردمی را دارد که شاگردانش عاشق کلاسهای درسش هستند و در تلویزیون نیز حرفهای بوداری میزند. این روحانی که عماد نام دارد، موسسه خیریهای در اختیار دارد و در آن با کمک پدر زنش، یکی از بزرگترین حاجآقاهای صنعت اقتصاد کشور و برادرش ایمان، کارهای خیریه خود را انجام میدهند.
همه چیز بر وفق مراد عماد و موسسهاش است تا زمانی که با مفقود الاثر شدن ایمان، ورق برگشت میخورد. برادر عماد با خالی کردن تمام حسابهای شرکت، فلنگ را بسته و غیبش زده و پلیس نیز به حاج عماد میگوید که پای او نیز ناخواسته در این پرونده گیر است. امضاهای بسیاری از عماد در پای قراردادها وجود دارد که او روحش هم از آنها خبر ندارد و ممالکی تحت اختیار نام اوست که عماد تاکنون نام آنها را نشنیده است.
عماد سعی میکند خودش به دنبال ایمان برود و با دریافت یک فرجه سه روزه از پلیس امنیت ملی، تصمیم میگیرد با پیدا کردن برادرش متوجه شود که اوضاع دقیقا از چه قرار است و چرا این خلافها زیر چشمان او صورت گرفته است. تحقیقات عماد اما کار را سخت و سختتر میکند و پای تمام نزدیکانش را به پرونده فساد اقتصادی باز یمکند. عماد با کمک یک هکر سعی میکند دست همه را رو کند...
فیلم شعیبی یک پیام گل درشت سیاسی دارد و آن هم اینست که در این مملکت همه میتوانند فاسد باشد، ولو یک فردی که زمانی انقلابی محسوب میشده و حالا با گرفتن قدرت و نوسانات اقتصادی، تصمیم گرفته تا مسیر زندگیاش را عوض کند. یک زن محجبه چادری که نمازش را سر وقت میخواند نیز میتواند دست به اقدامی کلاهبردارانه بزند و فک و فامیل یک روحانی محبوب میتوانند از شهرت وی سواستفاده کنند و در راستای کارهای خلاف قدم بردارند. تمام این مفسدان اقتصادی در جامعه وجود دارند به جز طبقه روحانیت که فریب خورده دوستان و خانواده ناباب است و اگر هم در این میان گاهی سواستفادههایی از سمت او صورت گرفته، سهوی بوده و روحش هم از اصل ماجرا باخبر نبوده است.
عماد نمیداند که چرا ماشین ۷۰۰ میلیونی را ۳۵۰ میلیون خریده و یا نمیداند که چرا زمینهای با مساحت بالا در رشت را مفت مفت خریده است. او تا به این لحظه که در یک خانه چند میلیارد تومانی زندگی میکند و یک گوشی بیست میلیونی نیز دستش است، پی به این مساله نبرده که احتمالا در موسسهشان یک سری مشکلات وجود دارد و نمیداند که حاجآقای مادرزن، یک مرد با کمالات تام نیست. عماد از دنیا بیخبر است و ما قرار است با این کاراکتر ابرقهرمان روحانی، در منجلابی که دیگران برای او ساختهاند همدردی کنیم؛ موضوعی که خیلی سخت و به ندرت پیش میآید.
چرا نمیتوان با حاج عماد حس همدردی کرد؟ کاراکتری که از این روحانی به تصویر کشیده شده به طور غلو آمیزی با دیگر کاراکترها اختلاف دارد و دیالوگهایی که از وی شنیده میشود رنگ و بویی با سایر کاراکترهای فیلم ندارد. تقدس گرایی در فیلم بیداد میکند و با اینکه در لحظاتی با شنیدن برخی دیالوگهای به شدت سیاسی و کوبنده، تماشاگر به وجد میآید اما اساس و هسته اصلی فیلم در گروی چندین شعار سیاسی واضح است که به مرور در فیلم داده میشود.
استفاده از موضوعات روز جامعه مانند صندوقهای مالی کلاهبردار و موضعات سایبری و وجود یک هکر (که معلوم نیست چرا و به چه دلیل زندگیاش را به خطر میاندازد تا با عماد همراه شود) باعث شده تا فیلم کمی تا قسمتی حالتی مدرن به خود بگیرد اما با این وجود به هیچ وجه تبدیل به یک فیلم امروزی که مخاطبین جوان سینما آن را بپسندند نمیشود. روز بلوا یک شلم شوربای اساسی است که در آن همه سیاه هستند و تنها یک کاراکتر سفید وجود دارد که به تدریج و با احتیاطی کامل و تابلو، غباری خاکستری رنگ نیز روی آن مینشیند.
روز بلوا از کمخرجترین آثار تهیه شده توسط موسسه هنری اوج (وابسته به سپاه پاسداران) است و معلوم است که روی آن آنطور که باید کار نشده، فیلم صرفا به خاطر پیام اصلی خود و انتقاد به سوی برخی حاج آقاها ساخته شده تا دق دلی خالی کند. فیلم آنچنان پرواضح از برخی فسادهای اقتصادی جاری در مملکت حرف میزند که سوت از مغز مخاطب بلند میشود و همین پیامها که راست راست درباره اوضاع مملکت در فیلم گفته میشود، تنها نکته مثبت این اثر سینمایی سفارشی محسوب میشوند.
شعیبی ید طولانی در صنعت سینما دارد و کارنامه هنری نسبتا خوبی را برای خود رقم زده، معلوم نیست چه چیزی جلوی او گذاشته شده که این کارگردان و هنرمند سینما را وارد این بازی نه چندان جالب در سینما کرده و باعث پسرفت شدید او شده است. روز بلوا فیلم بسیار ضعیفی در کارنامه او و تک تک ستارگانش (از بابک حمیدیان گرفته تا لیلا زارع) میشود و دیدن آن با هزار قرص اعصاب و روان نیز کار بسیار سختی است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چقدر زشت و ناپسنده که یک نویسنده و تحلیلگر تورش دار متن بنویسه و همواره با عینک خودش به داستان نگه کنه! به دور از اصول حرفه ای است
بهروز شعیبی اصلا هم هنرمند نیست
فیلم های قبلیش هم همه سفارشی و بی ارزش هستن
چون سازمان اوج تهیه کننده فیلم شما چرا اینقدر به خودت فشار روحی وارد میکنی جز اینکه واقعیت قشر بیدرد و مرفه رو گفته حتما شما هم جزو همین قشر هستید که اینقدر این فیلم حالتونو گرفته چون همیشه حرف حق تلخه در ضمن این فیلم رو سازمان اوج نساخته بود و بجاش اصغر فرهادی و دارو دسته اش ساخته بودن الان ازش تعریف میکردین
طبیعتا سازنده فیلم و سرمایهگذار فیلم روی فیلم تاثیر داره. متاسفانه این اثر برخلاف دیگر اثر اوج در جشنواره (آبادان ۱۱۶۰) یک فیلم کاملا سفارشی و مضحک و شعاری از آب در اومده.