نقد فیلم سونیک خارپشت ۳ – من و سایه خودم
اثری بزرگتر، جسورتر و بهتر برای هواداران سونیک
سومین قسمت از سری فیلمهای سونیک خارپشت با عنوان Sonic the Hedgehog 3، یک ماجراجویی هیجانانگیز را ارائه میکند که از نظر وسعت، عمق شخصیت و ارزش سرگرمی محض از دو قسمت قبل خود پیشی میگیرد. این فیلم به کارگردانی جف فاولر و نویسندگی پت کیسی، جاش میلر و جان ویتینتون، با موفقیت اکشن سریع، طنز و لحظات صمیمانه را متعادل میکند و جمعیتی را که بیشتر شامل کودکان و هواداران سونیک است را خوشحال میکند.
باید بدانید این فیلم با بازگشت چهرههای آشنا مانند جیم کری، بن شوارتز و ادریس البا و معرفی کیانو ریوز و کریستن ریتر در نقشهای محوری، جوهر سری بازیهای ویدیویی سونیک را به تصویر میکشد و در عین حال دنیای سینمایی خود را با داستانی قابل قبول گسترش میدهد. البته فیلم سوم مسیر کمترین مقاومت را در مورد اینکه چه نوع داستانی را به بیننده ارائه دهد، طی میکند. این دوباره همان ماجراجویی استاندارد با سرعت بالا است که بارها و بارها در بسیاری از بلاکباسترهای درخشان و پر سر و صدا دیدهایم.
سونیک خارپشت ۳ به طرز ماهرانهای روایت خود را حول محور ورود شادو یا همان شخصیت سایه شکل میدهد، شخصیتی که از نظر اخلاقی مبهم و قدرتمند است و البته گذشته دراماتیک و داستان غمانگیزش قصه فیلم را پیش میبرد.
سکانس مقدمه سونیک خارپشت ۳ با معرفی شخصیت شادو یا سایه با بررسی مضامین انتقام، از دست دادن و رستگاری، به فیلم عمق احساسی میبخشد. این شروع جذاب برخلاف طرحهای ساده فیلمهای قبلی، این قسمت را از نگاه داستانی به قلمروی تاریکتر و پیچیدهتر وارد میکند و خطرات پیرامون سونیک و دوستانش را افزایش میدهد.
بنابراین، فیلم با پیش درآمدی جذاب آغاز میشود که در دهههای گذشته اتفاق میافتد و ریشههای شادو و ارتباط او با خانواده رباتونیک را مشخص میکند. این پس زمینه انگیزههای شخصیت منفی را پایه گذاری کرده و او را به یک آنتاگونیست دلسوز و در عین حال مهیب تبدیل میکند.
با این تفاسیر ما بازهم با یک روایت فرمولی روبرو هستیم که هرچند نمیتواند نظر هر مخاطبی را به خود جلب کند، ولی گام سریع و ریتم تند روایت، با سکانسهای اکشن، میانآهنگهای کمدی، و ضربهای احساسی که بهطور یکپارچه در هم قرار گرفتهاند فیلم را برای مخاطب هدف به اثری سرگرمکننده و دوست داشتنی تبدیل میکند.
به نظر من نکته مثبت مهم سونیک خارپشت ۳ کماکان شخصیت سونیک است. بن شوارتز به عنوان صدای سونیک به برتری خود ادامه میدهد و به جوجه تیغی آبی انرژی و جذابیت بی حد و حصری القا میکند. ادریس البا در نقش ناکلز و کالین اوشاگنسی در نقش تیلز اجراهای پویایی را ارائه میدهند که هر کدام ویژگیهای منحصر به فرد خود را به ترکیب شخصیت این سه نفر میآورند.
در نتیجه خلق و خوی آتشین ناکلز و نبوغ مبتکرانه تیلز تعادلی را برای قهرمان داستان یعنی سونیک فراهم میکند. اما کیانو ریوز نیز با صدایش در نقش شادو میدرخشد و اجرای ظریفی را ارائه میدهد که ماهیت و تضاد درونی شخصیت را به تصویر میکشد. ریوز به کمک صدای خودش جاذبهای را به این نقش میآورد که شادو را هم به یک دشمن ترسناک و هم شخصیتی غم انگیز تبدیل میکند.
اما بدون شک بمب انرژی و جذابیت هر سه فیلم سونیک جیم کری دوست داشتنی است. او بدون شک استاد کمدی فیزیکی در طول تاریخ سینماست. اگر قرار است فیلمهای «سونیک» نوستالژی دهه 1990 سینما را به تصویر بکشند، یکی از بهترین راهها این است که به جیم کری اجازه دهیم به همه ما یادآوری کند که چرا هرگز کسی مثل او نبوده است.
جیم کری نقش خود را به عنوان دکتر روباتنیک با استعداد فوقالعادهاش تکرار میکند، در حالی که جرالد روباتنیک را نیز به تصویر میکشد و لایهای شگفتانگیز از عمق را به پویایی خانواده عجیب آنها اضافه میکند. اما به جز نامهای گفته شده، دیگر شخصیتها و بازیگران حکم پرکننده لوکیشنها را دارند.
اما جدا از داستان و شخصیتها، از نظر بصری، سونیک خارپشت ۳ یک جشن زیبا برای چشم مخاطب است. سکانسهای اکشن فیلم هیجان انگیز و تخیلی هستند و تواناییهای منحصر به فرد شخصیتهای فانتزی فیلم را به شیوههای خلاقانه به نمایش میگذارند. از تعقیب و گریز با سرعت بالا در توکیو گرفته تا نبردهای شدید بر روی یک چرخه مداری، از اساس اکشنها نسبت به قسمتهای قبلی بزرگتر و صیقلیتر هستند. اینجاست که به صورت خیلی جدی میگویم فرنچایز سونیک این روزها در حکم مجموعه فیلم سریع و خشن برای بچهها است.
جلوههای ویژه دو شخصیت سونیک و شادو و قدرتهای آنها را با جزئیات چشمگیر زنده میکند. بنابراین سکانسهای درگیری و مبارزات درون فیلم از نظر بصری خیره کننده هستند و حسی از هیبت را برمیانگیزند. این فیلم همچنین یک کار خارقالعاده در ترکیب عناصر لایو اکشن و CGI انجام میدهد و زیباییشناسی منسجم و فراگیر را تا پایان حفظ میکند.
دیگر نکتهای که در فیلم سونیک خارپشت ۳ به چشم بیننده جذاب جلوه میکند، حفظ شوخطبعی است. در حالی که مخاطرات این قسمت بیشتر و لحن تیرهتر است، اما فیلم حس شوخ طبعی خود را از دست نمیدهد. کنایههای سونیک و اظهارات ناخواسته خنده دار ناکلز باعث خنده و شادی فراوان مخاطب میشود، در حالی که جدیت تیلز لایهای از معصومیت را به فیلم اضافه میکند.
به طور کل، زمان اجرای طنز به موقع است و هرگز وزن عاطفی داستان را تضعیف نمیکند. مخصوص زمانی که بدانیم سونیک خارپشت ۳ در هسته خود بیشتر اثری درباره دوستی، خانواده و یافتن هدفی فراتر از انتقام است. این مضامین در سرتاسر فیلم طنین انداز میشوند و به اوج رضایت مخاطب از نگاه احساسی کمک مهمی میکنند.
در نتیجه باید گفت سونیک خارپشت ۳ یک قسمت پیروزمندانه و هیجان انگیز است که تقریباً از هر نظر نسبت به پیشینیان خود پیشرفت کرده است. در حالی که این فیلم بدون نقص نیست، داستانی جذاب، اجراهای به یاد ماندنی، و جلوههای بصری شگفتانگیزی ارائه میکند که مخاطبان خاص خود را به وجد میآورد.
در حال حاضر، سومین «سونیک» بهترین اقتباس سینمایی از سونیک است. سه دنباله نشان میدهد که سازندگان فیلم با توجه به جزئیاتی که فقط طرفداران دیرینه متوجه آن میشوند، چقدر عاشقانه به منابع اصلی نزدیک شدهاند. بنابراین سونیک خارپشت ۳ موفق میشود کمی رساتر از نسخههای قبلی خود شود. و با وجود داستان نسبتاً معمولی و دادههای روایی منحصراً تجاری، فیلم جف فاولر نه تنها سرگرمی پاپکورنی برای مخاطبش خواهد بود، بلکه دارای نوعی اخلاق و محتوای معنایی است.
سونیک خارپشت ۳ بزرگتر، جسورتر و البته بهتر از گذشته است؛ اما کماکان جوجهتیغی فضایی برای هر مخاطبی یک اثر مناسب نیست. اما چرا؟! چون لحن و مدل روایت و محتوای آن به گونهای است که مخاطب کودک و البته برخی هواداران ویژه این شخصیت را هدف گرفته است.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.