وقتی برادران محمودی کمکم در سینما و تلویزیون ایران دیده شدند، بسیار از این که فضا برای فعالیت دو کارگردان افغان در ایران فراهم شده خوشحال شدم. این که آنها حالا میتوانند صدای نسل مهاجر افغانستان و مشکلاتی که این گروه تجربه کردهاند باشند. البته هر چه که گذشت، مشخص شد که این ۲ برادر فیلمساز چه از نظر محتوایی و چه فرم در حال دور شدن از حداقل استانداردهای مورد نیاز سینما هستند. موضوعی که در جدیدترین فیلم آنها یعنی مردن در آب مطهر به خوبی قابل مشاهده است.
با پسری طرف هستیم که بزرگترین هدف و دغدغهاش در زندگی مهاجرت است و هدف فیلم هم این است که به ظاهر دغدغههای او برای انجام این کار سخت را به تصویر بکشد. در ابتدا و برای آن که بار درام فیلم افزایش پیدا کند، با یک داستان عاشقانه طرف هستیم. رابطهای که یکی از بدترین نمونههای حاضر در فجر امسال بود و هر چقدر که برای درک آن تلاش کردم با مشکل روربرو شدم.
پسر بارها بهگونهای رفتار میکند که انگار با دختر ارتباط عمیقی دارد و پیوندی قدیمی بین آنها برقرار است. به همین خاطر از او انتظار داریم که در برخود با دختر و شناختن رفتارهای او، هوشمندانهتر و حداقل منطقی عمل کند. از سوی دیگر، با گذشت زمان و وقتی که کاراکتر دختر توسط نویسندگان شرح داده میشود، با شخصیت متناقصی طرف میشویم که اصلا نباید با چنین پسری به هیچ دلیلی رابطه باشد و انگار که اصلا این پسر هیچ وقت دختر را نمیشناخته و در تمام این مدت با شخص دیگری در رابطه بوده است.
در کنار این عشق، مسائل ناموسی هم به عنوان یکی از دغدغههای اصلی کاراکتر قهرمان داستان مطرح میشوند. در مرحله اول مشکل این است که واقعا نمیدانم که چقدر در سینمای ایران باید شاهد تمرکز روی چنین موضوعی باشیم و چرا درصد بالایی از فیلمهای حاضر در فجر امسال و سالهای گذشته از این موضوع برای پیش بردن درام فیلم خود استفاده کردهاند.
این اتفاق به آبکیترین شکل ممکن در مردن در آب مطهر رخ میدهد به طوری که کاملا حس میکنید که چنین داستانی را پیش از این بارها در سریالها، سایتها و فیلمهای درجه چندم شنیدهاید. اما مشکل اصلی اینجاست که کاراکتر قهرمان فیلم به هیچ کدام از این اتفاقات آبکی هم واکنشی نشان نمیدهد. در واقع شما هیچ کنشی که از یک قهرمان توقع دارید را در رفتار او مشاهده نمیکنید.
او بیشتر از آن که بخواهد در مورد اتفاقاتی که در داستان فیلم رخ میدهند کاری انجام دهد، مانند یک کاراکتر دمدمی مزاج عمل میکند که هر از چندگاهی به خاطر رخ دادن یک سری اتفاقات داد و بیداد میکند و بعد به طور کلی موضوع را فراموش میکند و سر یک موضوع جدید عصبانی میشود.
نوع فیلمبرداری مردن در آب مطهر هم به شدت شبیه سریالهای تلویزیونی بی کیفیتی است که پیش از این برادران محمودی ساخته بودند. نماهایی که در این فیلم شاهد آن هستیم به شدت محدود هستند و حس تماشای سریالهای نمایش خانگی قدیمی که حتی صداوسیما هم کیفیت پخش آنها را تایید نکرده میدهند.
در هر صورت شاید اگر در سال سینمایی بهتری حضور داشتیم، هیچ وقت فیلمی مثل مردن در آب مطهر نمیتوانست در جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کند. فیلمی که میخواهد رنگ و بوی میهنپرستانهاش به سمت نژادپرستی کشیده میشود و از لحاظ فنی هم به جز آزرده خاطر کردن مخاطب چیز جدیدی ندارد.
منتقد عزیزمون یا تا حالا عاشق نشده یا عشق رو تو هیچ فیلم درست و حسابى ندیده(البته اگه فیلم درست و حسابى نگاه کنه) که به این ارتباط میگه بدترین نمونه در جشواره که باهاش ارتباط برقرار نکرده! عاشقانه ى ده دقیقه ى ابتدایى این فیلم از کامل ترین عاشقانه هایى بود که من توى فیلم هاى داخلى دیدم از هر نظرى کامل و حساب شده بود و دلواپسى هاى عاشقانه ى حامد رو حداقل براى من کاملا قابل پذیر کرد. فیلم بردارى فیلم که شاهکاره! حس تنش در سکانسى که رونا رو به زور سوار ناشین میکنن فرق العاده اجرا شده انتقال حس دقیقه قاب هایى از حامد در کنار غروب افتاب که شبیه نقاشى هاى هنرى هستند.دیالوگ هاى دو نفره با چرخش ملایم دوربین به دو سو قاب هاى خلاقانه و… مثال هاى نقضى براى حرف منتقد عزیزه! وقتى منتقدمون اونقدر راجع به کارگردان فیلم تحقیق نکرده که بفهمه ایشون فقط یه سریال تلویزیونى ساختن نه سریال ها؛اون قدر مطالعه نکردن که فرق بین نژاد پرستى و میهن گرایى و بى ربط بودن این موضوع با فیلم رو بفهمن و میان نقد مینویسن من واسه ى این فیلم دلم میسوزه که این رئیس واسش دست به قلم شده!
اقای شایان کرمی
نقدتان مورد قبول نیست. شما هنوز دنبال قهرمان می گردید. داستانهای زمانه ی ما قهرمان ندارند. واقعیت همان است که درفیلم نشان داده می شود. شما میگویین پسر طوری رفتار می کند انگار ارتباط عمیقی بینشان است ولی من می گویم پسر رفتاری انسانی از خود نشان می دهد و دراخر فیلم انسان بودن خودش را ثابت کرد. انسانیتی که اینروزها در دنیا کمرنگ شده.ضمنا چرا در سینما به قتل ناموسی نپردازند هنوز سال رومینا نگذشته ریحانه و فاطمه و بسیار دختران دیگر قربانی همین مسئله اند. ضمنا اگر یک مهاجر بودید این فیلم رادرک میکردید همانطور که من هستم.
بااحترام
اِم