ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد فیلم Sonic The Headhog
فیلم سینمایی

نقد فیلم Sonic The Hedgehog – بدو سونیک بدو

ساخت فیلم بر اساس بازی‌های ویدیویی چالشی است که در طول سالیان متمادی هنوز کسی نتوانسته آنچنان که باید بر آن فائق بیاید. هنوز هم فیلم‌های اقتباسی از روی بازی‌های ویدیویی عموما با واکنش منفی ...

آرش پارساپور
نوشته شده توسط آرش پارساپور | ۲۵ بهمن ۱۳۹۸ | ۲۰:۳۰

ساخت فیلم بر اساس بازی‌های ویدیویی چالشی است که در طول سالیان متمادی هنوز کسی نتوانسته آنچنان که باید بر آن فائق بیاید. هنوز هم فیلم‌های اقتباسی از روی بازی‌های ویدیویی عموما با واکنش منفی هواداران و منتقدان روبرو می‌شوند و فروش چندان جالب توجهی در گیشه ندارند. سال گذشته اما این موضوع با ساخت فیلم «کارآگاه پیکاچو» از دنیای پوکمون، تا حد زیادی عوض شد و بازی انحصاری نینتندو توانست در سینما هم خوش بدرخشد. حالا نوبتی هم که باشد نوبت رقیب دیرین و دوست این روزهای نینتندو است تا فرنچایز خود را وارد عالم سینما کند: سگا و خارپشت آبی‌اش یعنی سونیک.

وقتی درباره ساختن یک فیلم از روی بازی سونیک حرف می‌زنیم، باید زوایای متعددی از این موضوع را بسنجیم. بازی‌های سونیک همواره بیشتر درگیر یک گیم‌پلی سرعتی و اعتیادآور بودند و عنصر داستان در آن نقش چندان پررنگی نداشته است. در واقع داستان سونیک در دنیای بازی‌های ویدیویی، حرف چندانی برای گفتن ندارد و اگر بخواهیم با دیگر مراجع سونیکی!! مراجعه کنیم نیز با داستان‌هایی روبرو می‌شویم که بازسازی آنها در عالم سینما تبدیل به یک فاجعه می‌شود. بر فرض با سریال کارتونی سونیک شروع می‌کنیم که حال و هوای آن دقیقا به درد همان مدیوم انیمیشن می‌خورد و اینکه سونیک و دوستانش علیه اگمن و یارانش (یک شترمرغ سخنگو و روبات‌ها و...) در پرده سینما به مصاف هم بروند، خروجی مضحکی خواهد داشت.

نقد فیلم Sonic The Headhog

دیگر سریال‌ها و کمیک‌بوک‌های سونیک نیز تقریبا به همین منوال پیش می‌رود و بازآفرینی آنها در مدیوم سینما بی‌شک تبدیل به یک فاجعه می‌شد. با توجه به این فقدان داستان و محتوا در سونیک (برخلاف جهان پوکمون‌ها که صدها هزار داستان، کتاب، بازی،انیمه سریالی، انیمه سینمایی و... درباره آن وجود دارد) کار تیم سازنده بسیار سخت شد و به شخصه مانند بسیاری از طرفداران، ساخت فیلم سونیک را تنها به خاطر فروش خوب «کارآگاه پیکاچو» و سودجویی سگا می‌دانستم. سگا، این کمپانی ژاپنی که تقریبا برند سونیک را در سال‌های اخیر به قهقرا کشانده و هیچ‌وقت نتوانست در مدرنیزه کردن و به روز کردن این کاراکتر موفق باشد، حالا حق پخش فیلم از روی این شخصیت را به پارامونت پیکچرز فروخته بود و گمان می‌رفت که سونیک از این چیزی که الان هست هم بی‌آبروتر هم بشود.

معرفی کارگردان گمنامی به اسم جف فاولر به عنوان سکاندار فیلم سونیک نیز نگرانی‌ها را دو چندان کرد و نویسنده‌های ناشی‌تر نیز این نگرانی دوچندان شده را به توان سه رساند. تنها روزنه‌های امید با پخش اولین تریلرها نیز به تاریکی گرایید و مخالفت سرسختانه طرفداران در طراحی سونیک اعلام شد؛ موضوعی که آنقدر جدی گرفته شد که تیم سازنده مجبور شدند سونیک را از نو طراحی کنند و از این رو هزینه بودجه فیلم کمی تا قسمتی فزونی یافت و نزدیک به صد میلیون دلار رسید. گوش جان سپردن تیم سازنده به انتقادات طرفداران با اینکه یک اقدام «فن سرویسی» به حساب می‌آید و برخی از کارشناسان با این قبیل اقدامات در عالم سینما مخالف هستند اما نشان داد که آنها اهمیت ویژه‌ای برای هواداران قائل هستند و حالا با اکران فیلم این موضوع بیشتر از قبل روشن شده؛ چرا که فیلم Sonic The Hedgehog نامه‌ای عاشقانه برای هواداران این خارپشت آبی رنگ سریع‌السیر است؛ نامه‌ای که در آن چندین غلط املایی نیز وجود دارد ولی از شور و شعف موقع خوانش، این غلط‌ها از چشم می‌افتد.

نقد فیلم Sonic The Headhog

دست سازندگان باز بوده تا اوریجین (سرآغاز) جالبی برای سونیک ایجاد کنند و آنها تصمیم گرفتند با یک شروع بامبی مانند، داستان سونیک را شروع کنند. موجود آبی رنگی که در یک جهان ناشناخته زندگی می‌کند و از یک نیروی خدادادی از همان بدو تولد بهره‌مند بوده است: سرعت فوق‌العاده. این موجود که سونیک نام دارد، تحت سرپرستی جغدی زندگی می‌کند و پدر و مادرش معلوم نیست کجا هستند. جغد مادر به سونیک می‌گوید که قدرت بالای او باعث این می‌شود که شروران جهان به دنبال او باشند تا نیروی سونیک را تصاحب نمایند و از همین رو سونیک باید در زندگی‌اش دائما در حال فرار باشد. جغد به سونیک حلقه‌هایی می‌دهد که از طریق آنها می‌تواند پورتال (دروازه)‌هایی به سیارات دیگر باز کند و قرار بر این می‌شود که سونیک در هر سیاره حس خطر کرد، با استفاده از این حلقه‌ها به جای امن دیگری برود.

داستان سپس از سونیکی شروع می‌شود که در کره زمین سکنی گزیده، در یک شهر کم جمعیت و بی‌حاشیه با نام Green Hills (همان نام مرحله اول تمامی بازی‌های این سری) و به نظر می‌رسد پس از طی کردن چندین سیاره و فرار از آنها، در نهایت به جای آرامی رسیده است. سونیک به طور مخفیانه در جنگل‌های گرین هیلز زندگی می‌کند و با اینکه هیچ‌کسی را ندارد و موجود به شدت تنهایی است، ولی در خفای خود سعی می‌کند تا فرض کند که تنها نیست و خانواده‌ای دارد تا اینکه...

نقد فیلم Sonic The Headhog
خدا رو شکر طراحی سونیک عوض شد!

 

فیلم Sonic The Hedgehog داستان غنی و شاهکاری ندارد و فیلمنامه آن نیز بی‌ایراد نیست اما همانطور که گفته شد،‌ منبع این فیلمنامه اقتباسی اثری نبوده که بتوان به سادگی از آن اطلاعاتی مرتبط و درخور پرده سینما استخراج کرد. فیلمنامه‌نویسان با هوشمندی و با فاکتور گرفتن از دوستان سونیک و کم کردن دز فانتزی و کارتونی بودن جهان سونیک، خارپشت آبی‌رنگ را تبدیل به شبه ET می‌کنند که در کره زمین گیر افتاده و قصد سفر به سیاره‌ای دیگر را دارد و در این راه از یک مرد جوان که مسبب بازماندن او در زمین است، کمک می‌گیرد. از این دست شباهت‌ها در فیلم Sonic The Hedgehog کم نیست و گاهی خود فیلم نیز اعتراف می‌کند که در حال تقلید از برخی فیلم‌های مشهور سینما است (مانند جایی که سونیک در بچگی، جغد مادر را یک اوبی وان کنوبی با لباس زیر آهنی معرفی می‌کند).

سونیک تنهاست و از آنسو کلانتر شهر گرین هیلز که با او هم‌مسیر می‌شود نیز مردی است که در زندگی به دنبال یک عنصر گمشده است. دوستی سونیک و این کلانتر عمق چندان عمیقی ندارد و در بسیاری از مواقع نیز آنچه که باید از آب در نیامده اما استارت اولیه آن و بهانه شروع این دوستی منطقی به نظر می‌رسد. سونیک یک نوجوان است و هنوز هزار امید و آرزو دارد که به هیچ‌کدام از آنها نرسیده و از آنسو نیز دلش می‌خواهد مانند یک نوجوان رفتار کند. سونیک شر و شیطان است و جهان تنها و تاریکی که تاکنون در آن زندگی کرده، نتوانسته امیال و خواسته‌های او را برآورده کند. او کسی را در دنیا ندارد و البته در کمال تعجب در تمام طول این سالها هیچ‌وقت نخواسته به زادگاه خود سر بزند (شاید این سوژه برای قسمت بعدی فیلم سوژه بدی نباشد!)

نقد فیلم Sonic The Headhog

فیلم پس از مدتی وارد فاز یک فیلم جاده‌ای و رفاقتی می‌شود، انتخاب سبک و سیاق یک فیلم جاده‌ای برای سونیکی که سرعت بالایی دارد و عاشق کمیک‌های فلش است، انتخاب هوشمندانه و درستی بوده و باعث شده که سونیک بتواند در فیلم بارها و بارها خودش و ویژگی اصلی‌اش یعنی همان سرعت خارق‌العاده‌اش را به رخ بکشد. مشکل اما در بخش دوم قرار دارد، جایی که فیلم قرار است تبدیل به یک اثر رفاقتی هم بشود و شیمی بین این دو نفر برخلاف شیمی بین پیکاچو و دوستش در فیلم «کارآگاه پیکاچو» خوب از آب در نیامده است. بسیاری از شوخی‌ها در این بخش به ثمر نمی‌رسند و نمی‌توانند کاری از پیش ببرند. شوخی‌ها گاه در حد بسیار کودکانه پایین می‌آید و گاه با حال و هوای حاکم بر فیلم سازگاری ندارند (دو تن که گروهی دنبالشان هستند، چرا باید در یک بار بمانند و دارت بازی کنند؟)

جدا از مساله در نیامدن حس رفاقت بین دو کاراکتر اصلی فیلم که یکی از ارکان اصلی اثر حساب می‌شود،‌ باید به برخی تقلید‌های بیش از حد نیز اشاره کرد که اجرای آنها در فیلم برای تماشاگری که به عنوان مثال فیلم‌های مردان ایکس را دیده باشد و با کاراکتر کوییک سیلور آشنایی داشته باشد، خیلی تابلو است! سکانسی که در آن سونیک در گیر و دار یک بلبشوی کافه‌ای، بین مردمان می‌لولد و کاری می‌کند که در نهایت همه آنها روی هوا بروند، به شدت تکراری و عاری از خلاقیت است و صرفا حس طنز کودکانه‌ای به کاری که کوییک سیلور در مردان ایکس انجام می‌داد، اضافه شده است.

نقد فیلم Sonic The Headhog

فیلم برگ برنده‌ای دارد که خوشبختانه آن را خیلی زود رو می‌کند و این برگ برنده آنقدر خوب است که قهرمان فیلم را نیز تحت الشعاع خود قرار می‌دهد؛ آنتاگونیست فیلم یعنی دکتر روبوتنیک (یا همان اگمن در بازی‌ها) با بازی جیم‌ کری. چند سالی می‌شود که جیم کری از عالم سینما دور مانده و آخرین فعالیت‌های هنری‌اش در این عرصه به نقش‌های جدی و نه چندان موفق برمی‌گردد. او در این فیلم اما همان جیم کری است که شش هفت سال پیش می‌شناختیم و ترکیبی از Ace Ventura و ماسک را در قالب یک آدم شرور رونمایی می‌کند. جیم کری بازگشت شکوهمندانه‌ای برای خود تدارک دیده و با اینکه شاید نقشش کمی تکراری به نظر بیاید ولی دیدن او در این فرم از بازیگری بعد از این همه سال، بسیار حس خوبی دارد.

جیم کری نقش نابغه‌ترین آدم دنیا را در فیلم بازی می‌کند که توسط ارتش گماشته می‌شود تا بتواند سونیک را پیدا کند. بازی موش و گربه او و سونیک عالی از آب در آمده اما از آن بهتر شخصیت خود اوست که بی‌نظیر از آب در آمده است. او یک نابغه خودشیفته است و تمامی افراد اتاق را تحقیر می‌کند و خودش را بالاتر از همه می‌بیند. او دکتری است که هیچ‌کس و هیچ‌چیز برایش مهم نیست به جز نباختن و ادا و اطواری دارد که مختص خودش است. جنون کمیکی که جیم‌ کری از خود نشان می‌دهد، با اگمنی که در بازی‌ها می‌شناسیم تفاوت دارد و او برداشتی آزاد از این شخصیت است،‌ هرچند در نهایت فیلمساز کاری می‌کند که هواداران هم ناامید نشوند و برای آنها سورپرایزهایی پیرامون این شخصیت منفی دارد.

نقد فیلم Sonic The Headhog

اساسا تیم سازنده در کنار فیلم اکشن-کمدی خوش ساختی که خلق کرده‌اند (هرچند جلوه‌های ویژه جای کار بیشتری دارد و گاهی استفاده غلوآمیز از آن کمی به مصنوعی بودن گرایش پیدا می‌کند) حواسشان به تمام هواداران سونیک بوده و برای طرفداران جدید و قدیم این فرنچایز، مناسبت‌های مختلفی در طول فیلم تدارک دیده‌اند. از ضربات پرشی سونیک روی سفینه دکتر روبوتنیک (اگمن) گرفته که تداعی کننده باس اول این سری بازی‌ها است تا زمانی که سونیک ضربه سهمگینی از دشمن می‌خورد و کیسه حلقه‌هایش روی زمین می‌ریزد، همه و همه از دل بازی‌های ویدیویی این کاراکتر بیرون آمده‌اند و استفاده درست و بجا و به‌اندازه از آنها کاری کرده که دیدنشان حس خوبی را در تماشاگران آشنا به فرنچایز سونیک ایجاد کند. تیتراژ پایانی اثر نیز که یک ادای دین تمام عیار به بازی‌های رترو (کلاسیک و قدیمی) این سری است و حقیقتا دیدنی از آب در آمده است.

فیلم سونیک بر اساس یک بازی ویدیویی ساخته شده که در آن محتوای داستان حرف آخر را می‌زد و اساسا داستان خاصی در کار نبوده که بر اساس آن یک فیلم سینمایی ساخته شود. سونیک توسط تیم حدودا گمنامی نوشته و کارگردانی شده اما این افراد مشخصا با عشق و علاقه‌ای که به سونیک داشتند و هواداران را نیز مد نظر داشتند، توانستند یک نامه عاشقانه و آبرومند را به دوستداران بازی محبوب سگا برسانند. سونیک تجربه نو و جالبی در ساخت یک بازی اقتباسی از روی بازی‌های ویدیویی به شمار می‌رود و علی رغم مشکلات ریزی که دارد، کاری که باید را برای مخاطبان نوجوان خود به طور تمام عیار می‌کند و مخاطبین بزرگسال‌تر را نیز با حس نوستالژی خوبی درگیر می‌سازد و آنها را از خود راضی نگه می‌دارد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (6 مورد)
  • Parinna-san
    Parinna-san | ۲ فروردین ۱۳۹۹

    من واقعا ناامید و ناراحت شدم و هرلحظه دلم میخواست فریاد بزنمو گریه کنم. کسی حق نداشت چنین جنایتی در حق سونیک بکنه »:'\
    منتقد عزیزهم فرموده بودن، کاراکتر سونیک تا الانشم با اقدام ناشیانه بعضی نویسندها و شرکتای سازنده به فنارفته..نباید سرگذشت وداستان خود سونیکو عوض میکردن،یا اینکه همه شخصیتای دیگه داستانرو حذف کنن و بجاش شخصیت چرت و بدردنخوری ک نقش چندان مهمی در تاریخچه و داستان سونیک نداشت رو وارد کنن(منظورم کلانترهست)
    بنظرم برای ساختن چنین فیلم مهمی حتماباید از انیمه"Sonic X"هم استفاده میکردن ک یکی از موفق ترین و مهمترین اثار برای سونیک هست و بیشترین بازخورد مثبت رو داشته لااقل بنظرم اقتباس از اون انیمه هیچ اشکالی نداشت.
    و اشکال بزرگ،شخصیت سونیکو بکلی نابود کرده بودن! اون ب یک دلقک مضحک تبدیل شده بود ک تا اخر فیلم هی زرمیزد و چرتوپرت بلغورمیکرد.بحث داستان ک بایدبعنوان یه فیلم بهش خوب پرداخته بشه خیلی مزخرف بودهیچگونه ارتباطی بامن برقرارنکردو مدل ناراحت شدنش هم افتضاح بود.ولی جلوه های ویژه فیلم رو جدا دوست داشتم و طراحی ظاهر جدید سونیک خیلی عالی بود فقط اگه زیادی کیوت و چشماش جدا نبود.

  • دلی
    دلی | ۲۰ اسفند ۱۳۹۸

    این فیلم که توسط شرکت سگا ساخته شده بود حرف نداشت و لیاقت برنده شدن به انوان بهترین فیلم سال رو داره، خیلی خیلی از شرکت سگا ممنونم و منتظر قسمت دوم این فیلم هستم??
    من هی دارم نگاش میکنم اصلا ازش خسته نمیشم
    دمتون گرم، خدا قوت
    منتظر فیلم بعدی
    هستیم
    ???????

  • عرفان
    عرفان | ۲۰ اسفند ۱۳۹۸

    به شدت بچگانه بود فقط جیم کری خوب بود

  • Reza_Dark
    Reza_Dark | ۲۶ بهمن ۱۳۹۸

    عالی بود دمت گرم... ارزش دیدنو حتما داره

  • پرهام آقاخانی
    پرهام آقاخانی | ۲۵ بهمن ۱۳۹۸

    اسم فیلم رو کلا اشتباه نوشتین.
    سونیک برس مو نیست، یه جوجه تیغی هست: Sonic the HEDGEHOG

  • Phantasmagoria
    Phantasmagoria | ۲۵ بهمن ۱۳۹۸

    خیلی جاها با قلم آقای پارساپور ارتباط برقرار نمی کنم اما در زمینه فیلم این موضوع کمرنگ تره. از این بررسی برخلاف قبل به شدت لذت بردم و جا داره یه خسته نباشید بگم.

مطالب پیشنهادی