ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اخبار و مقالات

تاریخچه Mortal Kombat – سه‌گانه‌ای فراموش‌نشدنی

مورتال کمبت (Mortal Kombat) نام بزرگی در صنعت ویدیو گیم به حساب می‌آید و حتی غیرگیمرها هم ممکن است که آن را بشناسند. این مجموعه نام آشنا اما به خاطر خشونت بی حد و حصری ...

نیما فرشین
نوشته شده توسط نیما فرشین | ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۲۳:۰۰

مورتال کمبت (Mortal Kombat) نام بزرگی در صنعت ویدیو گیم به حساب می‌آید و حتی غیرگیمرها هم ممکن است که آن را بشناسند. این مجموعه نام آشنا اما به خاطر خشونت بی حد و حصری که به تصویر می‌کشد معروف است و خیلی‌ از ما آن را دوست داریم چون توسعه‌دهندگانش در نمایش اغراق شده تکه‌ پاره کردن یک فرد زنده، ذره‌ای تردید به خود راه نمی‌دهند. از طرفی مجموعه مورتال کمبت، تاریخچه سی ساله‌ بلندی دارد که مرور آن به هیچ وجه در زمانی کوتاه ممکن نیست. به همین خاطر در چهار قسمت برایتان تاریخچه این فرانچایز محبوب را زیر و رو می‌کنیم و به هر چیزی که نیاز باشد بدانید اشاره خواهیم کرد. پس در ادامه با ویجیاتو همراه باشید.

Mortal Kombat

بیایید به ۱۹۹۲ برگردیم. زمانی که کپکام با فایتینگ محبوبش با تمام قوا روی دستگاه‌های آرکید جولان می‌داد و به این راحتی‌ها نمی‌گذاشت که یک بازی دیگر بیاید و آن‌ها را از جایگاه محکمشان پایین بکشد. با این حال وقت شدت گرفتن رقابتی پایاپای که در هر طرفش غول‌های بازی‌سازی قرار گرفته باشند رسیده بود. خب اینجا بود که میدوی پا به میدان گذاشت و از بازی جدیدی به نام مورتال کمبت رونمایی کرد.

البته نزدیک به سی سال پیش وقتی همه این نام را شنیدند برایشان این سوال ایجاد شد که اصلا Mortal Kombat، آن هم با K، چه معنایی می‌تواند داشته باشد و دقیقا چرا مبارزان حاضر در بازی اینگونه خونین با یک دیگر می‌جنگند؟. خب همانطور که احتمالا حدس می زنید قضیه طبق معمول همیشه مربوط به انتخاب میان خیر و شر بود اما مورتال کمبت سعی داشت تقابل میان این دو را طور دیگری به تصویر بکشد که تا آن زمان کسی حتی تصورش را هم نکرده بود.

خلاصه برایتان بگویم، قصه مورتال کمبت از آنجایی شروع می‌شد که اعضای حزب درستکار داستان یا همان ارث‌رلمی‌ها قصد کردند جلوی اوت‌ورلدی‌ها که تنها هدفشان سلطه بر جهان و ایجاد آشوب در دنیا بود، بایستند. خب تا این جا همه چیز طبق معمول همیشه قصه‌های این چنینی پیش می‌رفت اما راهکاری که نویسندگان مورتال کمبت برای فرم‌دهی به نبرد میان خیر و شر پیشنهاد دادند یک ایده ناب و جدید بود.

پیشنهاد این بود که بیاییم به جای اینکه نبردی نامنظم و کلیشه‌ای را به تصویر بکشیم، برای اولین بار نمایشگر توافقی میان خوبی و بدی باشیم و رهبران این دو را برای رسیدن به اهدافشان مجبور به شرکت در تورنمنت خونینی کنیم که قوانین خاصی بر آن حاکم است. به هر حال این اتفاق افتاد و ۷ قهرمان بزرگ از هر دو جریان فکری، پا در تورنومنت خونینی گذاشتند که از آن به عنوان مورتال کمبت یاد می‌شد.

قهرمانانی که پیشینه خاص خودشان را داشتند و سبک مبارزه‌ای هر کدامشان با دیگری تفاوت می‌کرد. جالب‌تر این که پیش زمینه داستانی و اختلافات موجود میان برخی کاراکترهای داستان، حتی به قبل از وقایع مورتال کامبت باز می‌گشت و از این حیث در آن زمان با اثری طرف بودیم که از بنیاد روی تک تک المان‌هایش فکر شده بود.

در کنار این‌ها، مورتال کامبت در آن زمان خشونت عجیب و غریبی داشت که کمتر در مدیوم بازی‌های ویدیویی دیده بودیم. در ۱۹۹۲ استریت فایتر محبوب‌ترین بازی فایتینگی بود که می‌توانستید روی دستگاه‌های آرکید بازی کنید. اما می‌شود اینطور گفت که استریت فایترها با آن گرافیک کارتونیشان آن بازی‌هایی نبودند که بتوانند آنطور که باید و شاید خشونت موجود در تورنومنت‌هایی مثل مورتال کامبت را به خوبی به تصویر بکشند.

از این رو تیم توسعه دهنده مورتال کمبت تصمیم گرفت به جای شخصیت‌های کارتونی، از کاراکترهای واقعی استفاده کند. آن‌ها دست از طراحی کشیدند و سعی داشتند با استفاده از استاپ موشن و دیجیتالی کردن تک تک حرکات بازیگران واقعی، حرف جدیدی بزنند و مبارزات طبیعی‌تری را به نمایش بگذارند. البته این قضیه در مورد باس یکی مانده به آخر بازی یا همان «گورو» صادق نبود. چراکه تیم توسعه دهنده دست و بالش برای پیدا کردن شخصی ۲ متری که چهار دست داشته باشد واقعا بسته بود. به همین خاطر آن‌ها مجبور شدند که خلاقیت به خرج دهند و مجبور شدند به جای هزینه کردن برای یک بازیگر دیگر از اکشن فیگوری کوچک برای مدل سازی گورو در بازی استفاده کنند.

همه این‌ها در آن زمان دست آوردهای بزرگ و فک براندازی بودند که هیچکس پیش از عرضه بازی حتی فکرش را نمی‌کرد چنین چیزی ممکن باشد. البته این چیزی نیست که شاید الان به چشمتان بیاید. اگر الان به بازی نگاه کنید شاید از وجود انسان‌های واقعی در قاب یک بازی ویدیویی و حرکات کند و غیر طبیعی آن‌ها خنده‌تان بگیرد. اما در آن زمان این یک دست آورد بزرگ بود و هر کسی را که پای بازی می‌نشست محو خودش می‌کرد. با این حال، دست آورد‌های مورتال کمبت و چیزهای جدیدی که تیم توسعه دهنده سعی داشت به ریشه بازی‌های مدرن آن روزها تزریق کند، فقط به همین‌ چند خطی که برایتان گفتم ختم نمی‌شد.

یکی دیگر از چیزهای جدیدی که با ورود مورتال کامبت به عرصه بازی‌های ویدیویی آرام آرام قوت گرفت، خشونت بود. به لطف مورتال کمبت برای اولین بار در بازی‌های فایتینگ با عبارتی به نام فیتلیتی آشنا شدیم که به واسه آن می‌شد قلب تپنده حریف را از سینه‌اش بیرون کشید و آن را تکه تکه کرد. برای این کار کافی بود که پس از پیروزی بر حریف، با ترتیبی خاص یک سری از دکمه‌ها را می‌فشردید تا خشونت به اوج خودش می‌رسید و صحنه‌هایی را می‌دیدید که تا پیش از آن لحظه، تجربه نکرده بودید.

جالب‌تر اینکه برخی فیتلیتی‌ها با استیج‌های بازی هم در ارتباط بودند و اگر کارتان را درست انجام می‌دادید می‌توانستید حریف خود را به گوشه‌ای از رینگ مبارزه پرت کنید که عاقبت خوبی در آن جا انتظارش را نمی‌کشید. برای مثال اگر در استیچ پیت به مبارزه می‌پرداختید و آن قدر مهارت به خرج می‌دادید که پیروز نهایی میدان باشید، آن وقت می‌شد با یک آپرکات قدرتمند، حریف را به پایین پرت کرد تا سیخ‌های بلند و تیزی که در پایین میدان نبرد قرار داشتند، بدنش را تکه تکه کنند.

این صحنه با اینکه هنوز برای خیلی از ما خاطره‌انگیز و نوستالژیک هست، برای خیلی‌های دیگر صحنه‌ای وحشتناک و کابوس‌واری بود که هیچ وقت از یادشان نخواهد رفت. به همین خاطر همه از این موضوع خیلی راضی نبودند؛ خصوصا برای دولت مردان اروپایی و آمریکایی. در آن زمان بحث بر سر اینکه چنین بازی‌هایی تا چه اندازه ترویج خشونت می‌کنند و چه تاثیری روی ذهن کودکان می‌گذارند، داغ بود. این رویه برای مدت‌ها ادامه داشت تا بالاخره تصمیم بر این شد که برای بازی‌های ویدیویی درجه بندی سنی در نظر گرفته شود تا ذهن کودکان به مسائلی که هضمش حتی برای بزرگ‌ترها هم سخت است عادت نکند.

البته تیم توسعه دهنده در نهایت برای اینکه به فروش بازی لطمه نخورد، حاضر به سانسور برخی المان‌های گرافیکی مورتال کمبت روی کنسول‌های مختلف شدند. برای مثال روی نسخه سوپر نینتندو مورتال کامبت، دیگر خبری از خون و فیتلیتی‌های وحشتناک نبود، عرق و ضربات تمام کننده معمولی جایگزین این دو شدند. حتی ساب‌زیرو هم دیگر قادر به بیرون کشیدن سر حریف از بدنش نبود و تنها کاری که می‌توانست در نسخه سانسور شده بکند، زدن یک مشت محکم به زیر چانه طرف مقابلش بود.

جالب‌ است بدانید که برای فعال کردن خشونت بیش از حد بازی در نسخه سگا جنسیس می‌بایست با استفاده از کنترلر یک کد خاص را وارد می‌کردید تا همه چیز همانطور که قرار بود برایتان نمایش داده شود. جدای از همه این‌ها، مورتال کامبت‌ها از همان ابتدا فقط یک سری بازی فایتینگ خشن نبودند بلکه این بازی‌ها پر بودند از مینی‌گیم‌های مختلف که تجربه‌ هر کدامشان در نوع خود جذاب بود. یکی از این بخش‌ها «تست یور مایت» بود که در آن می‌بایست آنقدر کلیدهای روی کنترلر را می‌فشردید تا قدرت ضربه کاراکتر تحت کنترلتان برای شکستن یک سری جسم سخت مثل تخته سنگ‌های بتنی افزایش یابد.

در کنار این‌ها، مورتال کمبت رمز و راز هم کم نداشت. اگر در بازی‌ یک سری کار خاص را به طور منظمی انجام می‌دادید، اتفاقات جالبی روی نمایشگر نقش می‌بست که تماشایشان در نوع خود جالب بود. مثلا پیدا شدن سر و کله رپتایل یکی از این اتفاقات جالبی بود که بازی به واسطه آن شما را شوکه می‌کرد. اگر در بازی دو بار پشت سر هم بدون اینکه حتی یک ضربه از حریفتان بخورید او را شکست می‌دادید و کارش را با یک فیتلیتی خونین به پایان می‌رساندید، آن وقت جلوی چشمتان صفحه تیره و تار می‌شد و در عرض چند ثانیه نینجای سبز پوشی را جلوی خود می‌دید که مهارتهایش ترکیبی از ساب زیرو و اسکورپیون بود.

البته اگر فکر می‌کنید که در آن زمان می‌شد به راحتی رپتایل را از پیش رو برداشت، سخت در اشتباهید. رپتایل سریع و قدرتمند بود و آن قدر با تکنیک‌های مختلف به سمتتان حمله‌ور می‌شد که واقعا مهار تک تک ضرباتش ممکن نبود. با این حال، اگر بالاخره توان شکستش را پیدا می‌کردید بازی ۱۰ میلیون پوینت در اختیارتان قرار می‌داد که با آن‌ها می‌توانستید به یک سری آیتم خاص دیگر دسترسی پیدا کنید. همه این‌ها در کنار هم از اولین قسمت مورتال کمبت پکیج کاملی ساخت که هر شخصی دوست داشت آن را یا روی دستگاه‌های آرکید تجربه کند یا یک نسخه از آن را برای کنسول خانگیش بخرد. پس دور از انتظار نبود که بازی در امر فروش نیز به موفقیت برسد. طولی نکشید که این اتفاق افتاد و بازی به تنهایی روی سگا جنسیس فروش ۲.۵ میلیون نسخه‌ای را تجربه کرد. اما کار مورتال کمبت تمام نشده بود و رفته رفته انتظارات زیادی برای انتشار هر چه سریع‌تر قسمت دوم بازی شکل گرفت.

Mortal Kombat 2

مورتال کامبت ۲ همانطور که همه منتظرش بودند بالاخره از راه رسید. در سال ۱۹۹۳ بازی برای اولین بار پا به دستگاه‌های آرکیدی گذاشت که در آن زمان‌ طرفداران بسیاری داشت. محل اتفاقات بازی این بار به اوت ورلد برده شد. جایی که Shao Khan، امپراطور اوت ورلد، در آن قدرت بیشتری نسبت به قهرمانان قصه داشت.

پس با همین تفاسیر پر بیراه نبود که با داستان تاریک‌تر، خشن‌تر و خونین‌تری همراه باشیم. در مورتال کامبت ۲ دیگر خبری از استیج‌های نبرد روشن و آسمان آبی نبود. خبری هم از بنرهای رقابتی که همه برای شرکت در آن سر و دست می‌شکاندند هم وجود نداشت. آن جا اوت ورلد بود. جایی که آسمان‌هایش رنگ روشنایی به خود نمی‌دیدند، جمجمه و استخوان‌های شکسته مبارزان درمانده روی زمین پخش و پلا بود و روی بدنه درختان جنگل‌های تاریکش چهره‌هایی انسان نما که زجر در صورتشان دیده می‌شد حک شده بود.

به معنای واقعی کلمه اوت ورلد جهنمی بود که در آن دوران نمی‌شد به راحتی تصویر سازی فوق‌العاده وحشتناک آن را تحمل کرد. این جا بود که ترس از دست دادن قهرمانان قصه جذاب مورتال کامبت به جانتان می‌افتاد. نمی‌دانستیم که در این جهنم چه اتفاقی انتظارمان را می‌کشید و نوبت به این رسیده بود که با کاراکترهای بیشتری رو به رو شویم و شاهد اتفاقات جذاب‌تری باشیم. در مجموع ۱۲ مبارز پا به اوت ورلد جهنمی گذاشتند. تقریبا با همگی آن‌ها به جز کیتانا، ملینا، کونگ لاو، جکس و باراکا آشنا بودیم اما سوال در آن زمان این بود که سونیا بلید و کینو کجا هستند.

خب پاسخ این بود که این دو از خط داستانی مورتال کامبت ۲ حذف شده بودند و تنها جایی که می‌توانستید اثری از آن‌ها ببینید در پشت صحنه استیج‌ها بود. البته زمانی که از اد بون در این مورد سوال شد، او پاسخ داد که هر دو  کاراکتر مورد بحث در بازی اصلی به محبوبیت چندان زیادی نرسیده بودند و دلیل حذفشان به خاطر این موضوع بوده. به همین خاطر تیم توسعه‌ دهنده هم آن‌ها را در پس زمینه استیج‌های نبرد به غل و زنجیر کشیده بودند تا کمی تاوان ضعفشان در جلب نظر مخاطب را پس دهند.

در کنار این‌ها یک کاراکتر دیگر هم بود که پیش از نبرد با باس نهایی بازی با او آشنا می‌شدیم: کینتارو. به رسم گذشته، تیم توسعه دهنده یک موجود چهار دست دیگر خلق کرده بود که برای آخرین بار بتواند جلوی قهرمانان ارث‌رلم را بگیرد و نگذارد آن‌ها به هدفشان که چیزی جز حکم فرمایی صلح و آرامش بر جهان نبود برسند. کینتارو نسبت به گورو مبارز سر سخت‌تری بود. پوستش را طوری طراحی کرده بودند که شبیه پوست یک ببر به نظر برسد تا مخاطب با دیدنش، قدرت ذاتی او را با پوست و گوشتش لمس کند.

خب در کنار این‌ها مورتال کامبت ۲ نیز همانند نسخه اول رمز و راز و کاراکتر مخفی کم نداشت. شخصیت‌هایی چون جید، نوب سایبوت و اسموک همگی در پشت پرده پر رمز و رازی قرار داشتند که باید برای کنار زدن آن و رسیدن به آن‌ها دست به کارهای عجیب و غریب و بعضا پیچیده‌ای می‌زدید. مثلا اگر به رکورد ۵۰ پیروزی پشت سر هم می‌‌رسیدید، در کمال ناباوری به قعر سیاه‌ چالی می‌افتادید که در آن یک مبارز سیاه پوشی به نام نوب سایبوت (اگر نامش را برعکس کنید، به بون توبایس می‌رسید که در اصل ترکیبی جالبیست از نام دو خالق مورتال کامبت) انتظارتان را می‌کشید. البته در مورتال کامبت ۲ به تاریخچه هیچ کدام از این سه شخصیت مخفی پرداخته نمی‌شد و در آن دوران همه ما باید منتظر می‌ماندیم تا قسمت سوم عرضه شود و جواب سوال‌هایمان را بگیریم.

همه المان‌های مهم مورتال کامبت نظیر فیتلیتی‌های خونین و بروتالیتی‌های خشن هم برگشته بودند تا با یک بازی مبارزه‌ای کامل و درخور تجلیل طرف باشیم. فیتلیتی‌های که به نوعی امضای شاخصی برای سری به حساب می‌آمدند این بار به معنی واقعی کلمه خونین‌تر از همیشه شده بودند. برای مثال اگر با جکس به پیروزی می‌رسیدید، با نگه داشتن گارد سه بار کلید بالا را فشار می‌دادید، می‌توانستید دست حریفتان را با دست خالی از جا بکنید و شاهد خون ریزیش باشید. البته قضیه فقط به این چیزهایی که برایتان گفتم ختم نمی‌شد.

مورتال کامبت ۲ استیج فیتلیتی‌های چندش و حال به هم زنی داشت که شاید در آن زمان دیدنش برای یک کودک از همه جا بی‌خبر اتفاق چندان خوشایندی نبود. توسعه دهندگان مورتال کامبت ۲، استیجی به نام دد پول طراحی کرده بودند که گودال‌های اطراف آن به جای آب از اسید پر شده بود. اگر دشمنتان را با استفاده از الگوی مناسب به درون این گودال‌های متعفن می‌انداختید، صحنه‌ای جلوی چشمتان نقش می‌بست که شاید بعدا از دیدنش پشیمان می‌شدید.

یا اینکه می‌توانستید با یک آپرکات قدرتمند حریفتان را به سیخ‌هایی که روی سقف یکی دیگر از استیج‌ها نصب شده بود بچسبانید و برای اولین باز از نزدیک بارش خون از آسمان را تجربه می کردید. مورتال کامبت ۲ یک بازی فایتینگ تمام عیار بود و بازی از هر جهت نسبت به نسخه پیشین پیشرفت قابل توجهی داشت. خیلی زود و تقریبا پس از گذشت یک سال، بازی برای کنسول‌های خانگی هم عرضه شد و در عرض چند هفته فروش بازی از مرز ۲.۵ میلیون نسخه گذشت. در آن زمان این یک رکورد شگفت انگیز بود و مورتال کامبت ۲ را در جایگاه پر فروش‌ترین بازی تاریخ قرار داد. اما سوال این بود که آینده سری به کجا می‌رود؟

Mortal Kombat 3

مورتال کامبت ۳ در سال ۱۹۹۵ منتشر شد و فرمول کلی فرانچایز را که برای چندین سال، بازی‌های خوبی بر اساس آن ساخته شده بود، تا حدودی تغییر داد. در مورتال کامبت ۳، شیوه مبارزه و نحوه اجرای کمبو برای هر کاراکتر تغییر کرد و به گیمر این اجازه داده شد را که بتواند با هر کاراکتر، کمبوهای متفات‌تری بزند و آنطور که دوست دارد بازی کند.

همانند همیشه یک سری فیتالیتی جدید هم به بازی اضافه شد که برخی از آن‌ها جالب و برخی دیگر واقعا بد بودند. برای مثال استرایکر که به عنوان یک شخصیت جدید پا به میدان مبارزات گذاشته بود، می‌توانست برای اتمام کار حریفش، به یک تی‌رکس خشمگشین تبدیل شود و بدن او را به دو نیم تقسیم کند. البته همانطور که گفتم، همه این فیتالیتی‌های جدید جالب به نظر نمی‌رسیدند.

مثلا شخصیت شیوا می‌توانست به عقرب کشنده‌ای تبدیل شود و حریفش را هزار تکه کند. جالب بود اما به شخصه هنوز نفهمیدم، وقتی که در دنیای مورتال کامبت شخصیتی مثل اسکورپیون دارد چرا باید شیوا تبدیل به عقرب می‌شد. خب دلیلش این بود که اسکورپیونی در مورتال کامبت ۳ وجود نداشت. این یک اتفاق عجیب و شوکه کننده برای طرفداران بود. برای اولین و آخرین بار، اسکورپیون در یکی از بازی‌های مورتال کامبت حضور نداشت و چندین و چند شخصیت جدیدی چون سیندل، کابال، سایرکس، سکتور، نایت ولف و استرایکر و شیوایی که پیش‌تر برایتان گفتم، جایگزین او شده بودند.

ستینگ کلی بازی هم تغییر کرد و برای اولین بار به جای حضور در لوکیشن‌هایی فانتزی و خیالی، به مکان‌های آشناتری چون ایستگاه مترو و خیابان‌هایی پا می‌گذاشتیم که برای همه ما، بودن در آن‌ها قابل درک و لمس بود. در کنار این‌ها به مکانیک‌های گیم‌پلی بازی، دویدن هم اضافه شد تا به لطف آن امکان اجرای کمبوهای سریع‌تر ممکن شود. جالب‌تر اینکه در مورتال کامبت ۳، برخی اوقات آپرکات‌ها آنقدر محکم به زیر چانه طرف مقابل می‌نشستند که فرد مضروب زمین و زمانش عوض می‌شد به جایی برده می‌شد که اصلا آن جا را نمی‌شناخت.

بله درست خواندید، به مورتال کامبت برای اولین ویژگی تغییر لوکیشن در حین مبارزات اضافه شد و در آن زمان این یک ویژگی خیلی جالب و منحصر به فرد برای یک بازی فایتینگ به حساب می‌آمد. خب برای اینکه همه چیز بهتر و کامل‌تر به نظر برسد، استیج فیتلیتی‌های جدید هم به بازی اضافه شدند که بهترین نمونه‌اش را می‌شد در استیج ایستگاه مترو دید. خب قطعا ایستگاه مترویی که برایتان در موردش صحبت می‌کنم متروکه نبود و در آن قطارهای پر سرعت، به کرات رفت و آمد می‌کردند. پس دیگر همه چیز فراهم بود که حریف بخت برگشته را زیر قطار بیندازیم تا یک استخوان سالم هم در بدنش باقی نماند.

با تمام این اوصاف اما مورتال کامبت ۳ به نظر کامل نمی‌رسید. این موضوعی بود که خیلی از ما نگرانش بودیم و متاسفانه در آن زمان نه می‌شد برای بازی پچ آنلاین منتشر کرد و نه امکان عرضه بسته‌ الحاقی برای بازی وجود داشت. میدوی در چنین شرایطی گیر افتاده بود که ایده انتشار یک نسخه کامل‌تر از بازی مطرح شد:‌ Ultimate Mortal Kombat 3. بازی ۶ ماه بعد از انتشار نسخه اصلی عرضه شد و آلتیمیت مورتال کامبت ۳ سعی کرد با باز گرداندن کاراکترهای مفقود شده‌ای چون اسکورپیون، ضعف‌های نسخه اصلی را برطرف کند.

به بازی حتی حالت دو به دو هم اضافه شد تا بازیکنان آلتیمیت مورتال کامبت ۳ راه‌های تازه‌ای برای چند نفره بازی کردن داشته باشند. در این دوران بود که همه ما داشتیم از آلتیمیت مورتال کمبت ۳ لذت می‌بردیم که میدوی مدتی بعد یک بازی کامل‌تر هم به نام مورتال کامبت تریلوژی منتشر کرد. مورتال کامبت تریلوژی کامل‌ترین مورتال کامبتی بود که می‌توانستید پیدا کنید.

تمام کاراکترهای سه گانه اصلی هم در بازی حاضر بودند و در اصل مورتال کامبت تریلوژی کامل‌ترین مجموعه‌‌ای بود که می‌توانستید از سری مورتال کامبت پیدا کنید. بازی خیلی زود هم به موفقیت چشمگیری رسید که مورتال کامبت ۳ نتوانسته بود در زمان خودش به آن برسد. این پایان خوشی بود برای یک سه گانه استثنایی که محال است کسی روی کره خاکی پیدا شود که حداقل یک بار نام آن به گوشش نخورده باشد. پرونده سه گانه مورتال کامبت ۳ با عرضه نسخه تریلوژی بسته شد اما هنوز راه زیادی برای پیشرفت و عرضه بازی‌های بزرگتر وجود داشت. اما اینکه سرنوشت مورتال کامبت پس از قسمت سوم به کجا می‌رود، سوالی است که پاسخ آن را در مقاله بعدی پیدا خواهید کرد. این هم از لینک قسمت‌های بعدی سری مقالات تاریخچه مورتال کامبت:

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (21 مورد)
  • Amirali Muhammadi
    Amirali Muhammadi | ۵ تیر ۱۴۰۳

    اونموقع ها اگه کسی کد فیتالیتی رو بود همه ازش تعریف می کردند
    همین الانم وقتی دستجمعی مورتال کامبت ۱۱ بازی می‌کنیم همه کیف می‌کنند

  • Matin-Artorias
    Matin-Artorias | ۴ تیر ۱۴۰۰

    آلتیمیت مورتال کمبت تریلوژی رو جا انداختید.از نظر من باید مورتال کمبات ۱،۲،۳،u۳ رو ریمیک کنن.

  • Mohsen2288
    Mohsen2288 | ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰

    کامل و مفید بود . بازم از این تاریخچه ها برید.

  • Kenzo tenma.
    Kenzo tenma. | ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰

    منم دقیقا مثل تو XD

  • kratos-kratos
    kratos-kratos | ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰

    شديدا منتظر قسمت بعدي مقاله ام

  • John
    John | ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰

    یادمه بلد نبودم فیتالتی هارو اخر مبارره بزنم کسایی که بلد بودن همه دورشون جمع میشدن یادش بخیر الان که نسخه ۱۱ رو بازی میکنم یاد اون زمان میفتم

  • Aref3831
    Aref3831 | ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰

    چقدر با آلتیمیت مورتال کامبت ٣ خاطره دارم.
    یادش بخیر. چه دورانی بود.
    الانم بعد این همه سال مورتال کامبت رو ول نکردم و دارم نسخه ١١ رو بازی می‌کنم.

  • Saeed
    Saeed | ۲۹ تیر ۱۳۹۸

    نابودم کردی بخدا. سی و دو سه سالمونه هنوزم مورتال بازی میکنم

  • بابک م.
    بابک م. | ۲۵ تیر ۱۳۹۸

    چه کردی با دل ما؟ الان باید لطف کنی یه ماشین زمان هم اختراع کنی تا بتونم برگردم به دهه ۷۰ و بشینم پای سگا با دوستان بازی کنم و روحمم خبر نداشته باشه که ۲۰ سال بعد تو اوتلندر خواهم زیست.

    • بابک م.
      بابک م. | ۲۵ تیر ۱۳۹۸

      اوتلندر میتسوبیشی از کجا اومد؟ منظورم اوت ورلد بود.

      • Matin-Artorias
        Matin-Artorias | ۴ تیر ۱۴۰۰

        مرگ بر چت خودکار✊

  • Mohamad
    Mohamad | ۲۴ تیر ۱۳۹۸

    بسیار عالی. کاش از تصاویر گیف هم استفاده بشه تا حس نوستالژیک بیشتری منتقل کنه

  • Shakoor
    Shakoor | ۲۴ تیر ۱۳۹۸

    عالی بود... کوتاه و مفید و خواندنی... مرسی

    • نیما فرشین
      نیما فرشین | ۲۴ تیر ۱۳۹۸

      ممنون شکور جان، خوشحالم که از متن خوشت اومده.

  • بنیامین
    بنیامین | ۲۴ تیر ۱۳۹۸

    بسیار زیبا و مثال زدنی بود. بعضی جاها نیاز به عکس بشتر داست و برخی جاها رو زود ازش رد شدید وگرنه معرکه بود و میشد از آن به عناون رفرنس استفاده کرد.

    • نیما فرشین
      نیما فرشین | ۲۴ تیر ۱۳۹۸

      درسته بنیامین جان. حقیقتش نمی‌خواستم متن بیشتر از این طولانی شه. به هر حال ممنونم بابت کامنت پر انرژیت.

  • محمدحسن احمدیان
    محمدحسن احمدیان | ۲۴ تیر ۱۳۹۸

    واقعا کلی خاطره زنده شد، از طنز کلامتون خوشم اومد، خوشحال میشیم بیشتر از طنز استفاده کنید

    • نیما فرشین
      نیما فرشین | ۲۴ تیر ۱۳۹۸

      حتما. سعی خودم رو می‌کنم.

  • Reza Dark
    Reza Dark | ۲۴ تیر ۱۳۹۸

    آخ دمت گرم داش عجب مقاله ای بود خسته نباشی.
    کامل خوندم همشو عالی بود

    • نیما فرشین
      نیما فرشین | ۲۴ تیر ۱۳۹۸

      مخلصم رضا جان. ممنون بابت کامنتت. راستی این مطلب چند قسمت دیگه هم داره. حتما یه نگاه به اونا هم بنداز.

      • Reza Dark
        Reza Dark | ۲۴ تیر ۱۳۹۸

        چشم خسته نباشی.خداقوت

مطالب پیشنهادی