فیلمهای کوسهای برای تنوع لازم است!
استاد ژانر وحشت، یوهانس رابرتس، چندی پیش دوباره اقیانوسها را با کوسههای خونینش به اقیانوس وحشت تبدیل کرد؛ در حالی که داستان در مکانی متفاوت با چهرهها جدید اتفاق میافتد، موضوع فرار از این شکارچیان ...
استاد ژانر وحشت، یوهانس رابرتس، چندی پیش دوباره اقیانوسها را با کوسههای خونینش به اقیانوس وحشت تبدیل کرد؛ در حالی که داستان در مکانی متفاوت با چهرهها جدید اتفاق میافتد، موضوع فرار از این شکارچیان خونسرد تقریبا برای همه بسیار آشنا است. این کارگردان با تجربه طی مصاحبه ای با اسکرین رنت درمورد تجربه ها شخصی اش در غواصی، استفاده از آن در فیلم و همچنین کمی درباره جزییات بازسازی رزیدنت اویل صحبت میکند.
اول از همه، بابت ساخت چنین فیلم فوق العاده ای بهت تبریگ میگویم. اولین سوالی که میخواهم بپرسم این است که آیا نکته ای در اولین نسخه فیلم وجود دارد که در ساخت دومین نسخه آن، از آن حذف یا به آن اضافه کرده باشی؟
یوهانس رابرتس: من درباره فیلمبرداری زیر آب چیزها زیادی آموختم. یاد گرفتم در شریط مختلف چطور بهترین تصاویر و دید خوبی داشته باشیم و به خاطر همین تصمیم گرفتم شهری در اعماق اقیانوسها بسازم. عبور از تونل ها و غارها در قعر آبها تصاویر زیبایی بوجود میآوردند. باید بگم خیلی دلم میخواست که نسخه دوم که تا چشم کار میکرد رنگ آبی بیانتها مشاهده میشد، از نسخه اورجینال متفاوتتر باشد. پس این ویژگی را در نسخه جدید حذف کردم و درعوض جای آن را به هزارتویی پرپیچ و تاپ دادم.
همچنین خواستم مدل کوسهها را هم عوض کنم و آنها را موجوداتی آهسته و در عین حال وحشتناک تر و غیرقابل پیش بینی، یه جورایی مثل شخصیت مایکل مایرز در فیلم هالووین، جلوه بدم. در نتیجه هدفم این بود که هرچیزی را که در ساخت اولین فیلم یادگرفته بودم را با کمی تغییر وارد نسخه جدید کنم.
جالبه! فیلم هایی با فیلمنامه ای در اعماق اقیانوس ها، جز سخت ترین و چالش برانگیزترین فیلم ها برای ساخت در هالیوود هستند. میتوانی درمورد اینکه روزانه چند ساعت زیرآب فیلمبرداری میکردید، صحبت کنی؟
یوهانس رابرتس: تیم فیلمبرداری و بازیگران تنها 4 ساعت وقت داشتند. روش کار به این صورت بود که بعد از پر کردن مخزن آب، آنها وارد آن میشدند و بسته به اینکه چقدر کار داشتند، بعد از حدود نیم ساعت از آب خارج میشدند و بعد از استراحت از مخزنی دیگر استفاده میکردیم. این روند تکرار میشد و در این فرایند فردی هم مسئولیت زمانبندی را به عهده داشت. میدونی بعضی از افراد خیلی خسته میشدند به طوریکه بعضی اوقات بعد از حدود 4 ساعت فیلمبرداری زیرآب، فیلمبردار دیگری را جایگزین قبلی میکردم و قبل از اینکه زمان بازیگران تمام شود هر دو آنهارا میفرستادم.
این یک حقه است. درواقع ما در طول روز فیلمبرداری میکردیم و به ازای 4 ساعت برای هر نفر، بازیگران را داخل مخزن و خارج میکردیم.
آیا ترفندها دیگری برای تبدیل بهتر بازیگران به کاراکترها و واقع نمایی بیشتر وجود داشته است؟
یوهانس رابرتس: راستش را بخواهی آنها اصلاً نیازی به این کار نداشتند. منظورم این است که یکسری غارهای ساخته شده وجود داشتند که اگه در یکی از آنها توی دردسر می افتادی، خیلی سخت بود که بتوانی به راحتی از آن شرایط خلاص شوی! چون در اعماق حدود 7 تا 10 متری هستی و همه چیز یک جورهایی ترسناک به نظر میاد. یک گروه 4 نفره زیرآب، نور چراغ قوه در همه طرف و در واقع از اینکه قراره تا چند دقیقه بعد چه اتفاقی بیفته هیچ خبری نداری. آره واقعاً ترسناکه. بازیگران به بهترین شکل کارشان را انجام دادند و فی البداهه حرکات فوق العادهای انجام میدادند و من را به وجد می آوردند، پس نیازی به انگیزه، تشویق و یا ترفند خاصی نداشتند.
میتوانی درمورد طراحی صحنه و نحوه اجرا آن صحبت کنی؟ چونکه همانطور که گفته بودی غارها توسط استودیو ساخته شده بودند، درسته؟
یوهانس رابرتس: بله. درواقع ما همه چیز را خودمان ساختیم و داخل 2 مخزن که یکی از آنها در باسیلدن و دیگری در پاین وود قرار داشت، فیلمبرداری کردیم. اینکار نیاز به تلاش زیادی داشت و هیچکس هم تا به حال آن را انجام نداده بود.
ما فقط برای جزییاتی کوچک از تکنولوزی CGI بهره گرفتیم. در غیر اینصورت تمام صحنهها را خودمان ساخته بودیم. وقتی بازیگران درون غارها شنا میکنند درواقع درون غارهایی که خیلی طبیعی ساخته شدهاند، شنا میکنند و کاری که انجام میدهند واقعاً خطرناک است.
جالبه! طبق صحبت هایی که چند هفته پیش با چند تا از بازیگران این فیلم داشتم، آنها به من گفتند که تصور میکردند، کار روی این فیلم مثل آب خوردن خواهد بود اما بعداً متوجه شدند که اشتباه فکر میکردند و اجرا خیلی هم سخت بود. عمدتاً به این دلیل که باید همواره از ماسک غواصی استفاده میکردند و دید محیطی خوبی از آنها گرفته شده بود. میشه درمورد کارگردانی با وجود این محدودیت ها توضیح بدی؟
یوهانس رابرتس: واقعاً سخته! آن ماسک ها افتضاحند. از این ماسک ها در حالت عادی برای غواصی استفاده نمیشود. ولی ما برای اینکه چهره بازیگران به خوبی دیده شود، مجبور به استفاده از این نوع ماسکها شدیم.
استفاده از آنها نیاز به مهارت دارد و خیلی باید مراقب بود چون داخل ماسک، کربن دی اکسید جمع میشود و اگر به موقع اکسیژن را به داخل ماسک انتقال ندهی، امکان غش کردن وجود دارد. پس ما به کسانی که تجربه اینکار را نداشتند آموزش ها لازم را ارائه دادیم. خیلی خطرناک بود. همچنین سنگین بودن ماسکها و سخت بودن برقراری ارتباط و شنوایی زیرآب، ایفا نقش در این فیلم را برای بازیگران به چالشی بزرگ تبدیل کرده بود.
طبق تحقیقاتی که انجام داده بودم، تو غواص با تجربه و ماهری هستی! میشه درمورد نحوه استفاده از این مهارت در ساخت این فیلم توضیح بدی؟
یوهانس رابرتس: بله. من اساسا غواص غارها زیرآب هستم و زیاد غواصی میکنم وخیلی این کار را دوست دارم ولی با تجربه و یا بهترین غواص دنیا نیستم. فقط از انجام دادنش خیلی لذت میبرم.
غواصی در غارها اعماق اقیانوس را سر فیلمبرداری نسخه اورجینال با تهییه کننده آن در آخر هفتهها یاد گرفتم. خیلی ورزش خطرناک و دیوانه کنندهای است!موقع شناکردن با خودم میگفتم "این پایین خیلی ترسناکه." فکری که در اعماق آب ها به سراغم می آمد این بود که "این کار دیوانگیست!" جدا از آن به این فکر افتادم که "خیلی عالی میشود اگر نسخه دوم فیلم، ماجراجویی در مکانهای ناشناخته زیرآب باشد."
ایده اصلی فیلم دوم همان جا شکل گرفت و هرآنچه درمورد غواصی یادگرفته بودم را به نوعی وارد فیلمنامه کردم.
به تازگی فیلم ها ترسناک زیادی در زمینه تعقیب و گریز برای بقا مثل 47 متر پایین (47 Meters Down)، آب ها کم عمق (The Shallows)و فیلمخزیدن (Crawl) ، ساخته شدهاند. به نظر شما چرا این ژانر با مخاطبان امروزی به موفقیتها زیادی دست پیدا کرده است؟
یوهانس رابرتس: واقعاً نمیدانم. فکرمیکنم شاید دلیلش ساخته شدن فیلم ها "روح محور" زیادی طی 10 سال گذشته باشد و در حال حاضر مردم به دنبال فیلمی متفاوت تر میگردند.
بعضی چیزها بین افراد مد می شوند. مردم همیشه درمورد اینکه چقدر فیلم ها "کوسه محور" موفق هستند، صحبت میکنند اما این عقیده درست نیست. در واقع تعداد زیادی از آنها افتضاح نیستند. این نوع فیلم ها در این ژانر برای مدتی ساخته نشدند تا وقتی که 47 متر پایین، آبها کم عمق و بعد از آن فیلم مگ روی پرده سینماها رفتند. این درست مثل چرخهای می ماند که ژانرها مختلف وحشت در آن حرکت میکنند و مدتی در راس قرار میگیرند و باب میشوند. مطمئنم که هیچ وقت نمیتوانند هم سطح فیلمهای "روح محور" باشند اما بعضی اوقات کمی تنوع و سرگرمی هم لازم است!
وقتی داشتم صفحه IMDB تو را بررسی میکردم، نام رزیدنت اویل (Resident Evil) توجه من را به خودش جلب کرد. میشه راجع بهش بیشتر توضیح بدی.
یوهانس رابرتس: ما در حال حاضر مشغول کار روی آن هستیم و عوامل سازنده هم از ایده کار خوششان آمده وهم اکنون در حال آماده سازی پروژه هستیم. من تمام مدت سرکار هستم. این فیلم قراره خیلی خیلی ترسناک باشه! و کاملاً مطابق بازی ساخته شود. خیلی اجازه ندارم راجع بهش صحبت کنم ولی همین قدر بدانید که قراره عالی بشه!
رزیدنت اویل قرار است به صورت سریال یا فیلم ساخته شود؟
یوهانس رابرتس: قراره به صورت فیلم ساخته شود. (این مصاحبه زمانی انجام شده که هنوز قرار بر این نبوده تا اویل به صورت یک سریال نتفلیکسی در بیاید.)
خیلی هم عالی! برگردیم به فیلم خودت. بسیاری از صحنهها این فیلم یادآور سکانس هایی از فیلم دختران بدجنس (Mean Girls) و حتی فیلم ها کمدی عاشقانه دهه 80 از جان هیوز هستند. درمورد هدفی که چه در خشکی و چه در اعماق آب ها خواستارش بودی، صحبت کنید.
یوهانس رابرتس: من عاشق فیلم ها تینیجری هستم. ساخت دنباله فیلم اول اصلا کار ساده ای نبود و بعد از مدت ها فکرکردن راجع بهش، ایده الهام گرفتن از فیلم دختران بدجنس اما اینبار زیر آب، به سرم زد و با خودم گفتم"وای خدای من این عالیه!". در نهایت هم فیلم مطابق میلم پیش رفت و خیلی ازش لذت بردم. من بی اندازه شیفته دبیرستان آمریکایی و دنیا آنها هستم.
تا لحظات آخر فیلم هم از جایم تکان نخوردم! تو از بازیگران جدید زیادی در این فیلم استفاده کردی. میشه در مورد دلیل این تصمیم گیری و اینکه جدا از فیلمنامه، بازیگران چه چیزی را به کاراکترها اضافه کردند، صحبت کنی؟
یوهانس رابرتس: ما شروع به تست گرفتن کردیم تا 4 نفر را که انرژی خوبی داشتند، مشتاق انجام این کار بودند و سطح فیلم را بالا می بردند را پیدا کنیم. من قبلا با سوفی درمورد مسائل مختلفی صحبت کرده بودم و دوست داشتم با او همکاری کنم. او اولین بازیگر انتخاب شده بود و در کل خیلی آدم جدی است. منظورم از جدی بود اینه که او تقریبا در همه ژانرها ایفا نقش کرده و حرفه ایه و من هم به روش کار او احترام میگذارم. بعد از او سیستین و برینی با انرژی فوق العاده ای وارد کار شدند و در آخر کورین فاکس به صورت اتفاقی و تقریباً دیر، به جمع دیگر بازیگران پیوست. به اینصورت که مدیر استودیو Entertainment، بایرن، جیمی را میشناخت و ما از طریق او با کورین آشنا شدیم که کاملا اتفاقی بود و خیلی عالی پیش رفت.
در واقع هدفمان پیدا کردن 4 دختری بود که خیلی خوب با هم ارتباط برقرار کنند، سرسخت و تازهکار باشند. فکرکنم این تنها روشی بود تا فیلم همانطور که میخواستم پیش برود و در نهایت همینطور هم شد و آنها خیلی خوب با هم ارتباط برقرار کردند و با کاراکترها فیلمنامه عجین شدند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.