ایندیانا جونزی برای بچهها – دورا و شهر گمشده طلایی
دورا به همراه پسر عموی خود دیگو با بازی جف والبرگ، نوجوانانی هستند که باید علاوه بر سر و کله زدن با مشکلات دبیرستان، معماهای پیش رو در سفرهای ماجراجویانهشان را نیز حل کنند. این ...
دورا به همراه پسر عموی خود دیگو با بازی جف والبرگ، نوجوانانی هستند که باید علاوه بر سر و کله زدن با مشکلات دبیرستان، معماهای پیش رو در سفرهای ماجراجویانهشان را نیز حل کنند. این دو بازیگر جوان به گفتگو با اسکرین رنت نشستند و در مورد روابط خانوادگی، افتخار کردن به نشان دادن جامعه لاتین روی صحنه و امید داشتن برای ساخت فیلم های دیگری از این سری، صحبت کردند.
بچه ها بابت این فیلم بهتون تبریگ میگم. من دختر خوانده ام را برای تماشای این فیلم به سینما بردم و باید بگم از اول تا آخر آن از ته قلبش خوشحال بود و می خندید. او یکی از طرفدارهای پروپاقرص دورا است و آرزو داشت امروز شما دو تا را ملاقات می کرد.
ایزابلا مونر: دخترت چند سالش است؟
او 4 سالشه و عاشق این کاراکتر است. دورا در این فیلم با یکی از بزرگترین چالش ها زندگی اش یعنی دبیرستان روبه رو میشود. میخوام بدونم آیا ذهنیت دورا هم در طی این سال ها تغییر پیدا کرده است؟ اگر جواب بله است در چه زمینه هایی؟ او هنوز انسان مثبت اندیشی است.
جف والبرگ: آره اون واقعا پر از انرژی مثبته.
ایزابلا مونر: درواقع محیط دبیرستان برای دورا محیطی بیگانه است و او به افرادی که به آنجا میروند لقب "افراد بومی" را داده و انگار که او بیشتر درمورد فرهنگ آنها یاد میگیرد تا چیز دیگری. نمیدونم چطور توضیح بدم ولی این ارتباط یه جورایی بامزه است و موافقش هستم.
جف والبرگ: بله. ما دورا و دیگو را زمانیکه تنها 6 سال داشتند دیدیم و این دو کاراکتر کاملا جدانشدنی هستند. و در حالی که دورا در همان جنگل به زندگیاش ادامه میدهد، دیگو به لوس آنجلس نقل مکان میکند و آنها دوباره بعد از مدت ها در سن 16 سالگی یکدیگر را ملاقات می کنند و آن کسی به اسم دیگو که دورا میشناسد هنوز هم همان انسان درونگرایی است که اینبار سعی میکند در دبیرستان جایگاه خودش را پیدا کند.
ایزابلا موتر: خب اگه بخوام از استعاره استفاده کنم باید بگم که دیگو شکلاتی را که دورا نگه داشته بود را خورد پس در واقع مدت ها پیش دوران بچگی اش را هم قورت داده است.
جف والبرگ: درسته! شکلاتی که آنها باهم تقسیم کردند.
ایزابلا مونر: شکلاتی که قبل از جداشدن از هم با یکدیگر تقسیم کردند.
در ادامه ی صحبت هایتان راجع به دورا و دیگو، میخواهم بپرسم که رابطه دوستانه ی آنها در دبیرستان چطور است؟ این باید خیلی متفاوت تر از زمانی که شش سال داشتند، باشد.
ایزابلا مونر: خب تو خواهر یا برادر بزرگتر از خودت داری؟ احساس میکنم رابطه من با دیگو مثل رابطه من با برادر بزرگترم است. مثلاً دورا خواهر پراشتیاق و شلوغی است که دوست دارد همیشه خوش بگذراند و تفریح کند در حالیکه برادر بزرگترش همیشه او را سرزنش میکند و میگوید "نه من همیشه عصبی هستم، نمیتوانیم این کار را انجام دهیم."
جف والبرگ: بله فکر میکنم دیگو کاراکتر جالبی دارد. او سعی میکند خودش را همرنگ جماعت کند و جایگاه خودش را در بین افراد دبیرستان پیدا کند تا کمتر آسیب ببیند و کمتر اضطراب داشته باشد چون دبیرستان دوران شکل گیری شخصیت افراد است. اما وقتی دورا دوباره پس از مدتی وارد زندگی اش میشود همه ترس ها و تفکرات اشتباه او را نابود میکند و کمک میکند تا دیگو خود واقعی اش را پیدا کند.
شما به عنوان بازیگران این فیلم از کاراکترها چه درسی گرفتید؟ چون به نظرم این فیلم نه تنها برای کودکان، بلکه برای بزرگسالان هم نکاتی آموزنده دارد و میخواهم بدانم شما چه نکاتی از شخصیت ها برداشت کردید؟
ایزابلا مونر: من به شخصه یادگرفتم میتوانم خیلی بهتر از پس مشکلات بربیایم و توانایی انجام کارهایی را دارم که همیشه تصور میکردم قادر به انجامشان نیستم. و این واقعا باعث افتخار من است که جیمز بابین برای ایفای نقش دورا به من اعتماد کرد تا هر روز برای اجرا روی صحنه بیام و من هم با اشتیاق زیاد هرآنچه در توانم هست را به بهترین شکل ارائه بدهم.
جف والبرگ: بله، خب من در بچگی همیشه انیمیشن دورا را تماشا میکردم. یکی از دوستان دوران کودکیام برای دیدن ما چند هفتهای به استرالیا آمد و موقع فیلمبرداری هم پشت صحنه حضور داشت و یکدفعه احساس کردم چقدر همه چیز عجیب است، ملاقات دوباره دوست دوران کودکی، رفتن به دبیرستان در فیلم باعث شد احساس کنم دوباره به دوران بچگی بازگشتهام و کودک درونم فعال شده است و تمام این اتفاقات چیزی نیست که هرروز برای هرکسی در شهر بزرگی مثل لوس آنجلس اتفاق بیفتد و از نظر من واقعاً جالب بود.
تماشا این تعداد از بازسازی ها لذت بخشه! منظورم این است که شخصیت دورا حدود 20 سال است که روی صحنه وجود دارد و حدس میزنم این فیلم طی این سالها منتظر بازیگران لایقی برای ایفا نقش کاراکترهای اصلی آن بوده است. بازی کردن نقش چنین شخصیتهای برجسته و محبوبی چه احساسی داشت؟
ایزابلا مونر: دورا یکسال از من بزرگتر است و اساساً من با او بزرگ شدم. در واقع من و برادر کوچکترم هرروز قبل از رفتن به مدرسه آن را تماشا میکردیم و از نظرمن، حفظ استایل شخصیت اصلی و در عین حال پروبال دادن به آن در جهاتی دیگر خیلی مهم بود چرا که ما داریم به آن کاراکتر روح و زندگی میدهیم و این واقعاً سرگرم کننده بود.
جف والبرگ: من از ته قلبم احساس خوشایندی داشتم. اخیراً هم در میامی، جایی که به پایتخت آمریکای لاتین شهرت دارد و مکانی که در آنجا بزرگ شدم، این فیلم به اجرا در آمد و من کودکانی را که مثل خواهر و برادر کوچکترم بودند و برای تماشا می آمدند، میدیدم و این اتفاق طوری من را تحت تاُثیر قرار داد که انتظارش را نداشتم و با خودم گفتم "پسر! این فوق العاده است." و برگرداندن دوباره آن شخصیت ها و دیدن افراد شبیه به خودت روی صحنه خیلی مهم است.
ایزابلا مونر: تعداد زیادی کودک هم در فیلم بازی میکنند.
درسته و فیلم اصلاً هم از آن فاصله نمیگیرد. دختر کوچولو من که یک رگه اکوادوری دارد، رو به من کرد و پرسید:"تو اسپانیایی بلدی؟" و من هم گفتم:"نه ولی الان دارم یاد میگیرم." سوال دیگری که از شما دارم این است که یک رقص فوق العاده در سکانس سان کاستوم انجام دادی. کدام یک از حرکات رقص را بیشتر دوست داشتی؟ و آیا همه ی حرکات بداهه بود؟
ایزابلا مونر: نه. خیلی روی این رقص کار شده بود و در آخر فیلم هم سطح بالاتر و بهتری از این رقص را اجرا میکنیم.
جف والبرگ: آره ما دوباره با هماهنگی آن را انجام میدهیم.
ایزابلا مونر: درسته اما زمان فیلمبرداری من فکر میکردم دورا فقط رقص هایی که بلد است را تقلید میکند مثل رقص های سولجا بوی و دب زدن و انجام دادن تمام حرکاتی که با آنها بزرگ شده است.
جف والبرگ: سولجا بوی؟ مگه الان در سال 2007 هستیم؟
ایزابلا مونر: سال 2000! ما داریم درمورد انیمیشنی که در سال 2000 ساخته شده است حرف میزنیم. دورا در این فیلم حیواناتی که در کودکی اطرافش بودند را مسخره میکند و این کاملاً با عقل جور در میاد.
اجرای رقص پایانی چقدر برایتان سخت بود؟ آن صحنه مثل سکانسی عالی از فیلمهای بالیوودی بود. چقدر دشوار بود تا همه آن حرکات را انجام دهید؟ و اینطور به نظر میرسید که رقصیدن تو خون شما بچه هاست.
جف والبرگ: گذشته از تمام سختیهای آن، واقعاً تجربه ی لذت بخشی بود. و بعد از اجرا باید اعتراف کنم از نظر جسمی عضلاتم گرفته وبدنم کوفته شده بود. اما من و ایزابلا همیشه به هم میگفتیم:" هیچ چیز بهتری از رقص هماهنگ با 200 نفر وجود ندارد." چون ما با همان تعداد آدم رقصیدیم و این اجرا یک حس و تجربه ای وصف نشدنی ایجاد کرد و به یکی از بهترین اتفاق های زندگی هردومون تبدیل شد.
کمی جلوتر برویم، شخصیت دورا مثل کاراکتر ایندیانا جونز برای بچههاست. دوست داری در قسمت های دیگر در چه مکان هایی ماجراجویی کنی؟
جف والبرگ: سوال خوبی پرسیدی. ما تو فکر یکسری مکانهایی مثل ژاپن ...
ایزابلا مونر: ژاپن، برزیل. نمیدانم شاید هم دانشگاه!؟ خیلی باحال میشه. دورا در جستجوی دانشگاه. دورا در جستجوی محفل گمشده... در هر حال داستان کاملاً متفاوت خواهد شد.
ایزابلا مونر: درسته! خیلی جالب میشه.
شما بچه ها روی صحنه از مایکل و اوا چی یاد گرفتید؟ چون هردو آنها شما را خیلی دوست دارند و خواستم بدانم آیا نکته ای هست که از آنها یاد گرفته باشید؟
جف والبرگ: از نظر من این دو بازیگر بداهه گویان با استعدادی هستند و بودن در کنار آنها باعث میشه خیلی چیزها از اجرایشان یاد بگیریم و علاوه بر این آنها دوستان من در زندگی واقعی نیزهستند و کنارآن دو بودن خیلی لذت بخش است.
ایزابلا مونر: بله، اوا در واقع در تمام مدت هم زمان چند کار را مدیریت میکرد.
جف والبرگ: او به تازگی مادر شده است.
ایزابلا مونر: درسته و او زمانی که به فرزندش شیر میداد، دیالوگهای فیلمنامه را هم حفظ میکرد و دیدن این صحنه بسیار عجیب و درعین حال زیبا بود.
در این فیلم نکته ها زیادی برای کودکان و بزرگسالان راجع به "خود واقعی بودن" وجود دارد. شما دوست دارین مخاطبان از دورا چه چیزی را یاد بگیرند؟
ایزابلا مونر: امیدوارم همه ی افراد انرژی مثبت دورا را بگیرند و در همه شرایط زندگی خود واقعیشان باشند و تظاهر نکنند. به این دلیل که در فرهنگ امروزی تنها بودن و اهمیت ندادن به کس دیگری تبدیل به یک سبک زندگی شده پس تماشای چنین فیلم هایی یک ضرورت به حساب می آید و همه ی مردم، چه کوچک و چه بزرگسال، میتوانند از آن درس بگیرند.
جف والبرگ: خیلی خوب توضیح دادی!
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.