نقد انیمیشن Onward – پدر و برادر عزیزم
پیکسار کمپانی بزرگی در زمینه انیمیشنسازی شمرده میشود که با وجود عمر نسبتا کوتاه خود نسبت به برخی استودیوهای هالیوودی، عناوین به یادماندنی زیادی خلق کرده و احتمالا لااقل یکی از آنها را بشناسید. پیکسار ...
پیکسار کمپانی بزرگی در زمینه انیمیشنسازی شمرده میشود که با وجود عمر نسبتا کوتاه خود نسبت به برخی استودیوهای هالیوودی، عناوین به یادماندنی زیادی خلق کرده و احتمالا لااقل یکی از آنها را بشناسید. پیکسار یک کارخانه خلاقیت به شمار میرود و داستانهایی که در این کمپانی شکل میگیرند و سپس به صورت یک انیمیشن منتشر میشوند؛ داستانهایی ناب بوده که پیامهای زیادی درآنها نهفته است. Onward جزو محصولات اورجینال پیکسار به شمار میرود و یک دنبالهسازی بر اساس آثار موفق پیشین آنها نیست؛ همین نکته یک ارزش خاصی به آن میدهد ولی باید دید که آیا انیمیشن «به پیش» به جز تازگی، چیز دیگری هم در چنته دارد یا خیر؟
دنیای Onward دنیای بینهایت عجیب و غریبی است؛ در این انیمیشن با جهانی سر و کار داریم که در آن جادو از بین رفته و صنایع و تکنولوژی جای آن را فراگرفته است. در واقع بر اساس دادههایی که راوی قصه در همان شروع داستان به ما میدهد، زمانی جادو در سرتاسر گیتی جریان داشته تا اینکه با حضور مخترعان و دانشمندان، کم کم توجه مردم به سمت مواردی چون «لامپ برقی» و «اجاق گاز» و «کارخانههای نساجی» و... معطوف شده و در نهایت بعد از مدت زمان طولانی، جادو از این دنیا رخت برمیبندد و فراموش میشود.
حالا جهان پر از الف، غول، سانتور (اسب-انسان)، ترول، جن و پری و... است که در کنار یکدیگر زندگی میکنند ولی به چیزی به نام جادو باور ندارند و آن را یک افسانه قدیمی میدانند که عدهای گمراه همچنان به آن معتقد هستند. در این میان دو برادر از نژاد الفها که به تازگی پدر خودشان را از دست دادهاند، در مییابند که پدرشان به فوت و فن جادوگری تسلط داشته و تصمیم میگیرند با استفاده از جادو، ۲۴ ساعت پدر خود را زنده کنند و دوباره با او تجدید دیدار کنند اما محاسبات آنها نصفه و نیمه درست از آب در میآید و صرفا نیمتنه پایین پدرشان زنده میشود! دو برادر تصمیم میگیرند که جادوی خود را تکمیل کنند و از همین رو راهی یک ماجراجویی میشوند...
دنیای غیرجادویی Onward برای تماشاگر از همان لحظه ابتدایی که یک سری تک شاخ ولگرد در آشغالها دنبال غذا میگردند، یک دنیای کاملا جادویی حساب میشود. تضادی که در صحنههای ابتدای برپاست حس عجیب و غریبی دارد و از اینکه شاهد یک سری نژادهای مختلف هستیم که صرفا در قصهها و افسانهها درباره آنها شنیدیم اما حالا خودشان به هیچکدام از این قصهها ایمان ندارند، یک حس پوچی در تماشاگر ایجاد میکند. ایجاد این حس نهچندان خوشایند اما برای ادامه ماجرا و تاثیرگذاری بیشتر ضروری است و خوشبختانه سازندگان زودتر از اینکه این حس تبدیل به یک دلزدگی بزرگ شود، جادوی خود را رو میکنند.
با ورود عنصر جادو به جهانی که از همان ابتدا بوی سحرامیزی دارد، داستان وارد ورطه جدیدی میشود. دو برادر که پدر خود را در دوران کودکی از دست دادهاند و آرزوهای زیادی دارند تا با این شخص ملاقات کنند؛ فرقی نمیکند این دو برادر، دو انسان باشند یا دو ترول (هرچند باید اعتراف کرد انتخاب نژاد الفها که بیشترین شباهت را به ما انسانها دارد انتخاب درست و بجایی بوده) این حس برادرانه و پدرانه در جای جای انیمیشن وجود دارد. در واقع میتوان گفت که Onward یکی از خانوادگیترین آثار پیکسار محسوب میشود و اگر برچسب «جنسیت زدگی» نزنید، باید بگویم یکی از مردانهترین آثار پیکسار نیز محسوب میشود.
همانطور که در Brave پیکسار دست روی رابطه مادر و دختری گذاشت و یک انیمیشن دخترانه زیبا خلق کرد، این کار را در Onward تکرار کرده و این بار دست روی روابط خانوادگی پدرها و پسرها گذاشته است. یک رابطه پدر و پسری فراز و فرودهای زیادی دارد و توصیف آن در چند خط نمیگنجد. با اینکه گفته میشود دختران به اصطلاح افرادی «بابایی» هستند و پسران افرادی «مامانی» ولی باید گفت که در هر دو جنس، رابطه بینظیری بین آنها و والدین همجنس خود وجود دارد که صرفا عیان نیست. در واقع در بیشتر مردها، حس پدر و پسری حسی کاملا خصوصی و مردانه است که نمایش آن حتی برای طرفین کار چندان راحتی نیست و این دو طرف هستند که میدانند چه حسی به یکدیگر دارند. شاید الزاما یک پسر یا یک پدر، احساس عاطفی خود را درشت و واضح مشخص نکند ولی آنها ته دل یکدیگر، میدانند که اوضاع از چه قرار است.
در Onward نیز ما با همین وضعیت روبرو هستیم؛ اثری که توسط Dan Scanlon ساخته شده و او خودش در دوران کودکی پدرش را از دست داده است. کارگردان توانسته این فقدان را به زیبایی هرچهتمامتر در یک انیمیشن با حال و هوای رئالیسم جادویی نشان بدهد؛ از آن جهت از عبارت رئالیسم جادویی استفاده میکنم چرا که Onward میتواند کاملا در یک دنیای واقعی شکل بگیرد و عناصری چون اژدها و پلهای معلق و... که در آن وجود دارد همه استعارههایی باشند که در زندگی با آنها سر و کار داریم. اینکه Onward اصرار دارد در این دنیای با شهروندان جادوی، حالا جادویی وجود ندارد، اولین پیام تیم سازندگان است؛ پیامی که از سیطره تکنولوژی و صنعت در زندگی ما فریاد میزند و میگوید گستره آنها تا جایی رفته که حتی جادو را میتواند زیر خاک ببرد.
جدا از رابطه پدر و پسری که در انیمیشن حاکم است، باید به روابط دو برادر نیز اشاره کرد. در حقیقت Onward پا را فراتر از کاری که Brave در گذشته انجام داد گذاشته و صرفا به روابط والدین و فرزند کار نداشته بلکه رابطه برادری را نیز به میان کشیده است. حس برادری نیز درست مانند حس پدر و پسری، حسی است که به ظاهر چندان با عواطف همراه نیست ولی یک حس قدرتمند و قوی است که صرفا بین دو نفر مانند یک راز مسکوت باقی میماند. این رازها در Onward ذره ذره باز میشوند و زمانی که رابطه پدر و پسری و رابطه بین دو تا داداش، در کمال اوج خود شکل میگیرد، همان زمانی است که پیکسار میتواند بار دیگر دست به قلب و روح مخاطب خود بزند و آن را نوازش کند.
Onward خوب شروع میشود و بعد از ظاهر شدن پاهای پدر ودر سفر مردانه و سه نفره آنها برای پیدا کردن الماس جادویی (به منظور ادامه کار زنده کردن پدر) وارد یک فیلم جادهای میشود. در این فیلم جادهای فانتزی، سفر ادیسه وار دو برادر را نظارهگر هستیم که علی رغم تفاوتهای بسیاری که با یکدیگر دارند، به دنبال یک هدف هستند. هدف زنده کردن پدر تنها برای چند ساعت و خط زدن لیست آرزوهایی که دارند؛ پسر کوچکتری که لیستی کاغذی و بلندبالا نوشته و برادر بزرگتری که صرفا میخواهد با پدرش گپ و گفتی انجام دهد. خواستههای آنها حتی در هدفشان زمین تا آسمان متفاوت است ولی تفاوت دو شخصیت اصلی داستان، باعث ایجاد تنوع بینظیری در این سفر جادهای شده است.
پاهای پدر به عنوان شخصیت سوم فیلم هویتی ندارد اما یک نشانه است؛ کودکان کوچکی که پدر خود را از این زاویه میبینند (زاویه پاهای پدر) و سپس به آغوش کشیده میشوند، همین دو برادر غول تشنی هستند که میخواهند نیمتنه بالایی پدر را به دست بیاورند تا بلکه بتوانند به آغوش او بروند. این دو برادر که فقط هیکل گنده کردهاند، دو کودک بالذات هستند و همراهی با آنها در سفر ادیسهوارشان به ما نحوه بزرگ شدنشان را نمایش میدهد.
Onward با شروع شدن سفر جادهای قهرمانان خود، کم کم حرفهایی که برای گفتن دارد را از دست میدهد. برعکس شروع کوبنده و خوب آن، قسمت میانه فیلم با وجود حضور شخصیتهای متعدد و فراوانی که در طول سفر دو برادر میآیند و میروند، خستهکننده از آب در میآید. داستان در این قسمت افت پیدا کرده و پاهای پدر که نه میشنوند و نه میتوانند حرف بزنند، بیشتر شبیه به یک جانور زبان نفهم میمانند که در کنار دو برادر جا خشک کرده است. این یک جفت پا عجیب و غریبترین شخصیتی است که تاکنون در آثار پیکسار دیده شده است!
شخصیت مجهول پدر و عدم نمایش درست و حسابی چهره آن و بسنده کردن به نمایش همان نیمتنه پایینی، او را شخصیتی مرموز برای تماشاگر میسازد. این رمز و رازی در سکانس پایانی انیمیشن اوج میگیرد ولی در عین حال به ما گوشزد میکند که مهم نیست این پدر کیست، چه کاره است و چه خلق و خویی دارد، مهم اینست که او یک پدر است و عاشق فرزندان خودش است. انیمیشن Onward در یک سوم پایانی خود دوباره اوج میگیرد و با بازگشتی شکوهمندانه کار خود را ادامه میدهد و یکی از بهترین سکانسهای پایانی در طول تاریخ کارنامه پیکسار را خلق میکند.
پیکسار روی روابط خانوادگی همیشه مانور داده و این موضوع نسبتا فراموش شده در خانوادههای آمریکایی و دیگر نقاط جهان را سرلوحه کارهای خود قرار میدهد. این شرکت یک تنه بار تمامی درسهایی که باید در مدارس به بچهها داده شود را به دوش میکشد و به جرات میتوان ادعا کرد که دیدن جملگی آثار این استودیو میتواند از هر درس روانشناسی برای بچهها، بیشتر درس زندگی آموزش دهد. در Onward این کلاس درس شروع جذابی دارد و وسطهای آن با گریزهای بیش از حد کمی از موضوع خارج میشود اما کارگردان و تیمش مانند معلمی که فورا خطای خود را درک میکنند رفتار کرده و دوباره کشتی پرنده کلاس را به سرجای خود بازمیگردانند.
سنتشکنیهای زیادی در آخرین اثر پیکسار انجام شده، از حضور یک شخصیت همجنسگرا در این انیمیشن (که در برخی کشورها دیالوگی که دلالت بر این امر دارد سانسور شده) تا بیش از حد بزرگانه بودن انیمیشن. در واقع باور دارم که Onward بیشتر از آنکه مختص بچهها باشد، اثری است کاملا مختص جوانان و آنهایی که مفهوم خانواده را درک کردهاند. کودکانی که Onward را میبینند به شوخیها و جهان شگفت انگیز آن جذب میشوند و سحر پیکسار از این طریق آنها را جادو میکند ولی جادوی اصلی در پس پرده قرار دارد؛ همانجایی که تیم سازنده با انواع و اقسام استعارهها، خانواده و بنیان آن را زیر ذرهبین برده و بچههای ریش دار را خطاب قرار میدهد.
انیمیشن Onward یک کار اصیل و نابی از پیکسار محسوب میشود که البته از طرفی یک اثر کاملا احساسی هم است. کارگردان یکی از شخصیترین آثار خود را ساخته و جذابیت Onward احتمالا برای همه یکسان نیست. این اثر متاسفانه در بدترین شرایط اکران شده و شکست کنونی آن در گیشه به مسائل مختلفی از جمله شیوع کرونا برمیگردد و نه ضعف آن. به نظر میرسد Onward در کنار کار دیگر این کمپانی در سال ۲۰۲۰ یعنی Soul (که از ظواهر آن پیداست آنهم مانند انیمیشن Inside Out مضامین روانشناسانه قدرتمندی دارد) میتوانند پکیجی بینظیر از رفتارشناسی و انسانشناسی را به ارمغان بیاورد. هنر انیمیشن در روایت همین قصههای کاملا انسانی در قالبی کاملا غیرانسانی است و پیکسار میتواند این جادو را با گرهزدن خیال و واقعیت، خلق کند.
تماشا کنید: برنامه ویدیویی ویجیاتو - ۶ پیام پنهان Toy Story 4
تماشا باکیفیت بالا در یوتیوب
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سلام
دوستان این انیمیشن رو دیدم .
برای یک بار دیدن در صورتی که هیچ سرگرمی نداشته باشید خوبه . به نظرم بدترین اثر پیکسار بوده انقدر کسل کننده و خسته کننده هست . روال فیلم کسل کننده و خسته کننده و حتی برای بچه ها هم خسته کنندست . شخصیت ها هم جالب نیستند . خلاصه وقتتون رو هدر ندید برای این انیمیشن .
اگه انیمیشن بی نهایت زیبا و خنده دار و عالی میخواین که 1 ثانیش رو هم از دست ندید
جاسوسان نامحسوس 2019 رو ببینید که Spies in Disguise 2019 که نابودتون میکنه بی نهایت زیبا بی نهایت قشنگ ...از دستش ندید .
فیلمها یا انیمیشنها حتما نباید خنده بار باشن بعضی وقتها باید به محتوا نگاه کنین و اثری که میزاره انیمیشن فوق العاده ای بود پر از نمادهای مختلف که میبایست به همشون دقت کرد و تفکر
شما فقط به هیجان و جذابیت فیلم توجه میکنید، یه سری انیمیشن ها مثل onward یا soul شاید اونقدر هیجانی نباشن ولی محتوای خیلی عمیقی دارن
عالی بود نقد حتما میبینیمش???