نقد فیلم Black Phone 2 | دریچهای به سوی مردگان
برف و خون!
یکی از پرفروشترین فیلمهای ترسناک امسال، فیلم Black Phone 2 بود که تا چند هفته صدر گیشه بود. این فیلم دنبالهای مستقیم برای نسخه سال 2021 بود؛ فیلمی که در آن دوره توانست به دلیل ایده خلاقانهاش، تبدیل به یکی از بهترین فیلمهای ترسناک چندسال اخیر شود. حال با گذشت چهار سال و خردهای، قسمت دوم این فیلم منتشر شد و بازهم توانست به فروش خوبی درگیشه برسد و سر زبانها بیافتد. اما آیا این فروش بالا دلیلی برای کیفیت بالای فیلم میتواند باشد؟ یا اینکه بازهم شاهد یک دنباله تجاری از یک ایده یکبار مصرف هستیم. در ادامه با نقد فیلم Black Phone 2 همراه ویجیاتو بمانید.
ایده جدید یا صرفا دنبالهای تجاری؟

ساخت دنباله از یک فیلم پرفروش که توانست حسابی محبوب شود، بسیار کار سختی است. اگر این کار به دست یک کاربلد سپرده نشود، امکان سقوط دنباله چه در گیشه و چه در دل منتقدان و مخاطبان بسیار زیاد است. بیشتر تهیهکنندگان که درخواست ساخته شدن دنباله یک فیلم را دارند، دنبال سود و پول بیشتر هستند. آنها با دیدن فروش بالای عناوینی مثل Sinister و یا Black Phone سریعا همکاران خود را مجبور به آغاز پیش تولید نسخه دوم میکنند. با این تفاوت که اکنون نه ایده مهم است و نه نمره خوب، بلکه فقط فروش بالا هدف تهیه کننده میشود.
در مقابل، اگر مسئولیت ساخت دنباله یک فیلم موفق به دست یک کارگردان کار درست بیافتد، آن کارگردان به خوبی میتواند دنیای داستان را گسترش دهد و ایدههای جدیدی را به نمایش بگذارد و از تکرار مکررات جلوگیری کند. یک کارگردان خوب، دنباله را طوری میسازد که بیننده با وجود دیدن عناصری آشنا، غافلگیر شود و ظرفیتهای بیشتر داستان را درک کند.
بخوانید: ۴۰ فیلم ترسناک تاریخ سینما که کابوس شبهایتان میشوند
اسکات دریکسون، کارگردان فیلم با همکاری سی. رابرت کارگیل، نویسنده فیلمنامه، اجازه نمیدهند که فیلم Black Phone 2 صرفا یک دنباله تکراری و پول ساز باشد. آنها تلاش میکنند تا در حد ممکن، حال و هوای جدیدی را در فضای کلی فیلم خلق کنند. آنها با استفاده از ایدههای مختلف کلاسیک و الهام از آنها، تلاش کردند تا هیجانی جدید خلق شود.
شیطان از جهنم رانده میشود!

هنگام اکران نسخه اول فیلم Black Phone قرار نبود که دنبالهای برای این فیلم ساخته شود. چراکه این فیلم بر اساس یک داستان کوتاه از جو هیل ساخته شده بود و دیگر چیزی برای بازگو کردن نبود. اما دریکسون و سی. رابرت، داستان را طبق سلایق خودشان گسترش دادند. آنها در دنیای ناشناخته فیلم غرق شدند و این دنیای ناشناخته را برای خود تبدیل به نقطه قوت کردند.
در این فیلم ما شاهد بازگشت اتان هاوک در نقش گربر هستیم؛ با این تفاوت که او دیگر یک قاتل فانی و انسانی نیست؛ بلکه یک روح شیطانی است که میتواند آسیبهای فیزیکی بزند. او در این قسمت شبیه به یک نماد عمل میکند. یک موجود افسانهای رانده شده که دنبال انتقام و شورش است. بازنمایی او در قالب یک روح شیطانی، بسیار جذاب و کارآمد واقع شده است. تقریبا آثاری از الهام از فیلم Nightmare on Elm Street در Black Phone 2 دیده میشود. به این دلیل که گربر، در خواب و رویا میتواند به شخصیتها آسیب بزند. اما سازندگان طوری این ایده را تغییر و گسترش میدهند که به هیچ وجه حس تکرار عینی به شما دست نمیدهد.
حتی موقعیت فیلم مثل کمپ جنگلی و سرما نیز تا حدودی یادآور Friday the 13th است اما بازهم خالقان توانستند صرفا با الهام از این آثار یک ایده جدید ارائه دهند. دریکسون و کارگیل، به جای تکرار عناصر موفقیت آمیز قبلی، تصمیم گرفتند تا نوع عناصر تنشزا را تغییر دهند. آنها شرارتهای گربر را پختهتر کردند و در سوی دیگر، شخصیتهای قهرمان را جدیتر از قبل به نمایش میگذارد تا تنش واقعیتر حس شود. تغییر فیزیک گربر از یک بیمار روانی قاتل به یک موجود شیطانی ماورایی، یک تغییر هوشمندانه بود برای اینکه نخواهند با سرهم بندی کردن داستان، او را به شکل فیزیکی زنده کنند.
بخوانید: نقد فیلم The Smashing Machine؛ ماشین، مرد و مرزهای خشونت
فینی، شخصیت قهرمان فیلم قبلی، اکنون در قالب یک جوان آشفته برگشته است. او نقش بسیار فعالی مانند فیلم قبلی در طول داستان ندارد؛ زیرا فضا به بازیگر نقش خواهرش گوئن ارائه میشود. او نقش پر رنگتری پیدا کرده و تواناییهای پیشگویانهاش که در خواب میدید بیشتر از قبل به کار میآید. حتی شکل بازسازی خوابها در این فیلم اجرایی خلاقانه دارند.
در این فیلم، فضای آرام حومه شهر، جای خود را به سرمای گزنده و مکان پر تنشی در کمپ کاتولیک آپاین داده است. جایی که ظاهر یخ زده و سفید رنگ گربر، لرزهای از جنس وحشت روانی به بیننده میدهد. فیلم تقریبا در عناصر اصلی هیچ شباهتی با نسخه اصلی ندارد؛ حتی وضوح این موضوع مشخص است که سازندگان قصد ندارند از محبوبیتی که فیلم قبلی بدست آورد سو استفاده کنند و این فیلم را به فروش برسانند. دریکسون و کارگیل، از این فرصت نهایت استفاده را کردند تا تواناییهای خود را در گسترش یک داستان از قبل نوشته شده بسنجند. در نهایت این حساسیت باعث شد تا فیلم Black Phone 2 صرفا یک دنباله ساده و سودجویانه نباشد، بلکه یک تجربه تازه و پرریسک از ژانر وحشت را ارائه دهد.
شخصیتهای اوج گرفته از سرما و یخزدگی

اتفاقات هولناکی که در نسخه اول فیلم Black Phone افتاد، باعث شده تا دو شخصیت اصلی یعنی فینی و گوئن در یک جنجال درونی غرق شوند. فینی که شاهد آن روحهای زخمی و ترسناک کودکان هم سن و سالش بود، اکنون مدام درگیر کابوس است. او هنوز جلوههایی از گربر را میبیند که از دور او را نگاه میکند. او برای فرار از این تنش درونی، به مصرف ماری جوانا روی آورده است.
در مقابل گوئن، رویاهای صادقه زیادی میبیند که میتواند با کمک آنها، اتفاقات را پیشبینی کند و یا صحنهای از گذشته را ببیند. این دو خواهر و برادر، نمادی از دو جوانی هستند که درگیر غم و اندوه ناشی از اختلال استرس پس از سانحه هستند. آنها دچار آسیب روحی عمیقی هستند و همین موضوع، بخش مهمی از فیلم را که شخصیت پردازی است میسازد. فیلم با هوشمندی، این کمبودهای عاطفی خواهر و برادر را نشان میدهد و جلوتر حتی روش حلوفصل کردنشان هم به نمایش میگذارد.
گوئن، در اوایل فیلم تماسی از تلفن را پاسخ میدهد؛ تماسی که او را به دنبال یافتن جسدهای کودکان به قتل رسیده میکشاند تا بتواند روحهای گمشده آنان را آزاد کند و به رستگاری برساند. فیلمنامه با واکاوی زخمهای روانی و عمیق شخصیتها، به درستی دلیل این تلاش برای نجات روحهای کودکان را به وضوح نشان میدهد. در واقع فیلم بی منطق شخصیتهایش را جلو نمیبرد؛ بلکه در یک دایره علت و معلولی حرکت میکند.
شخصیت سرپرست کمپ که تازه به فیلم اضافه شده، نیز یکی دیگر از عناصر جذاب فیلم است. او یک پیرمرد معتقد است که باورهای مذهبی و علمش نسبت به کتاب مقدس، لایهای الهی به کلیت فیلم بخشیده و فیلم را از یک مبارزه تن به تن شرارت و پاکی، به یک مقابله الهی تبدیل کرده است. جدالی که از عناصر مقدس و شیطانی تشکیل شده است.

در نهایت با وجود حضور چند شخصیت دیگر، این حضور فینی و گوئن است که فیلم Black Phone 2 را پیش میبرد. آنها به عنوان یک برادر و خواهر زخم خورده، تیمی تشکیل میدهند که به نوعی نقش شکارچی ارواح را بازی میکنند. آنها در نیمه اول فیلم، حال و هوایی تلخ و افسرده را روایت میکنند، اما در نیمه دوم با بازگشت گربر، تمام این تلخی و سیاهی تبدیل به زخمهای واقعی میشوند که باید آنها را درمان کنند. بنابراین در نیمه دوم، تنش بیشتر میشود و رگههایی از امید را میبینیم.
در کنار اینها، فیلم نوعی حس تعلیق را از ابتدا تا انتها فعال نگه میدارد. خالقان فیلم توانستند از طریق محیط داستان، نوعی حس دلهره ایجاد کنند. انگار که هر لحظه ممکن است از درون سرما چیزی بیرون بیاید و باعث ایجاد خطر شود. این موقعیت تعلیقزا، باعث شده تا حتی در لحظات کند فیلم، نیز احساس وحشت را با خود حمل کنید. نه یک وحشت مخرب و عمیق، بلکه صرفا یک زنگ خطری که هر لحظه ممکن است به صدا در بیاید.
جرمی دیویس نیز از جمله بازیگرانی است که به نقش قبلی خود برگشته است. او در قسمت نخست، نقش یک پدر معتاد به الکل را بازی میکرد که مدام فرزندان خود را زیر باد کتک و تنبیه میگرفت. اما در نسخه دوم، او ظاهرا الکل را ترک کرده و تلاش میکند تا در کنار فرزندانش یک پدر حامی باشد. او فرصتی برای رستگاری و جبران اشتباهاتش پیدا میکند و از آن استفاده میکند.
ریتم و تمپو

شاید بزرگترین اشکالی که میتوان از این فیلم گرفت، ریتم پایین آن در برخی از لحظات است. فیلم در یک ساختار کلاسیک قرار دارد که سعی میکند در جاهای مختلفی از این ساختار، حوادث را کنار هم بچیند که بیننده دچار احساس خستگی و رکود نشود. اما متاسفانه این حوادث در جاهای مناسب ساختار قرار نمیگیرند.
برای مثال، حمله گربر به گوئن در خواب، با وجود اینکه اجرای بی نقصی دارد و به خوبی هیجان را در دل مخاطب به جوش و خروش میرساند، اما قرار گرفتن آن در نیمه دوم فیلم، باعث شده بود تا قسمت بسیار زیادی از نیمه اول خسته کننده باشد.
البته، فیلم از این فرصت به ضرر خود استفاده نکرد. در نیمه اول همچنان شاهد تنش، تعلیق و سکانسهای معرفی جذاب بودیم؛ اما به وضوح مشخص بود که حادثهای نداده و باید منتظر بمانیم. این انتظار با وجود اینکه در برخی از لحظات حس تعلیق را تداعی میکرد، اما در مقابل در بعضی لحظات نیز حس کش دادن داستان را تداعی میکرد.
درونمایه و کشف واقعیت

با کنار گذشتن چند ایراد جزئی، فیلم Black Phone 2 توانست تا به عنوان یک تریلر اسشلر و پر رمز و راز، تبدیل به اثری غنی شود که مدام میان دو مفهوم مرگ و زندگی در نوسان است. هاوک در نقش خود، نسخهای انتقامجو از گربر را به نمایش میگذارد. او اکنون روحی طرد شده از دوزخ است که با چهره پوسیده و سوختهاش که در سکانسی بی نقاب نشان داده میشود، ترس و وحشت را از تجسم گناه به دل مخاطب میاندازد. گویا مخاطب در آن لحظه تمام اشتباهاتش را در چهره گربر میبیند. این خیلی نکته جذابی است.
دریکسون، نیز با کمک تیم فیلمبرداری، یک فضای خاص و به یادماندنی میسازد. هربار که گوئن وارد دنیای رویایی گربر میشود، تصویر حال و هوای متفاوتی پیدا میکند؛ با این روش، مخاطب به شکلی هوشمندانه تمایز میان واقعیت و کابوس را درک میکند. سکانسهای کابوس، نوعی حس سینمای کلاسیک و وحشت روانی را منتقل میکند. بیننده با تماشای این سکانسها، درگیر لایه روانی این تصویر میشود که تلاش میکند حس ناامنی را منتقل کند.
درست زمانی که بیننده در این فضا قرار دارد، ناگهان وارد دنیای واقعی میشود. جایی که گوئن هنوز درحال دیدن رویا است و مدام مثل موجودی بی جان به این طرف و آن طرف پرتاب میشود و آسیب میبیند. این گونه سکانسها یک خشونت بسیار عمیقی را ارائه میدهند که بیننده را مات و مبهوت نگه میدارد.
فیلم Black Phone 2 بازتعریفی تازه از الگوهای کلاسیک فیلمهای اسلشر ارائه میدهد. این فیلم به سادگی کلیشه دنبالههای ترسناک بی کیفیت را میشکند و در اینجا یک اثر بازآفرینی شده و درخشان از خود به جا میگذارد. اثری ترسناک، عجیب و گاها تلخ.
دریکسون و کارگیل، مفاهیم عمیقی مثل جنگ درونی آدمها و یا بحران وجودی و تلاش برای یافتن معنا در زندگی را مورد بررسی قرار میدهد و در نهایت به مخاطب یک پیام انسانی و امیدوارکننده میدهد. این امیدواری درست پس از یک فروپاشی بدست آمده و همین باعث شده تا امید ارزش بیشتری پیدا کند.
در نهایت...

در نهایت، فیلم Black Phone 2 سنگین و احساسی است، اما پس از تمام درد و تاریکی، سازندگان راهی پیدا کردهاند تا مخاطب را با احساسی رها کنند که هم امیدبخش است و هم یادآور همان هیجان دلانگیز ژانر اسلشر که تماشاگر عاشقش است.
موقعیت زمستانی و طوفانی فیلم، پس زمینهای برفی و بکر را برای افشای ریشههای شخصیت شیطانی گربر ایجاد میکند. جایی که فینی و گوئن مجبور میشوند علاوه بر مبارزه بیرونی، به جدال درونی نیز بپردازند و با ترسهایشان مبارزه کنند.
این فیلم، در لایههای درونی، بیشتر در مورد آسیبهای روانی و پردازش آنها است تا یک اسلشر کشت و کشتار در دل جنگلهای زمستانی. اما این درونمایه نه تنها مانع تنش نمیشود، بلکه باعث میشود تا ترس، از یک عنصر بیرونی تبدیل به وحشتی عمیق و درونی شود که بیننده را شوکه میکند.
ممکن است در طول تماشای فیلم چندبار احساس کند بودن و از حرکت ایستادن به شما دست بدهد؛ اما اگر کمی به عناصر دیگر مثل شخصیت پردازی و آن تعلیق جاری در فیلم فرصت بدهید، فیلم خودش را ثابت میکند و تلاش میکند تا با تمام عناصر خود، شما را سرگرم کند.
فیلم Black Phone 2 الگویی مناسب برای دنبالههایی است که از یک عنوان پرفروش و محبوب ایجاد شدند و میخواهند در عین حفظ عناصر جذاب قبلی، روایتی تازه تعریف کنند. اگر در نیمه اول به فیلم فرصت بدهید، در نیمه دوم تجربهای به یاد ماندنی برای شما به جا میگذارد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.