لایو اکشنهای بعدی دیزنی که باید ساخته شوند
دیزنی اگر بخواهد به بازسازی کردن کارتونهایش ادامه دهد، حتی با این گنجه گسترده هم ممکن است فیلم کم بیاورد. سیندرلا، شیرشاه و علاالدین فقط چندتا از کارتونهای کلاسیک این کمپانی بزرگ هستند که مشمول ...
دیزنی اگر بخواهد به بازسازی کردن کارتونهایش ادامه دهد، حتی با این گنجه گسترده هم ممکن است فیلم کم بیاورد. سیندرلا، شیرشاه و علاالدین فقط چندتا از کارتونهای کلاسیک این کمپانی بزرگ هستند که مشمول ساخت نسخه لایو اکشن شدهاند و قرار است نسخههای لایو اکشن کارتونهای دیگر هم پخش شود (همانند پینوکیو، پری دریایی و مولان). تا الان برخی از انتخابهای دیزنی بدیهی بودند اما بقیه کمی چالش برانگیز خواهند بود. (فکر نمیکنم کسی واقعا از دیزنی درخواست داشته باشد مرگ مادر بمبی را یکبار دیگر به ما نشان دهد) برای همین ما تصمیم گرفتیم از دفتر EW نظرسنجی کنیم که بفهمیم مشتاق نسخه لایو اکشن کدام یک از محصولات دیزنی هستیم. در میان آنان چند جواهر فراموش شده وچند کارتون مشهور کلاسیک میتوان یافت و تمام آنها برای ماشین لایو اکشن سازی کاندیدهای مناسبی هستند. باب ایگر به ما زنگ بزن، باید ایدههایمان را به اشتراک بگذاریم. (باب ایگر مدیرعامل دیزنی است)
هرکول (1997)
شیر شاه، دیو و دلبر، علاالدین، مولان و ... همهی کارتونهای دوره رنسانس دیزنی راهشان را به لایو اکشن باز کردهاند، به جز یکی. هرکول کم قدر دیده همیشه فراموش و رها میشود، همانند کودکی الهی که از فراز کوههای المپ رها شده. هرکول با آهنگهایی به یاد ماندنی و داستان عشقی متفاوت، پتانسیل موفقیت را دارد. (Lizzo، Janelle Monae، Cynthia Eriv، Jennifer Hudson و Normani را به عنوان الهههای موسیقی به کار بگیرید و اجازه دهید Danny DeVito نقش فیل، مربی هرکول، را بازی کند). در سال 2019 اقتباسی از این کارتون را در نیویورک بر صحنه تئاتر بردند اما یک نسخه لایو اکشن هم چیزی است که خیلی قبلتر از این باید ساخته میشد و خوشبختانه اخیرا زمزمههای ساختنش توسط برادران روسو به گوش میرسد.
سیاره گنج (2002)
هم اکنون، رویکرد دیزنی ساختن کارتونهای قدیمی محبوبشان با استایلی متفاوت است. اما قبل از این، رویکرد مورد ترجیح روح زمانه، تلفیق و تطبیق داستانهایی از ژانرهای متضاد بود و حاصل این روند فیلمی شد که Treasure Island و Star Wars را مخصلوط کرده بود. برای این که نسخه لایو اکشن سیاره گنج جواب دهد، باید از استایل سایبرپانک تیره و تاری که در ژانر علمی تخیلی مدرن رایج است عقب کشید و اجازه داد شگفتی ستارگان را در آغوش کشیده شود و همچنین مراقب بود که شخصیتهای فضایی چون کاپتان املیای گربهای و آقای ارو سنگی را طوری به تصویر نکشند که آخر عاقبتش همانند فیلم Cats شود. اما مهمتر از همه باید اطمینان حاصل کرد که بند موسیقی Goo Goo Dolls بار دیگر برای ساختن آهنگهای فیلم حاضر خواهند بود، چون که سیاره گنج بدون موسیقی Goo Goo Dolls چه لطفی دارد؟
دیگ سیاه (1985)
حالا که بازی تخت و تاج (a Game Of Thrones) تمام شده وقتش است سراغ به تصویر کشیدن کتاب فانتزی بعدی برویم: دیگها (cauldrons). مخصوصا انیمیشن کم قدر دیده دیگ سیاه (The Black Cauldron). این فانتزی هیجان انگیز که به عنوان یک فیلم خانوادگی زیادی تاریک است، برای مخاطبان فانتزی پسند پسا-بازیتاجوتخت در سال 2020، آمادهی اقتباس است. دیگ سیاه که از جلد دوم یک مجموعه داستان نوجوانان اقتباس شده، خوراک مناسبی برای تهیه نسخه لایو اکشن است: تبدیل شدن دستیاران خوک چران به قهرمان، شاهزاده خانمهای دلیر، دیگهایی که قلقل کنان ارتشی دهشتناک از مردههای میپزند و همچنین منبع بیپایانی از اسمهای غیر قابل تلفظ ولزی (جزیرهای در بریتانیا). تیموتی شلمی (Timothée Chalamet) را برای نقش قهرمان شلخه فیلم، تاران، به کار بگیرند و فریاد خوشحالی همه برخواهد خواست.
پرنسس و غورباقه (2009)
پرنسس و غورباقه احتمالا آخرین انیمیشن سنتی دو بعدی دیزنی باقی خواهد ماند و داشتن یک پرنسس سیاهپوست ویژگی بارزش خواهد بود (حتی با این که نصف کارتون را غورباقه بود). این فیلم موسیقی درخشانی نوشته رندی نیومن دارد که آماده استفاده شدن برای لایو اکشن است. میتوان بهترینهای هر دو دنیا را ارائه داد، لایو اکشنی کامل با غورباقههای هایپر-رئال کامپیوتری (احتمالا این غورباقهها حتی از نسخه کارتونی هم غیر بوسیدنیتر خواهند بود). به علاوه نسخه لایو اکشن میتواند گزینه مناسبی برای نشان دادن فضاهای شهری و طبیعت محیط داستان، یعنی نیو اورلینز باشد. فقط کافی است ستارگانی چون Gugu Mbatha-Raw و Michael B. Jordan را به کار بگیرند و کار تمام است.
آتلانتیس: امپراطوری گم شده
حرف کارتونهای کم قدر دیده دیزنی که به میان میآید، خیلیها سیاره گنج را انتخاب میکنند اما انتخاب من آتلانتیس: امپراطوری گم شده (Atlantis: The Lost Empire) شگفت انگیز است. این کارتون یکی از باحالترین طراحیهای دیزنی با داستان اساطیری جذاب، شخصیتهای مکمل بامزه و ایفای نقشی فرح بخش از مایکل. جی فاکس را دارد. اما با این حال مایه تاسف است که کارتون خودش را بیش از حد جدی میگیرد و در خاطر نمیماند. اگر بازسازیای مفرح و شادمانهتر بسازند، من اولین نفر در صف تماشایش خواهم بود.
دلیر (2012)
رابین هود (1973)
دو کلمه: روباه جذاب. اگر نقش روباه را به اندرو اسکات بدهند، اینترنت منفجر میشود. اما جدی، ما در دهههای گذشته اقتباسهای ناموفق زیادی از رابین هود داشتیم و این انیمیشن کلاسیک یکی از بهترین برداشتها از داستان محلی بریتانیایی این قهرمانی که از پولداران میدزدید و به فقرا میداد، باقی خواهد ماند. دیزنی میتوانست مرا متقاعد کند که نسخه CGI حیوانات چیز جالبی در خواهد آمد اما اگر روشی که با مولان پیش گرفتند را اجرا کنند حتی بهتر خواهد بود: طرحی جدید از این داستان ماجراجویی بزن بهادری ترسیم کنند (با آهنگهایی باحال) و بازیگران تماما آدم.
افسانههای آمریکایی دیزنی (2002)
شاید استفاده از دیویدی گلچین انمیشنهای کوتاه والت دیزنی و تبدیلشان به نسخههای بلند تقلب محسوب شود اما هر کدام از این داستانها حقیقتا لیاقت داشتن فیلم بلند جداگانه دارند. داستان محبوب خود من، کارگر راهآهن قدرتمند، جان هنری است، یکی از معدود شخصیتهای سیاه پوست دیزنی که تا آخر داستان انسان باقی میماند. من فکر میکنم استفان جیمز یا ترونت رادز برای این نقش مناسب باشند، اسکارلت یوهانسن هم نقش درل بخاری را داشته باشد که جان هنری در برابرش زور آزمایی میکند.
موآنا (2016)
زندگی جدید پادشاه (2000)
قهرمان داستان تبدیل به لاما شد و اصلا برای همین زندگی جدید پادشاه کاندیدی عالی برای تبدیل شدن به لایو اکشن است. جادوی کارتون در روابط بین شخصیتها نهفته است: بله، امپراطور لاما میشود و تنش به وجود میآید اما مهمتر از آن او یک غریبه را ملاقات میکند، پاشا، و این دو برای حل مشکل فرمانروا با موانع زیادی سرشاخ میشوند. همین قضیه برای زوج شرور داستان، یعنی ایزما و دستیارش کرانک نیز صادق است. فقط یک لحظه به پتانسیل طنز داستان فکر کنید! طلسم تغییر شکل، شوخی با حیوانات و پیرنگی آمریکای لاتینی اضافه کنید و بدین ترتیب شما مواد لازم برای تهیه اوقاتی خوش را خواهید داشت.
گیسو کمند (2010)
با این که یخ زده (Frozen) سریعا باعث شد این کارتون تحت الشعاع قرار بگید، گیسو کمند (Tnagled) با برداشتی رمانتیک و سرزنده از داستان راپانزل و تاکید بر قدرت دخترانه یکی از جواهرات واقعی دهه گذشته دیزنی است. موسیقی آن پر است از آهنگهای به یاد ماندنی چون « When Will My Life Begin?» و غزلهای رمانتیک نفس گیری چون « I See the Light» که ما قطعا دوست خواهیم داشت نسخه لایو اکشنش را ببینیم. حتی به بازیگران جدید هم احتیاجی نخواهد بود. تصور این که مندی مور و زاخاری لیوای در حالی که بر قایق نشسته و فانوس روانه آسمان میکنند، خودش کلی هیجان انگیز است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
از نظر خودم واقعا چنتا از انیمیشناش مث هرکول و شاهزاده و قورباغه و دلیر اگه لایو اکشن شن
اون خاطره کلاسیک و خوبی ک ازشون داریم از بین میرن
ب همین خاطر من فکر میکنم ک دیزنی باید شروع کنه ایده های جدید پیدا کنه و انیمیشن های جدید بسازه
ب جای اینکه ب انیمیشن ده سال پیشش گیر بده
اینجوری هم خاطره مارو خراب نمیکنه ، هم خاطره های جدید میسازه
هر کی موافقه لایک کنه
علت اصلی ای که دیزنی رفته سراغ لایو اکشن، حفظ لایسنس آثار قدیمیشه! به خاطر همین قدیمی ترین آثارو داره بازسازی می کنه! وگرنه دلش به حال خاطرات ما نسوخته! به خاطر همین مساله، هیچ وقت نمی ره سراغ بازسازی عنوان جدیدی مثل Brave.
این لایو اکشن ها هم بیشتر ارزش تکنیکی دارن تا هنری و حرف چندان جدیدی برای گفتن ندارن.
البته من همشونو کامل ندیدم، ولی از اون تعدادی که دیدم میگم، این آثار به هیچ وجه به ماندگاری نسخه ی اصلی انیمیشنا نیستن و علت اصلی مطرح بودنشون هم شهرت و برند نسخه ی اصلیشونه.
ضمن این که من فکر می کنم برای همه، اگر نه، بعضی داستان ها، یه مدیوم ایده آل وجود داره، که اگر خارج از اون مدیوم روایت بشه، همون اثرگذاری رو نخواهد داشت.
تنها لایو اکشنی که ارزش دیدن داشت ملفیسنت یک بود بقیش رو انگار داری همون کارتن قبلی رو نگاه میکنی.یه خسته نباشید میگم به نویسنده گان کوشا و خلاق دیزنی
دیزنی دیگه فقط دنبال سود هست و گذشت اون خلاقتی که داشت یعنی اگر پیکسار و نشنال جیوگرافیک و مارول و لوکاس فیلم نبود یک دلارم ارزش نداشت.حیف کمپانی فاکس که گیر این لاشخور افتاد.کلا خصلت دیزنی همینه پول خوب تو چنته داره فقط ایده ها رو بخره
دامبو هم البته کاملا فرق داشت
اینجوری نگو،من طرفدار دیزنی ام. درسته بعضی از کارتون هایش ضعیف دنبال داشتن 'مثل فروزن2و دیو و دلبر 2' ولی هنوزم خیلی طرفدار داره و با بعضی از کارتون هاش خاطره داریم، کنار پیکسار غول انیمیشن سازیه
کی میگه فروزن ۲ ضعیف بود در واقع خیلی هم قوی با داستانی کاملا متفاوت داشت،فقط اون دو تا آهنگی که داشت نسبت به قسمت اول ضعیف تر بود ولی از نظر داستانی قوی تر بود
موانا سال ۲۰۱۶ ساخته شد نه ۲۰۱۰
اصولا لایو اکشن فقط ارزش تجاری داره و فاقد ارزش هنریه فقط کسب درامده کلا امیدوارم نسلش منقرض شه