ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

بررسی بازی Assassin’s Creed Shadows

بررسی بازی Assassin’s Creed Shadows

انتشار در ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ 33 درصد پیشنهاد کاربران
محمدرضا نوروزی
نوشته شده توسط محمدرضا نوروزی | ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ | ۲۰:۳۰
ناشر بازی: یوبیسافت مدت زمان بازی: 40 ساعت
سازنده بازی: یوبیسافت کامل کردن بازی: 80 ساعت
محمدرضا نوروزی
محمدرضا نوروزی

منتشر‌ شده در 19 ساعت قبل
اشتراک گذاری:

اگر قبل از معرفی بازی Assassin’s Creed Shadows، از طرفداران این سری می‌پرسیدید که بزرگ‌ترین آرزویتان چیست، متوجه می‌شدید که بسیاری از آن‌ها تجربه یک بازی اساسینز کرید در ژاپن فئودال را در رویای خود دنبال می‌کردند و حال پس از ۵ سال از انتشار آخرین نسخه بزرگ اساسینز کرید، این آرزو حداقل روی کاغذ برآورده شده است. اما آیا اساسینز کرید شدوز در عمل همان چیزی است که آرزویش را داشتیم؟ با بررسی بازی Assassin's Creed Shadows همراه ویجیاتو باشید.

بررسی بازی Assassin’s Creed Shadows
امتیاز دهید:
  • عالی
  • خوب
  • متوسط
  • خوب نیست!
  • ضعیف!
میانگین امتیاز کاربران 3.3
در دسترس برای:
بیشتر
ناشر بازی: یوبیسافت
مدت زمان بازی:40 ساعت
سازنده بازی: یوبیسافت
کامل کردن بازی:80 ساعت

یکی از اتفاقات تاریک تاریخ ژاپن را می‌توان قتل‌عام نینجاها توسط لرد اودا نوبوناگا (Oda Nobunaga)، جهت متحد ساختن ژاپن زیر سلطه شمشیر دانست. ماجرای Assassin's Creed Shadows هم از کشتار نینجاهای قبیله ایگا و به قتل رسیدن ناگاتو فوجیبایاشی (Nagato Fujibayashi)، نینجای افسانه‌ای و پدر نائوئه (Naoe)، قهرمان اصلی بازی آغاز می‌شود. طی این نبرد خونین، پدر نائوئه که مسئولیت محافظت از یک جعبه باستانی مرموز و متعلق به اساسین‌‌ها را برعهده داشت، توسط گروهی از رونین‌های نقاب‌دار و ناشناس به قتل می‌رسد و نائوئه هم طی این اتفاق به شدت زخمی شده و پس از بهبودی، تصمیم می‌گیرد تا علاوه بر پس گرفتن میراث خود، از قاتلین پدرش انتقام بگیرد.

البته که اساسینز کرید شدوز، یک قهرمان دیگر هم دارد که یاسوکه (Yasuke)، سامورایی آفریقایی‌تبار و فرمانده سربازانی است که به دهکده نینجاها حمله کردند. یاسوکه به عنوان یک برده و بادیگارد مبلغ مسیحی پرتغالی، یعنی الساندرو والیگنانو (Alessandro Valignano) معرفی می‌شود. مطابق تاریخ و همان‌طور که در داستان بازی روایت می‌شود، این مبارز به دلیل رنگ پوست و جثه قدرتمندش مورد توجه نوبوناگا و مردم ژاپن قرار می‌‌گیرد و به یکی از سامورایی‌های مورد اعتماد این خاندان تبدیل می‌شود. در نهایت هم سرنوشت هر دو قهرمان، طی حادثه دردناک معبد هوننو-جی (本能寺の変 Honnō-ji no Hen) به هم پیوند می‌خورد و از این قسمت بازیکن می‌تواند کنترل هر دو شخصیت را برعهده بگیرد.

داستان Assassin's Creed Shadows را می‌توان به چند بخش تقسیم کرد. قسمت ابتدایی بازی اتفاقات پس از حمله را نشان می‌دهد و حدود ۱۰ الی ۱۵ ساعت طول می‌کشد، قسمت فلش‌بک‌ها که گذشته شخصیت‌های نائوئه و یاسوکه را باز می‌کند و در نهایت هسته کلی بازی پس از ساعات ابتدایی که به شما اجازه می‌دهد تا داستان را در نقش یاسوکه و نائوئه به صورت همزمان پیش ببرید. راستش را بخواهید، ۱۵ ساعت ابتدایی بازی، یکی از بهترین لحظاتی است که می‌توانید در سری اساسینز کرید تجربه کنید. شخصیت‌ نائوئه کاراکتری دوست داشتنی و البته خاکستری است که به هنگام شرکت در فلش‌بک‌ها، به خوبی با او آشنا می‌شوید. شخصیت‌های فرعی داستان زندگی او هم مثل جونجیرو، پسر یتیم و جوانی که وظیفه مراقبت از او را به هنگام آسیب‌دیدگی‌اش بر عهده گرفته بود، به شکل زیبایی نویسندگی شده و با انجام مراحل فرعی مربوط به این شخصیت‌ها، اطلاعات جالب و بعضا غافلگیرکننده‌ای در دسترس شما قرار می‌گیرد. کات‌سین‌ها، قاب‌بندی و کارگردانی داستان در ساعات ابتدایی، به نسبت روایت ضعیف آثاری مثل والهالا، بسیار پیشرفت کرده و همین باعث شده تا به خوبی با فضای بازی و البته انگیزه شخصیت‌ها آشنا شویم.

اما بی‌دقتی‌های بازی در روایت، دقیقا پس از اضافه شدن یاسوکه به بازی و دسترسی بازیکن به نقشه و مراحل فرعی آغاز می‌شود. اگرچه خود یاسوکه به خودی خود شخصیت‌ جالبی دارد و در طول فلش‌بک‌ها و تلاش‌هایش برای تبدیل شدن به یک سامورایی مورد اعتماد، با او ارتباط برقرار می‌کنید، اما ارتباط میان یاسوکه با نائوئه خیلی سریع و تصادفی شکل می‌گیرد. نحوه آشنایی دو شخصیت با یکدیگر کاملا باورپذیر است، اما پیوند میان این دونفر آن‌طور که باید و شاید پرداخته نمی‌شود و این، یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌های روایت شدوز است. در ادامه و با وجود شکست‌های داستانی متعدد در بخش‌های اصلی و فرعی و البته سیر کردن مراحل میانی بازی، جزئیات اهداف شخصیت‌ها تا حد زیادی کمرنگ و حتی ناپدید می‌شود و این هم یکی از ضعف‌های دیگر Assassin's Creed Shadows در روند داستان است.

بزرگترین پاشنه آشیل Assassin's Creed Shadows، نقش‌آفرینی بودن آن است و نتیجه این اشتباه را می‌توانید در بخش‌های مختلف بازی، مثل روایت پیدا کنید. شروع بازی و خصوصا هنگام تمرکز داستان روی نائوئه و نینجاهای ایگا، گیم‌پلی بازی روندی خطی‌تر و کارگردانی شده را پیش می‌گیرد و به همین دلیل، بازیکن خروجی احساسی و جالب‌تری را تجربه می‌کند. وارد شدن یاسوکه به داستان و تقسیم آن میان شخصیت‌های مختلف اصلی و فرعی در بخش دوم بازی، این تمرکز را از بازیکن می‌گیرد و شاید بهتر بود که نویسندگان بیش از هرچیز روی روایت شخصی نائوئه و البته ارتباط او با محفل اساسین‌ها تمرکز می‌کردند تا یک داستان منسجم‌تر، با حال و هوای بازی‌های قدیمی سری را دنبال می‌کردیم.

ماجرا جایی بدتر می‌شود که متوجه می‌شوید با وجود سماجت یوبی‌سافت روی المان‌های نقش‌آفرینی، انتخاب‌های داستانی و خصوصا روایت چندخطی، تاثیرگذاری این المان‌ها بسیار کمرنگ‌تر از چیزی است که فکر می‌کنید. در واقع انتخاب‌ها تا حدی روی داستان و حتی‌ گیم‌پلی تاثیرگذار هستند، اما در کلیت، دفعات کمی‌ پیش می‌آید که بازی به شما اجازه دهد تا روی دیالوگ‌ شخصیت‌های بازی نظارت داشته باشید و این برای اثری که تلاش دارد تا خود را یک عنوان نقش‌آفرینی معرفی کند، چندان جالب نیست. با این وجود برخی از انتخاب‌های بازی، مثل حدس زدن قاتل میان جمعیت با دنبال کردن سرنخ‌ها و سپس محکوم کردن او جالب است و بهتر بود که بازی از این لحظات بیشتر استفاده کند.

در مقایسه با والهالا و حتی میراژ، این بازی سعی داشته تا تجربه‌‎ی سینمایی‌تری را به تصویر بکشد و تا حد زیادی هم موفق بوده است. بی‌راه نیست اگر روایت این بازی را حداقل در نقاط اوج خود در رتبه «بسیار خوب» و در بدترین حالت، آن را هم سطح نسخه‌های اخیر مجموعه پس از عنوان اورجینز بدانیم. اما یک اساسینز کرید خوب همیشه به چیزی بهتر از یک داستان احتیاج داشته و سوالی که پیش‌ می‌آید آن است که آیا شدوز یک بازی خوب و در مرحله بعد، یک اساسینز کرید خوب است؟

بزرگ‌ترین ویژگی‌ Assassin's Creed Shadows آن است که به بازیکن اجازه می‌دهد تا بازی را به عنوان یک اثر «مخفی‌کاری عالی» و یا یک تجربه «اکشن نقش‌آفرینی قابل قبول» تجربه کند. نائوئه در لایه اول یک کونوایچی (نینجای زن) فوق‌العاده و مجهز به ابزارها و سلاح‌های مرگبار است و در لایه دوم، یک اساسین خبره محسوب می‌شود که در به قتل رساندن دشمنان بازی استاد است. نائوئه به سه سلاح مختلف از جمله کاتانای مخصوص شینوبی‌ها (مناسب نبرد‌های عادی بازی)، کوساری گاما ( مناسب ضربه زدن به دشمنان متعدد و خرد کردن زره‌ آن‌ها) و همچنین ترکیب تانتو و هیدن بلید (مناسب تمرکز روی مبارزه با برخی از باس‌فایت‌ها یا علاقه‌مندان به مبارزات سریع) دسترسی دارد.

هر یک از این سلاح‌ها، تجربه‌ای متفاوت از مبارزات را ارائه می‌کنند و بازیکن می‌تواند انواع و اقسام حرکات ویژه و کمبوهای مخصوص هر یک را با سر زدن به درخت مهارت‌ها آزاد کند. این بخش همچنین به بازیکن اجازه می‌دهد تا به ابزارهای مختلفی مثل شوریکن برای خاموش کردن فانوس‌های محیط، کونای برای به قتل رساندن دشمنان و ابزارهای کاربردی دیگری مثل بمب دود دسترسی پیدا کند. آخرین و مهم‌ترین ویژگی این درخت مهارت‌ها هم بالا بردن سرعت حرکت بازیکن در محیط، دسترسی به حرکات پارکور بیشتر و مواردی این چنینی است که استفاده از آن‌ها تا حد زیادی روی عمق مبارزات تاثیرگذار است.

نائوئه سریع و چالاک است و می‌تواند با یکی از روان‌ترین فرم‌های پارکوری که تا به امروز در سری اساسینز کرید دیده‌اید در محیط جا‌به‌جا شده و از ساختمان‌ها بالا برود. ابزار جالب این کاراکتر یعنی کاگیناوا (قلاب مخصوص نینجاها) به او اجازه داده تا به شکل واقع‌گرایانه‌تر و سریع‌تری از برج‌ها بالا برود و قابلیت جدید او یعنی خزیدن روی زمین، دست بازیکن برای مخفی‌کاری در محیط را بازتر کرده است. گیم دیزاین و طراحی محیط هم به کمک این شخصیت آمده تا محیط‌های بازی با پوشش‌های گیاهی متنوع، دیوارهای نازک مثل فوسوما و پرچم‌ها یا پارچه‌های بلند تزئین شده باشد و بازیکن می‌تواند با پنهان شدن پشت این آبجکت‌ها، دشمن و محیط را با هم تخریب کند. در واقع تخریب‌پذیری بازی به شکل جالبی به شما اجازه می‌دهد تا سناریو‌های مختلف را امتحان کنید و از آن بر علیه دشمنان‌تان استفاده کنید. هوش مصنوعی بازی هم تا حد زیادی پیشرفت داشته و حالا نیاز است تا برای گول زدن دشمنان از نور محیط هم استفاده کنید یا با توجه به فصلی که در آن قرار دارید، از قندیل‌ها در زمستان برای تولید صدا یا عمق رودخانه‌های پاییز برای کنار زدن دشمنان استفاده کنید.

در کل بازی در نقش نائوئه به خوبی حس و حال یک اساسینز کرید واقعی را القا می‌کند و انیمیشن‌های نرم او و استفاده از حرکات روان و دقیق رزمی، نبردهای جذابی را به تصویر می‌کشد که با توجه به تنوع سلاح‌‌های او می‌تواند از پس هر یک از دشمنان متنوع بازی که شامل سامورایی‌های غول پیکر، رونین‌ها، شینوبی‌های رقیب، اساتید شمشیرزنی و البته کمان‌داران و تفنگ‌داران است مقابله کرد. همچنین بد نیست به باس‌هایی اشاره کنیم که تا حدودی حس و حال دوئل‌های گوست آو سوشیما را زنده می‌کنند و تنوع خوبی به مبارزت بخشیده‌اند. اما دیگر مشکل نقش‌آفرینی بودن بازی، جایی است که سعی می‌کنید تا دشمنانی که یک یا دو سطح از شما قوی‌تر هستند را به صورت مخفی‌کاری از بین ببرید و در کمال تعجب، متوجه می‌شوید که امکان کشتن آن‌ها به این روش وجود ندارد. این مشکل در فلش‌بک‌ها که در آن‌ها خبری از المان‌های نقش‌آفرینی نیست و در بخش‌های انتهایی بازی، خصوصا برای بازیکن‌هایی که حال و حوصله ارتقای کاراکتر را ندارند، بیشتر به چشم می‌خورد.

احتمالا برای شما هم این سوال پیش آمده که پس یاسوکه در بازی چه نقشی دارد؟ راستش را بخواهید، با وجود سلاح‌های متنوع نائوئه و دسترسی او به سلاح‌ها و ابزارهای مختلف، بازی در نقش یاسوکه چندان منطقی به نظر نمی‌رسد. یاسوکه قدرتمند است و برخلاف نائوئه که مجبور است تا ابتدا زره دشمنان خود را از بین برده و سپس با دفع به موقع و جای خالی دادن دشمنان خود را بکشد، می‌تواند به صورت مستقیم به آن‌ها حمله کرده و با توجه به مهارت‌های خود در شمشیرزنی، از ناگیتانا و یا کانابو برای کشتن دشنمنان متعدد خود استفاده کند و در کنار این ابزار‌ها، به تپو (تفنگ) یا کمان بلند‌ هم دسترسی داشته باشد. از آن جا که تمرکز سازنده‌ها بیشتر روی نائوئه بوده، مبارزات یاسوکه چندان هیجان‌انگیز به نظر نمی‌رسد و بیش از هر چیزی، یادآور عناوین اخیر این سری مثل والهالا یا اودیسه است. نکته دیگر آن است که با توجه به ماهیت بازی که در ژاپن فئودال دنبال می‌شود، مبارزات یاسوکه ناخودآگاه با آثاری مثل گوست آو سوشیما مقایسه می‌شود که به دلیل ذات اکشن ماجراجویی این بازی و کیفیت بالای مبارزات آن، این مقایسه نتیجه‌ای جز شکست برای اساسینز کرید شدوز ندارد.

البته که یک اساسینز کرید خوب، به یک نقشه پویا احتیاج دارد و شدوز سعی داشته تا با بازسازی منطقه کانسای از جزیره هونشو که میزبان شهر‌های مهمی از جمله کیوتو است، اواخر دوره سنگوکو و دوران آزوچی مومویاما که سال‌های ۱۵۶۸ تا ۱۶۰۰ را شامل می‌شود، پوشش دهد. نقشه Assassin's Creed Shadows از نظر تنوع زیستی، طراحی طبیعت و البته به تصویر کشیدن زندگی در شهرها و فرهنگ بازی فوق‌العاده با نظر می‌رسد. موتور انویل پیشرفت‌ بسیاری کرده و جدیدترین ویژگی آن، تغییرات فصلی است ‌که روی زیبایی بازی تاثیر به‌سزایی گذاشته است. رونق بازار و شکوفه زدن درختان در بهار، زمستان‌های سرد و خشک و البته پوشیده از برف و نهایتا پاییز رنگارنگ بازی، از ویژگی‌هایی است که گشت‌وگذار در بازی را برای طبیعت‌گردی منطقی جلوه میدهد. توجه بازی به فرهنگ‌های اصیل ژاپنی مثل جشن‌ چای یا مراسم‌های مذهبی قابل تقدیر است و طراحی لباس‌ها و NPCها با توجه به تنوع فرهنگی بازی در آن زمان عالی به نظر می‌رسد.

بررسی بازی Assassin's Creed Shadows - ویجیاتو

حتی جالب است بدانید که نائوئه و یاسوکه می‌توانند از حیوانات داخل بازی نقاشی کشیده و حتی آن‌ها را در مخفی‌گاه خود پناه دهند. حرف از مخفی‌گاه بازی شد؛ بازی به شما اجازه می‌دهد تا یک پایگاه برای خود تاسیس کرده و سازه‌های مورد نظر خود را در آن ساخته و محیط را تزئین کنید. البته که جدای سازه‌های زیبا، شما می‌توانید آهنگری و یا بخش‌هایی برای مطالعه، پرورش جاسوس‌ها و موارد این‌چنینی را در پایگاه خود ساخته و از آن‌ها استفاده کنید. جزئیات این بخش فوق‌العاده جالب است و حضور مجدد این پایگاه‌ها در نسخه‌های بعدی قابل پیش‌بینی است.

اما با وجود این پایگاه، تقریبا هیچ کار خاصی جز سر زدن به یک یا دو مغازه محدود داخل شهرها، یا انجام ماموریت‌های فرعی نه‌چندان سرگرم‌کننده ندارید. در واقع فعالیت‌های جهان باز بازی واقعا محدود است و سر زدن به معابد یا نقاشی کشیدن از حیوانات خیلی زود تکراری می‌شود و با وجود مینی‌گیم Kuji-Kiri برای دسترسی به خاطرات نائوئه یا یادگرفتن کاتاهای مختلف از اساتید شمشیرزنی برای یاسوکه، گشتن محیط‌های بازی بسیار پوچ جلوه می‌کند و نهایتا تنها هدف شما، جمع‌آوری اسکیل پوینت‌هایی است که برای ارتقای کاراکترتان به آن‌ها احتیاج پیدا می‌کنید.

البته که بی‌دقتی‌های یوبی‌سافت در ساخت بازی در این نسخه‌ هم دیده می‌شود و فرو رفتن دشمن‌ها داخل زمین، کنترل نه‌چندان جالب اسب و کنترل خودکار سرعت آن در برخی محیط‌ها و اشتباه‌های عجیبی، مثل ضبط شدن صدای یک زن به جای مرد روی یک NPC مذکر، از اتفاقاتی است که روی تجربه بازی تاثیر منفی‌ می‌گذارد. با این وجود شدوز تجربه روانی است و از تکنولوژی‌های روز مثل فریم جنریشن استفاده می‌کند تا به راحتی بتوانید قابلیت رهگیری پرتوی بازی را روشن کرده و با یکی از زیباترین آثار ساخته شده توسط یوبی‌سافت تا به امروز دست و پنجه نرم کنید. بازی طبق وعده سازنده‌ها، از پلتفرم اینفینیتی (Infinity) اجرا می‌شود که از طریق آن می‌توانید به دیگر بازی‌های سری دسترسی پیدا کرده و بخش‌ حال را دنبال کنید. راستش این بخش هنوز به پختگی لازم نرسیده و از جذابیت بالایی برخوردار نیست. اگرچه این پلتفرم جوایز جالبی در اختیارتان قرار می‌دهد و مقدمه‌ای برای آغاز بخش آینده بازی است، اما کماکان نگرانی‌های فنی بسیاری در رابطه با آن وجود دارد که امیدوارم یوبی‌سافت بتواند از پس آن بر‌بیاید.

در نهایت هم بد نیست به تجربه صوتی بازی نگاهی بیندازیم‌. بازی از نظر موسیقی کماکان قوی ظاهر شده و در بخش صداگذاری، یک پیشرفت تمام و کمال محسوب می‌شود. ویژگی ایمرسیو این عنوان به بازی اجازه می‌دهد تا زبان هر یک از شخصیت‌ها با توجه به داستان و نژادشان در موقعیت تغییر پیدا کند و برای مثال با روشن کردن این ویژگی، یاسوکه به هنگام صحبت با پرتغالی‌ها با زبان‌ آن‌ها و به هنگام ارتباط با ژاپنی‌ها به این زبان صحبت می‌کند. صداگذاران بازی به خوبی حس و حال شخصیت‌ها را القا می‌کنند و ترکیب موسیقی‌های مدرن با آواهای باستانی ژاپنی به این مسیر کمک می‌کند تا از نظر صوتی، با یک عنوان عالی طرف باشیم.

بررسی بازی Assassin's Creed Shadows با توجه به کد ارسالی ناشر (Ubisoft) برای ویجیاتو روی PC بررسی شده است.

می‌خرمش...

اگر از طرفداران ژاپن فئودال و زندگی مخفی نینجاها هستید، از طرفداران سری محسوب می‌شوید و چه با نسخه‌های جدید، و چه نسخه‌های پیشین سری آشنایی دارید، این بازی می‌تواند به خوبی شما را سرگرم کرده و یک اساسینز کرید واقعی تقدیم‌تان کند.

نمی‌خرمش...

اساسینز کرید کماکان در بخش نقش‌آفرینی خود ضعف دارد، باگ‌های بازی بعد از آپدیت روز اول بهبود نیافته‌اند و در نهایت جهان بازی خالی از فعالیت‌های جانبی سرگرم‌کننده است. تمامی این‌ها از دلایلی است که می‌تواند شما را در خرید بازی به شک بیندازد.

80
امتیاز ویجیاتو

بازی Assassin’s Creed Shadows، یک اساسینز کرید واقعی است و شکی در آن نیست. اما مشکل آنجاست که بازی از تمام پتانسیل‌های خود به درستی استفاده نمی‌کند و بی‌دقتی‌های بسیاری در طراحی مبارزات و بخش‌های نقش‌آفرینی و جهان باز آن دیده می‌شود. با این وجود نمی‌توان کتمان کرد که با یک اثر سرگرم‌کننده طرف هستیم و یوبی‌سافت به خوبی توانسته یک ژاپن زیبا را طراحی و ماجرای نینجاها و سامورایی‌های آن را تعریف کند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی