ناشر بازی: EA |
سازنده بازی: Battlefield Studios |
نزدیک به یک دهه میشود که بتلفیلد درگیر جنگ بزرگی است، نبردی با خودش بر سر ماهیت و هویت. از طرفی همیشه این سری از ابتدا و در ادامه به خصوص از زمان بالاتر گرفتن رقابت با کال آو دیوتی در زمان عرضه نسخه سوم، خود را به عنوان تجربهای متفاوت از رقیب خود مطرح کرده است اما از طرفی دیگر فکر میکند (و احتمالا به درستی) که برای ربودن تاج از کال آو دیوتی در فروش باید خود را به آن شبیه و شبیهتر کند. به نظرم ریشه اکثر مشکلات بتلفیلد ۲۰۴۲ را میشد در همین بحران هویت ریشهیابی کرد. در واقع نسخه قبلی حکایت همان کلاغی بود که خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد اما راه رفتن خودش را هم فراموش کرد. از آوردن اپراتورها و اسکینهایشان به بازی تا جایگزین کردن یکی از بارزترین ویژگیهای سری یعنی انیمیشن Melee کردن که برای اولین بار در نسخه سوم معرفی شد با تقریبا کپی یکسانی از انیمیشنهای نسخههای اخیر کال آو دیوتی. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید.
از زمان معرفی تا انتشار Battlefield 6 تمام بازاریابی بازی حول این وعده میچرخید که «بتلفیلد ۶ قرار است سری را به ریشههایش برگرداند». اینکه دیگر خبری از اسکینهای غیرواقعی و گانپلی سرسامآور و به شدت سریع نیست، اینکه کلاسها قرار است به بازی بازگردند و با ادوات جنگی متنوع بازی میتوانید جهنمی را برای دشمنان به پا کنید که مشابهاش را در شوتر دیگری پیدا نمیکنید. اما آیا واقعاْ بتلفیلد ۶ توانسته است از عهده وعدهاش به طرفدارانش بر بیاید؟ بتلفیلد ۶ همان بتلفیلدی است که گیمرها مدتها انتظارش را میکشند؟ در ادامه این بررسی سعی میکنم به عنوان کسی که همه نسخههای این سری (به جز بتلفیلد ویتنام) را بازی کرده، به این سوال کلیدی و سخت پاسخ بدهم.
احتمالاْ این جمله را از طرفداران بتلفیلد زیاد شنیدهاید یا شاید به عنوان یک فن خودتان هم به آن اعتقاد دارید: «هیچکس بتلفیلد را به خاطر بخش داستانیاش بازی نمیکند». چنین ادعایی چندان بیراه هم نیست. هر چقدر که میلیونها گیمر هر سال منتظر هستند تا خود را غرق بخش چند نفره کال آو دیوتی جدید کنند و هر چقدر هم که لابیهای مولتی پلیر مدرن وارفر ۲ خاطرهانگیز هستند، در انتها سری ندای وظیفه به خاطر کاپیتان پرایس، سوپ مکتاویش و فرانک وودز و داستانهایش معروف است. عکس همین قضیه هم در مورد بتلفیلد صدق میکند، به شخصه معتقدم نسخه سوم بخش داستانی متوسط و نسبتا خوبی داشت اما بعید میدانم کسی نام «هنری بلک برن» را به یاد داشته باشد. برخی از قدیمیترین نسخههای سری مثل بتلفیلد ۲ حتی به طور کلی بخش داستانی نداشتند. از طرفی شما دارید برای یک محصول ۷۰ دلاری هزینه میکنید که خود سازنده هم روی بخش سینگل پلیر آن مانور داده است و نمیتوان آنقدر هم سطحی از بررسیاش گذشت. پس اجازه دهید بررسی را با بخش داستانی بازی شروع کنیم، جایی که حتی سر سوزنی هم خبری از «بازگشت به ریشهها» نیست. بگذارید در یک جمله به بهترین شکل ممکن توضیح دهم چه چیزی انتظارتان را میکشد: سینگل پلیر بتلفیلد ۶ سعی میکند کپی کاملی از کمپینهای کال آو دیوتی را ولی با بودجهای احتمالا یک دهم آن ارائه دهد.
سال ۲۰۲۸ است و اعتماد جامعه جهانی به اتحاد ناتو از بین رفته و از طرفی یک ارتش خصوصی به اسم Pax Amata تمام قراردادهای بزرگ نظامی را برنده شده و به نوعی میخواهد جایگزین ناتو شود. بازی از یک پایگاه ناتو در گرجستان شروع میشود که تا چند ساعت آینده قرار است پایگاه تحویل Pax داده شود اما به دلایل نامعلومی ارتش Pax تصمیم به حمله به این پایگاه میگیرد! در حدود ۸ الی ۹ ساعت آینده در قالب چندین ماموریت که همگی فلشبک هستند و در لوکیشنهایی بسیار متنوع و البته عجیب جریان دارند، بازی سعی میکند به این سوال پاسخ دهد که دقیقاْ چه اتفاقی افتاده است. از آن جایی که کمپین بازی Battlefield 6 به اندازه کافی کوتاه است، ترجیح میدهم کشف ادامه داستان را به خودتان بسپارم ولی تنها میتوان گفت که داستانی که در ابتدا به نظر میرسید همزمانی خوبی با اتفاقات دنیای واقعیمان دارد، حالا بعد از تمام کردن بازی بیشتر شبیه داستانی است که هوش مصنوعی آن را نوشته باشد که آن هم با یک پایان فوقالعاده ناامید کننده به پایان میرسد، فقط و فقط به این خاطر که شاید EA آن را در نسخه بعدی ادامه دهد.
حالا که شر بخش داستانی را کندیم، بریم سراغ وعده اصلی، همان بخشی که هر بتلفیلد بازی به خاطرش بازی را میخرد. راستش را بخواهید قضاوت و بررسی مولتیپلیر Battlefield 6 کار سادهای نیست. برخی از ایرادات به یک اندازه برای همه آزار دهندهاند و به معنای واقعی کلمه مشکل و نقطه ضعف به حساب میآیند، مابقی تا حد زیادی به سلیقه شخصی بر میگردد و همین حالا هم بحث و دعوا در موردشان در شبکههای اجتماعی حساب داغ است.
از خبرهای خوب شروع میکنم. گانپلی بازی بسیار لذتبخش و کم نقص و ایراد است، از لیست متنوعی از سلاحها گرفته که میتوانید انواع و اقسام اتچمنتهای مختلف را روی آن نصب کنید گرفته تا خود حس اعتیادآوری که بازی در هنگام کشتن دشمنان القا میکند همگی همان چیزی هستند که از یک بتلفیلد درجه یک انتظار دارید. بازگشت سیستم کلاسها آن هم با فرمتی مشابه بتلفیلد ۳ که به نظرم بهترین نسخه سری حساب میآید، نقطه قوت دیگر مولتی پلیر بازی است. هر چند به نظرم این ایراد در سرورهایی که سلاحها برای کلاسها قفل نیستند، وجود دارد که کلاس Engineer برتری خیلی قابل توجهی نسبت به کلاس Assault پیدا میکند و در نتیجه بیراه نیست اگر بگویم در بسیاری از گیم مودها و مپها شاید بیش از نصف تیم این کلاس را انتخاب میکنند. صحبت از گیم مودها شد، باید بگویم که از طرفی خوشبختانه همه مودهایی که بتلفیلد را به خاطرشان میشناسیم در بازی حضور دارند، از تجربه کلاسیک راش و کانکوئست تا Breakthrough اما خب از طرفی به جز یک مود یعنی Escalation هیچ گیممود جدید دیگری به این نسخه اضافه نشده است و به نظر میرسد سازندههای بازی این بخش را به ذهنهای خلاق گیمرها و استفاده از قابلیت Portal سپردهاند.
قرار دادن تمامی این ویژگیها و تغییرات در لیست نقاط قوت بازی که صرفا Battlefield 6 را تازه به نسخههایی از سری که ۱۵ سال پیش منتشر شدهاند، نزدیکتر میکند کمی برای خودم هم عجیب به نظر میرسد اما خب باید در نظر داشته باشید که رسیدن به سطح زمین از درهای که بتلفیلد خود را به آن انداخته بود، پیشرفت بزرگی به حساب میآید. اما بتلفیلد ۶ در راه تکرار تجربه فراموش نشدنی بهترین نسخههای سری و عمل کردن به وعدهاش متاسفانه همه تیکها را هم نمیزند. بزرگترین مشکل بازی همان چیزی است که تقریبا تمامی نسخههای اخیر از آن رنج میبرند و آن هم طراحی بسیار ضعیف نقشهها است.
در واقع مپهای بتلفیلد ۶ را از دو جهت مختلف میتوان بررسی کرد. موضوع اول کیفیت طراحی خود نقشهها و Layout آنهاست. در اکثر نقشههای بازی با طراحیهای عجیبی مواجه میشوید که حتی نمونه چنین مشکلاتی را در بتلفیلد ۲۰۴۲ هم ندیده بودید. مثلا در مپ New Sobek City که شاید بدترین نقشه تاریخ بتلفیلد باشد، ساختمانی وجود دارد که راه پله منتهی به طبقه دوم آن با یک دیوار بزرگ غیر قابل تخریب وسط راهرو محدود میشود. چینش داخل دیگر ساختمانها هم به شدت رندم و اتفاقی است و با بخشهای غیر قابل تخریب مختلفی رو به رو میشوید. در یکی دیگر از مپهای بازی تقریبا نیمی از درها قابل استفاده نیستند و بارها پیش میآید که برای رفتن به قسمتی دیگر از نقشه وارد ساختمانی میشوید اما از در دیگر آن نمیتوانید خارج شوید. ارتفاع و تغییر Elevation تو تقریبا بسیاری از مپها معنایی ندارد و تقریبا همه آنها از یک ساختار شهر مسطح با خیابانهای بسیار تنگ پیروی میکنند.
اما بحث دوم و کمی سلیقهای که در مورد نقشهها مطرح میشود، کوچک بودن آنهاست. این همان بزرگترین نگرانی من و خیلی دیگر از طرفداران بازی هنگام تجربه نسخه بتا بازی بود که حتی سازندگان بتلفیلد ۶ هم نسبت به آن واکنش نشان و خبر از نقشههایی بسیار بزرگتر در نسخه نهایی بازی دادند اما حالا با تجربه نسخه نهایی به نظر میرسد که این وعدهها صرفا راهی برای راضی نگه داشتن مخاطبین بوده است. به جز دو نقشه Operation Firestorm که بازسازی مپ معروف بتلفیلد ۳ است و همچنین Mirak Valley، حتی گیم مودهایی مثل کانکوئست هم در دیگر نقشههای بازی تجربهای بیشتر شبیه به تیم دث مچ را برایتان رقم میزنند. در بسیاری از این نقشهها حتی امکان استفاده از جتهای جنگی یا هلیکوتر وجود ندارد یا اگر هم وجود داشته باشد با کوچیکترین مانوری از محدوده اصلی خارج میشوید.
نکته مهمی که باید در مورد کوچک بودن نقشههای Battlefield 6 بدانید این است که به صورت مستقیم روی گانپلی و گیمپلی بازی هم تاثیر میگذارد. هر چقدر که تمام ویژگیهای دیگر بازی همان چیزهایی هستند که از بتلفیلد انتظار داریم، در نهایت مپهای کوچک تعادل را بهم زده و تجربه بازی را به کال آو دیوتی شبیهتر میکند. تصور کنید ۶۴ نفر در محیطهای شهری با وسعت کم اما با تعداد آبجکتیو بسیار زیاد و نزدیک بهم در حال جنگیدن هستند و کشته شدهها هم با سرعت بالایی دوباره اسپاون میشوند، نتیجه چیست؟ اینکه اکشن بازی حتی یک ثانیه هم متوقف نمیشود، هر لحظه باید تمام اطراف خود را چک کنید، در هر ساختمان، هر کوچه و هر گوشهای از مپ حداقل چندین دشمن مختلف هستند و بهتر است که به کشته شدن از پشت و اسپاون کیل شدن عادت کنید.
وسایل نقلیه زمینی بازی مثل تانک و نفربر هم هیچ جای مانوری برای حرکت ندارند و در بسیاری از نقشهها به ابزارهایی کم اهمیت تبدیل میشوند. برای همین خیلی خلاصه میگویم، اگر از اکشن دیوانهوار و توقف ناپذیری که مولتی پلیر کال آو دیوتی به خاطر آن معروف است، لذت میبرید، تمامی اینها خود دلیل دیگری است که چرا بتلفیلد ۶ حتی بازی بهتری برای شما به حساب میآید. اما اگر به عنوان یک طرفدار قدیمی به دنبال تکرار تجربه گذشته هستید، نقشههای فعلی بازی به جز یکی دو استثنا ممکن است شما را به آرزویتان نرسانند. در فضای مجازی زیاد میبینم که امید بسیاری به بخش پرتال است، جایی که علنا با استفاده از یک موتور بازیسازی میتوانید نقشهها و گیم مودهای خودتان را خلق کنید. اما راستش را بخواهید حداقل در شرایط فعلی پرتال احتمالا به خاطر پیچیدگیهای استفاده از آن، چیز زیادی برای ارائه ندارد. تقریبا تنها ۳-۴ گیم مود طراحی شده در پرتال در حال حاضر وجود دارد که اکثر آنها باگهای زیادی دارند و در بسیاری از سرورها به درستی اجرا نمیشوند. برای همین حداقل در مقطع فعلی مشخص نیست که چقدر میتوان به آینده پرتال امیدوار بود.
بررسی بازی Battlefield 6 براساس تجربه بازی روی پلتفرم پیسی نوشته شده است.
میخرمش...
بتلفیلد ۶ از هر نظر تجربه بهتری از نسخه قبلی این سری است. بازگشت کلاسها به بازی و لیست کاملی از سلاحها و وسایل نقلیه مختلف همان چیزی است که طرفداران بتلفیلد انتظارش را داشتند و از طرفی احتمالا حالا با کوچکتر شدن مپها و سریعتر شدن گیمپلی، بتلفیلد ۶ برای دیگر گیمرها هم جذابتر باشد.
نمیخرمش...
طراحی ضعیف نقشهها در کنار محتوای ناقص فعلی بخش پرتال از دلایلی هستند که ممکن است شما را هم حالا و هم از آینده بازی دلسرد کنند. از طرفی کوچک بودن نقشههای بازی هم از آن تصمیمهایی است که احتمالا به مذاق خیلیها خوش نخواهد آمد.
بتلفیلد ۶ با وعده بازگرداندن سری به دوران اوجش منتشر شد. بازی با برگرداندن سیستم کلاسها، پیادهسازی یک سیستم تخریبپذیری گسترده و گانپلی روان و اعتیادآور تا حد خوبی به این وعده عمل میکند اما از طرفی با بدترین مپهای سری بتلفیلد رو به رو هستیم که گاهی حتی از نسخه قبلی هم بدتر هستند. تمام اینها در کنار یک بخش داستانی بسیار ضعیف که با پایانی بسیار ناامید کننده به پایان میرسد، مانع از تبدیل شدن بتلفیلد ۶ به یکی از بهترینهای سری میشود اما خب بدون شک قدمی محکم در مسیر درست است و حتی سیزنهای بعدی بازی هم پتانسیل آن را دارند تا بتلفیلد ۶ را به بازی فوقالعادهای تبدیل کنند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.