میدانم و میدانید که شاید درباره این بازی نوشتن کمی دیر باشد؛ درواقع دو سه هفتهای هست با بازی کلنجار میروم تا بتوانم درباره آن منطقیتر و عادلانهتر صحبت کنم. بازی Remnant 2 بازی نامردی است! منظورم از نامرد این است که ناجوانمردانه سخت است و این سختی در برخی مواقع آنچنان بیرحمانه و غیرمنطقی پیش میرود که باید قرص اعصاب خورد و بازی را ادامه داد. با این وجود، با تمام این سختیها و مشقتها که در بازی وجود دارد، آن گیمپلی لعنتی و گرافیک زیبای بازی کاری میکند که دلتان میخواهد هی از بازی کتک بخورید. بازی Remnant 2 خودآزاری پنهان گیمرها را آزاد میکند و کاری میکند که آنها درگیر سختی بیش از حد بازی شوند و از آن لذت ببرند. خب این درست همان کاری است که قرار است یک بازی سولزلایک کند. با بررسی بازی Remnant 2 همراه ویجیاتو باشید.
سه چهار سال پیش بود که بازی Remnant: From the Ashes برای کنسولها و پیسی عرضه شد و توانست یک ساختار جدیدی را وارد بازیهای تیراندازی کند. سازندگان این بازی از هایپی که در ژانر سولزلایک به وجود آمده نهایت استفاده را بردند و یک بازی شوتر ساختند که المانهای این سبک را با خود به همراه داشت. در واقع رمننت در بین همه گیمرها با نام سولزلایک تفنگی شناخته شد و با اینکه بازی ایرادات زیادی در گیمپلی داشت ولی بخاطر ریسکی که کرده بود؛ توانست خیل عظیمی از هواداران پیدا کند. حالا دوستداران بازیهای شوتر که به چالش علاقهمند بودند به بازی رمننت علاقه پیدا کردند و دارک سولز خود را پیدا کرده بودند.
بازی دوم توانسته درس عبرتی از بازی پیشین بگیرد و مسیری را که قبلا کمی تا قسمتی اشتباه رفته بود، حالا بهتر از همیشه برود. سازندگان از نقدهای هواداران در فضای مجازی درس گرفتند و به آنها پاسخ دادند. رمننت ۲ و برطرف شدن ایردااتش نسبت به نسخه اول، مدیون اینترنت و دهکده جهانی است که به واسطه آن به وجود آمدهو سازندگان توانستند اکثر فیدبکهای منفی را حالا تبدیل به موضوعاتی مثبت کنند. این موضوع باعث شده که قسمت دوم بسیار بهتر از نسخه پیشین ظاهر شود و همچنین کاری کند که بتوانیم امیدوار باشیم سری بازیهای Remnant تبدیل به یک فرنچایز پرقدرت شده و احتمالا در آینده خیلی بیشتر درباره آن خواهیم شنید.
داستان چند سال پس از نسخه اول جریان دارد و برای من که نسخه اول بازی را تجربه نکرده بودم، نکات گنگ فراوانی در خط داستانی بازی وجود داشت. سازندگان داستان خود را کاملا با تکیه بر قصه بازی قبلی روایت کردند و متاسفانه خلاصهای هم از داستان بازی قبلی در بازی گنجانده نشده است. خود داستان بازی هم آنچنان آش دهانسوزی نیست و این که بخواهید در قمست دوم، بدون اطلاع از داستان بازی قبلی به انجام آن بپردازید، قوز بالای قوز است. شما با یک داستان نه چندان قوی روبرو هستید که بخشهای آن را هم از همدیگر تشخیص نمیدهید! اما اگر بازی قبلی را تجربه کردهاید، شانس بهتری برای لذت بردن از بازی دارید هرچند همانطور که گفتم اساسا سازندگان Remnant بیشتر از آنکه روی داستانسرایی تاکید کنند، روی گیمپلی خود حساب کردند. یک گیمپلی دیوانه وار و درگیرکننده و البته خیلی سخت!
بازی در یک دنیای پساآخرالزمانی روایت میشود که در آن موجوداتی به نام روت، به فکر تصرف دنیاهای مختلف هستند که زمین ما هم جزو آن است. سالها پس از وقایع قسمت اول، بازی از دیدگاه یک کاراکتر بینام و نشان روایت میشود که متاسفانه نه پیشینهای دارد و نه هویتی. ما قرار است با این کاراکتر بیهویت و بیریشه ساعتها همراه شویم و این معضل فقط مختص به شخصیت اصلی بازی نیست بلکه تمامی کاراکترهای بازی عملا هویتی ندارند. شخصیتپردازی بازی در حد صفر است و بهتر است از اساس بیخیال دریافت یک داستان دندانگیر شوید و یکراست به دنیای گیمپلی دیوانه وار رمننت وارد شوید. میخواهیم بگویم سازندگان سعی کردند تا نقصان داستانی بازی که از نقدهای وارده به آنها در قسمت اول بود را حل و فصل کنند اما در نهایت تلاششان به جایی نرسیده و بندگان خدا، نتوانستند در این راه کاری کنند.
داستان اصلی: ۲۰ ساعت
داستان + ماموریتهای فرعی: ۴۵ ساعت
شما در همان ابتدای بازی میتوانید از بین چند آرکتایپ یا بخوانید همان «کلاس»، یک گروه را انتخاب کنید. کلاسهای زیادی در بازی وجود دارد که با انتخاب هر یک، روی یک سری ویژگی خاص میتوانید تمرکز کنید. نکته جالب اینجاست با پیشروی در بازی میتوانید از دو کلاس به صورت همزمان استفاده کنید و زمانی که در اواسط بازی این اتفاق میافتد، گیمپلی بازی از این رو به آن رو میشود و بازی چند درجه جذابتر میشود. تصور کنید هم یک شکارچی هستید و هم میتوانید به یک سگ دست آموز دستور حمله دهید و یا اقدامات یک احیاگر را انجام دهید. رسما همه چی نور علی نور میشود و البته بازی قرار نیست آسانتر شود چون با قویتر شدن شما، بازی هم سختتر میشود و خوب حواسش هست تا خدای ناکرده، یک وقتی شما نسبت به بازی به راحتی غلبه نکنید.
شما در طول بازی با موج دشمنان متعدد در مناطق مختلف روبرو میشوید؛ موجهایی بسیار سهمگین که در صورت شکست در برابر آن و شروع مجد نبرد؛ هیچ چیزی سر جایش نیست و همه چیز به صورت دیگری رخ میدهد. این یکی از مهمترین ویژگیهای بازی است که روی آن مانور خاصی داده شده و به جز اینکه دشمنان و آیتمها دائم به صورت رندوم در محیط بازی پخش شدهاند، میتوانید جهان بازی را نیز یک Reroll بکنید که همه چیز را عوض میکند. این کار را در صورتی انجام میدهید که دلتان چالش بدتری بخواهد!
در طول بازی در برخی از مواقع نیز باید بین چند لوکیشن، یک جا را انتخاب کنید و این باعث میشود که ارزش تکرار بازی بالاتر برود. البته بخشی به نام Adventure Mode وجود دارد که فارغ از حالت داستانی است و میتوانید با بازی در آن، به بخشهایی که نتوانستید بر اساس انتخابهای خود به آنها دسترسی داشته باشید؛ سرک بکشید. این بخش برای تجربه کامل گیمپلی خیلی مفید است و میتواند کاری کند که مدت زمان انجام بازی طولانیتر شود.
دشمنان از تنوع بسیار بالایی برخوردار هستند و بسیار هم باهوش هستند. باسهای بازی بسیار بهتر از بازی نخست شدند و هم باسهای فرعی و هم دشمنان اصلی؛ هم با خلاقیت بهتر و جذابتری طراحی شدند و هم مبارزات سهمگین و نفسگیری را با شما رقم میزنند که برخی از آنها تا مدتها در ذهنتان باقی خواهد ماند؛ البته متاسفانه تعداد این موارد خوب به انگشتان یک دست هم نمیرسد. در واقع باید اذعان داشت باسهای بازی همچنان جزو نقاط ضعف بازی به حساب میآیند و به پای عناوین همرده نمیرسند ولی صد درجه از بازی اول بهتر هستند و این موضوع را هواداران دو آتشه این سری نیز کاملا تایید میکنند.
شما تقریبا راه درستی برای نبرد تن به تن ندارید و همه چیز در بازی در یک گیمپلی مبتنی بر شوتر پیاده سازی شده است. از همین رو اسلحههای بسیار زیادی در بازی وجود دارد و شما با انبوه سلاحهای متنوع گرم روبرو هستید. همچنین در طول نبرد میتوانید از اسلحههای مختلف استفاده کنید و دراین بین از چند Ring و یا Amulet استفاده کنید که این موضوع میتواند نبردها را هم بسیار متنوعتر و هم بسیار چالشیتر کند. همه اسلحهها در بازی هم از یک ماد استفاده میکنند و هم از یک Mutator که در حالت اول از تواناییتان استفاده میکنید و در حالت دوم نیز مهارتهای ثانویه را به کار میبرید. البته سلاحهای سرد هم در بازی زیاد وجود دارد ولی واقعیت اینجاست که شخصا نتوانستم با این اسلحهها ارتباطی بگیرم؛ هم کار کردن با آنها سخت است و هم اینکه تا زمانی که اسلحههای گرم متنوع وجود دارد؛ کمتر کسی سراعغ این وسایل نظیر تبر و گرز و… میرود.
بازی رحم خاصی برای گیمر قائل نیست و چالشهایی که بهوجود میآورد آنقدر سخت هستند که در برخی مواقع آرزو میکنید فقط این کابوس تمام شود و بتوانید به بخشهای دیگر بازی برسید.
گرافیک بازی چشمنواز است و همه چیز رنگ و بوی نسل جدید بازیها را میدهد. نورپردازی و سایهها در بازی جذابیت خارقالعادهای دارند و طراحی شخصیتها و محیط نیز خیلی خوب انجام شده هرچند برخی انیمیشنها در بازی بسیار خشک طراحی شدند و کمی توی ذوق میزنند. طراحی کمتر چیزی در بازی حالت کپی پیست از سایر بازیها را دارد و طراحیها اصالت خاصی دارند که با حال و هوای دیستوپیایی بازی همخوانی دارند. در هیچ بخشی از بازی، حتی در شلوغترین حالتها با افت فریم روبرو نشدم و و کیفیت بافتها نیز در سطح قابل قبولی است. همه چیز در بخش گرافیک بازی در جای درست خودش قرار دارد و شاید با بهترین گرافیک ممکن روبرو نباشیم اما با اثری که از لحاظ بصری جذاب و دلنشین هست، روبرو خواهیم بود.
بازی Remnant 2 توانسته از اشتباهات گذشته خود درس بگیرد و تبدیل به یک دنباله بی»ظیر شود. مانند بسیاری از بازیهای مشهور دنیا که با شماره دوم خود خوش درخشیدند، این بازی نیز در قسمت دوم خود بسیار عالی ظاهر شده و نویدبخش شروع یک فرنچایز جدید و موفق در تاریخ ویدیوگیم را دارد. رمننت ۲ بازیسختی است و بسیار چالش برانگیز است و اگر از این سبک بازیها خوشتان میآید، حتما این گزینه را هم نیز به سبد خرید خود باید اضافه کنید.
خلاصه بگم که...
بازی Remnant 2 یک دنباله آبرومندانه و قدرتمند است و ثابت میکند که این بازی میتواند تبدیل به یک فرنچایز موفق و تازهنفس شود. بازی یک اثر اکشن شوتر سوم شخص است که با گرافیک قابل قبول خود، یک گیمپلی درگیرکننده شبیه به بازیهای سولز را ارایه میکند.
میخرمش...
این بازی قطعا برای کسانی است که عاشق چالش در بازیها هستند و هواداران سولزلایک را هدف گرفته تا با یک بازی جدید در این ژانر روبرو شوند.
نمیخرمش...
بازی هنوز با تبدیل شدن به یک شاهکار تمامعیار فاصله دارد. باسهای بازی هنوز جای کار دارد و گرافیک بازی نیز میتوانست بسیار بهتر از وضعیت فعلی باشد. داستان نیز در Remnant 2 بسیار پیش پا افتاده روایت شده و چندان روی آن و شخصیتپردازی کاراکترها کار نشده است.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اگه ی چیز از بازی های سولز لایک و روگ لایک یاد گرفته باشم اونم اینه ک،واسه حرفه ای شدن ما فقط ب تکرار و تکرار نیاز داریم، فقط و فقط باید نا امید نشی و دسته رو نندازی ی گوشه،خوب یادمه در مورد ریترنال ک ی بازی روگ لایک بود همیشه میگفتم خدایا این جهنم کی تموم میشه،با خودمم لج میکردم و میگفتم باید حتما تمومش کنم،اگه نکنم دیگه هیچ وقت نباید ب خودم بگم گیمر،اینقدر تکرار کردم اینقدر بازی کردم ک این آخرا میگفتم اَه ی ضربه خوردم از فلان باس،اگه اینایی رو ک میبینین اسپید ران میزنن،شک نکنین روزای اول بارها و بارها مردن،فقط صبر داشتن و یاد گرفتن
مشکل اینجا اینه که یک بخش هایی رو واقعا ده بار تکرار کردم ولی بازم گیر کردم. یک جاهایی غیرمنطقی سخته و شانس باید حتما یارت باشه در کنار تلاش
آقا آرش عزیز من متاسفانه فعلا وقت نکردم رمننت۲ رو تجربه کنم،ولی با تعاریف شما و صحبت های بقیه ی دوستانم،گویا بازی ی سختی غیر منطقی داره،فقط ی بحث پیش میاد اونم اینه ک بازی چالشی ساختن سخت نیست،بازی ای ک چالشاش منطقی باشه سخته،شرکت gunfire games تجربه ی زیادی مثل شرکت فرام سافتور نداره،فرام سافتور تو بازیاش اذیتت میکنه ولی بابت تلاشت هم بهت پاداش میده ک گویا رمننت۲ بیشتر تلاششو روی بخش co op بازی گذاشته و کمی کم کاری کرده تو بخش سولو بازی
ببخشید اینجا میپرسم
بتسدا کد نقد استارفیلدو بهتون داده؟
اصن سازنده ها خودشون خوششون میاد که به این آیپی میگن سولز تفنگی ؟!
دنبال همینن به نظرم