وی در حال راه رفتن در کوچه های میدان انقلاب بود که ناگهان فهمید که چیزی در این زندگی کم است. کوچه های میدان انقلاب را یک به یک گشت تا اینکه فهمید چیزی که میخواست تنها یک قلم و یک کاغذ و یک رسانه عالی برای انتشار بود، پس نقابش را گذاشت و شروع به نوشتن کرد.