بررسی انیمه Youjo Senki – من یک دختر کوچولوی خوبم، پس لطفا بمیرید!
ژاپنی ها اصطلاح جالبی به نام Yandere دارند اصطلاحی که به معنای دخترانی است که در ظاهر بسیار مهربان و باوقار و خوش رفتار هستند اما در باطن بسیار وحشی و غیر قابل کنترل و ...
ژاپنی ها اصطلاح جالبی به نام Yandere دارند اصطلاحی که به معنای دخترانی است که در ظاهر بسیار مهربان و باوقار و خوش رفتار هستند اما در باطن بسیار وحشی و غیر قابل کنترل و هر لحظه ممکن است کله تان را بدنتان جدا کنند. با ما با بررسی انیمه Youjo Senki در ویجیاتو همراه باشید که سراغ یکی از این دختران به ظاهر مهربان برویم.
خدا، کلمه ای والا برای هر انسانی در این کره خاکی است. نیروی مطلقی که تمام موجودات و تمام جهان و چیزهایی که میینیم و حتی نمیبینیم را به وجود آورده است. مساله وجود و عدم وجود خداوند سالیان درازی است که در بین فلاسفه مورد بحث است و نظریات و استدلال های مختلفی در این مورد وجود دارد. ژاپنی ها، طبق دین حاکم در کشورشان یعنی شینتو خدایان زیادی دارند و در هر گوشه از این سرزمین معبدی از یک خدای شینتو میبینید. خدای مرگ، خدای جنگ، خدای غذا و... اما مفهومی که ما و باقی کشور ها از خدا دارند با خدایی که ژاپنی ها میپرستد بسیار متفاوت است، ژاپنی ها هم به نوعی خدا دارند و هم نوعی ندارند، راستش این مساله بسیار پیچیدهتر از این است که در این مطلب بگنجد اما همین بس که بدانید در ژاپن قدرت های برتری که در طبیعت هستند هم مورد پرستش قرار میگیرند.
برای درک بهتر خاطره ای از دوستی تعریف میکنم که در ژاپن زندگی میکرد. او با دوستی ژاپنی به بیرون رفته بودند و در حین بحث ها، فرد ژاپنی بابت مشکلاتی که در زندگی داشت از خداوند طلب کمک کرد، حرف های این فرد ژاپنی برای دوست من کمی عجیب بود چون دید خارجی ها نسبت به ژاپنی ها بیشتر به عنوان مردمانی بی خدا است اما بنظر میاید حقیقت چیزی فرای آن چیزی است که ما تصور میکنیم. درواقع حقیقت این است که افراد زیادی در ژاپن اعتقاد دارند خدایانی در آسمان ها هستند و به همین خاطر اگر مشکلی در زندگی پیدا کنند به معبدی رفته سکه ای در جعبه هدایای خدای مورد نظر میندازند و با تمام وجود از او میخواهند مشکلشان را حل کند. اما شاید بتوان گفت این کار ژاپنی ها بیشتر چیزی شبیه یک سنت است تا یک ایمان و در این بین همین سنت ژاپنی ها هم با مدیرنیته شدن بیشتر ژاپن کم کم در حال محو شدن است. همه اینها را گفتم که به مبحث اصلیمان یعنی بررسی انیمه Youjo Senki بپردازیم.
انفجار های متعدد. صداهای بلند و گوش خراش. بوی خون و باروت. بله اینجا میدان جنگ است! سربازانی با مسلسل و کلاشینکف در حال مبازه با دشمن هستند اما دیگر جانی برایشان نمانده و ناامیدی از چهره شان میبارد. چند ثانیه بعد دلیل این چهره هارو به خوبی متوجه میشویم، سربازان مقابل آن ها در آسمان شناورند و با اسلحه های جادویی در حال قتل عام آن ها هستند. اما چیزی که در این بین واقعا عجیب است دختر بچه ای است که لباس ارتشی هارا پوشیده و با چهره ای که بوی انسانیت نبرده در حال قتل عام دشمنانش است. داستان ما درمورد این دختر است. دختری که به طور باورنکردنی در سن کم وارد ارتش شده است و به واسطه سلحشوری هایش تبدیل به یکی از فرمانده های ارتش شده است. خب بیاید کمی به عقب تر برگردیم تا ببینیم این بچه که باید در حال یادگیری الفبا باشد و ب را از پ تشخیص ندهد، وسط میدان جنگ چکار میکند؟
روزی روزگاری در ژاپن امروزی مردی در حال اخراج یکی از نیروی های شرکتی بود که درآن کار میکرد و از زندگی کارمندی و ساده که در آن باید به عنوان یک مورچه های کارگر کار میکرد احساس رضایت داشت، او غرق در تفکراتش به ایستگاه مترو رسید، وقتی مترو در حال رسیدن به ایستگاه بود ناگهان مردی که اخراج کرده بود و فکر نمیکرد هرگز او را دوباره ببیند، به سمت ریل هولش میدهد. مرد که خود را در حال مرگ میبیند ناگهان زمان دراطرافش میایستد، صدایی که خود را خدا معرفی میکند شروع به حرف زدن با او میکند اما آن صدا هرکاری هم که میکند مرد وجود آن صدا را به عنوان خدا را قبول نمیکند درنتیجه صدا او را محکوم به تناسخ و یک زندگی سخت میکند تا بالاخره قدر خدا را بفمهد و به او ایمان بیاورد.
آن مرد به شکل یک دختر بچه در یک دنیا با حال و هوای قرن 19 اروپا و با قدرت های جادویی به دنیا میاید. حال این دختر برای رسیدن به یک زندگی خوب و برای کم کردن روی آن صدا با قدرت جادویی فوق العاده ای که دارد وارد ارتش میشود. از اینکه چطور یک دختر بچه هفت هشت ساله وارد ارتش شد بگذریم و از اینکه چرا خدایی که قصد به چالش کشیدن مرد را داشت به او قدرت های فوق العاده داد هم بگذریم (از این اتفاقات غیر منطقی در انیمه ها کم پیدا نمیشود) این دختر کم کم با خاطراتی که از زندگی قبلی اش در خاطر داشت شروع به کمک به کشورش میکند تا به جنگ بزرگی که بین کشوری که در آن ساکن است یعنی امپراطوری و کشور دشمن یعنی جمهوری خاتمه دهد، جنگی که به گفته دختر اگر جلویش گرفته نشود کم کم تبدیل به جنگ جهانی میشود. تمام دوازده قسمت این انیمه به جان فشانی ها و استراتژی هایی میپردازد که این دختربچه در این دنیا نمایش میدهد.
انیمه هایی که درمورد تناسخ هستند چند وقتی است در ژاپن باب شده است و حتی ژانری به اسم ایسکای را به زبان ها آورده است. این نوع انیمه ها یعنی انیمه های ایسکای به علت موضوع فوق العاده جذابش هر فصل با استقبال فوق العاده مخاطبان رو به رو میشود و به نوعی برگ برنده ای است که ژاپنی ها برای خود کنار گذاشته بودند و حال مخاطبین این مدیوم را به نهایت رضایت رساندند و حتی انتظارات خیلی هارا برآورده کرده اند. در کنار ژاپن ژانر ایسکای در چین هم محبوبیت فوق العاده ای دارد و کمیک های چینی(مانها) های زیادی در این خصوص طراحی و پراخته شده است اما با این حال داستان پردازی هایی ژاپنی نسبت به آثار چینی از قدرت دو چندانی برخوردار هستند اما با این حال چینی ها دست از تلاش برنمیدارند و حتی شروع به ساخت انیمیشن هایی با سبک و سیاق انیمه های ژاپنی کرده اند. رقابت چشمبادامیها در اینجا هم دست بردار نیست!
در نهایت باید گفت اگر یک داستان جنگی و استراتژیک جالب و با حال هوای روز ژاپن میخواهید از انیمه غافل نشوید و یادتان باشد اگر کارمندی را اخراج کرده اید همیشه پشت سرتان را بپایید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
منم دوست دارم نقدهای خودم از انیمه ها رو برای ویجیاتو بفرستم... نمیدونم میشه یا نه :( ولی میتونم یه کمک کوچولویی به این بخش از ویجیاتو بکنم.
با ایمیل بنده در ارتباط باشین خواننده گرامی.
خدایی تانیا یاندره نیست و از دم Psychopath و روانیه... ولی خب باشه. معرفی قشنگی بود... آن چنان ولی جنبه بررسی ای که دنبالش بودم رو نداشت
دستتون درد نکنه