ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اخبار و مقالات

چطور The Last of Us 2 تلاش کرد از نفرین محبوبیت قسر در برود؟

به عنوان سازنده یک بازی، فیلم، سریال یا هر محصول تفریحی و سرگرمی دیگر، موفق شدن و صدا کردن محصولتان بهترین اتفاقی است که می‌توانید برای شما و همکارانتان اتفاق بیافتد تا اینکه خیلی زود ...

پدرام بهادری
نوشته شده توسط پدرام بهادری | ۱۴ تیر ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۰

به عنوان سازنده یک بازی، فیلم، سریال یا هر محصول تفریحی و سرگرمی دیگر، موفق شدن و صدا کردن محصولتان بهترین اتفاقی است که می‌توانید برای شما و همکارانتان اتفاق بیافتد تا اینکه خیلی زود این محبوبیت چون یک طناب دور گردنتان می‌پیچد و اجازه کوچک‌ترین حرکتی را نمی‌دهد. می‌پرسید چطور؟ به خاطر محبوبیت روزافزون و احتمالا بی‌نقص بودن محصولتان، انتظارات از نسخه یا فصل بعدی بالاتر می‌رود و اگر قصد ادامه دادن داستان را داشته باشید، سیل بی‌شمار طرفداران نیز هر حرکت ممکنی از سوی شما را پیش‌بینی می‌کنند.

این اتفاق بارها افتاده است بدون اینکه شاید به آن توجه زیادی کرده باشید و سازندگان مختلف هم برای مقابله با چنین کابوسی، دست به راهکارهای متفاوت و گاهی خلاقانه زده‌اند که البته کمتر هم پیش آمده بتوانند از این نفرین قسر در بروند. برای مثال سریال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) را در نظر بگیرید، یکی از مشکلات فصل پایانی این بود که طرفداران بی‌شمار سریال تقریبا هر پایانی را پیش‌بینی کرده بودند. در چنین شرایطی چطور می‌توان مخاطبین را شگفت‌زده کرد؟ البته می‌دانم که فصل‌ پایانی گیم آو ترونز مشکلات بسیار دیگری هم داشت اما این عامل بی‌تاثیر نبود.

ترو دتکتیو هم یکی دیگر از آن سریال‌هایی بود که قربانی محبوبیت انفجاری فصل اول خود شد
ترو دتکتیو هم یکی دیگر از آن سریال‌هایی بود که قربانی محبوبیت انفجاری فصل اول خود شد

اگر احساس می‌کنید بازی تاج و تخت مثال خوبی نیست، کمی به انیمیشن سریالی ریک و مورتی فکر کنید. ساخته جاستین رویلند در سه فصل چنان مشهور و شناخته شد و طرفداران سرسخت مجموعه برای ادامه داستان و شخصیت اویل مورتی آنقدر تئوری پردازی کردند و انتظارات از فصل‌های بعدی بالاتر رفت که در نتیجه‌اش تیم سازنده تحت فشار زیادی قرار گرفتند. اما جاستین رویلند و تیمش چطوری تصمیم گرفتند این چالش را پشت سر بگذارند؟ با پایین آوردن انتظارات از فصل چهارم و حتی مسخره کردن طرفداران. روشی که تحلیل و بررسی آن خود یک مقاله جداگانه می‌خواهد و به نظرم یکی از هوشمندترین روش‌های مقابله در مدیوم تلویزیون بود.

در ادامه متن به قسمت‌های مهمی از داستان بازی The Last of Us 2 اشاره می‌شود. اگر هنوز بازی را تمام نکرده‌اید و می‌خواهید تجربه آن کاملا برایتان بدون اسپویل باقی بماند، توصیه می‌کنم به خواندن ادامه ندهید.

به طور خلاصه ریک و مورتی در اپیزودهای فصل چهارمش نشان داد که اگر بخواهد می‌تواند به راحتی تمامی فصل‌های پیش و تئوری‌های مختلف طرفداران را با یک بهانه ساده به سخره بگیرد و از آن طرف در اپیزودهای متای مختلف از خودش این سوال را می‌پرسید که آیا واقعا ریک و مورتی نمی‌تواند از فصل‌های گذشته‌اش جذاب‌تر شود؟

اما این اتفاق فقط در دنیای سینما و تلویزیون رخ نمی‌دهد. شاید بهترین مثال این روزها در حوزه گیم The Last of Us Part 2 باشد. نسخه اول با سکانسی بی‌نظیر، بی‌نقص و به یاد ماندنی به پایان رسید و بعد از تایید شدن ساخت نسخه دوم، بسیاری معتقد بودند که شاید بهتر بود ناتی داگ به جای ادامه بازی به سراغ یک IP و بازی کاملا جدید می‌رفت. با توجه به سابقه ناتی‌داگ و انحصاری بودن، نسخه اول قبل از عرضه هم بازی مهم و هایپ شده‌ای بود اما محبوبیت The Last of Us بعد از عرضه و سرازیر شدن نمرات ۱۰ واقعا با قبل از عرضه غیر مقایسه بود. حالا که چندین سال از عرضه بازی گذشته و جامعه طرفداران بزرگی شکل گرفته، دیگر همه نگاه‌ها به ساخت نسخه دوم است و طرفداران هر احتمالی را پیش‌بینی می‌کنند.

بازی The Last Of Us 2

خود من بعد از دیدن اولین تریلر قسمت دوم و خواندن تئوری‌های طرفداران، مدام به این فکر می‌کردم که نیل دراکمن و تیمش در ناتی‌داگ واقعا چطور می‌خواهند هم از عهده انتظارات سنگین بر آیند و هم داستانی را طوری به جلو ببرند که از پیش کسی پیش‌بینی‌اش را نکرده باشد. از همان چند تریلر اول همه حدس زده بودیم که جوئل قرار است به دست گروهی کشته شود و الی تشنه به خون انتقام جوئل، در مسیری بسیار خطرناک قدم می‌گذارد. اما ناتی‌داگ چطور تلاش کرد که این ایده را از ذهنمان دور یا آن را در نهایت بی‌اهمیت کند و آیا در این راه موفق بود؟

بیشتر بخوانید:

تریلرهای غیر واقعی

از آنجایی که احتمال می‌رود داستان The Last of Us Part 2 در چرخه ساختش بارها مورد بازبینی و تغییر قرار گرفته است، نمی‌توان کاملا مطمئن بود که آیا ناتی‌داگ از قصد با تریلرهای بازی ما را گول زد یا این تحریف‌ها کاملا غیر ارادی بوده و در فرآیند ساخت بازی اتفاق افتاده است. اما به شخصه از نتیجه نهایی راضی هستم.

با اینکه در همان ابتدا خیلی مطئمن بودیم که جوئل قرار است کشته شود اما بازی به مرور و با تریلرهایش توانست این پیش‌بینی را در ذهنمان کمرنگ‌تر کند. در اولین تریلر بازی، الی در حال نواختن ترانه Through the Valley است و از این می‌گوید که همه را خواهد کشت. وقتی جوئل به داخل خانه آمد و او را دیدیم، بسیاری از طرفداران حدس زدند که این تنها توهم الی است و جوئل کشته شده. اما حضور جوئل در تریلرهای دیگر هم ادامه پیدا کرد، احتمالا یکی از جالب‌ترین آن‌ها لحظات پایانی آن تریلری بود که جوئل از پشت جلوی دهان الی را می‌گیرد. این صحنه مو به مو در بازی هم وجود دارد با این تفاوت بزرگ که جسی این کار را انجام می‌دهد.

 

ترکیب حضور جوئل در تریلرها و دیدن لحظاتی از آسیب دیدن دینا و صدای شلیک شدن گلوله باعث شد بیشترمان فکر کنیم که شاید الی واقعا می‌خواهد انتقام دینا را بگیرد و این جوئل است که در این مسیر همراه الی می‌شود. شاید ایده ساخت تریلرهای غیر واقعی به نظر نادرست و فریب‌کاری آید اما وقتی خودم را جای سازندگان و داستان‌نویس‌هایی می‌گذارم، به نظرم چنین راه‌حلی در نهایت به نفع هر دو سمت ماجراست: سازندگان و مخاطب.

روایت داستانی که پیش‌بینی‌های درست در آن اهمیتی ندارند

قدم دوم و مهم دیگری که ناتی‌داگ برای جان سالم به در بردن از فشار طرفدارانش انجام داد، روایت داستانی بود که در آن تمام پیش‌بینی‌هایمان حتی در صورت درست بودن اهمیت چندانی نداشتند. این اولین باری نیست که یک بازی، فیلم یا سریال این کار را با ما انجام می‌دهد و انجام دادنش هم واقعا نبوغ خاصی نیاز دارد. برای صحبت در مورد نمونه‌های موفق، مثال بهتری از «بهتره با ساول تماس بگیری» به ذهنم نمی‌رسد.

اگر مشکل ادامه دادن بازی‌هایی چون The Last of Us یا سریالی چون بازی تاج و تخت این است که طرفداران هر پایان و ادامه‌ای را حدس می‌زنند به این فکر کنید که بتر کال ساول داستانی را روایت می‌کند که پایانش را می‌دانید و دیگر نیازی حتی به حدس زدن هم نیست. اما آیا دانستن سرنوشت ساول از تماشای برکینگ بد تاثیری منفی روی تماشای Better Call Saul می‌گذارد؟ نه کاملا برعکس. اتفاقا همین که می‌دانید سرنوشت او چیست، دیدن نحوه دگردیسی و تحولش از یک شخصیت به شخصیتی کاملا متفاوت زیباتر می‌شود.

بازی The Last of Us 2

نیل دراکمن و تیم نویسنده‌های ناتی‌داگ هم تقریبا کار مشابهی را انجام می‌دهند. آن‌ها می‌دانند که با وجود تمام تلاش‌هایشان بسیاری حدسش را زده‌اند که جوئل می‌میرد. پس چرا ما هم این اتفاق را از مخاطب پنهان کنیم؟ آنطور که از بازخورد مخاطبین ویجیاتو و گیمرهای دیگر می‌بینم، این تصمیم احتمالا به مذاق بسیاری از شما خوش نیامده اما بر خلاف شما من فکر می‌کنم مرگ جوئل چه از لحاظ زمان‌بندی و چه نحوه اجرا واقعا عالی است. نه تنها مرگ جوئل در چند ساعت ابتدایی اتفاق می‌افتد تا به شما بگوید نه تنها دانستن این موضوع تاثیری قرار نیست روی ادامه داستان بگذارد، بلکه حتی قبل‌تر از آن هم بازی آنقدر سرنخ‌های مخلتف می‌دهد که اتفاقا از شدت واضح بودنش فکر می‌کنید که نه قرار نیست به او این زودی‌ها کشته شود و بعد با یک مرگ وحشیانه به شدت مخاطب را شوکه می‌کند.

به بیان بهتر، نه تنها ناتی‌داگ نشان می‌دهد که دانستن مرگ جوئل قرار نیست به تجربه شما از بازی لطمه‌ای بزند، بلکه حتی موفق می‌شود مخاطبینی چون من را هم برای لحظه‌ای گول بزند و غافلگیر هم بکند. هر چند آنطور که از خوندان نظرات متوجه شدم، بسیاری از گیمرها با نحوه اجرای این مرگ مشکل داشتند و به نظرشان جوئل لیافت یک مرگ حماسی را داشت. این از آن موضوعاتی است که در موردش به صورت مجزا می‌توان ساعت‌ها صحبت کرد و در نهایت به سلیقه و نظرات هر شخص هم بستگی دارد اما من معتقدم که مرگ‌های این شکلی یعنی کاملا ناگهانی و بدون حماسی جلوه دادن، اتفاقا هم واقع‌گرایانه‌ترند و هم اثرگذاری بیشتری دارند.

مخفی نگه داشتن بخش‌های مهم دیگر

با اینکه بعضی اوقات باور دارم بهتر است تریلرهای یک فیلم یا بازی را قبل از تجربه آن تماشا نکرد چرا که می‌توانند برخی از لحظات مهم از لحاظ داستانی یا تجربه را لو دهند اما این قضیه چندان در مورد The Last of Us Part 2 صدق نمی‌کند. در طول حدودا ۲۰ ساعت داستان بازی ده‌ها کاراکتر مختلف، لوکیشن‌های جدید و اتفاقاتی را می‌بینیم که هیچ کدام حتی در یکی از تریلرهای بازی هم حضور نداشتند.

بازی The Last of Us 2

در واقع سازندگان خواستند بگویند که تمامی حدس‌های ما بر اساس اطلاعاتی است که از نسخه اول و تریلرهای بازی داریم و آن‌ها هستند که این تریلرها را می‌سازند. در نتیجه این قدرت را دارند تا با نشان ندادن لحظاتی که از وجودشان خبر نداریم، نتوانیم تحت هیچ حالتی ادامه داستان را حدس بزنیم. موضوع به نظر بسیار ساده‌ای که به نظر می‌رسد هنوز بسیاری به آن توجه نمی‌کنند. باور نمی‌کنید؟ در یوتیوب آنالیز تریلرهای فیلم‌ها و بازی‌های مختلف را جستجو کنید تا ببینید چطور بعضی از تریلرهای پایان‌‌بندی فیلم یا بازی را هم لو داده‌اند.

می‌دانم که احتمالا بسیاری از شما با نظرم موافق نیستید و به شدت هم مشتاق شنیدن دیدگاهتان و بحث در موردش هستم. اما از یاد نبرید که در این یادداشت روی صحبتم بیشتر با ترفندها و روش‌هایی بود که تیم سازنده به کار برد تا از چالشی که دامن‌گیر بسیاری از محصولات معروف دیگر می‌شود، فرار کند. برای همین به نظرتان در این زمینه چقدر ناتی‌داگ موفق بود؟ آیا از قبل مرگ جوئل را حدس زده بودید؟ اگر شما جای سازندگان بودید برای ادامه داستان چه فکر می‌کردید؟

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (41 مورد)
  • mr.gamer
    mr.gamer | ۱۳ مهر ۱۳۹۹

    سام به همه دوستان از جمله آقای بهادری عزیز.واقعا از بحثتون لذت بردم.ببینید لست 2 از نظر من نسبت به 1 خیلی ضعیف کار کرد اما نمیگم فاجعه بود چون نمره ی متای 95 گیر هر بازی نمیاد اما از نظر من نقطه ضعف های بازی نه خیلی زیاد بود نه کم یک نمونه که خیلی ها ازش شاکی هستند مرگ جول بود که واقعا هم دردناک بود اما مرگ جول شوک خوبی وارد کرد ولی مردن جول تو اول های بازی اشتباه بود چون به نظرم مرگی نبود در حد محبوب ترین کاراکتر بازی به نظرم اگه جول در حین ماجراجویی می مرد واقعا تاثیر بهتری میذاشت چون ما می دیدیم که اون بار دیگه هم به خاطر الی جونش رو به خطر انداخت و به خاطر عشقش پدرانش به الی مرد. همه در لست 1 با جول اخت شده بودند حتی اگر شخصیت بدی هم داشت به حر حال کاراکتری بود که تونست ارتباط عالی با مخاطب برقرار کنه ولی از نظر من طرزی که جول مرد واقعا توهین به مخاطب بود ما تو رد دد 2 با آرتور مورگان اخت شدیم باهاش چندین ساعت بازی کردیم حتی با مرگش گریه کردیم اما اونقدر مرگش زیبا و فوق العاده طراحی شده بود که رفتیم تا با جان مارستون کاری که آرتور نتونست انجام بده رو انجام دادیم اما مرگ جول به طرز وحشتناکی طراحی شده بود که حس انتقام مارو برافروخت و در آخر به شعور ما توهین کرد و به جاش بخششی که آبی نکرده بود رو الی کرد من قبول دارم لست 2 میخواست درس اخلاقی بده اما با این مخالفم که درس رو به ما تحمیل کنه. شاید اگه الی به آبی رحم می کرد و آبی الی رو میکشت پایان بهتری در انتظار بازی بود. با احترام به تمام دوستداران لست 2 و تشکر از تیم ویجیاتو اگر هم انتقادی به نظر من داشتید خوشحال میشم بخونم.

  • rezaqotb
    rezaqotb | ۱۶ تیر ۱۳۹۹

    به شدت موافق نظراتتون بودم واقع غافلگیریهای بازی اونو تبدیل به چیزی میکنه که تو این صنعت مثلش نیست این بازی فقط یه شاهکار بود برای کسی که درکش میکنه

  • امیررضا
    امیررضا | ۱۵ تیر ۱۳۹۹

    من که به شخصه از تک تک لحظات بازی لذت بردم. چه گیم پلی، چه گرافیک، چه موسیقی و به خصوص داستان این بازی همه در حد شاهکارهای ماندگار تاریخ صنعت گیم بودن. در مورد مرگ جوئل همونطور که یکی از دوستان به خوبی گفتن در دنیای واقعی جایی برای مرگ حماسی نیست و آدما موقع مرگ وقت نمیکنن با کسی که دوسش دارن حرف بزنن و وداع کنن. در کل فکر میکنم حذف کردن شخصیت جوئل از داستان اونم به این شکل پختگی و شجاعت سازندگان بازی رو نشون میده. در مورد کاراکتر ابی من فکر میکنم اون چیزی که باعث میشه خیلی ها باهاش ارتباط برقرار نکنن اینه که شخصیت محبوبی مثل جوئل رو کشته اما مخاطب منطقی و بدون تعصب وقتی گذشته ی ابی رو میبینه با خودش میگه ابی هم یه آدمه مثل خیلی از آدمای دنیای واقعی. شاید حتی بهش حق میده که جوئل رو کشته. چون نه فرشته ست نه شیطان. خاکستریه. عاشق میشه، درد میکشه، مهربانی میکنه، انتقام میگیره و خیلی چیزای دیگه. در آخر ازتون خواهش میکنم اگر جزو کسانی هستید که از بازی متنفر هستن یکبار دیگه بازی رو با ذهن باز و بدون تعصب بازی کنید اونوقت لذت واقعی رو میبرید و متوجه میشید چه شاهکاریه.

  • witcherpunk
    witcherpunk | ۱۵ تیر ۱۳۹۹

    "از آنجایی که احتمال می‌رود داستان The Last of Us Part 2 در چرخه ساختش بارها مورد بازبینی و تغییر قرار گرفته است، نمی‌توان کاملا مطمئن بود که آیا ناتی‌داگ از قصد با تریلرهای بازی ما را گول زد یا این تحریف‌ها کاملا غیر ارادی بوده و در فرآیند ساخت بازی اتفاق افتاده است. اما به شخصه از نتیجه نهایی راضی هستم."
    یعنی دوست دارین بهتون دروغ گفته باشه وباهاش کاملا راحتین

    • پدرام بهادری
      پدرام بهادری | ۱۵ تیر ۱۳۹۹

      اگه قراره در نهایت به سود خودم تموم شه و بازی برام لو نره، آره به نظرم مشکلی نداره. ولی خب میگم درک می‌کنم کسی شاکی باشه و بگه مصداق بارز گول زدن مخاطبه.

  • Amin
    Amin | ۱۵ تیر ۱۳۹۹

    دیدن اینکه کاراکتر محبوب جول انقدر وحشیانه کشته میشه غافلگیر کننده و دردناک بود ولی اینکه بگیم انصاف نبود درست نیست
    بعضی ها به کاراکتر جول به چشم قهرمان نگاه میکنن و حتی انتظار مرگ حماسی داشتن درحالیکه جول در لست 1 هر چیزی بود بجز قهرمان و تصمیماتی که گرفت صرفا بخاطر خودخواهی خودش بود که نمیخواست یه دختر دیگه رو هم از دست بده و به همین دلیل نه تنها هیچ اهمیتی به نجات بشریت نمیده بلکه به راحتی معدود ادم هایی که هنوز به دنبال نجات بشر هستن و یجورایی اخرین امیدن همه رو میکشه و هزینش هم این بود که مجبور شد دروغ بگه و رابطش با الی برای همیشه خدشه دار شد و هم اینکه در نهایت وحشیانه کشته شد.
    حالا لست 2 راجب اینه که الی مسیر جول رو تجربه کنه که دقیقا الی هم بخاطر خودخواهیش که میخواست انتقام بگیره دینا رو ول کرد و الی هم مثل جول هزینه های زیادی رو مجبور شد بده و در لحظه اخر بود که متوجه شد تنها چیزی که براش مونده و تنها بدهی که به جول داشت بخشش بود و اینکه بتونه هم جول و هم ابی رو ببخشه اینطوری حدقل جون اون بچه (لو) رو هم نجات بده
    و فهمیدیم این داستان انتقام نبود بلکه داستانی درباره بخشیدن بود

    • Hanna
      Hanna | ۱۵ تیر ۱۳۹۹

      کاملا با حرف شما موافقم. بازی با فضایی شبیه بیل رو‌بکش‌شروع شد و با بلید رانر تمام شد. جایی از داستان قهرمان باید بفهمه نظر همه می تونه اشتباه باشه. جایی باید بفهمی راه درست چیه.

  • reza
    reza | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

    دقیقاً مو به مو با این نقد داستانیت موافقم
    دست مریزاد

  • مهدی
    مهدی | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

    خب نه دیگه.
    *اسپویل*
    شما اگه دقت کرده باشی کل ویژگی های جوئل توی این قسمت تغییر کرده بودن.مثال هم بخوام بزنم اینه که جوئل تو بازی اول به هیچکسی اعتماد نمیکرد ولی توی قسمت دوم کاملا عوص شده بود و راحت به همه اعتماد میکرد و اسمشم به همه میگفت.همینم به طرز بسیار بسیار مسخره با چوب گلف به کشتنش داد.
    اگه یادتون باشه الی توی کات سین through the valley میگفت:
    im gonna find,and im gonna kill.

    و کل دنیا رو با خون یکی میکنه یعنی هر کی بیاد سر راهش به وحشیانه ترین شکل ممکن میکشتش ولی اخر که به ابی میرسه و ابی حتی دو انگشتشو قطع میکنه به خاطر یه فلش بک فوق فوق فوق بی ربط و چرت از جون ابی میگذره.رو چه حسابی؟این همه ادم کشت حالا همین یه دونه باید زنده میموند؟شما میگی گیم واقع گرایانه بود و نمیشد مرگ حماسی برای جوئل ساخت.حالا ممنون میشم بگید ایا اینم واقع گرایانه س که از جون ادم پستی مثل ابی بگذره.اونم کسی مثل الی که این همه ادم رو کشته.
    هر چی ادم فکر میکنه مسخره تر میشه واقعا.

    • پدرام بهادری
      پدرام بهادری | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

      ببین الی به خاطر یه فلش‌بک بیخیال ابی نشد. چیزی که بازی می‌خواست برسونه ولی خیلی در اجراش موفق نبود این بود که الی متوجه شد «ابی»‌ برای «لِو» مثل «جوئل» برای «الی»ئه. ترکیب این قضیه با اینکه دید دلیل انتقام گرفتن ابی از جوئل دقیقا همون دلیلیه که خودش داره براش انتقام می‌گیره و اینکه تو این مسیر تبدیل به چه آدمی شد و اطرافیانش را از دست داد، همگی باعث شد که بیخیال بشه و یاد این بیوفته که خودشم تصمیم گرفت جوئل رو ببخشه. برای همین من در اینکه الی چنین تصمیمی بگیره مشکلی نمی‌بینم اما فضاسازی همچین چیزی برای مخاطب ضعیف بود.

      • Amir
        Amir | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

        ????????

      • ali
        ali | ۱۵ تیر ۱۳۹۹

        اگه قرار بود همه چیو از دست بده باید اواسط بازی از دست میداد.نه موقعی که دیگه فقط ابی مونده که کشته بشه

        • witcherpunk
          witcherpunk | ۱۵ تیر ۱۳۹۹

          داداش اونا کشک بودن آدم نبودن LOL

      • Mahdi
        Mahdi | ۱۵ تیر ۱۳۹۹

        یعنی موقعی که این همه ادم رو داشت میکشت همچین چیزی به ذهنش نزد بعد موقع کشتن اون تازه همچین چیزی رو فهمید؟همچنان معتقدم خیلی چرت بود اینش

    • aaa
      aaa | ۱۷ تیر ۱۳۹۹

      اتفاقا دقیقا همون دو سه ثانیه فلش بک فوق فوق فوق با ربط بود ! به جای صحنه مرگ و نیستی و بدبختی یهو‌ یاد الی به آرامش، خاطرات خوب و جوئل افتاد.
      سوال اینه که چرا باید همه اش به بدی ها فکر کرد، شاید بشه به خوبی یکی فکر کرد و تصمیم دیگه ای گرفت
      از نظر من همون دو سه ثانیه فوق العاده عمل کرده بود

  • randy
    randy | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

    بازی گیم پلی اش عالیه گرافیکش عالیه محیطا تکراری تقریبا اما بازم عالین

    اما داستان مضخرفه اینم یه بازی داستانیه و همه این بازی رو به خاطر داستانش دوست دارن وقتی داستان خراب کنه بقیه موارد به چشم نمیاد چون دیگه مهم نیستن تجربه اون فرد که عاشق داستان بازیه به خاطر این داستان به شدت چرت به کل خراب میشه

    • PlagroundGames
      PlagroundGames | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

      اشتباهی که دراکمن کرد این بود که خیلی خواست بازی رو به واقیعت نزدیک کنه از لحاظ داستانی ولی نفهمید که بازی هر چقدر که به واقلیت نزدیک میشه لذتش رو از دست میده
      مقایسه فیلم و بازی هم از اساس غلطه

      • ali
        ali | ۱۵ تیر ۱۳۹۹

        اتفاقا مشکل اینجاست که بازیو واقعی نکرد.از واقعی بودن تبدیلش کرد به فیلم هندی

  • Saeed
    Saeed | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

    من تک تک تریلر هایی که منتشر شده بود رو دیدم و اصلا به ذهنم نمیرسید که جوئل قراده اینجوری توسط ابی کشته شه و فکر میکردم اولای داستان دینا میمیره بعد الی و جول باهم میرن سراغ انتقام.
    به نظرم بازی با نشون دادن ۲ طرف داستان کار جالبی کرد ولی شخصیت پردازیا میتونست خیلی بهتر باشه مثلا بازی میاد چند ساعت گیم پلی با ابی من خودم‌اصلا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم یا مثلا یجایی که الی با ابی مبارزه میکنن بازی مارو جای ابی گزاشت که به نظرم مزخرف ترین کاری بود که میتونست بکنه. انتظارم بیشتر بود شایدهم بخاطر هایپ الکی بود

    • پدرام بهادری
      پدرام بهادری | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

      موافقم باهات. در کل ایده خوبی بود اما بیش از حد طولانی کردنش و اصلا اون ظرافت کافی رو نداشت. تو اون قسمت ابی همون یکی دو ساعت اول برام کافی بود که پیام بازی بهم برسه و بقیه‌اش بیشتر زده می‌کرد مخاطب رو. اما خب در مورد نحوه مرگ جوئل و پایان‌بندی مخالفم، به نظرم جفتشون عالی بودن. تنها انتقاد اصلیم اینه که روایت داستان ابی عمق کافی رو نداشت.

  • اسکارفیس
    اسکارفیس | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

    من خودم جزو افرادی بودم که مرگ جول رو حدس زده بودم.
    اما انتظار یک مرگ حماسی داشتم.
    نه به این شکل مزخرف .
    میدونم خیلی هاتون با من موافق نیستید و از من هم متنفر هستید.
    اشکالی نداره من به نظر کسی بی احترامی نمیکنم
    نظر من اینکه که مرگ جول وحشیانه بود.

    • پدرام بهادری
      پدرام بهادری | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

      ببین کاملا می‌فهمم چی‌ میگی و اتفاقا خیلی‌ها با تو موافقن. ولی به نظرم برای یه بازی که انقدر روی واقع‌گرایی اصرار داره، جایی واسه یه مرگ حماسی نیست. تو واقعیت هم آدم‌ها حماسی نمی‌میرن و وقت نمی‌کنن قبل مرگ با کسی حرف بزنن و مرگ خوبی داشته باشن. حالا به خصوص این وحشیانه بودنش برای من باعث شد هم بیشتر شوکه بشم هم خشم بیشتری داشته باشم.

      • Mohammad
        Mohammad | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

        حقیقتا انقد از ما اسرار و از فن بوی ها انکار بوده که به شخصه برام مهم نیست دیگه چقدر تعریف میکنن از بازی، انقد تو مطالب قبلی که در ستایش بازی گذاشتین دیدگاه گذاشتم که خودش یه مطلب کامل میشه(بد نیست اگه تونستین اونارو بخونین)
        پدرام داداش تو جواب دوستمون گفتی بازی ای که روی واقع گرایی اصرار داره!
        داریم راجع به بازی حرف میزنیم! بازی ای که ما در نقش کارکترش قرار میگیریم و خودمون رو باهاش همراه میکنیم و حتی انتظار داریم بگذارن بتونیم با تصمیمات و انتخاب هایی که میکنیم با بازی تعامل کنیم خصوصا در مورد بازی های به قول شما واقع گرا.من خودم همیشه تو دلم یه خرده گیری به لست 1 داشتم که چرا سازنده نگذاشته برای هر مسئله ای خودم تصمیم بگیرم تا اوت کام روشن تری در نهایت داشته باشم، فکر نمیکردم سازنده این رو تبدیل به حسرت ما کنه!
        فکر کنم مقاله دره وهمی(اگه درست یادم باشه) رو شما نوشتین! این تیتر با اون مقاله و چیزی که ما انتظار داریم تناقض ایجاد میکنه
        فرق لست 2 با انبوه بازیهایی که نواوریهاشون باعث شکستشون شد، نسخه خوب اول، تعصب کاربران و این حقیقته... (ادامه پایین)

        • Mohammad
          Mohammad | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

          که کسی نمیخواد قبول کنه یه همچین دنباله ای احنصاری و برای چنان بازی موفقی با امتیاز بالا داره چه استاندارد غلطی رو جا میندازه تو صنعت گیم
          الان کسایی که واقعا درگیر قسمت اول شده باشن میفهمن مرگ یکی از شخصیت های پایه اونم به این شکل چقدر دردناکه، بدتر اینکه نه میشه نجاتش داد نه میشه انتقامشو گرفت، اصلا داستان روایت منطقی نداره، باید دست کم 2 پایان ساخته میشه براش! زمانی که سازنده میگه ما به ساختمون افتخار میکنیم و کسایی که راضی نیستن فلان... یا گفت یا عاشقش میشین یا متنفر... اینا یعنی چی؟(خودتون تفسیر کنید)
          متای بازی در حال حاضر چنده؟ این یعنی چی؟
          چرا گیمرا زمانی که امتیاز بالا بدن شرکتا اینو تبلیغ میکنن اما الان که امتیاز کم دادن شدن فن بوی اکس باکس و غیره؟
          با منطق که فکر کنید جواب این سوالا سادست اما با تعصب نه!
          ما میتونیم تا فردا بحث کنیم اما تهش به نتیجه میرسیم؟ تهش میگیم خب نظر سما و من محترمه خدافظ!
          بحث خوبی تو این چند هفته نشده بین موافقا و مخالفا که الان بخواد بشه.
          زمان معلوم خواهد کرد این بازی شاهکاره یا بین ده ها بازی معمولی فراموش خواهد شد.

          • Mohammad
            Mohammad | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

            ما دنبال یه مرگ درست برای کاراکتری هستیم که همین سازنده باعث شد باهاش کلی ارتباط برقرار کنیم و خاطره داشته باشیم. اما الان چی؟ نمیگم همه، اما هرکس با کارکتر مذکور ارتباط برفرار کرده باشه از مرگش ناراحته، اما نه کسایی که عادت دارن راحت از روی همه چیز بگذرن، برای اونها قطعا یه شاهکار بلامنازعه!

          • پدرام بهادری
            پدرام بهادری | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

            ببین این بحث انتخاب تو بازی‌ها خیلی بحث پیچیده‌ایه و قصد دارم در موردش یه مطلب هم بنویسم. اما الزامی وجود نداره بازی‌ها به مخاطبشون حتما انتخاب بدن. بازی‌هایی که داستان و روایت خطی دارن، خودشون یه سبکن. حالا یه بازی داستانش بده؟ خب این ایراده. ولی اینکه به تو اجازه انتخاب نداده، به نظرم ایراد نیست. در مورد واقع‌گرایی هم منظورم رو اشتباه متوجه شدی و اتفاقا موضوع دره‌وهمی رو خیلی خوب میشه تو بازی احساس کرد. انقدر بازی روی واقعیت‌گرایی وسواس داره که هر جایی که از این خط خارج میشه خیلی بیشتر تو ذوق میزنه. مثلا برای من اون دشمن‌های هیکلی اسکار که با تیر تو سر هم نمی‌مردن خیلی مسخره میومد در صورتی که تو یه بازی دیگه هیچ مشکلی باهاشون نداشتم. ولی حرف من روی فضاسازی و دنیای واقع‌گرایانه بازیه که یه مرگ حماسی داخلش «به نظر من»‌ جایی نداره. از طرفی همین وحشیانه بودن و بد بودن مرگش خیلی زیبا و شوکه کننده‌تر بود. تازه این رو هم در نظر بگیر که ما همگی جوئل رو خیلی دوست داشتیم اما جوئل به هیچ وجه شخصیت کامل و خوبی نبود.

          • پدرام بهادری
            پدرام بهادری | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

            مثلا اینکه بازی داستانش رو بر پایه مرگ یکی از NPC‌های کاملا به ظاهر بی‌اهمیتی که نسخه قبلی کشته بودیم، بنا کرده بود خیلی تصمیم هوشمندانه‌ای بود به نظرم. نشون می‌داد که باید قبول کنیم جوئل و حتی ما اون شخصیتی که فکر می‌کنیم نیستیم.

          • Mohammad
            Mohammad | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

            اخه داستان پتانسیل بالایی داشت که میتونست اوت کام سفیدی به همراه داشته باشه
            شما الان که (با فرض اینکه خودتو درگیر کنی و نه اینکه سرسری و روشنفکرمابانه از بقیه جنبه هاش که نگفتیم بگذری!)
            بازیو شروع کنی و به اخر برسونی چه حسی داری؟ مترو لست لایت رو بازی کردی؟ دوپایان داره و اگر بخشنده نباشی اخرش ارتیوم میمیره! اگر نه کمک دریافت میکنه و زنده میمونه! چرا لست 2 همین رویه رو درپیش نگرفته؟ اگه بنا ب بخشش بود چرا الی نتونه همه رو ببخشه یا بکشه؟ چرا انتخاب نداریم و بعد حتی حق ناراحت شدن هم نداریم چون میشیم نفرت پراکن و...؟ ؟صرف اینکه سازنده نا محترم هرچی تو ذهن مریضش بوده وارد داستان کرده و حالا مخالفان بازی رو خوار میکنه نباید بهش بها داد، اتفاقا عقل حکم میکنه ادم جور دیگه ای به بازی نگاه کنه! بهرحال یه بازیه، زندگی که نیست، نمیشه هم با فیلم مقایسش کرد!
            چرا بازی به قول خودت خطی باید مخاطبش رو به هم بریزه و زجر بده؟ چیرو میخواد یاد بده؟ چی داره که یاد بده؟ اگه بازی امریکایی طور ساخته شده چرا و چطور میتونه با چنین محتوایی اموزنده بشه؟ چرا به شعور مخاطب با چرخش ناگهانی پایان اهانت میکنه؟

          • Mohammad
            Mohammad | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

            اخه پدرام موضوع اینه که این بحث انتخاب حداقل کاری بود که سازنده میتونست برای چرخوندن این داستان از یه کار غیرمنطقی به یه شاهکار واقعی انجام بده، جوئل مرد اما اگه انتخاب انتقام بود کسی سرخورده میشد که چرا؟
            با انتقام هم اون به ارامش میرسید هم ما، داستان این بازی از این نظر منو یاد دد اسپیس 3 میندازه که حتی بعد از بازی کردن dlc هم باز غیر منطقی و احمقانه تموم شد!
            نمیدونم چرا به زور میخوای(ین)این نقصو توجیه کنین، به قول یکی اگه ادم بخواد توجیه کنه 1000 تا دلیل میاره، اگرم بخواد بگوبه 1000 دلیل میاره. داستات خطی اینجا شکست خورده، میگی بقیه جنبه های بازی خوب بود؟ میگم ببین مثل زمانی که شما یک مدار لامپ میبندی، همه چیش هم درست سرهم میکنی و اماده میشه اما جایی برای نصب این مدار و استفاده از نورش نداری! باید یجا اویزون کنی! داستان یک همچین بازی ای به منزله تکیهاه گیم پلی و گرافیک و... شه اما لست 2 نتونست موفق بشه! چون قربانی خودخواهی سازنده شد! گفتم این بحث طولانیه و اخرشم نتیجه نمیده مگر واقع بین و منطقی باشیم.

      • mehran sb
        mehran sb | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

        پس اگر بازی روی واقع گرایی تمرکز کرده، وقتی‌ شخصی‌ از لحاظ روحی‌ در هیجانات و تنش‌های منفی‌ قرار داره و همینطور از لحاظ جسمی‌ هم آسیب دیده، نمیتونه در لحظه به رستگاری برسه و پیام اخلاقی‌ بده. واقع گرایی یعنی‌ در اون شرایط بد، رقم خوردن یک اتفاق بد. شخصا مشکلی‌ با مرگ کسی‌ نداشتم ( هر چند میتونست بهتر باشه )، ولی‌ پایان بندی بازی اصلا منطقی‌ نبود. جناب بهادری چیزی رو نمی‌شه به زور طلب کرد، حتی حس همزاد پنداری. چیزی که کارگردان بازی اصرار بر این مساله داره. واقع گرایی یعنی‌ اینکه زمانی‌ که شخصی‌ مثل ابی در لحظه سعی‌ در بریدن گلوی یک زن حامله می‌کنه در دورانی خشن و البته شخصی‌ مانع می‌شه ( که در منطق داستان اگر اون شخص نبود پس این اتفاق می‌‌افتاد ) و در همون دوران خشن شخصی‌ در لحظه تصمیم به بخشش میگیره ( شخصی‌ که متولد این دوران خشن و بزرگ شده اون هست ). این یعنی‌ تناقض. این یعنی‌ زیر سوال بردن منطقی‌ که خودتون به وجود آوردید. من نمی‌خوام بگم باید انتقامی صورت میگرفت یا نه، قصدم اینه که بگم اگر بر پایه واقع گرایی جلو بریم، خیلی‌ از موارد باهم هم خونی ندارند.

        • پدرام بهادری
          پدرام بهادری | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

          ببین به نظرم چیزی که در اون لحظه الی رو از اون حالت به قول خودت هیجانی بیرون آورد، دیدن اهمیت دادن ابی به «لو» بود. وقتی حتی ابی حاضر به مبارزه باهاش نمی‌شد و به خاطر «لو» حاضر شد، به نظرم دلیل منطقی بود که لحظات آخر الی یاد حرف جوئل بیوفته که «دوباره هم انجامش میدم» و یاد حرف خودشم بیوفته که گفته تلاش می‌کنه ببخشتش و از اون حالت بیرون بیاد. به عنوان کسی که در همین حالت‌ها خیلی اوقات از کاری که می‌خواستم انجام بدم پشیمون شدم، به نظرم این بخش غیر منطقی ماجرا نیست. اما پرداختن به ابی رو کاملا موفقم که خیلی تحمیل شده و زیادی بود. برای خود من همون صحنه بیمارستان و دیدن مرگ پدرش کافی بود باهاش ارتباط برقرار کنم بعد از اون بدتر فقط بیشتر زده شدم.

          • Mohammad
            Mohammad | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

            اخه اگه ما هم جای جوئل بودیم (شاید اصلا با الی همراه نمیشدیم! اگر خودمون جای اونا بودیم) یا مثلا خود من ممکن بود مثل مترو که زمان و مکانش تا حدودی با لست میخونه ممکن بود همه رو سلاخی کنم، کاری که جوئل کرد! دنبال بخشش هم نبودم یا نه ممکن بود همه رو ناقص کنم اما نکشم! (مثل دیسانرد) ولی اینجا من اسیر امیال نویسندم که هرجور بخواد داستانو پیش ببره و من فقط مثل یه تراکتور داستان مطلوب و مطبوع اون رو جلو ببرم! نه چیزی که خودم میخوام! درست مثل اتفاقی که در انتهای deus ex mankind divided افتاد و باعث یاس گیمر شد! به قول یکی از منتقدا ماموریتی که باید در ان شکست بخورید!
            اینم همونجوره! ماموریت انتقام بود اما تبدیل به بخشش شد! الی خودش ادم علیه سلامی نبود که بخواد بعد اونهمه کار بد (با توجه به پایان) بخواد درس رستگاری بده! بازی هم بازی ای نیست که بخواد همچین درسی بده! یعنی اون کسایی که الی کشت بستگانی ندارند تا تاریخو تکرار کنن؟ پس تو قسمت فرضی سوم الی هم میمیره و... اینم ایرادی نداره؟

      • PlagroundGames
        PlagroundGames | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

        همزاد پنداری با قاتلش هم میشه واقع گرایی

      • اسکارفیس
        اسکارفیس | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

        شما درست میگید .
        اما بیشتر شخصیت هایی که کشته شدند یه هدفی داشتند.
        مثلا جان مارتسون هدفش این بود که از خانواده اش محافظت کنه .
        اگر بخواهیم حساب کنیم غرب وحشی به دنیای لست شباهت داره.
        جان مارتسون بخاطر خانوادش کشته شد و محبوب ترین مرگ تاریخ گیم است.
        اما مرگ جول بدترین مرگ تاریخ گیم است.
        با وجود اینکه دنیای غرب وحشی و دنیای لست شباهت دارند.

      • اسکارفیس
        اسکارفیس | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

        شما درست میگید
        ولی جان مارستون تو غرب وحشی کشته شد.
        غرب وحشی اونموقع اندازه دنیای لست خطرناک بوده.
        و همچنین مرگ جان مارستون(همچنین آرتور مورگان)باشکوه ترین مرگ تاریخ گیم را داشتند.
        اما جول بدترین و وحشتناک ترین مرگ رو در تاریخ گیم داشتند.
        به اضافه اینکه آرتور و جان برای مرگ هدف داشتند و اون چیزی نبود جز حماسه و فداکاری

    • PlagroundGames
      PlagroundGames | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

      جالبیش اینکه ابی به وحشیانه ترین شکل ممکن محبوب ترین سخصیت بازی رو میکشه بعد بازی توقع داره باهاش همزاد پنداری هم بکنیم
      این دیگه خیلی مسخرس
      مثلا هم انقلابیه
      آخه به چه قیمتی
      خوب شد بازیش رو نخریدم و تو یوتیب دیدم
      Ps4 رو هم بعد بازی گاست میفروشم که دیگه رنگ این مسخره رو نبینم
      تو دنیای بازی از 3 تا دنباله خیلی بدم میاد
      1. هیلو 5 که یه جورایی نسخه دوم از سگانه دوم هیلو حساب میشه از لحاظ داستانی
      2. ریج 2 (آخه کدوم آدم عاقلی دنباله یکی از بهترین شوتر های نسل هفت رو میده استدیو ی آشغال آوالانچ بسازه)
      3.لست 2 که دنباله بازی خفن لست 1 بود
      یعنی با هیچ کدوم از بازی های ناتی داگ به اندازه این حال نکرده بودم

      • پدرام بهادری
        پدرام بهادری | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

        ببین اتفاقات نسخه اول و شخصیت پردازی قوی‌‌ای که الی و جوئل داشتن کاملا مانع از این میشه که با ابی اصلا بتونی ارتباط برقرار کنی. بیش از حد طولانی شدن بخشش هم این قضیه رو بدتر هم می‌کنه اما به نظرم میشه درکش کرد. یعنی من با خودم گفتم، من با «الی» میخوام قاتل جوئل رو به وحشیانه‌ترین شکل ممکن بکشم اما خود جوئل پدر ابی رو مثل یه آدم بی‌اهمیت و بدون اینکه حتی خطری تهدیدش کنه کشته. اگه این حق انتقام رو بهش ندم، استاندارد دو‌گانه دارم یه جورایی.

        • mehran sb
          mehran sb | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

          اجازه بدید با بخشی از صحبت شما مخالفت کنم. پدر ابی با تیغ جراحی جول رو تهدید کرد و پتانسیل هر کاری رو برای اهدافش اون لحظه داشت، منتها شانس با جول بود که اون لحظه اسلحه داشت.

          • پدرام بهادری
            پدرام بهادری | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

            در هر صورت که انتخاب کل قضیه با الی بود و هیچ کدوم توجیه نمی‌کرد که جوئل کل بیمارستان و دکترها رو بکشه. سر این موافقی؟

          • mehran sb
            mehran sb | ۱۵ تیر ۱۳۹۹

            شرایط کسی‌ که بیهوش شده انقدر ثابت نیست که تصمیمی بگیره. ما یه دختر بیهوش دیدیم روی تخت و فاقد تصمیم گیری بود. اون لحظه نزدیک‌ترین شخص بهش یعنی‌ جول میتونست تصمیم بگیره.مگه اینکه قبلش خود الی این اجازه رو داده باشه که شما میتونید روی من آزمایش کنید حتی اگر من بمیرم. این رو خاطرم نیست که الی اجازه رو داده یا نه. یا اصلا داخل بازی مطرح شد یا نه. ( خیلی‌ وقت پیش بازی کردم خاطرم نیست ). اگر الی اجازه داده باشه بله حق با شماست.

            و در آخر بر میگردیم به واقع گرایی که شما اشاره کردید. همه ما میدونیم چرا جول اینکار رو کرد، از دست دادن دخترش سبب شد. البته این مساله چیزی رو توجیه نمی‌کنه اما همونطور که ما حق میدیم که به صورت واقع بینی‌، ابی حق داشت انتقام بگیره، پس میتونیم این هم در نظر بگیریم که شرایط روانی‌ جول و اتفاقی‌ که از سر گذرونده بود باعث شد که دختر دیگه‌ای رو نخواد از دست بده. من درک می‌کنم منظور شما رو و نمیگم درست نیست اما اگر نیاز به درک ابی داریم پس باید بتونیم جول هم درک کنیم برای انتخابش.

        • Mohammad
          Mohammad | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

          داستان داستان الی و جوئله نه داستان ابی! اینم مشکل نویسندس که جوئلو خون خوار نشاون داده حالا هم به همون ولیل زده نابودش کرده! این همه پوچی قابل احترام نیست! کی باید یاد بگیریم هر نظری لزوما قابل احترام نیست؟؟؟

مطالب پیشنهادی