چگونه ماندالورین، وستورلد و دیگر سریالهای همنظیر به بالاترین کیفیت در جلوههای ویژه دست یافتند؟
به لطف سریال Game of Thrones، امروزه دیگر فیلمهای چند میلیون دلاری و سریالهای پرطرفدار تلویزیونی تفاوت چندانی در بحث جلوههای بصری یا جلوههای ویژه (VFX) ندارند. سریال فانتزی HBO از همان فصلهای اول درخشش ...
به لطف سریال Game of Thrones، امروزه دیگر فیلمهای چند میلیون دلاری و سریالهای پرطرفدار تلویزیونی تفاوت چندانی در بحث جلوههای بصری یا جلوههای ویژه (VFX) ندارند. سریال فانتزی HBO از همان فصلهای اول درخشش خود را آغاز نمود و به سرعت جوایز متعددی در جشنوارههای مختلف بهدست آورد؛ از جمله هفت جایزه امی بهخاطر نبردهای عظیم و دیوانهوارش و همچنین ساختار دنیای بزرگ و حیرتانگیزش.
مشخصا بر کسی پوشیده نیست که عظمت بصری بازی تاج و تخت بدون دخالت کامپیوترها غیرممکن بود. از «دیوار» (The Wall) گرفته تا شگفتی کینگز لندینگ. این سریال آغاز ورود تکنولوژیهای پیشرفته روز به دنیای تلویزیون بود و مسیری که تقریبا ده سال پیش آغاز شد، همچنان آثار بیشتر و بیشتری را در خود جای میدهد.
شاید پیش از آنکه دنیای جرج آر. آر. مارتین به تلویزیون پا بگذارد، کسی از سریالها انتظار جلوههای ویژه خارقالعاده یا نبردهای چند هزار نفری را نداشت. اما حالا چه؟ بیایید به جدیدترین کاندیدهای جوایز امی نگاهی بیندازیم؛ ماندالورین، واچمن، وستورلد، Stranger Things، The Dark Crystal: Age of Resistance، Altered Carbon، Lost in Space و Cosmos: Possible Worlds.
مارتین پلتیر، ناظر بخش جلوههای بصری (از شرکت RodeoFX) است که روی فصل سوم سریال نتفلیکسی Stranger Things کار کرده. وی گفت:
یکی از مهمترین کلیدهای صنعت ما این است که روز به روز مرز ممکنها را یک قدم جلو ببریم. امروزه دیگر برنامهریزی برای یک فیلم سینمایی و یک سریال اپیزودی تفاوت چندانی ندارد و این مسئله از نظر من واقعا عجیب است. چون فیلمها در یک بازه زمانی ۳ تا ۵ ماهه فیلمبرداری میشوند و سریالها بین ۶ ماه تا یک سال. از سوی دیگر وقتی کار فیلمبرداری سریالها تمام میشود و به مرحله پساتولید ورود پیدا میکنیم، آنگاه زمان خیلی کمی در اختیار ما میگذارند.
در حال حاضر استخدام شرکتهایی که به بهترین شکل ممکن خواسته شورانرهای یک سریال را اجرا کنند، اهمیت فوقالعادهای دارد. و همانطور که بالاتر اشاره شد، این شرکتها و مختصصان باید حتی از سازندگان جلوههای ویژه برای فیلمها نیز کارکشتهتر باشند چراکه اینجا حجم کار بیشتر، و زمان بسیار کمتر است. شان سانتیاگو، کارگردان جلوههای ویژه در نتفلیکس گفت:
کاملا قابلدرک است که سازندگان Stranger Things طی هر دوره جدید بودجه را بیشتر از گذشته میکنند چراکه باید در هر فصل کارهایی انجام دهیم که ورای فصول گذشته قدم بردارد. در نتیجه هم تیم توسعه و هم مخاطبان روز به روز انتظارات بالاتری پیدا میکنند.
در مورد سریال دیگرِ HBO، واچمن (ساخته دیمون لیندلوف) که یک نمایش دوباره از رمان گرافیکی Watchmen است، یک سوال اصلی مطرح بود: در آن تاریخ و خط زمانی جایگزین، دنیای واچمن امروز چگونه بهنظر خواهد رسید؟
بیشتر بخوانید:
- مصاحبه با مایک کازنز، سرپرست جلوههای ویژه فیلم Alita: Battle Angel
- فصل دوم سریال The Mandalorian بدون تاخیر پخش خواهد شد
- خالقان وست ورلد سریال Fallout را برای آمازون میسازند
اریک هنری، برنده جایزه امی در بخش جلوههای ویژه در سریال «بادبانهای سیاه» گفت:
ما تقاضای بهترین کیفیت ممکن را داریم و من نیز حتی پیش از اتمام فیلمنامه سعی میکنم بیشترین اطلاعات ممکن را بهدست آورم. همین کار به من اجازه داد بفهمم چگونه میشود ظاهر دکتر منهتن (یحیی عبدالمتین دوم) را آبی کرده و یا Glass Mask (تیم بلیک نلسون) را بهوسیه CGI طراحی کنیم.
هنری بیش از دو سال روی سریال واچمن زمان گذاشت تا به بهترین شکل ممکن جنبههای مختلف جلوههای بصری را در آن پیاده کند. از صحنههای نبرد و طراحی کاراکترها گرفته تا انتقال مناسب احساسات آنها پس از عبور از فیلتر تصاویر گرافیکی.
شما نمیتوانید انتظار داشته باشید Millennium Clock در عرض یک ماه ساخته شود. در نتیجه من از دیمون لیندلوف خواستم اجازه دهد در کنار نویسندههای سریال باشم؛ حتی خود دیمون هم بعضا پاسخ برخی سوالات مربوط به طراحی را نمیدانست. اما همین کار برای آغاز مسیر کافی بود. من هم از هنرمندانی استفاده کردم که به خوبی یک پروژه برد-برد را میشناسند.
برای مستند علمی- تخیلی Cosmos (شبکه نشنال جئوگرافی)، سرپرست جلوههای ویژه آقای جفری اِی. اکون ایدههای حتی جالبتری داشت:
اساسا کار روی جلوههای ویژه یعنی سفر به داخل مغز شورانرها. باید به خوبی بفهمیم آنها چه چیزهایی مد نظر دارند تا بهترین کار ممکن را ارائه دهیم. در نتیجه شما باید هم به سرعت کلیت قضایا را درک کنید و هم به اندازه کافی انعطافپذیر باشید تا بر اساس داستان و خواستههای شورانرها و همچنین بودجه اثر پیش بروید.
با اینکه اکون برای ساخت Cosmos با فیلمبردار Stargate یعنی کارل والتر لیندنلاب دوباره همکاری میکرد، اما همچنان این پروژه ترسناک و چالشبرانگیز بود.
او مدام ایدههایی به ذهنش میآمد که از لحاظ سینمایی خارقالعاده بودند اما واقعا نمیدانستیم اصلا انجام آن کارها ممکن است یا خیر. شما در ساخت آثار مختلف بودجه و زمان محدودی دارید و همه چیز به تجربه و اعتماد برمیگردد چراکه گاهی باید با ۱۵ کمپانی مختلف در نقاط مختلف دنیا کار کنیم.
گرچه، محدودیتهای مختلف همیشه هم قرار نیست صنعت سینما و تلویزیون را از پیشرفت باز دارد. لایو اکشن ماندالورین از جان فاورو که بر اساس فیلمهای «جنگ ستارگان» ساخته شده، با پلتفرم مجازی تولید خود یک انقلاب بزرگ بهوجود آورده است؛ این پلتفرم StageCraft نام دارد و توسط شرکت Industrial Light & Magic خلق شده.
به صورت دقیقتر، پلتفرم StageCraft به سازندگان ماندالورین کمک کرد تا همزمان با انجام فیلمبرداری (و با استفاده از موتور گرافیکی آنریل انجین) پسزمینههای بصری و کامپیوتری را طراحی کنند.
پنجاه درصد از فصل نخست سریال Mandalorian بهوسیله همین StageCraft فیلمبرداری شد و بسیاری از فرآیندهای زمانبر و پرهزینه نیز از میان رفت. بهجای سفر به لوکیشنهای متعدد، تیم سازنده بیشتر وقت خود را در یک استودیو کوچک گذراند. در واقع وقتی پای StageCraft به میان میآيد، شما باید یک قسمت کوچک از صحنه خود را طراحی کنید و در قسمت پشتی آن یک تلویزیون LED بسیار بزرگ (یا بهتر است آن را دیوار LED بخوانیم) قرار دهید.
این تکنولوژی به شما اجازه میدهد به صورت Real-Time جلوههای بصری خود را رندر کرده و حتی حرکات دوربین و اتفاقات دیوار LED را همگام کنید. با این کار بسیاری از فرآیندهای مرتبط با جلوههای بصری که در گذشته پس از بعد فیلمبرداری انجام میشدند، حذف خواهند شد.
ماجرای StageCraft از سال ۲۰۱۸ آغاز شد، جایی که داگ چیانگ یکی از مدیران لوکاسفیلم ۴ ماه تمام روی دیوارهای LED مشغول انجام تست بود. بعد از این آزمایشهای موفقیتآمیز، پروژه اصلی کلید خورد و از تاریخ یکم اکتبر فیلمبرداری شروع شد. یکی از اعضای ارشد جلوههای ویژه در Industrial Light & Magic گفت:
در ابتدا ماجرا خیلی عجیب بود چون تا آن زمان هیچکس از چنین تکنولوژی خاصی استفاده نکرده بود. بله همه میدانستند که میشود دوربین را جلوی دیوارهای LED قرار داد اما اینکه محصول نهایی چقدر باورپذیر و واقعی بهنظر برسد، بحث متفاوتی بود.
در آن زمان شرکتهای اپیک و Industrial Light & Magic تکنولوژیهای خود را ترکیب کردند تا ابزار مهم برای کار با StageCraft در درسترس قرار بگیرد؛ تکنولوژی دنبال کردن دوربین، سینک کردن دستگاه، فرستادن اطلاعات به دیوار LED، تلفیق صفحه سبز رنگ، و یا تعقیب حرکات دوربین به صورت همزمان و پس دادن اطلاعات با بیشترین کیفیت ممکن.
در این میان فصل دوم سریال نتفلیکسی Lost in Space نیز ساختارشکنی بسیار جالبی داشت. دلیل آن هم این بود که تیم جلوههای ویژه سازندگان را راضی کردند تا آمادگی برای جلوههای ویژه حتی پیش از شروع فیلمبرداری آغاز شود در حالی که سنت و روند همیشگی کار، صبر کردن تا پایان فیلمبرداری است.
جبار راسایینی عضو ارشد جلوههای ویژه Lost in Space گفت:
در فصل نخست هیچکس حرفهای ما را جدی نگرفت. ما میبایست در تک تک لحظههای فیلمبرداری و گرفتن تصمیمات حیاتی حضور پیدا میکردیم اما کسی این حرفها را جدی نگرفت.
گرچه در فصل دوم قضایا طور دیگری پیش رفت و تیم جلوههای ویژه توانست رابطه نزدیکتری با تیم تولید برقرار کند. و خب نتایج نهایی به خوبی نشان داد چرا راسایینی و تیمش خواستار چنین سنتشکنی و تغییر رویهای بودند.
درست مانند ماندالورین، فصل سوم Westworld نیز شامل جلوههای ویژه سنگین و گستردهای بود که نهایتا منجر به استفاده از دیوار LED شد. سازندگان یک دیوار بزرگ LED را در لس آنجلس قرار دادند و پسزمینه مورد نظرشان را که با استفاده از آنریل انجین همزمان رندر میشد، روی آن به نمایش گذاشتند. برای این کار حتی جاناتان نولان و جی ورث (مسئول جلوههای ویژه Westworld) سفری یک روزه به لوکیشن فیلمبرداری ماندالورین داشتند.
جی ورث جایی گفت:
در حقیقت پیدا کردن ابزارآلات لازم جهت استفاده از دیوار LED و همگامسازی آن با دوربینها واقعا دشوار بود. ما هم وقت نداشتیم که هر چیزی را مورد آزمایش قرار دهیم. اینجا بود که تیم فیلمبرداری و تیم آنریل انجین وارد ماجرا شدند. به نظر من آن تصاویر زمینه واقعا شگفتانگیز خلق شدند چراکه ما از تصاویر واقعی (ضبطشده در اسپانیا) روی دیوار LED استفاده کردیم.
در نهایت باید گفت که جلوههای ویژه با روی کار آمدن StageCraft وارد مرحله هیجانانگیز و عجیبی شده و همین تکنولوژی هم دارد روز به روز پیچیدهتر و گستردهتر میشود. اگر دسترسی چنین تکنولوژیهایی عمومیتر شود، فیلمسازان بیشتری میتوانند با ریسک کمتر روی آثار خود کار کنند.
چرا؟ مشخصا سفر از شهری به شهر دیگر، و تنظیم تک تک المانهای هر لوکیشن وقت و هزینه بسیاری در بر دارد و در نتیجه، اگر StageCraft فراگیر شود سازندگان میتوانند بالغ بر ۸۰ درصد کار خود را در یک استودیو کوچک پیادهسازی کنند و ریسک کمتری به جان بخرند.
و خب این ریسک پایینتر میتواند به افراد خلاق شجاعت بیشتری برای امتحان ایدههای تازه دهد و همین مسئله یعنی یک جهش بزرگ در فرآیند ساخت سریال.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
هنوز فیلمش رو ندیدم ولی به زودی میبینم...
دوست عزیز همه اینا سریالن بیشتر شون هم بیشتر از یه فصلا یهخ تابستون وقت می خواد موفق باشی
عالی بودین ولی ای کاش از سریال ویچر هم نام مکیبردین که هنری کویل (بازیگر نقش سوپر من ) بدون بدلکار همه سریال رو بازی کرد الان شما مبارزات اخر قسمت یک ویچر رو نگاه کنید خدایی خیلی عالی ساختن تقربا کل مبارزات دو تا کات داشت
چه ربطی داره؟
مقاله درباره جلوه های ویژست!
خب تو نگاه کن کله یارو چجوری نصف میشه تازه کلشو با یه پلان برداشت 5 نفرو تو یه سکانس با یه دوربین نفله میکنه