ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

مصاحبه با مایک کازنز، سرپرست جلوه‌های ویژه فیلم Alita: Battle Angel

پس از یک دهه انتظار، بالاخره فیلم Alita: Battle Angel در فوریه سال ۲۰۱۹ روی پرده نقره‌ای سینما رفت و حالا کمتر از یک ماه است که در بازار نمایش خانگی نیز عرضه شده است. ...

سورنا رضایی
نوشته شده توسط سورنا رضایی | ۸ مرداد ۱۳۹۸ | ۱۴:۳۰

پس از یک دهه انتظار، بالاخره فیلم Alita: Battle Angel در فوریه سال ۲۰۱۹ روی پرده نقره‌ای سینما رفت و حالا کمتر از یک ماه است که در بازار نمایش خانگی نیز عرضه شده است. این فیلم که براساس یک مانگای محبوب ژاپنی ساخته شده، نتیجه همکاری جیمز کامرون و رابرت رودریگز محسوب می‌شود. آلیتا به‌خاطر جلوه‌های ویژه بی‌نظیر، داستان احساسی و نقش آفرینی عالی روزا سالازار در نقش اصلی فیلم مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.

به مناسبت انتشار نسخه نمایش خانگی فیلم Alita: Battle Angel اخیراً یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار شد. در این کنفرانس دست اندکاران مختلف حضور یافتند که مایک کازنز (سرپرست جلوه‌های ویژه) یکی از آن‌ها بود. همین مسئله نیز این فرصت را در اختیار ما قرار داد تا درباره در این اقتباس و به‌طور کلی حرفه‌اش صحبت کنیم.

مایک کازنز در گذشته روی آثار مختلفی از جمله سه گانه‌ The Hobbit و فیلم حماسی Avatar کار کرده بود. او همچنین قرار است روی دنباله‌های دومین فیلم پرفروش تاریخ سینما یعنی آواتار کار کند و وعده داده این اثر همانند قسمت اول «انقلابی» خواهد بود. البته او جزئیاتی از ویژگی‌های منحصر بفرد این اثر به اشتراک نگذاشت.

مایک کازنز

قبل از هر چیز بابت Alita: Battle Angel تبریک می‌گویم. فیلم خارق العاده‌ای است که عناصر خیالی را می‌توان در جای جای آن دید. دوستش داشتم.

ممنون. همه افرادی که اینجا هستند، طرفداران بزرگ فیلم‌اند. حضور در کنار رابرت از مراحل اولیه تولید و کار کردن روی آن واقعاً جالب بود. در مراحل پیش تولید، هنگام فیلمبرداری و مراحل پس از تولید کنار تیم بودم و تجربه واقعاً عالی بود. فیلم جالبی است.

شایعه‌ای در هالیوود پخش شده که می‌گوید سال‌ها قبل جیمز کامرون باید بین Alita و Avatar یکی را انتخاب می‌کرد. می‌دانم روی فیلم Avatar هم کار کرده‌ای اما می‌خواهم بدانم چیزی درباره گفتگوهای کامرون قبل از انتخاب Avatar می‌دانی؟

اوایل کار، تنها درباره مانگا می‌دانستم. از خریداری حقوق ساخت اقتباس سینمایی و اینکه گیلرمو دل تورو توجه جیم را به سمت آن جلب کرد و بعدها نسخه‌ اولیه فیلمنامه را نوشت خبر نداشتم. او یک فیلمنامه طولانی داشت اما تصمیم گرفت تا Avatar را بسازد و در همین حین با رابرت ملاقات کرد. جیم از رابرت خواست که نگاهی به فیلمنامه بیندازد و رابرت هم آن را ویرایش کرد. این اتفاقات باعث شد تا قضیه ساخته شدن اقتباس سینمایی جدی‌تر از قبل شود. این، تمام ماجرایی بود که پس از شروع کار روی فیلم فهمیدم.

عاشق فکر کردن به سوالات این چنینی هستم؛ اگر Alita در سال ۲۰۰۹ اکران شد و تاریخ سینما را تغییر می‌داد و فیلم Avatar هم امسال روی پرده نقره‌ای می‎رفت، شرایط سینما چه تفاوتی با الان داشت؟

من هم همینطور.

مایک کازنز

فکر می‌کنم در سال ۲۰۱۹ هنوز هم جلوه‌های ویژه‌ دست کم گرفته می‌شوند. یادم می‌آید در سال ۲۰۰۵ در یکی از نقدهای فیلم War of the Worlds نوشته شده بود: «جلوه‌های ویژه برای خودشان حرف می‌زدند، در حالی که نباید اینطور باشد.» آن زمان هم مخاطب معمولی متوجه ارزش جلوه‌های ویژه نمی‌شد یا آن را دست کم می‌گرفت. از لحاظ جلوه‌های‌ ویژه، فکر می‌کنی چه چیزی باعث می‌شود تا Alita دیدگاه‌ها را در این زمینه تغییر دهد؟

فکر می‌کنم چند تا دلیل وجود داشته باشد. در مورد جملات اولت باید بگویم در دنیایی زندگی می‌کنیم که تعداد فیلم‌هایی که جلوه‌های بسیاری در آن‌ها مورد استفاده قرار گرفته بالاست. دیگر به نقطه‌ای رسیدیم که جلوه‌های ویژه اگر به شکل درستی طراحی و استفاده شوند حواس مخاطب را پرت نمی‌کنند. برای مثال، بیشتر بخش‌های این فیلم با استفاده از تکنولوژی‌های کامپیوتری ساخته شده اما  به مخاطبان اجازه می‌دهد که بدون هیچ گونه حواس پرتی درگیر داستان شوند. البته در جریان پروسه تولید، نمی‌خواستیم رابرت فکر کند روی محصولی کار می‌کند که جلوه‌های زیادی در آن به کار رفته یا فکر کند کاراکتری که با جلوه‌های ویژه خلق می‌شود محدودیت‌هایی دارد. می‌خواستیم به او القا کنیم هیچ محدودیتی در بحث تعامل شخصیت‌ دیجیتالی و لایو اکشن وجود ندارد.

آن بوسه!

دقیقاً. همه این‌ها به کارگردان اجازه می‌دهد تا روی داستان، کاراکترها و فیلمبرداری از آن‌ها برای روایت داستان تمرکز کند. خوشبختانه، همه این‌ها نهایتاً باعث می‌شود تا مخاطب درگیر داستان و کاراکترهایش شود. درسته، جلوه‌های ویژه زیادی در این فیلم وجود دارد اما مخاطب توجهی به این موضوع ندارد و تنها به داستان فکر می‌کند.

حتی اگر در ابتدای یک اثر حواسشان به سمت جلوه‌های ویژه برود اما در نهایت دیگر به آن توجهی نمی‌کنند.

دقیقاً درسته.

از فیلم Spy Kids 2 با رابرت رودریگز همکاری می‌کنی.

بله.

مایک کازنز

همکاری‌ات را با او چگونه توصیف می‌کنی؟ رویکردش نسبت به جلوه‌های ویژه چیست؟ او به ساخت فیلم‌ با گروه مشابهی از دست اندرکاران مشهور است.

احترام زیادی برای او قائل هستم.  به‌طور باورنکردنی با استعداد هست و یکی از متواضع‌ترین افرادی است که در این سطح مشغول به فعالیت است. یکی از نکات بسیار خوب درباره او این است که درک درستی از بخش‌های مختلف دارد که در کنار هم یک فیلم واحد را می‌سازند. همان‌طور که می‌دانید، او می‌‎تواند تمام کارهای یک فیلم را خودش انجام بدهد که از دید من واقعاً جالب است. می‌توانی در مورد موضوعات فنی با او صحبت کنی یا می‌‎توان ایده‌های خلاقانه‌ات را با او به اشتراک بگذاری. او دقیقاً می‌فهمد که درباره چه چیزی صحبت می‌کنی، از چالش‌هایی که در لحظه باید از آن‌ها عبور کنی مطلع است و همچنین در این کار به تو کمک می‌کند.

یادم می‌آید یکبار مشغول خواندن درباره رفتارهایش حین ساخت فیلم El Mariachi بودم. در هنگام ضبط صحنه‌هایی که نیاز به چند دوربین داشت، به دست اندرکاران می‌گفت هیچ تکان اضافه‌ای نخورند و تنها دوربین را به زاویه جدید ببرند تا شات گرفته شود. این سبک فیلمسازی واقعاً عجیب و غریب است. تصور اینکه در هنگام ساخت فیلمی با بودجه ۲۰۰ میلیون دلاری چه می‌کند واقعاً سخت است!

رابرت همانند پسربچه‌ای بود که وارد فروشگاه بزرگ شکلات شده بود. او به تمام جنبه‌های روایت داستان و فیلمسازی علاقه مند است. از اینکه آستین‌هایش را بالا بزند و برود وسط کارزار هیچ ابایی ندارد. انرژی و هنر بسیار زیادی برای تک تک بخش‌های فیلم می‌گذارد و جدیت زیادی هم به خرج می‌دهد. کار کردن در چنین شرایطی نه تنها حس خوبی را القا می‌کند، بلکه به آدم انرژی مثبت می‌دهد.

مایک کازنز

نمی‌دانم پرسیدن این سوال از هنرمندان جلوه‌های ویژه منطقی است یا نه اما صحنه‌ای وجود دارد که برای یک فیلم سینمایی بوده باشه، رویش کار کرده باشی و شدیداً به آن افتخار کنی؟ مثلاً بگویی این میراث من است یا عکس آن را روی جلد رزومه‌ات قرار بدهی و بگویی شاهکار من است.

[می‌خندد] سوال واقعاً خوبی است. فکر می‌کنم چند تایی باشد. البته این یکی از آن موضوعاتی است که برای مدت‌ها به آن فکر نکرده‌ام، چون همیشه ذهنمان درگیر چیزهای بعدی است. همیشه پروژه‌ها و چالش‌های جدید ظاهر می‌شوند. اما فکر می‌کنم در فیلم Avatar چند نمونه از این لحظه‌ها برای من وجود داشته باشد. کار کردن با جیم و ریچی (ریچارد بانهام، انیماتور و سرپرست جلوه‌های ویژه) روی آن فیلم، نه تنها قابلیت‌های من در زمینه انیمیشن سازی را بهتر کرد، بلکه باعث شد تا به دنیای فیلمسازی، خلق شات و داستانسرایی ورود پیدا کنم؛ ژنرال مایلز کوریچ داخل AMP، آن نبرد، درگیری با جیک، نیتیری در پشت آن حیوان...کار کردن روی سکانسی سرتاسر شلیک گلوله و اکشن، کار کردن با آن تیم...یکی از اتفاقاتی بود که تاثیر بزرگی روی حرفه من گذاشت. همکاری با پیتر (جکسون) در دومین قسمت از سری فیلم‌های Hobbit برای صحنه پایانی اسماگ در اربور هم به همین صورت است. این صحنه یکی دیگر از آن لحظه‌های بزرگ برای من بود. کار کردن با فردی می‌کند که در طراحی شات‌ و پرداختن کاراکترها به‌طور شگفت انگیزی هوشمندانه عمل می‌کند [تاثیر زیادی دارد]. مجدداً، ماها به عنوان یک هنرمند می‌توانیم روی شات‌ها تمرکز کنیم و [در بحث زیبایی شناسی] نظر دهیم اما داشتن توانایی بلند شدن از زمین و نگاه کردن به کاراکتر و قوس شخصیتی‌اش همانند یک پرنده در حال پرواز موضوع متفاوتی است. چون هر شات فیلم حائز اهمیت است. به‌طور کلی می‌پرسیم چرا این شات در فیلم مورد استفاده قرار گرفته یا قصد داریم از طریق آن به چه چیزی برسیم؟ ایجاد رابطه بین یک شات با دیگر اعضای فیلم که در کنار هم قرار می‌گیرند بخش بسیار حیاتی فیلمسازی است. چنین نگاهی به شات‌ها در طول همکاری با فیلمسازان بزرگ باعث شده تا در این زمینه پیشرفت کنم.

می‌دانم که برای خانه‌های فعال در حوزه جلوه‌های ویژه ضرب الاجل‌های سخت گیرانه‌ای‌ تعیین می‌شود تا با توجه به بودجه و زمان فیلم را آماده کنند. چند وقتی است که می‌شنویم تعداد استودیو‌های جلوه‌های ویژه و هنرمندان فعال در این حوزه کافی نیست. در حالی که با گذشت هر روز به تعداد فیلم‌هایی که برای آماده شدن به جلوه‌های ویژه نیاز دارند افزوده می‌شود. تو چه تصمیمی اتخاذ می‌کردی تا بین عرضه و تقاضا تعادل برقرار شود؟

سوال بسیار خوبی است. می‌دانم که تعداد زیادی مدرسه جلوه‌های ویژه وجود دارد اما تقاضا برای هنرمندهای خوب همیشه هست. وقتی می‌گویم هنرمندهای خوب، منظورم تنها افرادی نیستند که خلاقیتشان بالاست یا از لحاظ فنی قابلیت‌های خوبی دارند، بلکه منظورم به افرادی است که در کنار موارد گفته شده، به صورت تیمی کار می‌کنند، پر اشتیاق و پرانرژی باشند و کار کردن با آن‌ها واقعاً لذت بخش باشد. مهم نیست که برای چه مدت در یک صنعت کار کرده‌ای، همیشه دنبال استعدادهای جدید هستی. تیم بسیار خوبی داریم اما باز هم دنبال افراد جدید می‌گردیم. پیدا کردن افرادی که تمامی این ویژگی‌ها را داشته باشند کار آسانی نیست. در ضمن، فکر می‌کنم هنرمندان جلوه‌های ویژه زیادی هم اکنون مشغول به کار هستند و میزان جلوه‌های ویژه‌ای که در حال حاضر مراحل تولید را پشت سر می‌گذارند هیچ وقت به اندازه الان نبوده است.

مایک کازنز

فیلم‌های Avatar مصداق بارز جملات آخرت هست!

[می‌خندد] حق با توست. چند پروژه داریم که همه چیز آماده است تا کار روی آن‌ها را شروع کنیم. بنابراین، فکر می‌کنم برای مدتی سرمان شلوغ خواهد بود.

خب، می‌دانم که نمی‌توانی چیزی درباره فیلم‌های Avatar به من بگویی، پس درباره قسمت اول صحبت کنیم. در آن فیلم شماها روی تکنولوژی‌هایی سرمایه گذاری کردید که امروزه بسیار ساده از کنار آن‌ها می‌گذریم. تکنولوژی موشن کپچر، تصویر برداری سه بعدی و بسیاری از تکنولوژی‌های دیگر که قبل از آن‌ استفاده شده بودند اما نه به این کیفیت و وسعتی که در فیلم Avatar دیده بودیم. فکر می‌کنی قرار است چند سال دیگر به قسمت دوم فیلم Avatar نگاه کنیم و تکنولوژی‌هایی را ببینیم که امروزه تصورشان هم حتی برای امثال من سخت است؟

بله.

همین؟ به هر حال ممنونم...

در پایان لازم به ذکر است که نسخه با کیفیت فیلم Alita: Battle Angel هم اکنون در دسترس قرار دارد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی