The Surge 2 را Deck13 ساخته؛ همان استودیویی که پیشتر بازی کمابیش The Lords of Fallen را ساخته بود. این استودیو گویا علاقه بسیاری به بازیهای میازاکی دارد. میخواهند بازیهایی با اکشن دشوار و باسمحور بسازند که مخاطب درگیر گیمپلی شود و در عین حال برای پیشروی در داستان سخت تلاش کند.
اما از هر نظر که به آثار این استودیو نگاه کنید، متوجه میشوید که نه تنها یک جا، بلکه دهها جای کار آنها میلنگد. Deck13 توانایی خلق پسزمینهای که داستان بتواند در آن جان بگیرد را ندارد؛ چیزی که میازاکی و فرامسافتور در توسعهاش به استادی رسیدهاند.
شاید قصه آیندهنگرانه The Surge 2 در نگاه اول جذاب به نظر برسد اما این قصه وابستگی خاصی به دنیایی که در آن روایت میشود ندارد. بازی بیهویت مانده. مدام دارید در دنیایی قدم میزنید که حرفی برای گفتن و قصه درست و درمانی برای روایت ندارد. دقیقا برعکس بازیهای فرامسافتور که روش درست پردازشاش را خوب بلدند.
قصه قرار نیست در این بازیها توسط راوی روایت شوند. بلکه این محیط بازی است که با شما حرف میزند و باعث میشود به جریان پرتلاطم آن متصل شوید. و به هیچ وجه در بازیهای Deck13 شاهدش نیستیم.
تلاش آنها در خلق چیزی نسبتا متفاوت نسبت به بازیهای فرامسافتور کاملا مشهود است و میتوان برای این کار آنها ارزش قائل بود. اما مسئله اینجاست که آنها درس درستی از تجربههای اخیر خود نگرفتهاند. صرف ساخت یک بازی اکشن پرچالش که این روزها طرفدار کم ندارد به معنی دستیابی به موفقیت نیست. باید به همه ابعاد شاهکاری که دارید از آن ایده میگیرید توجه کنید و دلایل موفقیتش را بسنجید.
به طور کلی اولین ساعات تجربه The Surge 2 فاجعهای بیش نیست. در جایی دور از جامعه مدرن از خواب بیدار میشوید و باید سعی کنید هر طور که شده باید از بین زندانیها و نیروهای امنیتی راهی برای فرار پیدا کنید. بازی در آینده روایت میشود. پس طبیعی است که سلاحهایتان هم مربوط به همین دوره از زمان باشد. خوشبختانه در میان کل ایراداتی که به بازی The Surge 2 وارد است، این یک مورد خوب از آب درآمده. سلاحهای متنوعی در طول بازی به دستتان میرسد که هر کدامشان چه از نظر ظاهر و چه از نظر کاربرد با هم متفاوتند و همین تجربه کار با آنها را جذاب میکند.
اما وقتی نوبت به دشمنان بازی و استفاده از سلاحهای مختلف روی آنها میرسد، The Surge 2 ناامیدتان میکند. دشمنان بازی به معنی واقعی کلمه یکی از بیمغزترین دشمنانی هستند که میشد برای چنین ژانری طراحی کرد. الگوهای رفتاری محدودی که دشمنان بازی و حتی باسهای کوچک و بزرگ دارند به تجربه بازی ضربه بزرگی وارد کرده. نحوه حمله کردن تمام دشمنان هم تقریبا به یک شکل طراحی شده. اکثرشان از یک جهت سلاحهایشان را به سمت پایین حرکت میدهند و اگر به سمت راستشان حرکت کنید حتی یک ضربه کمجان هم نصیبتان نمیشود. این یعنی به کل سیستم داج یا همان جاخالی دادن خودمان خیلی کاربردی نیست و در اکثر مواقع میتوانید بدون آن هم از پس دشمنان بربیایید. بگذارید راحت برایتان بگویم: اکشن بازی که باید مهمترین خصیصه آن باشد درست از آب در نیامده.
خب این طبیعتا دغدغه مهمی است. بازی سرگردانتان میکند و میبینید ساعتها برای مسیری که اصلا لازم نبوده در آن قدم بگذارید وقت گذاشته و در این راه بارها توسط دشمنان بدقلق بازی کشته شدهاید؛ اما چه عایدتان شده؟ هیچ چیز. همین باعث خسته شدن از بازی The Surge 2 میشود و بازی حتی در وقتی هم که تازه میخواهد جان بگیرد باز هم به خاطر همین مشکل نمیشود از تجربهاش لذت برد.
تنها چیزی که این وسط کمی باعث میشود پای بازی باقی بمانید، تکامل شخصیتتان است. البته منظورم تکامل شخصیتپردازی نیست. اتفاقا با شخصیتی کاملا پوشالی طرف هستید که هیچ تکاملی پیدا نمیکند. چیزی که تکامل مییابد مهارتهای کاراکتر اصلی است و این جزو معدود نقاط عطف بازی است. هر چه جلوتر میروید و قدرتهای بیشتری به دست میآورید، لباس و تجهیزاتتان کاملتر میشود و به تبع اکشن بازی جلوه درگیرکنندهتری به خود میگیرد.
بازی با این رویه قدرت تکنولوژی را به تصویر میکشد و این تنها چیزی است که باعث میشود کاراکتر تحت کنترلرتان به قصه آیندهنگرانه بازی متصل باشد. با همه این اوصاف این نقطه قوت نمیتواند بازی را از چاله که چه عرض کنم، از چاهی که در آن افتاده نجات دهد. بازی The Surge 2 یک پکیج کاملا شکستخورده و کپی ناقصی از آثار قدرتمندی است که مخاطب خاص خودشان را دارند. پس برمیگردم به سوالی که اول بررسی مطرح کردم. آیا لازم است که این همه بازی به ظاهر بزرگ در طول سال ساخته شوند و هیچ کدام ارزش زمان شما را نداشته باشند؟
نه، اصلا. بازیهای سکیرو و دارک سولز به خودی خود فوقالعادهاند. پس چرا باید بیاییم و روی یک نمونه به شدت ناقص از آنها که به هیچ وجه قابل تجربه نیست وقت بگذاریم؟ به جای این اگر استودیوهایی مثل Deck13 روی پروژههای سادهتری وقت بگذارند و سعی کنند مثل استودیوهای مستقل بازیهای خلاقانه و منحصر به فردی بسازند که مانندشان وجود ندارد، خیلی موفقتر خواهند بود. Deck13 میداند معنی نوآوری چیست اما با سه بازی اخیر خود نشان داده علاقه زیادی به آثار میازاکی دارد و به دنبال ساخت یک کپی خوب از آنهاست. اما فکر کنم نمره این بررسی، میزان موفقیت آنها در این کپیبرداری را روشن کند.
داستان اصلی: ۲۱.۵ ساعت
داستان و ماموریت فرعی: ۲۶ ساعت
صد در صد کردن بازی: ۳۲.۵ ساعت
خلاصه اینکه The Surge 2 نه گرافیک خوبی دارد، نه قصهای برای گفتن و نه گیمپلی خوبی برای تجربه کردن. در این بازی هیچ چیز آنطور که باید سر جایش قرار نگرفته و صرفا با یک کپی ناقص از آثار فرامسافتور طرف هستیم. بازی توانایی جلب مخاطب حرفهای را به هیچ عنوان ندارد و حتی ویژگیهای مثبتش را هم با ندانم کاریهایش نابود میکند. حالا اینکه شما چقدر دوست دارید برای چنین اثر ناقصی هزینه کنید به خودتان بستگی دارد.
شاید برای خریدن The Surge 2 یک دلیل بیشتر وجود نداشته باشد: کم بودن بازیهایی با این سبک و سیاق. بازیهای سولز لایک خیلی کم ساخته میشوند و بهترینهایشان متعلق به خود فرام سافتور است. برای همین کسانی که علاقه شدیدی به تجربه این بازیها دارند ممکن است مجبور شوند تا انتشار بازیهای بعدی این استودیو، سراغ یکی دو نمونه ضعیفتر مثل The Surge 2 هم بروند. این تنها دلیلی است که میتوانم برای خریدن The Surge 2 به شما بدهم.
The Surge 2 یکی از آن بازیهایی است که به عقیده من تجربهاش هم نکنید چیز خاصی از دست نمیدهید. هزینه کردن برای یک بازی ویدیویی این روزها کار آسانی نیست. پس طبیعتا یک بازی ویدیویی باید ارزش پولی که در ازای تجربهاش میپردازید را داشته باشد. The Surge 2 آن تجربهای نبود که حقیقتا من انتظارش را داشتم و به احتمال زیاد آن چیزی هم نیست که شما انتظارش را دارید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.