ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

بررسی بازی Days Gone – عاشقانه‌ای در دنیای پساآخرالزمانی

انتشار در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
احسان محمدی
نوشته شده توسط احسان محمدی | ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ | ۲۳:۰۰
احسان محمدی
احسان محمدی

منتشر‌ شده در 6 سال قبل
اشتراک گذاری:

همیشه فرهنگ و نوع زندگی بایکرها، خصوصاً از نوع آمریکایی‌اش و مخصوصا کلوب‌هایی که در شمال غربی فعالیت می‌کنند، افراد زیادی را مجذوب خود می‌کند. منش ضد سیستمی بایکرها، خصوصاً در سال‌های آخر جنگ سرد و دوران جنگ ویتنام بود که آن‌ها را سر زبان انداخت. در سال ۱۹۶۹ که فیلم ایزی رایدر (Easy Rider) با بازی جک نیکلسون به اکران در آمد، همه شیفته‌ی این خرده فرهنگ شدند. این فیلم تا امروز هم منبع الهامی برای خلق داستان‌هایی جذاب بوده و جدیدترین بازی استودیوی با سابقه‌ی Bend هم براساس این خرده فرهنگ ساخته شده است. بند استودیو با مخلوط کردن فرهنگ بایکری با یکی از محبوب‌ترین خرده فرهنگ‌های مدرن دیگر، یعنی زامبی‌ها و شکل پسا-آخرالزمانی آن، دست به روایت داستانی احساسی زده و یک نئو وسترن تمام عیار خلق کرده. حال می‌خواهیم با هم ببینیم که دیزگان (Days Gone) و این مخلوط داستانی که در همان اول میخ خود را محکم می‌کوباند، در ادامه هم موفق ظاهر شده است یا خیر.
بررسی بازی Days Gone
امتیاز متاکریتیک: 72 امتیاز
امتیاز دهید:
  • عالی
  • خوب
  • متوسط
  • خوب نیست!
  • ضعیف!
میانگین امتیاز کاربران 7.4
در دسترس برای:
8 تصویر
بیشتر
ناشر بازی: سونی
سازنده بازی: SIE Bend Studio
داستان بازی دو سال بعد از شیوع دیوانه‌وار ویروسی است که کل جهان را درگیر خود می‌کند و تمرکز اصلی داستان بر شخصیت دیکن سینت. جان (Deacon St. John) است. او که خود یک بایکر تمام عیار به شمار می‌آید و خود را وقف فرقه‌اش و خصوصاً دوستش بوزمن (Boozman) کرده، عاشق پرستاری به نام سارا است. زندگی دیکن گویی به قبل و بعد آشنایی با سارا تقسیم شده است. بعد از سرخوردگی پیشین از زندگی و سیستمی که درون آن زندگی می‌کند، حال هدفی دارد و آن هدف ساراست. و حالا همه‌ی این پارادایم‌ها و روابط، تحت تاثیر شیوع بیماری قرار گرفته‌اند. یک جدایی مرگ‌بار اتفاق می‌افتد و در اثر حادثه‌ای که بسیار شبیه به فصل افتتاحیه بازی The Last of Us است، دیکن از سارا جدا می‌شود و با بوزمن، مسیر زندگی در این ویرانه‌ زیبا را در پیش می‌گیرد.

داستان دیزگان از دید بسیار شخصی دیکن روایت می‌شود، اوایل فردی به ظاهر خودخواه است که جز موتورش و بوزمن، دیگران برایش اهمیت ندارد. البته منطقی است که در این دنیای بی‌رحم نتوان به کسی اعتماد کرد، چه برسد که بخواهی دوستی تازه‌ای هم شروع کنی. به همین خاطر در یکی-دو ساعت اول حس همذات پنداری زیادی با دیکن ندارید، اما رفته رفته و با پیشروی بیشتر در بازی و اضافه شدن شخصیت‌های جدیدتر و قوس شخصیت‌های حاضر، داستان بازی قدرت و انسجام کافی برای انتقال احساسات را پیدا می‌کند.

بدون تردید داستان بازی یکی از کلیشه‌ای ترین روندها را نه فقط در بازی‌های ویدیویی، بلکه در مدیوم‌های تصویری دیگر دارد؛ دنیایی که به دیوانگی رسیده، شخصیت شکسته‌ای که به دنبال رستگاری می‌گردد و ماموران و دانشمندان دولتی که همیشه در حال انجام آزمایشات مخفی هستند. اما هنر نویسنده‌ی بازی در شخصیت پردازی خوب دیکن نمایان می‌شود که همراه شده با هنرنمایی بسیار عالی سم ویتور (Sam Witwer) که در لحظه لحظه‌ی بازی درباره‌ی اتفاقات بازی و شرایط پیش آمده حرف می‌زند.

روابطی که دیگر شخصیت‌ها با دیکن دارند نیز یکی از نکات تکمیل کننده‌ی روایت بازی است؛ یکی از درخشان ترین‌شان هم فلش‌بک‌هایی است که درباره‌ی گذشته‌ی دیکن با سارا می‌بینیم. همان‌طور که می‌توانید از ژانر بازی و این شکل از روایت و حتی انتهای بازی حدس بزنید، این شخصیت‌ها به خصوص دیکن، سارا و بوزمن هستند که بار عاطفی داستان را بر دوش دارند و بازی را چند پله بالاتر می‌برند.

همان‌طور که در مقدمه هم گفتم، شناخته‌شده‌ترین کلوب‌های بایکرها در غرب و شمال غرب ایالات متحده فعالیت می‌کنند. همین پیش‌زمینه است که بستر اتفاقات بازی را شکل می‌دهد. بازی در منطقه‌ای خیالی در اورگان آمریکا روایت می‌شود. از جنگل‌های پرپشت و سرسبز که در جای جای آن فریکر ها (اسم مخصوص زامبی‌ها در بازی) در کمین هستند تا مناطق خشک بیابان-گونه و حتی کوه‌پایه‌های پوشیده از برف. جهان بازی یکی از متنوع‌ترین محیط‌ها را در بین بازی‌های جهان-باز این نسل دارد و این قسمت خیالی از اورگان محل رخداد انواع ماموریت‌های داستانی و غیر داستانی است. انواع گروه‌های مختلف در سراسر آن پخش شده‌اند و هر کدام نیز فلسفه وجودی و نوع حکم‌رانی مخصوص به خود را دارند.

در همین حین نیز فریکرها در دسته‌های چند ده‌تایی تا چند صدتایی (Hordes) پخش شده‌اند. حتی همین محیط نیز روی شرایط زندگی فریکرها نیز تاثیر گذار است، به عنوان مثال در طول روز آن‌ها بیشتر خواب هستند و کمتر بیرون می‌آیند یا مثلا مواقعی که هوا بارانی است، قدرت بیشتری دارند و خطرناک‌تر می‌شوند.

همین تنوع است که باعث می‌شود که بازی آنقدرها در ورطه تکرار نیفتد. چون ماموریت‌های فرعی خلاصه می‌شوند به دنبال کردن فردی، کشتن فرد دیگر یا اطلاعات جمع کردن از دانشمندان NERO. عامل دیگری که برگ برنده‌ی بازی به حساب آمده و سازندگان نیز خیلی روی آن مانور می‌دانند، موتور دیکن است. خود همین موتور به تنهایی شخصیت جداگانه‌ای در طول بازی دارد. اولا که دیکن بسیار به آن وابسته است و مانند فرزند خود از آن مراقبت می‌کند و دوما در این محیط پر خطر تقریبا تنها رفیق شفیق اوست. می‌توان آن را رنگ زد و ارتقایش داد؛ همه‌ی این‌ها به شرطی است که مراقب تمام نشدن سوخت آن و تعمیر کردن هر چند وقت یک بارش باشید.

بالاتر اشاره کردم که کمپ‌هایی در بازی هست که هر کدام نیز جو مخصوص به خود را دارند. در هر کمپ می‌توان با گیاهانی که در بازی پیدا می‌کنید و یا حتی تکه‌هایی از گوش فریکرها، به تهیه لوازم مورد نیاز خود بپردازید. با انجام ماموریت‌های مخصوص هر کمپ، مقداری «اعتماد» کسب می‌کنید که برای خرید و ارتقای بعضی از لوازم ضروری است و هرچه اعتماد بالاتر باشد، در بازی دست بالاتر را خواهید داشت.

بازی از همان ابتدا دست بازیکنان را در نوع پشیبرد بازی، باز می‌گذارد. می‌خواهد حمله به فریکرها باشد یا گروه‌های رقیب؛ اما مهم‌تر از نوع پیشبرد، مدیریت منابع است؛ هرچه نباشد بازی جهان-باز است و پر از زامبی؛ و به تبع ژانری که به کار گرفته شده، کمبود مهمات و منابع یکی از خصوصیات اصلی بازی است. در دیز گان می‌توان با اسلحه‌های متنوع حمله کرد، به طور مخفیانه یا حتی از نزدیک و با انواع و اقسام چوب، اره و چوب بیسبال به درگیری پرداخت.

مدت زمان بازی

داستان اصلی: ۳۰ ساعت
داستان و ماموریت فرعی: ۳۵ ساعت
صد در صد کردن بازی: ۵۰ ساعت

متاسفانه یکی از نقاط ظعف بازی، همین شلیک با سلاح‌ها و گان‌پلی است. فرقی ندارد که با کلت شلیک می‌کنید یا اسنایپر. گان‌پلی بازی خشک است و به این مورد هوش مصنوعی نه‌چندان خوب دشمنان را نیز اضافه کنید. گاهی شده بود که چندین تیر به سمت‌شان شلیک کردم و باز هم همان جا ایستاده بودند تا خلاصشان کنم.  از آن طرف به خاطر تنوع بالای محیط، مخفیانه رفتن حس خوبی دارد و حرکات تمام‌کننده دیکن هم به خوبی حس مخفیانه رفتن و کشتن را القا می‌کند.

این محیط زیبا و منطقه بازی، توسط موتور آنریل انجین 4 رنگ گرفته است. بازی در یک کلام زیباست. از مناظر دوردست، تا درختانی که باد میانشان می‌وزد، از برف تا افکت‌های نور و باران، همه و همه به غرق شدن بیشتر بازیکن درون بازی کمک می‌کنند. طراحی شخصیت‌های اصلی نیز به خوبی انجام شده است، خصوصا دیکن، بوزمن و سارا. کمی در طراحی شخصیت‌های فرعی‌تر کم کاری دیده می‌شود ولی آنچنان نیز اذیت کننده نیست. فریکرها هم طراحی آنچنان پیچیده‌ای ندارند و تنوع زیادی هم از خود نشان نمی‌دهند.

در نهایت دیزگان جدیدترین اثر استودیوی پرسابقه‌ی Bend و انحصاری سونی که به مهم‌ترین مکان برای روایت داستان در بازی‌های تک نفره تبدیل شده است، ریسکی بزرگ به شمار می‌آمد. گهکاه بازی دچار مشکلات پایه‌ای هست ولی آنچنان داستان کلیشه‌ای خود را از دید شخصیت‌هایش به خوبی روایت می‌کند که آنقدرها هم آزاردهنده ظاهر نمی‌شود.

بازی یک اثر معمولی در ژانر جهان-باز است که محیط‌های بسیار زیبایی دارد و این محیط، هم از نظر بصری و هم ماموریت‌ها به قدری خوب پر شده است که می‌تواند روی پای خود بایستد. و بالاخره در بازی موتور سیکلتی قرار دارد که نمی‌توان بعد از اتمام بازی به آن فکر نکرد و برایش دل‌تنگ نشد.

مهم‌ترین مشکل بازی، افت‌فریم‌های گاه و بی‌گاه بازی است و جالب اینکه در نبردها و حملات دسته جمعی فریکرها اتفاق نمی‌افتد، بلکه بیشتر هنگامی است که درون محیط با موتور در حال گشت و گذار هستید. به این مورد باید لودینگ‌های عمدتاً طولانی، خصوصا زمانی که بازی بین گیم‌پلی و کات‌سین‌ها در حال سوییچ است را هم اضافه کرد که حسابی توی ذوق می‌زند.

خلاصه بگم که...

اگر به دنبال یک تجربه کلاسیک در ژانر جهان-باز می‌گردید و داستان و روایت خوب برایتان مهم است، در خرید دیز گان شک نکنید. ممکن است ریتم بازی گاهی دچار مشکل شود و لودینگ‌های زیاد حوصله‌تان را سر ببرد. اما با کمی تحمل، بازی کم کم آن روی خوبش را نشان می‌دهد.

می‎خرمش

اگر روایت یک داستان برایتان اهمیت دارد و شخصیت‌های پرداخته شده را دوست دارید، چشمتان را روی مشکلات بازی ببندید و همراه بازی شوید. در کنار داستان، قسمت فنی بازی هم بسیار زیبا است و محیط‌های متنوع زیادی در بازی قرار دارد.

نمی‎خرمش

بازی دچار مشکلات پایه‌ای در ژانر جهان-باز است. ممکن است خیلی از بازیکنان اواسط راه بی‌خیال بازی شوند. همچنین افت فریم‌های گاه و بی‌گاه و باگ‌ها هم ممکن است اذیت کننده باشد. گان‌پلی جذاب از کار در نیامده و اسلحه‌ها تفاوت زیادی با یکدیگر ندارند.

  • امتیاز ویجیاتو80
  • امتیاز
    • عالی
    • خوب
    • متوسط
    • خوب نیست!
    • ضعیف!
    میانگین امتیاز کاربران 7.4
  • امتیاز متاکریتیک72
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (5 مورد)
  • kasra-Witcher
    kasra-Witcher | ۳ بهمن ۱۴۰۱

    این بازی رو من تازگی نصبش کرده بودم اما در عرض سه روز بعد از پلی دادن حذفش کردم !! با اینکه گرافیک زیبا و محیط درگیرکننده و قشنگی داره و حتی موتور توی بازی هم یکی از بهترین وسایل نقلیه در گیم ها هستش اما ممتاسفانه بازی به طرز ناامیدکننده ای کسالت بار میشه به طوری گیمر های با سابقه بعد ازشش یا هفت ساعت بازی کردن به این نتیجه میرسن که بازی دیگه هیچ محتوای جدیدی برای عرضه نداره

  • ehsansh8964
    ehsansh8964 | ۳۱ مرداد ۱۳۹۹

    من که به عنوان یه بازی لایق احترام قبولش دارم

  • soroush
    soroush | ۲۷ بهمن ۱۳۹۸

    به خاطر وجود بچه زامبی ها متاکریکید پایین اومده

    • soroush
      soroush | ۲۷ بهمن ۱۳۹۸

      متاکریکید=متاکریتیک

  • حسین توکلی
    حسین توکلی | ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۸

    به عنوان یه آی پی با این همه هایپ و تبلیغ، واقعا انتظار بیشتری می‌رفت از دیز گان؛ ولی به طور کلی و برآیند بازار حال حاضر، سرش به تنش که نه، بهتر بخوام بگم دیسکش به قیمتش می ارزه :)

مطالب پیشنهادی