نقد فیلم سورنجان – داستان آدمهای منزوی
فیلم «سورنجان» اولین تجربه سینمایی محمدرضا رسولی است که بر اساس نمایشنامه «مرمت آثار باستانی» نوشته صحرا رمضانیان ساخته شده است. برای نقد و بررسی فیلم «سورنجان» در ادامه با ویجیاتو همراه ما باشید. اول از همه ...
فیلم «سورنجان» اولین تجربه سینمایی محمدرضا رسولی است که بر اساس نمایشنامه «مرمت آثار باستانی» نوشته صحرا رمضانیان ساخته شده است. برای نقد و بررسی فیلم «سورنجان» در ادامه با ویجیاتو همراه ما باشید.
اول از همه باید بدانید که گل سورنجان یا به عبارتی گل حسرت، گیاهی است شبیه زعفران که در فصل پاییز گلهای آن شکفته میشوند. این گیاه در عین اینکه خواص دارویی زیادی دارد، میتواند بسیار سمی نیز باشد. این صفت گل با عناصر درون فیلمنامه فیلم همخوانی مناسبی دارد.
فیلم «سورنجان» در قالب درام، آیینهای است از نمایش آلوده روابط انسان و تصویری است از وجه مخفی و مخوف او از انتخابهایی که در موقعیتهای پرتلاطم زندگی گرفتهاند.
فیلم در پلان آغازین با به تصویر کشیدن قابی سرد و غم زده از فصل پاییز، حیاط خانهای بزرگ با استخری خالی از آب که همه جا با برگهای خشک درختان چنار تزئین شده است، کار خود را شروع میکند.
در پلان بعدی اما با اولین فرد ساکن در خانه آن هم در پشت پنجره آشپزخانه آشنا میشویم. او پنجره چوبی و قدیمی رو به حیاط را باز میکند و کیسه سبز رنگ زباله را پشت پنجره میگذارد. این کار به نوعی در ادامه آنچه که خواهیم دید و در تعلیق به وجود آمده از متن داستان، معنای واقعی خود را هویدا میکند. بعد از آن دوربین نیز با حرکت رو به جلو از پنجره، گویی تماشاگر را وارد دل ماجرا میکند.
برای تماشای قانونی فیلم سورنجان اینجا را کلیک کنید
فضای خانه با تمام مساحت بزرگش، محصور و بسته است. در این خانه همه چیز نامرتب، آشفته و بینظم است. احساس افسردگی و ناامیدی در ساکنین از همان ابتدا به شکل محسوسی دریافت میشود.
اگر بخواهیم داستان فیلم را به طور کلی و مختصر تعریف کنیم باید بگوییم قرار است مسیر قصه به تدریج برملا کننده رازهایی باشد که این زوج جوان در روابط فیمابین خود دارند، این اسرار نهان با ورود یک زوج دیگر و همزیستی چند روزه آنها با هم در همین خانه، یک به یک برملا میشود. این داستان ریتم مناسبی دارد و میتواند مخاطب را به دنبال خود بکشاند.
فیلم «سورنجان» با چهار بازیگر جلو دوربین رفته است. کیهان با بازی میلاد کیمرام و همسرش هاله با بازی بهدخت ولیان و در مقابل حمید با بازی امیر بهادر اورعی و همسرش صبا با بازی مهدخت مولایی.
از آنجا که سراسر فیلم از ابتدا تا پایان در یک خانه ویلایی میگذرد، در نتیجه با توجه به محدود بودن لوکیشن و بازیگر، میزانسن از اهمیت بالایی برخوردار است. شاید به جرات بتوان گفت این بخش از فیلم وجه قابل دفاعی در اولین ساخته بلند محمدرضا رسولی است و همین توجه خاص و پرداخت عالی به میزانسن به بهترین نحو صورت گرفته، بطوری که یکدستی قابل تحسین و زیبایی به شکل مکرر در فرم تصویرها به چشم میخورد.
اما جایی که فیلم «سورنجان» از آن ضربه خورده است در عدم توضیح و پردازش داستان و نوع روایت ایستای آن است.
فیلم با اینکه کم کاراکتر است، اما در شخصیتپردازی چندان قوی عمل نکرده است. گویی شخصیتها به یک تیپ عملکردی مشخصی نمیرسند، فیلم تا جایی که به مقدمه میپرداخت، به خوبی شخصیتها را در یک اسارت درونی با احوالات ناخوش معرفی میکند اما هر چه میگذرد همان شخصیتها رفتاری متناقض با آنچه دیدهایم دارند. به طور مثال بیان دیالوگهای حکیمانه به کیهان آن هم از دهان شخصیت حمید که خود میخواهد به شهر برلین برود و همسرش را رها کند، بیدلیل فیلم را از مسیر طبیعی خود خارج میکند.
برای تماشای قانونی فیلم سورنجان اینجا را کلیک کنید
مورد دیگری که به داستان لطمه زده است فقدان تعادل منطقی آن است، اینکه آتنا دختر عموی مجنون داستان از عشق و دلبستگی تا سر حد مرگ زندگیاش را به خطر میاندازد، ایده هر چند کهنه ولی جالبی است، اما لطمه اساسی از نقطه مرکزی داستان است. جایی که معلوم نیست اصلاً چرا معشوقه قبلی باید بعد از ازدواج کیهان و هاله در همین خانه حضور داشته باشد.
کنشهای داستانی فیلم هم به فراخور سبک اثر همگی کنشهای دیالوگی است، این به خودی خود ایرادی ندارد اما مشکل اینجاست که این کنشها آنقدر که باید قانع کننده نیستند و داستان را به هیجان مورد انتظار نمیرسانند، از این روی گاهی حوصله تماشاگر در طول مدت نمایش سر میرود.
با این تفاصیل، باید گفت فیلم «سورنجان» فیلم شاهکاری نیست اما از آنسو به هیچ وجه منصفانه نیست که به عنوان تجربه اول، فیلم محمدرضا رسولی را به کل نومید کننده بپنداریم و باید به آن فرصت تماشا داد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.