ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم سینمایی

نقد فیلم هفتاد سی | از کمدی خالص تا سرگرم‌کنندگی

آیا جدیدترین کمدی سینمای ایران اثری قابل قبول است یا نه؟!

شایان محمدی
نوشته شده توسط شایان محمدی | ۱۹ آذر ۱۴۰۳ | ۱۳:۰۰

فیلم کمدی هفتاد سی، اولین تجربه بهرام افشاری در کارگردانی است که تلاش کرده تا کمدی خانوادگی‌ای را به روی پرده ببرد. فیلم به تهیه‌کنندگی سید ابراهیم عامریان (عامریان فیلمز) که سابقه همکاری مشترک در چند فیلم را داشتند، ساخته شده و قرار بر این بود که نمایش فیلم به همراه فیلم زودپز و صبحانه با زرافه‌ها اکران شود اما با تعویق در ابتدا آبان امسال به اکران رسید.
فیلم هفتاد سی در همان هفته‌های اول توانست رکورد فروش خوبی از خود به جا بگذارد که به عنوان اولین کارگردانی افشاری و حضور بازیگران به نام در کنارش بعید نبود. فیلم هفتاد‌ سی که با تکیه بر کمدی‌ موقعیت که به رنگ و بوی تئاتر نزدیک‌تر است، تلاش می‌کند که کمدی شرافتمندانه‌‌ای برای تماشاگران بسازد و لحظاتی را خلق کند تا از فیلم‌های کمدی هم سبک و سیاق خود متفاوت‌تر باشد. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید تا به پرسش اینکه آیا  این فیلم در ژانر کمدی موفق بوده یا نه، جواب بدهیم.

 آیا هفتاد سی فیلم کمدی خوبی‌ست یا صرفا سرگرم‌کننده است؟

پاسخ دادن به این سوال کمی چالش برانگیز است چرا که این فیلم را می‌توان از زوایای مختلفی بررسی کرد. در ابتدا این نکته برای من بسیار حائز اهمیت است که فیلم تلاش کرده که با ذکر اینکه بدنه فیلم‌های کمدی چند سال اخیر را حفظ کرده اما برای خنداندن تماشاگر دست به استفاده از ادبیات و تصویرسازی غیر اخلاقی نبرده و تن به لودگی‌های پوچی که در این چندین سال باب شده نداده است. از این امر می‌توان آن را در دسته فیلم‌های خانوادگی قرار داد که گروه سنی مختلف نیز می‌توانند با کمدی آن ارتباط بگیرند.

از جهت دیگر اما فیلم تلاش می‌کند خود را با کمدی روز جامعه که بیشتر در فضای مجازی خلاصه می‌شوند، معرفی کند و از اتفاقات واقع گرایانه کمدی که شاید در روزمره زیستی آدم‌ها اتفاق می‌افتد، فاصله بگیرد. چیزی که سالهاست که نه در ژانر کمدی بلکه در باقی ژانر‌های سینما هم شاهد آن هستیم. به نوعی سواری بر ترند‌های روز فضای مجازی که استفاده به موقع از آن‌ها نیز چالش‌هایی دارد چرا که ترند‌ها تاریخ انقضا‌های به شدت سریعی دارند و از همین سو می‌توانند به عمر فیلم ضربه بزنند. اتفاقی که مطمئنا بر سر این فیلم هم خواهد آمد و شاید تا سال دیگر کمتری کسی، یاد این فیلم در ذهنش بماند که خب این معضل بزرگ جامعه ماست.

زاویه دیگری که به فیلم آسیب می‌زند، داستان و شیوه پرداخت به موقعیت‌هاست که صحنه‌های کمدی آن را دچار پستی و بلندی‌هایی می‌کند که مخاطب را صرفا برای لحظه‌ای قلقلک می‌دهد و بعد صحنه تمام شد و رفت. داستان در مورد دو خانواده‌‌ای است که به همراه پیرمردی در یک گاراژ زندگی می‌کنند. تصویری از یک قشر پایین‌‌دست جامعه را نمایش می‌دهد که پس از شرکت در یک مسابقه پیامکی، برنده جایزه سی‌ میلیاردی آن می‌شوند. به خودی خود این داستان من را یاد فیلم جایزه بزرگ کیارستمی و چند آثاری می‌اندازد که از نظر داستانی شباهتی به این اثر دارند پس باید فرمی را انتخاب کنند که تاثیر بهتری بگذارد اما متوجه می‌شویم که ایده و طرح آن صرفا از همین ترند‌های روز جامعه می‌آید که صرفا می‌خواهد شوخی کند نه چیز بیشتری بخواهند به نمایش بگذارند.

کارگردان به نوعی وظیفه خود می‌داند که شوخی‌های دوستانه جمع خود با جامعه و زیست خود را در قالبی فکاهی به تماشاچی عرضه کند. این آنجایی واضح می‌شود که با پیشروی فیلم، می‌تواند فهمید که فیلمنامه و شخصیت‌ها عمق جالبی ندارند و صرفا کاریکاتوری از وضعیت این قشر و طبقه هستند. چالش برانگیزی این مسئله جایی مشهود می‌شود که تماشاگر‌ها می‌خواهند این وضعیت را تلخ قلمداد کنند اما به وضوح اثر این تاثیرگذاری را ندارد که بخواهد با ترکیب کمدی و موقعیت، تصویر واضحی از وضعیت بدهد.


زاویه‌ دیگری که می‌توان داشت این است که هدف‌گذاری کارگردان این نبوده که بخواهد صرفا به مسائل اجتماعی  جامعه بپردازد. به نظر می‌رسد که او با بهره‌گیری از موقعیت و پتانسیل اتفاقاتی که در آن فضا رخ می‌دهد، طرح و ایده خود را بر آن سوار کرده تا قصه خود را پیش‌ ببرد و چالش و آزمون و خطای خود را در مسند جدید امتحان کند که با این نظریه، کم موفق نبوده و توانسته خود را در جایگاه کارگردان سینما ثابت کند چرا که به نوعی در تئاتر این کار را کرده و مشخصا می‌توان با دیدن سابقه افشاری، فیلمسازی او همپوشانی با فعالیت تئاتری‌اش داشته باشد. نکته‌ای که در کمدی او هم مشخص است، استفاده از تجربه تئاتر و موقعیت‌شناسی آن  که در تلاش است از تکنیک‌های بازی تئاتر چه از بدن و چه از بیان استفاده کند.


حالا با نگاه کلی که به سوال اصلی‌مان داشتیم، می‌توان فهمید که کمدی فیلم هفتاد سی حداقل با فاصله از فیلم‌های این چند سال اخیر قابل درک‌تر و منظم‌تر بوده است هر چند که داستان شاید در تضاد با کمدی حرکت می‌کرد. کمدی‌ای که ساختاری از موقعیت‌هایی دارد که بر اساس کنش‌ و واکنش‌ها بخش‌بندی شده است. دیالوگ‌های پینگ پنگی یا فراز و فرودهای لحظه‌ای شخصیت‌ها و حتی بعضا استفاده جالب از ترند‌های روز فضای مجازی مانند سکانس کباب‌ خوردن که تلفیقی از تکنیک تعلیق بوده، توانسته این ساختار را تشکیل دهد. از جهتی شاید برای او چالش‌برانگیز باشد که در آثاری بعدی‌اش دچار تاریخ انقضایی شود که نتواند با استقبال دوباره مواجهه شود و باید برای این فرم کار کردن دنبال راه حلی باشد.

داستانی که چند جای کارش می‌لنگد

کارگردان در ابتدای داستان با چند پلان شروع به آشنا کردن شخصیت‌های داستان می‌کند که عملا کارکرد خوبی برای شناسایی شخصیت‌ها اعم از این که کیستند، ندارد. با پیشروی و نمایش اولیه کنش‌های آن نسبت بهم از همان دقایق اولیه این منطق را تداعی می‌کند که کمدی آن‌ها همین تنش‌هایی‌ست که میان شخصیت‌ها دائما در جریان است که به واسطه بانمکی شخصیت‌ها، آن را قابل هضم کرده. با این حال به جز دو شخصیت اصلی با بازی بهرام افشاری و هوتن شکیبا باقی شخصیت‌ها آنچنان پرداخت ویژه‌ای ندارند با اینکه خرده داستان‌هایی هم برای آن‌ها پیش می‌آورند اما در بستن خط داستانی‌شان ناکام می‌مانند.

داستان که حول محور اتفاقی است که در اوایل فیلم برای این دو خانواده می افتد، پیش می‌رود. پیرمرد با بازی خوب سیاوش طهمورث که برنده جایزه سی میلیارد تومن شده است دچار وضعیت مرگ و زندگی می‌شود و حالا دو خانواده باید تلاش کنند تا روز اهدا جایزه او را زنده نگه دارند. نکته‌ای که مشکلات فیلمنامه را نمایان می‌کند، روند پیشروی بعد از این اتفاق است که حباب معضلات فیلم می‌ترکد و به نحوی شیوه پرداخت کارگردان داخل ذوق می‌زند هر چند که ادویه کار بیشتر می‌شود.

ریتم و تنش فیلمنامه به قدری بالا می‌رود که گویا داستان‌گویی از دست سازنده هم خارج می‌شود و نمی‌تواند این چندین روز داستان را به خوبی کنار هم چفت کند و اتفاقات کوچکی که باید به کمک فیلم بیاد و ساختار را کاملا کند صرفا زمان فیلم را طولانی‌تر می‌کند و مشخصا این ریتم بالا برای پوشاندن ضعف فیلمنامه و از جهتی جاگذاری شوخی بیشتر انجام می‌شود که بعضی از آن شوخی‌ها به صورت واضحی در ذهن تماشاچی کار نمی‌کند و همینطور گره داستان را بازمی‌گذارد و خط اصلی فیلم هم به پایان‌بندی خاصی نمی‌رسد. به نوعی که همه‌چیز از اول تا آخر فیلم، یک شوخی بیشتر نبوده است.

در هر صورت به این نکته هم باید اشاره کرد که این روند پخش شدن شوخی‌ها و ریتم بالا یه حرکت چالش‌برانگیزی است چرا که اگر شوخی‌ها و لحظات کار نکنند، می‌تواند باعث زمین خوردن فیلم بشود اما قریه طنز نسبتا خوب سازندگان توانست فیلم را از پیچ خطرناک شکست دور کند و آن را به فیلم قابل قبول در میان سیل فیلم‌های کمدی بی‌سر و ته که گویا کلاژی از تمام شوخی‌های  مردم خیابان و کلیپ‌های اینستاگرم است، بدل کند.

 بازیگران و گریم و طراحی صحنه فیلم را به دوش کشیدند

از خیلی وقت پیش جمعی از مخاطبان سینما، انتظار همکاری بهرام افشاری و هوتن شکیبا را داشتند با علم اینکه این دو در تئاتر همکاری مشترک خوبی پشت سر گذاشته و آزمون و خطایشان از قبل به ثمر نشسته است و همین‌طور پس از سال‌ها دوستی، شیمی بسیار بانمکی را کنار هم ایجاد می‌کنند. انتظار آن‌ها بی‌جا نبوده و در فیلم هفتاد سی، یکی از نقاط محکم فیلم، همین شیمی و کیفیت میان دو بازیگر است که در لحظه لحظه‌ی فیلم بازی این دو به شدت خودنمایی می‌کند.


بهرام افشاری که امتحان خود را در ژانر کمدی و درام پس داده، در فیلم هم به سراغ تیپ شخصیتی همدانی رفته که از محل زیست خود نشأت می‌گیرد و آن را در نمایش تئاتر جوجه تیغی که ساخته خود بوده نیز امتحان کرده.  هوتن شکیبا نیز که یکی از بهترین بازیگران حال حاضر سینمای ایران است با قدرت در هر نقشی توانسته یه چهره ماندگار از خود به جای بگذارد. در فیلم هفتاد سی هم از این قاعده مستثنا نیست و تصویری جالبی از خود به جا گذاشته است. بخشی از قدرت فیلم  تیپ شخصیتی متفاوت این شخصیت‌ست با تنشی مدام که میان آن‌ها در جریان است و ریتم کمدی فیلم را زنده نگه داشتند تا مسیر داستان را کمی قابل هضم‌تر کرده باشند.

در کنار بازی این دو هم می‌توان به بازی ناهید مسلمی و سیاوش طهمورث اشاره کرد که تجربه و کیفیت بازی آن‌ها به فیلم اعتبار ویژه‌ای بخشیده به خصوص بانو مسلمی که در نقطه‌هایی تمام و کمال به روند کمدی فیلم کمک بسیاری کردند. در کنار این عزیزان بازی باقی بازیگران فیلم هم در جهت فیلم کارکرد داشته اما بازی مهدی حسینی‌نیا به نسبت شخصیت او، کمی به مانند هنرنمایی سابق اوست و عمق لازم در شخصیت دیده نمی‌شد. همانطور بازی صدف اسپهبدیان به نظر من، مقداری بازی تصنعی در او دیده می‌شد و شخصیت را به یک تیپ معمولی تبدیل می‌کرد و از بار کمدی آن می‌کاهید که می‌توان آن را از ضعف شخصیت‌پردازی فیلمنامه هم دانست.


در میان تمام نکات گفته شده باید به دو نقطه مهم هم اشاره کرد که بسیار به فیلم کمک کردند. تیم گریم به شدت در طراحی شخصیت‌ها حرفه‌ای عمل کرده‌اند به شکلی که بخشی از شخصیت‌ها و بازی‌ها ارتباط مستقیمی با گریم پیدا می‌کردند و المان‌های بیشتری برای کمدی آن‌ها می‌ساخت. این طراحی، شکلی واقع‌گرایانه و در عین حال کمدی از آن‌ها ساخته بود که کمدی‌ای که بر پایه وضعیت بدنی بازیگران بودند را طنازانه می‌کرد و دست سازنده در اجرا بیشتر باز می‌گذاشت. در کنار گریم هم تیم طراحی صحنه نیز که با تعدد کمتر لوکیشن‌‌ها نسبتا توانسته بود تمرکز کافی روی لوکیشن‌ها داشته باشد، فضای بسیار جالبی را از این سبک زندگی ایجاد می‌کنند که هارمونی خوبی با فیلم ایجاد کرد و به فضای کمیک فیلم قوت بخشیده است.

40
امتیاز ویجیاتو

در جمع‌بندی فیلم هفتاد سی می‌توان گفت با تمام کمی و کاستی‌های فیلم، نقاط قوتی را هم داراست که می‌توان به خاطر آن به تجربه فیلم دل داد و  در آخر هفته در کنار دوستان و خانواده از دیدن آن پشیمان نخواهید شد هر چند که به نظر بنده انقضای فیلم به همان یک بار تماشا، سرگرم‌کننده است و در ادامه به زنجیره انبوهی از فیلم‌های از دست رفته قبل از خود در این ژانر می‌پیوندد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی