نگاه نخست به بازی Mortal Kombat 11
انتظار برای تجربه Mortal Kombat 11 کار آسانی نبود اما همین حالا که چند ساعتی هست از پای تچربهاش بلند شدم و دارم برایتان مینویسم، میتوانم بگویم که ساخته جدید ندررلم یکی از بهترین آثار ...
انتظار برای تجربه Mortal Kombat 11 کار آسانی نبود اما همین حالا که چند ساعتی هست از پای تچربهاش بلند شدم و دارم برایتان مینویسم، میتوانم بگویم که ساخته جدید ندررلم یکی از بهترین آثار توسعه یافته توسط این استودیو است. دلایل مختلفی برای بیان چنین توصیفی دارم که حتما در بررسی کامل بازی به آنها خواهم پرداخت. اما در اولین دقایقی که پای بازی نشستم چند چیز ریز و درشت بودند که نظرم را به خودشان جلب کردند.
اول از همه بگذارید از این برایتان بگویم که مورتال کامبت 11، یکی از مرتب و آراستهترین منوهای کل سری را دارد. همه چیز به مینیمالترین شکل ممکن طراحی شده تا گیمر به راحتی بتواند مسیر خود را به سمت بخش مورد نظرش پیدا کند و درگیر منوهای تو در تو نشود. این برایم جالب بود. به شخصه همیشه با منوهای عجیب و غریب مورتال کامبت که اکثرا با طرحهای گرافیکی بیگانه بودند، مشکل داشتم. اما قطعا منوی بازی آن چیزی نبود که بخواهم برایش وقت بگذارم.
میخواستم بیشتر ببینم. اصلا فکر اینکه گیمپلی بازی در نهایت چطور از آب درآمده داشت دیوانهام میکرد. پس بدون اتلاف وقت به سراغ کوتاه قامتترین کلاسیک تاور بازی رفتم. به هر حال تازه بازی را شروع کرده بودم و میدانستم هنوز ذهنم برای درک مکانیکهای جدید آن آماده نیست. از بین ۲۲ کاراکتر حاضر در بازی به سراغ اسکورپیونی رفتم که همیشه برایم از مابقی جذابتر بود. اولین نبردم شروع شد و همان اول کار حریف بدقلقی که مورتال کامبت 11 (متاسفانه همان اول کابال برایم انتخاب شده بود) برایم در نظر گرفته بود، چند کمبوی اساسی روی اسکورپیون بینوا به اجرا گذاشت و بیش از ۲۰ درصد نوار سلامتی او را از دست دادم.
برایم کاملا جا افتاد که شیوه بازی کردن در قسمت یازدهم، فرسنگها با چیزی که در مورتال کامبت ایکس تجربه کرده بودم تفاوت دارد. چون در مورتال کامبت ایکس واقعا خوب بودم و کم پیش میآمد که به راحتی ببازم اما انگار همه چیز با ورود به ایستگاه یازدهم این مجموعه قدیمی تغییر کرده بود و حالا داشتم با المانهای تازهای سر و کله میزدم که از اکثرشان سر در نمیآوردم. به همین خاطر قبل از اینکه نوار سلامتیم بیشتر از حدی که برایتان گفتم خالی شود، استارت زدم و نگاه سریعی به کمبوها و اسپشیشال مووهای اسکورپیون انداختم.
همچنان بازی از نظر تعداد کمبوهای متنوع، جذابیت زیادی داشت ولی نسبت به قبل متفاوت شده بود. به هر حال، دوست داشتم که طرز برخورد با گیمپلی بازی را زود یاد بگیرم. پس چند باری لیست کمبوها و فریم دیتای هر کدامشان را نگاه کردم تا تکتکشان خوب در ذهنم بنشینند. آماده بودم که به رینگ خونینی که در آن گیر افتاده بودم برگردم که یک دفعه نظرم با دیدن عبارت Crushing Blow جلب شد. تازه فهمیدم که هیچ چیز از بازی نمیدانم.
کمی درباره Crushing Blowها خواندم و فهمیدم، اگر در جریان مسابقات یک سری کار خاص را درست و در زمانی به جا انجام دهید، توانایی این را پیدا خواهید کرد که با ضربهای مهلک استخوانهای حریف را خرد کنید. مثلا با پرتاب اسپیر از فاصله دور و کشیدن حریف به سمت اسکورپیون، میتوانید با آرنج به صورت قربانی خود بکوبید و با شکستن استخوانهای صورت و جمجمهاش ۱۰ درصد از نوار سلامتی طرف مقابل کم کنید. تازه بازی برایم جالب شده بود. بالاخره استارت را زدم و ذهنم را آماده کردم تا چیزهایی که یاد گرفته بودم را اجرا کنم. همین هم شد. درسهایم را خوب خوانده بودم و توانستم چند مورد از کمبوهای مورد نظرم را اجرا کنم.
اما نوبت کراشینگ بلویی که در موردش برایتان گفتم رسیده بود. پس کمی فاصله گرفتم و دو سه باری اسپیر معروف اسکورپیون را به سمت کابال پرتاب کردم. اولین تلاشهایم بیثمر بودند اما در نوبت سوم، بالاخره نوک تیز اسپیر در بدنش فرو رفت و او را به سمت خودم کشیدم. در آن لحظه باورم نمیشد که شاهد چه چیزی بودم. استخوانهای صورت و جمجمه کابال در مقابل چشمانم از هم پاشید و بازی آنقدر این را پر جزئیات به نمایش گذاشت که حتی تصورش هم برایم سخت بود. گرافیک بازی در یک کلام خیره کننده است.
چهره کاراکترها برای اولین بار پرجزئیات و واقعگرایانه طراحی شده و در تمام مدت، انیمیشنهای صورت و بدن آنها به زیباترین شکل ممکن اجرا میشود. با این حال، زمانی که فرصت تکه و پاره کردن این صورتهای زیبا فرا برسد، مورتال کامبت ۱۱ بدون هیچ اتلاف وقتی زیبایی خشونتش را به نمایش میگذارد. البته بیایید از این بگذریم و به موضوع اصلی برگردیم. دیگر دستم راه افتاده بود و میتوانستم چند کمبو زنجیرهای را پشت هم قطار کنم. خوشبختانه در مورتال کامبت ۱۱ تایمینگ زنچیر کردن چند کمبو به هم، کار سادهتری شده و زودتر به آن عادت میکنید. البته تغییر سیستم امپلیفای هم در این خصوص بیتاثیر نیست و همین موضوع کاری میکند که دلتان بخواهد کمبوهای بیشتری را با اسپشیال مووهای مختص هر کاراکتر ترکیب کنید.
من هم سعی کردم در این فرصت کوتاهی که داشتم همین رویه را طی کنم و تا قبل از اینکه به کرونیکا برسم، مدام سعی کردم کمبوهای پیچیدهتری را به اجرا درآورم. اما در نهایت این برایم عجیب بود که چرا بازی اجازه نمیداد که روی کرونیکا همه آنچه که یاد گرفته بودم را پیاده کنم. تقریبا هیچ امپلی فای یا اسپشیال موو خاصی روی کرونیکا کارساز نیست و باید برای پیروز شدن در مقابل او، به حداقلهایتان اکتفا کنید. بالاخره هر طور که بود کرونیکا را هم از گردونه رقابت حذف کردم تا پرونده کوچکترین کلاسیک تاور بازی بسته شود. بازی در ازای این مسیری که آمده بودم مقدار نسبتا قابل قبولی هم سکه در اختیارم گذاشت.
خوشحال بودم و فکر میکردم که با آنها میتوانم یک سری آیتم خوب برای کاراکتر محبوبم دست و پا کنم. اما وقتی پا در بخش کریپت بازی گذاشتم، فهمیدم خیر از این خبرها نیست. بازی به معنای واقعی کلمه بیچارهتان میکند تا یک آیتم درست درمان جلوی رویتان بگذارد. مورتال کامبت 11 عجیب گرایندی است و کاری میکند که برای آزاد کردن آیتمهای مورد نظرتان یا پول هنگفت خرج کنید، یا آنقدر پای بازی بنشینید تا در آخر هیچ چیز جدیدی برای تجربه نداشته باشید.
این یکی از عجیبترین فاکتورهایی بود که در این چند ساعت ابتدایی شاهدش بودم. در کل بازی بینظیر به نظر میرسد اما به هر حال، باید بیشتر روی آن وقت بگذارم تا بتوانم نظر قطعی در موردش صادر کنم. هنوز خیلی بخشهایش مانده که تجربه نکردم. پس ویجیاتو را دنبال کنید تا در نزدیکترین فرصت ممکن از نقاط قوت ضعف بازی برایتان بگویم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چرا رفتی؟