بازی Inmost تجربه‌ای جدید، پیچیده و احساسی را تقدیم مخاطب می‌کند

اگر به دنبال تجربه یک بازی مستقل همه‌چیزتمامِ جدید می‌گردید، Inmost می‌تواند بهترین گزینه موجود باشد. این بازی جدیدترین ساخته Hidden Layer Games است که مدت زمان زیادی هم از انتشار رسمی آن نمی‌گذرد اما در همین مدت زمان کوتاه توانسته طرفداران خود را پیدا کند. درباره این بازی می‌توان از زوایای مختلفی صحبت کرد که در این مقاله برخی از آن‌ها را جهت معرفی بازی بازگو می‌کنیم.

اولین موردی که در این اثر به زیبایی هرچه تمام‌تر خودش را نشان می‌دهد، دنیای بازی است. بازی در یک دنیای عجیب و غم‌انگیز جریان دارد. تاریکی بر دنیا غلبه کرده و درد و رنج به جزئی جدا نشدنی از این دنیا بدل شده‌اند. شاید تنها چیزی که از دنیای بازی در ابتدا دستگیرتان شود همین باشد! Inmost بر مرموز بودن خودش اصرار زیادی دارد و این کار را هم به بهترین شکل ممکن انجام می‌دهد. مخاطب چیزی از دنیای پررمز و راز بازی نمی‌داند و صرفا با یک ظاهر تیره و تاریک روبه‌رو شده و سعی می‌کند در این فضای افسرده به دنبال جواب سوالاتش بگردد.

اما مهمترین مسئله‌ای که Inmost را مرموز و پر رمز و راز می‌کند، روایت داستان آن است. بازی از سه زاویه مختلف روایت می‌شود و مخاطب در نقش سه شخصیت مختلف بازی خواهد کرد. اولین شخصیت بازی یک مرد جوان است که اکثر بخش‌های بازی را با او تجربه می‌کنیم. گشتن در محیط‌ها، حل کردن معماهای ساده اما جذاب با المان‌های مترویدوانیایی از ویژگی‌های اصلی بازی کردن با اولین شخصیت اصلی بازی است. شخصیت دوم یک شوالیه است که مهمترین خصوصیت گیمپلی آن، وجود سیستم مبارزه‌ای به صورت جاخالی دادن و ضربه زدن است؛ و در نهایت سومین شخصیت بازی یک دختربچه است که در خانه‌ای عجیب زندگی می‌کند و باید با او اسرار این خانه را فاش کنید. مهمترین ویژگی گیمپلی این شخصیت هم جابه‌جایی اسباب خانه و استفاده از آن‌ها برای بالارفتن از جایی است.

بازی به طور کلی از دید این سه شخصیت روایت می‌شود و از همان ابتدا سوالات بسیار زیادی را در ذهنتان بوجود می‌آورد که مهمترینش این است: «ارتباط این شخصیت‌ها با یکدیگر چیست؟»

Inmost در تجربه سه چهار ساعته خود سوالات زیادی را بوجود می‌آورد و به زیبایی هم به آن‌ها پاسخ می‌دهد. اما توجه داشته باشید که Inmost یک تجربه شاد و سرخوش به همراه نخواهد داشت. بازی بار احساسی زیادی دارد که قطعا ارزش تجربه کردن را خواهد داشت.

بیشتر بازی کنید:

• بازی Thomas Was Alone قصه یک سری مکعب تنها را روایت می کند
• با بازی Neversong دنیایی عجیب در عالم بیهوشی را تجربه کنید

گرافیک بازی پیکسلی است و محیط‌های آن بسیار هنرمندانه طراحی شده‌اند. هر کدام از سه شخصیت بازی در محیط‌های خاص خود قرار دارند و همین امر باعث می‌شود تا بازی از لحاظ تنوع محیطی غنی باشد. مسئله دیگری که به شخصه در طول بازی نظرم را بسیار به خود جلب کرد، انیمیشن‌های بازی بود. با اینکه از چنین اثری به هیچ وجه انتظار وجود انیمیشن‌های فراروان و متنوع نمی‌رود، اما Inmost با طیف وسیعی از انیمیشن‌های خود مخاطب را غافلگیر خواهد کرد. بازی حتی در زمینه موسیقی هم فوق العاده عمل کرده و آلبوم موسیقی‌اش با فضای بازی به طور کامل همخوانی دارد و به درک بهتر اثر کمک می‌کند.

در پایان باید به این مسئله اشاره کرد که Inmost یک بازی داستان محور است که سبک جالب روایتش آن را به یک اثر فوق العاده تبدیل می‌کند. از آنجایی که قصد اسپویل داستانی بازی را نداریم، بیش از این توضیحی نمی‌دهیم و تنها به عنوان سخن آخر به این مسئله اشاره می‌کنیم که قطعا Inmost ارزش بازی کردن را دارد و اگر به دنبال یک تجربه فوق العاده از یک بازی ایندی هستید، این اثر را از دست ندهید.