نقد فیلم دلشدگان – سعدی سینما با نوای خسرو آواز ایران
علی حاتمی همیشه در مسیر فعالیت هنری خود نشان داده که مَشی هنریاش بر امتزاج توجه به ذوق هنر و گرایش تماشاگر اصیل ایرانی است که با ارائه نگاه تاریخی، جامعهشناسی و اجتماعی خاص او ...
علی حاتمی همیشه در مسیر فعالیت هنری خود نشان داده که مَشی هنریاش بر امتزاج توجه به ذوق هنر و گرایش تماشاگر اصیل ایرانی است که با ارائه نگاه تاریخی، جامعهشناسی و اجتماعی خاص او پایهریزی و بنا شده است. برای نقد و بررسی فیلم «دلشدگان» در ادامه با ویجیاتو همراه ما باشید.
علی حاتمی همچون کیمیاگری بود که با اکسیر جادویی، شعر را به دیالوگ، نقاشی را به ترسیم پلان و موسیقی را به ریتمِ قصه بدل میکرد تا روایت داستانهای دلنشیناش را به پرده تصویر درآورد، آنهم نه تصویر و شمایلی ساده، بلکه سندی از هویت و تبار ملی و فرهنگی ما، که شاید یادمان بیاورد قبل از درجازدگی و رسوخ به دنیای بیروح تکنولوژی، که بودیم و چه شدیم تا شاید دستی هر چند سَرسَری بر زندگی زَنگار گرفتهء خود کِشیم.
سعدی سینما، شاعر فیلمساز و یا ایرانیترین کارگردان تاریخ سینما، اینها اگرچه القاب شایسته و دهانپرکنی باشند، اما به راستی هیچکدامشان ذرهای حق مطلب را آنگونه که درخور شأن و عظمت هنری حاتمی است ادا نخواهند کرد.
«دلشدگان» حاصل همکاری دو استاد دلسوخته در یک مسیر هنری است. علی حاتمی شاعر سینما و محمدرضا شجریان، خسرو آواز این سرزمین، چه تلفیق پر فروغی.
«دلشدگان» سراپا عشق است و شیفتگی و دلدادگی، دلدادگی طاهرخان بحر نور به شاهدخت رنجور و بیمار عثمانی. طاهرخان در این شیدایی گویی همانجا که کلام از سخن باز میماند، موسیقی را به کار میگیرد تا عشق را در معانی اشعار گذاشته و جان را در نوای آوازش همچون خون سیاوش پیشکش معشوق کند.
چه داستان شگرفی، چه قدر عجین است با قصههای آشنایی که میشناسیم.
فیلم «دلشدگان» برداشتی آزاد از یک گروه متشکل از بزرگان موسیقی ایران یعنی آقا حسینخان دلنواز در منصب رهبر. طاهرخان بحرنور، آواز. ناصرخان دیلمان، کمانچه. خسروخان رهاوی، سنتور و آقا فرج بوسلیک، تنبک؛ که تصمیم دارند با سفری به فرنگ و پر کردن صفحه گرامافون، ردیفهای موسیقی اصیل ایرانی را که در زمان سلطنت احمدشاه قاجار در شرف فراموشی و نابودی است، از گزند گذر زمان محفوظ دارند.
این محتوای دلنشین تنها سهم کوچکی از کلیت اثر، برای بازتاب فیلمنامه و شخصیتپردازی کاراکترهای قصه است، و سهم عمده آن در فرمی است که حاتمی هرچه توان دارد در ارائه آن میگذارد، همان چیزی که مختص سینمای او و هویت از دست رفته مخاطب ایرانی است.
در فیلم «دلشدگان» توانایی تصویر و غنای درخشان تکنیک در بیان موجز فضا و حال و هوای اثر برای انتقال گرمای روابط شریف و عاطفی انسانها برجسته و خیره کننده است.
شاید «دلشدگان» را باید شخصیترین فیلم در کارنامه هنری علی حاتمی دانست. شخصی بودن نه از این رو که تماشاگر خاص میخواهد، خیر. بلکه بلعکس، جهان «دلشدگان» چون زبان هنر از نقاشی گرفته تا آوای موسیقی، چنان جهانشمول است که هر دلشکستهای را با هر فرهنگ و آداب و رسومی همراه میکند.
این شخصی بودن از اینرو است که در «دلشدگان»، حاتمی نه تنها کارگردان، فیلمنامهنویس، شاعر تمامی تصنیفها (که البته برای بررسی و بازبینی به فریدون مشیری نیز سپرده شد)، طراحی صحنه و در نهایت، تهیهکنندگی فیلم را به عهده داشته است، بلکه گویی خود را در جای جای اثرش جا نهاده بود.
این حضور مشهود را در دیالوگهای شاعرانه و البته پر معنا، و در خلق شخصیتهای درخشان و بازیهای پر احساس و در میزانسن و معماری اصیل ایرانی و حتی در درون قصهها و باورهای فولکور عامیانهای که بی توجه به عین تاریخ، تنها پازلی است برای بتصویر کشیدن خیال و رویای ذهنی او، به راحتی میتوان دید.
حتی حضور حاتمی را میتوان در طنازیِ متفاوتترین کارکتر «دلشدگان» یعنی آقا فرج بوسلیک با بازی اکبر عبدی نیز مشاهده کرد که چه زیبا، ترازوی لحن جدی فیلم را با کمدی شیرین به تعادل میکشد، و در این کار ذرهای از خط اصلی قصه خارج نمیشود.
کاراکتر فرج در حقیقت در مسیر داستان شروع به تغییر میکند تا شاهد سرنوشتش از یک شاگرد چلویی به جایگاه برجستهای از هنر موسیقی ایران باشیم. شاید این پرداختِ هنرمندانه تنها از عهده علی حاتمی برمیآمد که اینچنین و در حالی که تناقض دو جایگاه از زمین تا آسمان است، حاصل به نحوی شایسته پذیرفتنی شود.
اما شاخصترین تلاش حاتمی در «دلشدگان» ستایش هنر موسیقیایی است، همانجا که آهنگسازی را به استاد حسین علیزاده و صدا را به خسرو آواز ایران یعنی استاد محمدرضا شجریان میسپارد، تا نقطه قوت اثر همین همکاری بینظیری آنها باشد. فیلم لحظهای از موسیقی کم نمیگذارد و موسیقی همواره به موقع نواخته میشود و همه چیز کاملاً روی ریتم قرار میگیرد.
به واقع در فیلم «دلشدگان» صدا و تصویر در منتهای معنویت، مکمل هم شدهاند تا تماشاگر را در خلسهای عمیق فرو برده و در رویای ذهن و خیال، به رقصِ سماع وادارد.
علی حاتمی در هیچ کدام از لحظاتی که صدای تصنیف زیبای استاد شجریان به گوش میرسد، نمایی از لیپسینک طاهرخان بحرنور با بازی امین تارخ را به قاب تصویر نمیکشد تا شاید عامدانه این مهم را به تماشاگرش وا گذاشته تا او به تنهایی و در ذهنش تداعی صورت زیبای آواز را همانگونه که شایسته است بازنمایی کند. با اینحال تک خوانیهای طاهرخان بحرنور بعد از دلباختن به شاهدخت عثمانی با نقش آفرینی لیلا حاتمی و بازی بیدیالوگ او، حس اشتیاق و بیتابی را همانگونه که سزاوار عشق و دلدادگی است به تصویر میکشد.
به هر روی اگرچه دور از عقل باشد اما به جرأت میتوان گفت معجزه فیلم «دلشدگان»، در این است که اگر حین تماشای فیلم، تصویر را ببندیم، از صدا لذت خواهیم برد و اگر صدا را خاموش کنیم از تصویر به وجد خواهیم آمد. اما درک عالم قدسی «دلشدگان» دقیقاً در تلفیق همین دو عنصر است که اثر را کامل میکند و حظ بیبدیلی را رقم میزند.
به راستی که وقتی هنر تصویرسازی علی حاتمی همراه با صدای آسمانی استاد محمدرضا شجریان یکی میشود، همان جایی است که با دل جان میفهمیم، تصویر و موسیقی همچون عاشق و معشوق، ریشههای در هم تنیده و عاطفی بسیاری دارند که هر یک، اگر از هم دور باشند به تنهایی خواهند خشکید.
روحشان شاد و یادشان همیشه گرامی باد...
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
واقعا موسیقی متن این فیلم شاهکار هست