قصه شاهپریان اینویاشا – بیست سال بعد هم ادامه دارد…
داستان انیمه اینویاشا (InuYasha) با فارغالتحصیلی شخصیت اصلی مجموعه، کاگومه هیگوراشی (Kagome Hirogashi)، از یک دنیای دیگر و تناسخ روح عشقش، کیکیو (Kikyo) به جسمی دیگر به پایان رسید، این دو در دوره حکومتهای فئودالی ...
داستان انیمه اینویاشا (InuYasha) با فارغالتحصیلی شخصیت اصلی مجموعه، کاگومه هیگوراشی (Kagome Hirogashi)، از یک دنیای دیگر و تناسخ روح عشقش، کیکیو (Kikyo) به جسمی دیگر به پایان رسید، این دو در دوره حکومتهای فئودالی ژاپن به خوبی و خوشی زندگی کردند. کاگومه تصمیم گرفت که از زندگی خود در توکیوی مدرن صرف نظر کند تا در کنار اینویاشا و دوستانش زندگی کند، و این زوج سفر حماسی خود را به عنوان زن و شوهر به سرانجام رساندند.
تقریبا یک دهه بعد از پایان رویایی این انیمه، به ما فرصتی دوباره برای بازگشت به دنیای موازی این داستان در دنباله جدید این انیمه به نام Yashahime: Princess Half-Demon داده شده است. داستان این مجموعه جدید سالها پس از داستان InuYash: The Final Act محصول سال ۲۰۰۹ رخ میدهد، و ماجراجوییهای موروها (Moroha)، دختر اینویاشا و کاگومه، و توا (Towa) و ستسونا (Setsuna)، دختران دو قلوی برادر ناتنی اینویاشا، سشومارو (Sesshomaru) را روایت میکند.
پخش این انیمه اکشن ماجراجویی جدید مصادف با یازدهمین سالگرد پخش اولین قسمت مجموعه The Final Act و تقریبا مصادف با بیستمین سالگرد پخش اولین قسمت مجموعه اصلی نیز است. مجموعه ۱۶۷ قسمتی اینویاشا که از شبکه YTV ژاپن در شانزدهم اکتبر سال ۲۰۰۰ پخش و باعث ساخت چهار فیلم سینمایی بر اساس این مجموعه نیز شد، تبدیل به یکی از بزرگترین رخدادهای فرهنگی در فندوم انیمه (طرفداران انیمه) در اوایل قرن بیست و یکم شد. موفقیت این مجموعه در ژاپن و آمریکای شمالی مرهون توانایی سازندگانش در جذب مخاطبین مختلف از تمامی فرهنگها و قشرهای مختلف است. همچنین این انیمه برای سالها تبدیل به یکی از برنامههای نمادین و محبوبی شد که انیمه بزرگسالان را به یک نسل کامل از مخاطبین جهانی معرفی کرد.
مجموعهای که در سال ۲۰۰۰ پخش شد، درمورد یک دیو تندخوی نصف انسان و نصف شیطانی با یک شمشیر بسیار بلند و موهایی سپید بود که در کنار او، کاگومه، دختری نوجوان که روز تولد ۱۵ سالگیاش از معبد خانوادگیشان در عصر مدرن ژاپن به یک دنیای موازی در عصر سنگوکو این کشورفرستاده میشود؛ قرار دارد.
این دو همراه با دوستانشان - سانگو (Sango)ی دیوکُش، میروکوی (Miroku) راهب، و شیپو (Shippo) که یک دیو روباه است، به جست و جوی تکههای جواهر شیکون (Shikon)، میروند. شیکون یک شیء جادویی بسیار قدرتمند است که قطعههایش بعد از اینکه کاگومه اتفاقی با یک تیر آن را خورد میکند در سراسر ژاپن پخش میشود. در طول سفرشان برای بازیابی این جواهر، این پنج نفر موانع زیادی، از دیو و مزدوران گرفته تا احساسات خودشان را پشت سر مینهند.
این مجموعه آخرین اقتباس از یک مانگا با نویسندگی و تصویرگری رومیکو تاکاهاشی (Rumiko Takahashi) افسانهای بود. مانگای اینویاشا: قصهی فئودال (InuYasha: A Feudal Fairy Tale) چهارمین و طولانیترین پروژه بزرگ تاکاهاشی است، و اولین چپترش در تاریخ ۱۳ نوامبر سال ۱۹۹۶ بر روی صفحات مجله Weekly Shonen Sunday چاپ شد. تاکاهاشی - یکی از فارغالتحصیلان Gekiga Sonjuku، مدرسه مانگا (کمیکهای شرقی) با سرپرستی کازو کویکه (Kazuo Koike) سازنده Lone Wolf & Cub - یکی از مانگاکاهای (نویسندگان مانگا) شناخته شده از نظر سبک داستاننویسی و هنری است که در طول چهل سال گذشته تبدیل به یکی از موفقترین و مشهورترین مانگاکاهای عصر حاضر شده است. در طول نیم قرن فرهنگ پاپ ژاپنی، کمتر کسی به اندازه «شاهزاده مانگا یا The Princess of Manga»، باعث افزایش محبوبیت مانگا (و یا حتی انیمه) در ایالت متحده آمریکا، شده است.
تاکاهاشی که کار خود را از اواسط دهه هفتاد میلادی آغاز کرد، چهرهای غیر معمول در صنعت مانگا به شما میآمد، چرا که در حرفهاش برخلاف سایر مانگاکاهای زن عمل کرد. دکتر دبورا میشل شامون (Deborah Michelle Shanoom)، نویسنده Passionate Friendship: The Aesthetics of Girls' Culture In Japan و یک دانشیار مطالعات ژاپنی از دانشگاه ملی سنگاپور، در یک ایمیل اینگونه بیان کرده است که «تاکاهاشی چهرهی غیر معمولی بود چرا که به عنوان یک زن، شروع به نوشتن مانگا برای مجلات پسرانه کرد. تقریبا تمامی زنان مانگاکا، برای مجلات دخترانه مانگا مینوشتند و بیشترشان داستانهای عاشقانه بودند. اما تاکاهاشی هرگز مانگاهایش را در مجلات دخترانه منتشر نکرد.»
تاکاهاشی، یک نویسنده ماهر و برجسته در هر دو زمینه داستانهای کوتاه و طولانی، در اواسط دهه نود میلادی به عنوان یک افسانه در قید حیات شناخته میشد که دو مجموعه شناخته شده در سطح بینالمللی به نامهای اوروسی یاتسورا (Urusei Yatsura) در سال ۱۹۷۸ و رنما ½ (½ Ranma) را در سال ۱۹۸۸، جزو آثارش بودند. با تشکر از Viz Media که حقوق نشر مجموعه رنما ½ را در اوایل دهه نود میلادی خریداری کرد، این مانگا راه خود را با موفقیت به ایالت متحده آمریکا پیدا کرد. در سراسر کشور اقتباس انیمه رنما ½ با جلدهای رنگی و جذاب در تمامی مغازههای ویدیویی پدیدار شد. انیمه رنما ½ پیش از ساخت مجموعههایی مانند پوکمون و Dragon Ball Z که انیمه را به اوج رساندند، این صنعت را به بقیه دنیا معرفی کرد.
او نوشتن اینویاشا را زمانی آغاز کرد که انیمه محبوب رنما ½ در حال اتمام بود و این بار اثر جدید تاکاهاشی نسبت به اثر پیشینش داستانی تاریکتر و جدیتر داشت. تاکاهاشی در گذشته نیز داستانهایی تاریک و درام نوشته بود اما این آثارش محدود به داستانهایی کوتاه از جمله Mermaid Saga و Laughing Target بودند. زمانی که در یک مصاحبه در ماه ژوئن سال ۲۰۰۱ از تاکاهاشی درمورد جهتگیریهایش در اینویاشا سوال کردند، پاسخ او سرراست و ساده بود: «میخواستم اثری جدی داشته باشم.»
داستان اینویاشا بیشتر از قصههای فولکلوریک ژاپنی الهام گرفته است. تاکاهاشی معمولا از همان ابتدای حرفهاش نیز، موجودات خیالی و افسانهای زیادی را برگرفته از این فولکلورها و داستانهای باستانی در آثار خود به کار میگرفت.
شامون همچنین در یکی از مقالههایش به نام "Yokai in the Database" اینگونه نوشته است که تاکاهاشی در یکی از مصاحباتش ذکر کرده است که از یک داستان کوتاه اثر سال ۱۷۷۶ به نام «دیگ کیبیتسو» (The Cauldron of Kibitsu) نوشتهی ودا آکیناری (Veda Akinari) نیز الهام گرفته است. شامون عناصر داستان دیگ کیبیتسو را درون این مجموعه را نیز شناسایی کرده است - در داستان دیگ کیبتسو یک زن اشرفزاده بعد از اینکه همسر خائن و خودخواهش تمام داراییهایش را از او میگیرد و ترکش میکند، میمیرد و به عنوان یک دیو باز میگردد تا او و معشوقهاش را تسخیر کند و عذابشان دهد.
در داستان اینویاشا: کیکیو نیز، عشق اول اینویاشا همان زنی است که او را در جنگل مقدس به دام انداخت و ناراکو (Narako)، شخصیت منفی داستان (ناراکو زوجها را میفریبد تا بخاطر منافع شخصی خودش به یکدیگر پشت کنند) که زمانی یک انسان معمولی بود، بخاطر عشقی که به کیکیو داشت به دیوها و شیاطین اجازه داد بدنش را تسخیر کنند. این موارد همگی نمادهایی از این داستان قدیمی هستند.
تاکاهاشی از کارهای پیشین خود نیز الهام گرفته است. داستان اینویاشا از اثر دیگرش به نام Fire Tripper الهام گرفته است که در این داستان نیز دختری از آینده به گذشته سفر میکند و در آنجا عاشق پسری شده و او را به همراه خود به زمان حال میبرد.
شامون شخصیتهای داستان اینویاشا را با انیمه رنما یک دوم نیز مقایسه میکند، هردو اگرچه قدرتمند هستند اما چون از نظر احساسی به بلوغ نرسیدهاند، بخاطر ناکارآمدی اطرافیانشان و غرور زیادی که دارند دائما شکست میخورند و مرتکب اشتباه میشوند. شامون همچنین ذکر کرده است که هردو شخصیت، به شدت تندخو هستند اما با این وجود دوست داشتنی و نجیب نیز هستند.
اینویاشا درست مانند رنما ½ در ژاپن به محبوبیت زیادی رسید. شامون معتقد است که محبوبیت این مجموعهها بخاطر وفاداری مخاطبین تاکاهاشی و همچنین قدرت تاکاهاشی در ادغام فولکلورها و تاریخ ژاپن به سبک خودش بوده است و داستانهای تاریخی را برای مخاطبین عصر مدرن بهروزرسانی کرد. اکنون که انیمه در کشور آمریکا شناخته شده بود، پخش انیمه اینویاشا درست مانند انیمه رنما در آمریکا، حتمی بود. مخاطبین این انیمه با تشکر از برنامه Adult Swim از Cartoon Network که برای بیش از یک دهه، شبها درحال پخش کارتونهای ویژه بزرگسالان از شبکه کارتون نتورک است، از گذشته نیز بیشتر شد.
جیسون دمارکو (Jason DeMarco) و تیمش اولین بار زمانی که با Viz Media درحال بحث درمورد پخش این انیمه بودند، با اینویاشا آشنا شدند و به گفتهی دمارکو، یکی از سازندگان تونامی (Toonami) و معاون اجرایی و کارگردان خلاق فعلی برنامه Adult Swim بلافاصله عاشق آن شدند. تعداد زیادی از طرفداران تاکاهاشی تلاش کردند که رنما ½ را به تونامی بیاورند که متاسفانه موفقیت آمیز نبود. دمارکو اینگونه میگوید که «رنما ½ یکی از برنامههای مورد علاقهام است که متاسفانه بخاطر سکانسهای برهنگیاش قادر به پخش آن نیستیم.»
دمارکو با پخش اینویاشا توانست تنها با یک تیر دو نشان بزند. او نه تنها توانست انیمهای بر اساس یکی از مجموعه آثار مانگاکای مورد علاقهاش را نمایش دهد، بلکه Adult Swim نیز که در آن زمان کمتر از یک سال بود که فعالیت خود را آغاز کرده بود نیز قادر به پخش مجموعهای طولانی بود چرا که مجموعههای پیشین مانند Cowboy Bebop و Trigun و Samurai Champloo تنها بیست و شش قسمت داشتند.
در نهایت در آخرین روز ماه آگوست سال ۲۰۰۲ این مجموعه پخش خود در آمریکا را آغاز کرد و عملکرد این برنامه حتی از انتظاراتشان نیز پیشی گرفت. در نهایت Adult Swim تمامی ۱۶۷ قسمت مجموعه اصلی را از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ پخش کرد و هر چهار فیلم سینمایی را نیز نمایش دادند. این مجموعه تا سال ۲۰۱۴ چندین بار در Adult Swim پخش شد و طبق گفتههای دمارکو، تا قبل از بازگشت تونامی و پخش انیمههایی جدیدتر مانند حمله به تایتان، موفقترین و محبوبترین انیمه Adult Swim بود.
پخش اینویاشا در آمریکا در بهترین زمان ممکن آغاز شد، چرا که طرفداران انیمه و تونامی بعد از مجموعههای پوکمون، تشنهی یک مجموعه باکیفیت جدید دیگری بودند. Adult Swim که کار خود را در سال ۲۰۰۱ و با انیمه Cowboy Bebop آغاز کرد، فعالیت خود را باخش انیمه اینویاشا در سال ۲۰۰۲ ادامه داد. تقریبا غیرممکن است که طرفداران انیمه در دهه اول قرن بیست و یکم انیمه اینویاشا را نشناسند. همه چه با نوشتن مقاله و یا خواندن مقالهها، و یا بحث درموردش با دیگران و یا حتی دیدن هر قسمتش، به نوعی با انیمه اینویاشا در ارتباط بودند. به نقل از شامون: "این حقیقت که اینویاشا از یک شبکه بسیار مشهور بارها و بارها پخش شد، باعث شد که این انیمه طرفداران بیشتری پیدا کند. بسیاری از دانشآموزان سابق من که در اوایل دهه اول قرن بیستم نوجوان بودند نیز به من گفتند که با دیدن اینویاشا به انیمه علاقمند شدند."
این مجموعه، به همراه مجموعهی دیجیمون (Digimon)، از اولین انیمههایی بودند که به افزایش شهرت ژانر ایسکای (ایسکای یا isekai به ژانری گفته میشود که در آن شخصیتها وارد دنیاهای مختلفی میشوند) در آمریکا کمک کردند و باعث شد که این ژانر با گذر سالها و آمدن انیمههایی مانند Sword Art Online و Re:Zero و بسیاری از انیمههای دیگر، تبدیل به ژانر غالب شود.
این مجموعه، جزو معدود انیمههایی است که درکنار ناروتو، و Dragon Ball Z زمان پخش اصلی را به خود اختصاص دهند. Megan Thee Stallion، سوپراستار هیپهاپ هوستون (Houston) و یکی از اشخاصی که بسیار به آهنگهای این خواننده و علاقهاش به انیمه در مصاحبههایش توجه میکند، ابتدای امسال به کرانچیرول (Crunchroll) گفته بودند که اینویاشا جزو اولین انیمههایی بود که این خواننده دیده بود و بسیار به شخصیت اصلی، پسر غمگین داستان با آن گوشهای سگیاش علاقه داشت.
علاقه مگان خواننده به این مجموعه نیز خود باعث میشود این مجموعه انیمه را از سایر انیمههای اوایل قرن بیست و یکم جدا کند: اینویاشا یکی از معدود انیمههایی است که در بین مخاطبین زن و مرد به یک اندازه موفقیت و محبوبیت دارد. تاکاهاشی در تمام طول حرفهاش همیشه توانسته مخاطبین دختر و پسر را جذب خود کند.
اگرچه تاکاهاشی همیشه فقط در مجلات پسرانه/مردانه آثار خود را منتشر کرده است، اما باز هم تعداد زیادی از طرفدارانش دختر بودند. به گفته دمارکو "تاکاهاشی به خوبی میداند که شخصیتهای زن و مرد را چگونه به تصویر بکشد." و کاگومه را به عنوان یک مثال مورد اشاره قرار میدهد. اگرچه اسم برنامه اینویاشا است، از نظر دمارکو این انیمه درواقع داستان کاگومه است، داستان با کاگومه آغاز شده و به پایان میرسد و به شخصیت کاگومه درست به اندازه اینویاشا پرداخته شده است.
نکتهای که گفته شد نکته مهمیست که در کمتر انیمه و مانگایی دیده میشود. به گفتهی شامون اگرچه بسیاری از آثار تاکاهاشی درمورد شخصیتهای مرد است، اما بازهم تمامی کارکترهای آثارش چه مرد و چه زن، شخصیتهایی عمیق دارند. او همچنین در ادامه اینطور گفته است که: "شخصیتهای زن در آثار او تنها شخصیتهایی جانبی و زیبا برای جذب مخاطب نیستند، بلکه آنها نیز تا حدودی شخصیت مستقل دارند."
زمانی که اینویاشا با یک پایان باز در سال 2004 به پایان رسید، بسیاری از طرفداران، به ویژه بینندگان برنامه Adult Swim سرخورده شدند. دمارکو در این باره گفته است که: "ما بعد از پایان این انیمه بسیار ناراحت شدیم. من خودم همیشه زمانی که یک برنامه نصف و نیمه به پایان میرسد و تو را با این سوال که 'آیا پایان داستان را نیز خواهند ساخت؟' رها میکند، بسیار سرخورده میشوم." این سوالی بود که تمامی طرفداران انیمه را مدتها درگیر خود کرده بود تا اینکه در ماه جولای سال 2009 شماره جدید مجله Weekly Shonen Sunday ساخت یک مجموعه جدید به نام The Final Act را اعلام کرد و گفت که در ماه اکتبر عرضه خواهد شد و پایان داستان حماسی تاکاهاشی خواهد بود.
هرچند اگرچه قسمتهای جدید اینویاشا بالاخره منتشر شدند اما پخش آن از Adult Swim مدتی به تعویق افتاد. اگرچه Adult Swim زمانی به عنوان تنها برنامه پخشکننده انیمههای بزرگسال شناخته میشد، اما در این زمان شبکههای قانونی زیادی با خدمات و برنامههایی جدید ظهور کرده بودند که به دنبال جذب مخاطبین و طرفداران انیه بودند. هر کدام از قسمتهای The Final Act، درست یک روز بعد از پخش در ژاپن از شبکه Hulu پخش میشد. چند سال بعد از تکمیل شدن داستان اینویاشا بود که دمارکو بالاخره توانست کاری را که آغاز کرده بود به پایان برساند.
تونامی درست مانند خود کیکیو، درسال 2013 باز هم پا به عرصه حیات گذاشت. اکنون که تونامی به دنبال پخش برنامههایی برای پر کردن ساعت پخش خود بود، دمارکو و تیمش به خوبی میدانستند که جای چه برنامهای خالی است. به گفته دمارکو، از آنجایی که نتوانستند پخش اینویاشا را در Adult Swim به سرانجام برسانند، تصمیم گرفتند که این مجموعه را به صورت کامل در تونامی پخش کنند.
بالاخره بخش پایانی این انیمه با نام The Final Act در تاریخ 14 نوامبر سال 2014 از تونامی پخش شد. دمارکو در این مورد گفته است که: "من بسیار خوشحالم که توانستیم این مجموعه را در تونامی پخش کنیم. این مساله که Adult Swim توانست مجموعه اینویاشا را به صورت کامل پخش کند، برای ما بسیار حس خوبی داشت. بستن محترمانه پرونده اینویاشا بسیار لذت بخش بود چرا که من معتقدم یکی از برترین مجموعههای شوننی (شونن یا Shonen به ژانری از مانگا و انیمه گفته میشود که برای مخاطبین پسر ساخته میشود) است که تا کنون ساخته شده است.
دمارکو نیز مانند همه برای دیدن این مجموعه جدید لحظه شماری میکند، اما او نیز به خوبی و بخاطر تجارب شخصیاش (انیمه FLCL) میداند که باید در گسترش و ادامه داستانی که پایانی قوی و زیبا داشته است بسیار احتیاط کرد زیرا کاری بسیار حساس و ریسک بزرگی است. هنوز هیچکس نمیداند که آیا مجموعه جدید به نام یاشاهیمه پا جای پای مجموعه اصلی خواهد گذاشت و در Adult Swim پخش خواهد شد و یا اینکه آیا اصلا مجموعه خوبی خواهد بود یا خیر.
دنباله برنامههای محبوب باید با چیزی رقابت کنند که مجموعه اصلی هرگز با آن سر و کار نداشت: بار انتظارات طرفداران. اینویاشا برای یک نسل از طرفداران انیمه، به عنوان برنامهای که آنان را عاشق انیمه کرد شناخته میشود و یا دست کم به آنها نشان داد که این برنامه تنها یک انیمه فانتزی مردانه نیست و بسیار داستانی عمیقتر دارد. یاشاهیمه ممکن است همان اینویاشای "ما" نباشد، اما از آن جایی که زمان زیادی از پایان اینویاشا گذشته است، ممکن است این برنامه همان انیمهای باشد که بچههای خودمان و نسل جدید را شیفتهی خود و انیمه کند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
یش از پانزده انیمه سریالی مطرح را دیده ام
ظرفیت فوق العاده ای برای خلق سرگرمی, هیجان و احساسات, فانتزی ها و نقد باورها در این مدیوم وجود دارد
شاید اگر روزی همه را فراموش کنم, erased را همیشه به یاد داشته باشم
یکی از بهترین انیمه ای که تاحالا دیدم《when marnie was there》بود
توی انیمه های سینمایی اون اثری که فرمودین یکی از بهترینهاس
رو این انیمه خیلی ها تعصب دارند مخصوصا خودم که انیمه دیدن رو با این شروع کردم نسبت به انیمه های مشابه زن با ظاهر عجیب تقریبا نداشت وقتی دیدم شخصیت اصلیش زن شده خوشم نیومد ولی امید وارم خوب بسازنش خاطرات ما رو خراب نکنه
اینویاشا واقعا یکی از بهترینهاس و کمتر دیده شده متاسفانه
انیمه فقط اتک آن تایتان
خیلی انیمه های قشنگ دیگه هم هست 3 getsu no lion ,;made in abyss و و و....
منم خودم بیشتر انیمه های با تم غربی رو مییپسندم ولی بعضیاشون مثل your name,one piece,demon slayerو... هم واقعا خوش ساختن.
از دنیایی به وسعت انیمه به نظرم بیشتر انتظار داشته باش و کاپ طلایی رو به چند مورد اهدا کن. خیلی خیلی آثار خوبی هست توی انیمه ها