نقد فیلم Honest Thief – ترکیب عشق و عاشقی با اکشن لیام نِیسونی
لیام نیسون در سال 2008 جهان را با یک فیلم اکشن به نام Taken سورپرایز کرد، زیرا بازیگری که بیشتر او را با بازیهای جدی، نمایشی و دراماتیک میشناختند ناگهان به یک قهرمان اکشن اساسی ...
لیام نیسون در سال 2008 جهان را با یک فیلم اکشن به نام Taken سورپرایز کرد، زیرا بازیگری که بیشتر او را با بازیهای جدی، نمایشی و دراماتیک میشناختند ناگهان به یک قهرمان اکشن اساسی تبدیل شده بود. از زمان موفقیت آن فیلم، نیسون به طور خاصی به چاه عمیق بازی در نقش مردانی با مجموعه خاصی از مهارتها افتاد، که منتظر افراد نامناسبی بود تا وی را مجبور به استفاده از آنها کند.
حالا فیلم اکشن "دزد شریف" ساخته مارک ویلیامز آخرین عنوان در مجموعه پروژههایی است که سعی میکند از این ایده استفاده ببرد، و اگر چیزی وجود داشته باشد که این فیلم جدید در حکم اثبات آن باشد، این است که شاید زمان بازنشستگی "فیلمهای اکشن لیام نیسون" فرا رسیده است.
اما برنامه نبرد جدید این بازیگر اینگونه شروع میشود که نیسون در نقش تام کارتر، مردی که جهان او را به عنوان یک دزد سریع و خاص میشناسد، برای سرگرمی درگیر سرقت از بانکها است. او در این راه کمی بیش از ۹ میلیون دلار را از چند بانک سرقت کرده، اما یک شبه به علت عاشق شدن، قصد دارد همه پولهای سرقتی را به FBI تحویل دهد.
ماجرای عاشقی او از شهر بوستون و دیدار اتفاقیاش با آنی یک متصدی اجاره انبار، شروع میشود. جناب دزد عاشق برای راحتی وجدان خودش قبل از هم خانه شدن با آنی، به این فکر میافتد که خودش و اموال سرقتیاش را تحویل پلیس بدهد. اما ماجرا زمانی دچار تغییر میشود که دو مامور پلیس فاسد و جاهطلب (جی کورتنی و آنتونی راموس) سعی میکنند پول دزدی را با نقشهای مال خود کنند. بنابراین نیازی به گفتن نیست که این دو پلیس با این حرکت دچار اشتباه تاکتیکی شدهاند، چرا که جناب لیام نیسون در قامت تام کارتر تواناییهایی دارد که برای نجات از این موضوع به درد او میخورند.
خُب با چنین سناریویی عملاً میتوانید پیشبینی کنید که فیلم Honest Thief با هر پیچ و تابش به چه سمتی خواهد رفت، و اگر این بزرگترین نقص در فیلم مارک ویلیامز بود، حداقل هنوز هم تجربه درجاتی از سرگرمی در آن قابل شناسایی بود. اما اگر بخواهیم صادق باشیم، باید گفت: این فیلم اصلاً سرگرمکننده نیست. این اثر میتوانست با چنین فرمولی برای طرفداران لیام نیسون یک تمرین دیگر در مسیر امثال "ربوده شده" باشد.
اما دزد شریف تنها از تمام اکشنهای لیام نیسونی ظاهر اولیهاش را قرض گرفته و در بدنهاش هیچ گونه جذابیت یا تازگی ندارد. پروژههای قبلی نیسون حداقل اکشنی درخور را داشتند، اما این یکی در زمینه اکشن نیز کُمیتش لنگ میزند. جدای از این دزد شریف در همان نیم ساعت اول حرفش را میزند. بنابراین مابقی ماجرا اضافیست، و این شیرین نیست.
فیلم میخواهد با ایجاد یک رابطه احساسی بین شخصیت تام و آنی کمی داستانی به نظر برسد، اما حرفی برای ارائه ندارد. ما زمان کافی برای شکلگیری یک رابطه در فیلم داریم، اما فیلمساز با توجه فیلمنامه دم دستیاش توانایی خلق یک عاشقانه را ندارد.
در واقع ما در این اثر شاهد خلق شخصیت نیستیم. هرچند چند تیپ ظاهری بد یا خوب، مثل پلیس بد و پلیس خوب یا دزد به ظاهر شریف و یک زن عاشق داریم که خیلی به چشم نمیآیند. در کنار این ایرادات به نظر میرسد که حتی لیام نیسون هم دیگر از ساخت فیلمی چون Honest Thief خسته شده است.
وقتی لیام نیسون را استخدام میکنید، همیشه حداقل یک جرقه سرگرمی از او خواهید گرفت، زیرا این مرد روی صفحه بیش از حد کاریزماتیک است و همیشه کسلکننده نیست. اما در دزد شریف به نظر این جرقه نیسونی نیز وجود ندارد. به نظر این اتفاق گویای این است که دیگر جناب لیام نیسون از حضور در نقشهای این چنینی خسته شده. در واقع این مسیر نشان دهنده میراث مخرب فیلم ربوده شده است.
در این فیلمِ لیام نیسون، نه خبری از خرد کردن استخوان و عمل پمپاژ آدرنالین است، و نه خبری از توسعه حداقلی شخصیت. با این اوصاف شاید سوال پیش بیاید با چنین تفاسیری از اساس چرا امثال "دزد شریف" تولید میشوند؟! جواب ساده است؛ مردم چنین آثار فوق یکبارمصرفی را دوست دارند. مردم قهرمان کلیشهای چون نیسون را دوست دارند، و اگر این فرمول برای مردمِ خواهان آن جواب میدهد، پس تولید چنین آثاری نیز کماکان چراغ سبز خواهد گرفت.
امثال چنین فیلمی با چنگ انداختن به کلیشههایی چون پلیس بدجنس، و پلیس خانواده دوست در کنار یک پلیس وظیفه شناس و البته دزد شریف، به دنبال سریعترین راه برای جذب مخاطب عام هستند. اما فیلمنامه امثال Honest Thief هیچ فرصتی برای درآمدن چنین کلیشههایی نیز به بازیگرانش نمیدهد.
تعریف ساده فیلم جدید لیام نیسون این میشود که اثر برای هیجانانگیز بودن خیلی معمولی است، و برای خندهدار بودن بسیار جدیست. در واقع این فیلم در ابهامی گرفتار میشود که بیشتر شبیه جهنم است. برای مثال تام کارتر به عنوان یک شخصیت، آنقدر ساده لوح و بیش از حد صادق است که باور کردن اینکه تا این لحظه دستگیر نشده، دشوار است. تصمیماتی که او در موقع تسلیم کردن خودش میگیرد، در بیشتر موارد مضحک و غیر منطقی است.
با یک نگاه متفاوت به ژانر فیلم یا یک بازنویسی دوباره فیلمنامه، میشد این کار را به یک کمدی رمانتیک بالقوه و جالب تبدیل کرد. اما نتیجه حاضر چنین چیزی نیست. راستش، لیام نیسون وقت ما و خودش را با "Honest Thief" هدر میدهد. و این ناراحتکننده است. چرا؟ چون این یکی از آن فیلمهایی است که برای پنهان کردن محدودیتهای ستاره اکشن پیرش ساخته شده است. بنابراین، اگر یک اکشن لیام نیسونی میخواهید که با ۷۵% گفتگو بیمعنی و ۲۵% اکشنهای ضدِحال پُر شده، فیلم "دزد شریف" بهترین گزینه است.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
دیگه خیلی خودش کوچیک کرده با بازی در این نقشا
همین الان دیدم خیلی آبدوغ خیاری بود