نگاهی به دومین قسمت برنامه همرفیق شهاب حسینی – مهمان ناخوانده
قسمت اول برنامه همرفیق در هفته گذشته با استقبال بسیار خوبی از مخاطبین روبرو شد و این مساله از آمارهایی که خود VOD نماوا منتشر کرد کاملا پیداست. سیل زیادی از تماشاگران به پای تاکشوی ...
قسمت اول برنامه همرفیق در هفته گذشته با استقبال بسیار خوبی از مخاطبین روبرو شد و این مساله از آمارهایی که خود VOD نماوا منتشر کرد کاملا پیداست. سیل زیادی از تماشاگران به پای تاکشوی شهاب حسینی نشستند و احتمالا مانند من دنبال دیدن یک برنامه حرفهای و خوب از این بازیگر هنرمند و قهار کشورمان بودند. اگرچه ضعفهای قسمت اول آنقدر زیاد بود که سیل انتقادات پس از چند روز در شبکههای اجتماعی جاری شد و بسیاری اجرا و روند برنامه را به باد اعتراضات خود گرفتند؛ اما در قسمت دوم چه اتفاقی افتاده و مسیر همرفیق حالا در کجا قرار دارد؟
اگرچه به احتمال بسیار زیاد ضبط قسمت دوم از زمانی آغاز شده که سازندگان برنامه نقدها و انتقادات رسانهها و مردم را در شبکههای اجتماعی نخوانده بودند اما باید اعتراف کرد که قسمت دوم یک هیچ از افتتاحیه همرفیق جلو است و البته هنوز به پای هتریک کردن آن نرسیده است. گل زیبایی که در قسمت دوم زده شده هم دستپخت سازندگان برنامه نبوده و صرفا شانس با آنها همراه بوده، این گل چیزی نیست جز مهمان ناخواندهای که در تبلیغات تین قسمت از برنامه هم به او هیچ اشارهای نشده است: بهرام افشاری.
همانطور که در یادداشت قبلی پیرو برنامه همرفیق نوشته بودم، ارزش افزودهای که برنامه تاکشوی جدید شهاب حسینی و نماوا میتواند روی آن مانور بدهد همانا سوژه مهمانان برنامه است؛ سوژهای که به شخصه در کمتر برنامه تاکشویی به چشمم خورده است. این سوژه چیست؟ همراستا با اسم «همرفیق»، سازندگان برنامه تصمیم گرفتهاند که مهمان برنامهشان بتواند یک مهمان دیگر دعوت کند و این مهمان ثانویه در واقع دوست صمیمی او در زندگی است.
تماشای یک چهره مشهور در کنار دوست صمیمیاش (که تا به امروز این دوست هم از عرصه سینما بوده و نمیدانم آیا قرار است شاهد دوستی از تبار مردمی هم در قسمتهای آینده باشیم یا خیر) واقعا موضوع جذابی است. در همین قسمت دوم زمانی که هوتن شکیبا با بهرام افشاری (به عنوان رفیق صمیمیاش) در کنار هم خاطرات خود را تعریف میکنند، مانند دو پسربچه شیطان دبیرستانی میشوند و هیچ رنگ و بویی از آن دو بازیگر مشهور ندارند. در واقع چهرهای از این دو بازیگر دوست داشتنی نمایان میشود که پیش از آن هیچگاه توسط هوادارانشان و سینمادوستان دیده نشده است. افشاری رفیق شیطون است و شکیبا دوست سادهتر او زوجی که آنها تشکیل میدهند حقیقتا دوست داشتنی است.
باید اعتراف کرد که با ورود بهرام افشاری در نیمه این قسمت، برنامه همرفیق کن فیکون میشود و این مهمان ناخوانده میتواند همرفیق را نجات دهد. افشاری به کمک شهاب حسینی به عنوان مدعو و مجری این برنامه میآید و در جاهایی که رسما شهاب حسینی نمیداند باید چه بگوید، مزهای میریزد و او را نجات میدهد. باید بگویم هیچوقت فکر نمیکردم روزی بهرام افشاری در روبروی شهاب حسینی از او عملکرد بهتری داشته باشد اما در اینجا و در قالب یک مجری و مهمان، شهاب حسینی بدجوری بازی را میبازد.
اجرای او از برنامه پیشین تا امروز تغییری پیدا نکرده که هیچ بلکه میتوان گفت بدتر هم شده است. زبان بدنی که دارد یک نوع استرس خاص را به بیننده منتقل میکند و من من کردنهایش نیز حین اجرا حکایت از عدم تسلط او روی متن دارد. باید اذعان داشت که همچنان نبض اتاق فکر در این برنامه به کندی میزند و به نظر میرسد که مجری برنامه با یک سری مفروضات جلوی مهمانان میرود تا در نهیت ببیند چه پیش میآید!
کار جایی بیخ پیدا میکند که در برههای از این مصاحبه، رسما سکوت به میان میآید و نه مهمانان میدانند باید چه بگویند و نه مجری. این سکوتهای چند ثانیهای در حین گفتگو زیاد پیش میآید و عجیب است که چرا لااقل در تدوین برنامه، این موارد حذف نشده است. سکتههایی بد که برنامه را رسما به کما میبرد. میتوان گفت که از این لحظات Awkward (واقعا نمیدانم باید به فارسی برای این لحظات چه گفت، لحظات عذاب آور؟ لحظات معذب کننده؟) به کرات در همرفیق دیده میشود که همگی ناشی از همان عدم برنامه ریزی دقیق یک اتاق فکر است. ناگفته نماند شهاب حسینی این لحظات را با نگاه کردن به ساعتش برای اینکه بفهمد کی باید برنامه تمام شود و برود خانهاش مزین هم میکند!
شهاب حسینی شومن نیست، این مساله طی این دو قسمت عیان شده و با اینکه او راه هنری خود را از مجریگری در رادیو و تلویزیون آغاز کرده ولی حالا به نظر میرسد که این حرفه را فراموش کرده و یا نهایتا میتواند مجری یک برنامه خشک گفتگو محور صدا و سیمایی باشد. او مانند آن معلمهایی است که احتمالا همه ما در زندگی یکبار با آنها برخورد داشتهایم: معلمی لوس و بینمک که شوخیهای خنکی میکند. شهاب حسینی شانس آورده که در قسمت دوم مهمانانش اتوکشیده نیستند و مانند شاگردانی در کلاسش رفتار میکنند که شیطنت از سر و کولشان میبارد. خوشبختانه آزادیهای بیشتر برنامه سازی در VOD نیز در اینجا کمک حال برنامه بوده چرا که تیغه سانسور در صدا و سیما میتوانست همین شیطنت را نیز تبدیل به شوخیهایی بیمزه از جنس صحبتهای مجری برنامه کند.
مشکل دیگری که همرفیق دارد و باید به حال آن فکری کرد، عملکرد بیش از حد (بخوانید دخالت بیش از حد) اسپانسر در مسیر روند برنامه است. اینکه مجموعه وزین آپ پشت این برنامه بوده و بحث مالی آن را بر عهده گرفته بر کسی پوشیده نیست. تصاویر لوگوی آپ دائما به نمایش در میآید و زیرنویسهای تبلیغاتی آن نیز به اندازه کافی روی مخ تماشاگر رژه میرود. اما به نظر میرسد سرمایهگذار برنامه به همین موارد بصری اقناع نشده و میخواهد در هر قسمت یک آیتم چند دقیقهای برای خودش داشته باشد؛ آیتمی که کل فاز برنامه را عوض میکند و دردسرساز است.
شخصی به نام آقای عرب از آپ به دعوت شهاب حسینی روی سن میآید و شروع به تبلیغ کردن آپ میکند. از زمانی که آقای عرب به عنوان کسی که قرار است در برنامه پول بپاشد وارد میشود، برنامه حال و هوای دیگری پیدا میکند. در واقع یک سوم پایانی همرفیق به جای آنکه یک جمع بندی زیبا و بامزه و یا خلاقانه باشد، به مراسم اهدای جوایز تبدیل میشود.
آپ در هفته گذشته مهمانان خود را با دو هدیه جذاب سورپرایز کرد و سازهای ایرانی به آنها اهدا کرد. اما این رویه در قسمت جدید به طرز عجیبی عوض شده و کادوها به جای آنکه هدایایی فرهنگی، نمادین و هنری باشند تبدیل به کالاهای لوکس شدند و شاید باورتان نشود که مهمانان برنامه از آپ هدفون بیتس Beats کادو میگیرند! هدیهای نامربوط به یک برنامه ایرانی که اصلا شبیه به یک یادگاری نیست و صرفا تجملگرایی از سر و روی آن میریزد.
خرید بهترین تلویزیونها از دیجیکالا
بعد از هدایای مهمانان نوبت به هدیه تماشاگران میرسد و بعد هم نوبت به کادو دادن مهمان اصلی به مهمان ثانویه (که میتواند بسیار بامزه باشد و در دو قسمت فعلی چیزی بسیار لوس از آب در آمده که ناشی از عدم راهنمایی سازندگان برنامه است.) فکر کردید بخش اهدای جوایز تمام شد؟ نه خیر! در نهایت نوبت میرسد به تندیس یادگاری خود همرفیق! آنهم با موسیقی طولانی بمرانی که رسما مجری برنامه را معذب میکند و نمیداند باید تا تمام شدن موسیقی چه کار کند و در نتیجه صرفا با سر و دستش ضرب میزند.
در واقع چهار پارت طولانی برای اهدای این جوایز در نظر گرفته شده که کمترین اهمیت را برای بینندگان دارد و یک بده بستان بین سازندگان و مهمانانشان است. این زمان طولانی که برای این بخش در نظر گرفته شده، اگر بخواهد هر قسمت تکرار شود (آنهم با این کج سلیقگی!) چالش بزرگی در انتظار همرفیق خواهد بود؛ مگر آنکه تغییرات خوبی در آن ایجاد شود و خلاقیت به آن تزریق شود. هیچکس یک تاکشو را برای کادو گرفتن مهمانان نمیبیند!
همرفیق شهاب حسینی تا به اینجا و در دو قسمت اولیه خود، عملکرد خوبی نشان نداده است و قسمت دوم نیز همانطور که در ابتدای صحبت گفته شد، رسما «شانس» آورده تا بتواند از منجلابی که قسمت پیشین به آن دچار شده بود رهانیده شود.
محبوبیت شهاب حسینی تضمین کننده تماشای برنامه است، همانطور که آمارها حکایت از این موضوع دارند و مردم به تماشای تاکشوی او مینشینند. اما این موج نهایتا بعد از چند قسمت فروکش میکند و آن موقع است که کارنامه همرفیق دیگر مانند الان تماشایی نیست. رقیبی که فیلیمو با بهرام رادان هم برای همرفیق تدارک دیده میتوانند زنگ خطر دیگری باشد و همه اینها باید کاری کند تا شهاب حسینی و برنامه سازان همرفیق به فکر یک خانه تکانی در اجرای برنامه خود بیفتند تا بهتر شود. همرفیق به خاطر چهره سرشناس پشتش، سرمایه خوبی که در کنار خود دارد و سوژه جالب مهمان ثانویهای که پیاده سازی کرده، پتانسیل خوبی دارد به شرط آنکه در فرمان فعلی پیش نرود.
پی نوشت: شاید عجیب باشد اما تنها فکری که به سرم میزند اینست که شهاب حسینی تصور کند در نقش یک مجری تاکشوی تلویزیونی فرو رفته و به جای آنکه مجری گری کند، در قالب نقش این مجری، بازیگری کند. شاید در این حالت بتوان شاهد اجرای بهتری از او باشیم. او در حال حاضر واقعا چند قدم عقبتر از خودش حرکت میکند.
بیشتر بخوانید:
نگاهی به برنامه همرفیق – ما شما را دوست داریم آقای شهاب حسینی
تماشا کنید: 5 کاری که ایکس باکس سری ایکس بهتر از پلی استیشن 5 انجام میده
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
تا وقتی هر چیزی بخش میشه دیده میشه اونم به دلیل اینکه برنامه درست حسابی وجود نداره که بتونند با هم رقابت کنند هیچ دلیلی نداره سازندگان دست به تولید کار متفاوتی بزنند
به شدت باهاتون موافقم کلا تو ایران کار تولیدی از تخم مرغ بگیر تا فیلم(غیر از فیلمای طنز و فجیع و زننده) هیچ سودی نداره. فقط باید سر بقیه کلاه بزاری.