نقد فیلم Nomadland – کشور زرق و برق دار آوارهها
فیلمها این قدرت را دارند که ما را با افراد و داستانهایی آشنا کنند که در غیر این صورت ممکن است خودمان با آنها روبرو نشویم. حالا فیلم سرزمین آوارهها یا عشایر مصداق بارز همین ...
فیلمها این قدرت را دارند که ما را با افراد و داستانهایی آشنا کنند که در غیر این صورت ممکن است خودمان با آنها روبرو نشویم. حالا فیلم سرزمین آوارهها یا عشایر مصداق بارز همین جمله است. فیلم Nomadland ما را به جامعه عشایری عمدتاً ناشناختهای منتقل میکند، افرادی که روزهای زندگی خود را در طول سال از یک مکان به مکان دیگر در کاروانها، تریلرها و خودروهای ون کوچک سپری میکنند.
داستان فیلم «Nomadland» از این قرار است که پس از فروپاشی اقتصادی یک شهر شرکتی در حاشیه ایالت نوادا، فرن (فرانسیس مک دورماند) ون خود را بسته و به عنوان یک کوچ نشین امروزی به جستجوی زندگی خارج از جامعه متعارف میپردازد. در ادامه با بررسی این فیلم همراه ویجیاتو باشید.
کارگردان این فیلم، Chloé Zhao توانایی نادری در نوشتن یک درام شخصیت محور به ظاهر تجربی را دارد که متمرکز بر طبقه کارگر است؛ او برای نقش آفرینی در این فیلمش از بازیگران غیر آموزش دیده و کاملاً شهودی و آماتور بهره برده است. این نوع نگاه در این اثر باعث میشود که شما تعجب کنید، آیا آنچه تماشا میکنید یک روایت داستانی است یا یک مستند، زیرا توجه به جزئیات و اصالت از دریچه نگاه شخصیتهای کاملاً واقعی نشان داده میشود.
همه فیلمهای این کارگردان چینی، یعنی کلویی ژائو درباره افراد واقعی و زندگی طبقات اجتماعی متوسطِ رو به پایین است. این مورد در پروژههای قبلی او، به ویژه فیلم تحسین شده سوارکار (The Rider) نیز وجود داشت. سومین پروژه بلند ژائو، یعنی Nomadland، یک تغییر در مسیر فیلمسازی این کارگردان است، زیرا این اولین فیلم او است که بر اساس یک رمان ساخته شده و همچنین اولین اثر او به رهبری یک بازیگر بزرگ حرفهای (دو بار برنده جایزه اسکار، فرانسیس مک دورماند) است.
با این وجود، بهترین ویژگیهای او به عنوان یک فیلمساز و قصه گو زمانی اتفاق میافتد که این گارگردان در آوارهها، مک دورماند را در خرده فرهنگ واقعی عشایر غرب میانه آمریکا - در تعامل با عشایر واقعی - قرار میدهد، و این در حالی است که فیلمساز چینی یک داستان تکان دهنده شخصیت محور را نیز در پس زمینه اثرش تعریف میکند. این فیلم بر اساس رمان غیر داستانی «Nomadland: Surviving America in the Twenty-First Century» نوشته جسیکا برودر ساخته شده است.
همانطور که گفته شد، فیلم شخصیت فرن را دنبال میکند. فرن شخصیتی است که سنگینی مرگ همسر فقید خود را همراه با نابودی شرکت محل کارش به دلیل سقوط بازار تجاری آمریکا در سال 2008 تحمل میکند. فرن در طول سفرهای عشایری خود با سایر طبقه کارگر آمریکایی که تحت تأثیر رکود اقتصادی بودند نیز دوست میشود که اکنون به زندگی خود در جاده راضی هستند. چنین افرادی مشاغل موقت را انتخاب میکنند، به صورت گروهی به مکانهای خالی در وسط ناکجا آباد سفر میکنند و فقط تا حد ممکن در جاده زندگی میکنند. به طور کلی این فیلم روایت زندگی شخصیت فرن را در طول یک سال شرح میدهد.
کارگردان Chloé Zhao در این اثر زندگی جدید شخصیت فرن را کاوش میکند، آنهم بدون اینکه ماجراهای زندگی قدیمی او را پشت سر بگذارد. نگاه ژائو در این درامِ جالب به زندگی آوارههای حاشیه نشین، هرگز خواهان دلسوزی بیننده نیست، اما حس همدلی را در تماشاگر زنده میکند. شاید همین همدلی عمیق است که نیروی نهفته Nomadland را متحرک میکند. البته این افق دید تا حد زیادی از کلیشههای زننده داستانهای فقر آلود هالیوودی نیز جلوگیری میکند.
جدای از این، تقریباً هر فریم از این فیلم یک اثر هنری است. همانطور که دوربین در منظرههای زیبا خودنمایی میکند، ژائو به ما اجازه میدهد از شخصیتهایی که در این گوشه کوچک جهان ساکن هستند بازدید غیرعادی داشته باشیم. فیلم Nomadland در روح ناآرام خود به نوعی آرامش دست مییابد، که خود این موضوع سبک خاص این اثر دراماتیک را بزرگتر جلوه میدهد.
دقیقاً مانند فیلم The Rider، آوارهها نیز با بیان روایتی جالب آن هم به روشی کاملاً خاکی و طبیعی، کار بزرگی انجام میدهد، که شما را به فکر میاندازد که آیا واقعاً این تصاویر یک مستند سینمایی نیست؟! در واقع یک بار دیگر، ژائو زندگی خرده فرهنگهای بدون نمایندگی حاشیه آمریکا را - به روشی تند و صادقانه نشان میدهد که تحت تأثیر سرمایه داری شرکتی قرار گرفتهاند.
انسانهای مورد اشاره این فیلم گروهی از افراد هستند که سعی کردهاند زنجیرهای سرمایه داری را در هم بشکنند، و سرنوشت خود را با دست خودشان اداره کنند که البته تحقق آن در آمریکا بسیار دشوار است. اما به هر حال توجه فیلمساز به این عشایر بسیار همدلانه و عالی است.
فیلم Nomadland به طرز چشمگیری هوشیار، حتی فلسفی و بسیار زیبا است. این موضوع نه تنها در تصاویر و کنترل استادانه ژائو در دوربین، بلکه در زمینه موضوعات مربوط به مقابله با تغییر، بیکاری، دوگانگی و جابجایی نیز عالی است. فرانسیس مک دورماند عنصر اصلی کل فیلم است و خودش را در این تجربه غرق کرده است. رویکرد و روش بازی او در اینجا یک سفر کاملاً شخصی از کشف خود و خودمختاری مطمئن به خود را جلوه میدهد.
اما مسابقه بهترین بازیگر زن دوباره با این بازی فرنسیس مک دورماند به چالش کشیده خواهد شد و من چیزی جز ترحم برای همه کسانی که امسال باید در برابر فرانسیس مک دورماند قرار بگیرند احساس نمیکنم. علی رغم اینکه این بازیگر توانا از Fargo گرفته تا فیلم Three Billboards Outside Ebbing، Missouri، عالی بوده، اما من واقعاً معتقدم که شخصیت فرن در Nomadland بهترین عملکرد شغلی فرنسیس مک دورماند است.
این بازیگر توانا وقتی زندگی شخصیت خود را در جامعه عشایر مستقر میکند، یک عملکرد متعالی را ارائه میدهد و باعث میشود شخصیتش حتی انسانیتر نیز شود. این بازی همچنین با رویكرد ژائو به داستان و بازیگران غیر برجسته در فیلم بیشتر از قبل تقویت میشود. اما اگر داستان فیلم را کنار بگذاریم، جنبههای فنی Nomadland نیز باورنکردنی است.
جالب است بدانید، ژائو خودش فیلم را تدوین کرده و آن را به گونهای برش داده است که به شما احساس دیدن یک مستند واقعی دست بدهد، زیرا او هر روز به زندگی روزمره شخصیت فرن میپردازد، اما این عمل هرگز طولانی نمیشود، اما مطمئن باشید مکانهایی که او به عنوان یک فیلمساز کشف و واکاوی میکند برجسته است. از نظر فیلمبرداری، تعداد زیادی شات و قاب عالی در سحر و غروب در پارکهای حاشیهای وجود دارد که عالی هستند.
شما به عنوان بیننده قابهایی آرام از فرن در حال کاوش در طبیعت با چشم اندازهای زیبا دریافت میکنید و از آن احساس شور و نشاط میکنید. این سبکی است که ترنس مالیک (بدون موفقیت) سعی کرده است در آثار اخیر خود پیاده سازی کند و حالا ژائو با اجرای درست این سبک او را در اثر جدید خودش شکست میدهد.
کلوئی ژائو بار دیگر با این فیلم به همه ثابت کرد که او یک فیلمساز قدرتمند و نیرویی است که باید بیشتر از پیش به عنوان یک فیلمساز توانا به حساب بیاید. فیلم Nomadland یک اثر زیبا است که یک مطالعه شخصیت حساس را با پرترهای همدلانه از فرهنگ آمریکایی ترکیب میکند که مورد غفلت خیلیها قرار گرفته است؛ اگرچه باید بیان کرد که این فیلم بیشترین تأثیر خود را از اقتصاد فلج کننده آمریکا میگیرد.
اما در نتیجه باید گفت این فیلم یک تجربه انسانی است که نحوه حضور خانه در قلب انسان را نشان میدهد که این تصویر به سینماییترین شکل ممکن ارائه میشود. همچنین این اثر فیلمی است که در کنار شما قرار میگیرد، و با مناظر زیبا به ذهن شما راه مییابد و شما را به فکر سقوط یک امپراتوری میاندازد.
اگر میخواهید با دیگر آثار برنده اسکار آشنا شوید، میتوانید مطلب فیلمهای برنده اسکار ویجیاتو را مطالعه کنید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
به نظرتون شانس اول اسکاره ؟
اسکار که با فعل و انفعالات چند سال اخیرش قابل پیش بینی نیست، اما نمیگم شانس اوله، اما قطعاً شانس داره، از اونجایی که مضمون کار داره یه آمریکای خاص رو نشون میده، شاید بشه به دریافت جایزه اول این فیلم شک کرد!