۲۰ شخصیت برتر سری اساسینز کرید [قسمت اول]
در قسمت اول برترین شخصیتهای این سری نگاهی داریم به ده شخصیت برتر سری اساسینز کرید که شناخت آنها بر هر گیمری واجب است
امکان ندارد که اهل دنیای گیم باشید و اسم سری اساسینز کرید را نشنیده یا حداقل یکی از عناوین این سری را تجربه نکرده باشید. حقیقت این است که دنیای جذاب این سری روز به روز گستردهتر میشود و مرزهای جاهطلبیاش سرزمینهای جدیدی را فتح میکند. از مصر باستان و اورشلیم گرفته تا لندن انقلاب صنعتی و فرانسه در زمان آشوب. اخیرا هم که در ماجراجوییای جذاب ما را به دنیای وایکینگها برده تا بیشتر با جذابیتهای اساطیری اروپای شمالی آشنا شویم.
اما قسمت بدیهی ماجرا این است که دنیای وسیع این سری تنها به بازیها محدود نمیشود و شامل تعداد زیادی کتاب و کمیک بوک است که پس زمینه این فرانچایز را حتی بیشتر از قبل گسترش میدهند. مثل کمیک بوک Assassin's Creed: Bloodstone که در جنگ ویتنام به وقوع میپیوندد و این بار دست به تغییر جزئیات دنیای بیرحم این جنگ زده میزند.
حالا در این مقاله قرار است به ۲۰ شخصیت برتری بپردازیم که در بازیهای این سری ظاهر شدهاند. نیازی به گفتن هم نیست که قطعا این مقاله میتواند باعث اسپویل مستقیم تعدادی از وقایع بازیها شود. پس اگر این موضوع برایتان اهمیتی ندارد با ویجیاتو همراه باشید.
Haytham Kenway - ۲۰
راستش را بخواهید اگر هایتم آموزش خود را با پدرش یعنی ادوارد کنوی ادامه میداد، یکی از خفنترین اساسینهای کل سری به حساب میآمد. اما با مرگ نابهنگام پدرش به دست مزدوران، او توسط یکی از اعضای تمپلارها به دام افتاد. وی سرانجام اولین استاد بزرگ آیین استعماری نظم معابد شد و از آن به بعد هایتم به شکل عجیبی به تاریخ و سرگذشت سری گره خورد. او پسر یک اساسین، جد دزموند مایلز و پدر یکی از پروتاگونیستهای اصلی سری یعنی کانر کنوی است.
Mario Auditore - ۱۹
چه کسی میتواند طرفدار سهگانه شاهکار اتزیو باشد و عمو ماریو را فراموش کند؟ اصلا او از وقتی که جمله به یاد ماندنی «It’s-a me! Mario!» را با آن لهجه جذاب ایتالیایی در حضور اتزیو گفت، افسانه شد. ماریو فردی پر سر و صدا است که همیشه در طول بازی مورد استقبال گیمرها و شخصیتها قرار میگیرد. او فردی فداکار است و بعد از دنیا رفتن برادرش، پسر او یعنی اتزیو را زیر بال و پر خود میگیرد تا راه و روش اعتقادی اساسینها را به او نشان دهد. با آموزش دادن اساسین مورد علاقه همه ما، ماریو به شخصیتی به یاد ماندنی در تاریخچه سری تبدیل شد. داستان ماریو هنگامی که در دفاع از زادگاه خود جان خود را از دست داد به شکل غمانگیزی به پایان رسید.
Adéwalé - ۱۸
او شخصیت دیگری است که حضورش به تنها یک بازی از این سری محدود نیست. پس از تولد در بردگی، او با پیوستن به گروهی از دزدهای دریایی راهی برای فرار از زنجیر بردگی پیدا کرد. اگرچه پس از مدتی او راه و روش آنها را آموخت اما باز خود را در زنجیر بردگی دید. او پس از مدتی بعد از فرار با ادوارد کنوی، به یک دزد دریایی و همچنین یک اساسین ارشد در دریاهای آزاد تبدیل شد.
او در نهایت به دست Shay Cormac، پروتاگونیستی که در Assassin’s Creed: Rogue به اساسینها پشت کرد و به تمپلارها پیوست، کشته شد.
Cesare Borgia - ۱۷
آنتاگونیست اصلی مقابل اتزیو در Assassin’s Creed: Brotherhood شخصیتی به نام Cesare Borgia بود. او یک نجیبزاده و سیاستمدار با درجه نظامی بالا بود که عطشش برای قدرت همهچیز را در زندگی او تحت شعاع قرار داد. به شکلی که حتی با کشتن و کنار زدن پدر خود، به مقام مرشد اعظم تمپلارهای ایتالیا رسید.
علاوه بر این، او رابطهای نزدیک با خواهرش، به شکلی که در «بازی تاج و تخت» دیدیم داشت و بالاتر از همه اینها، مسئول قتل عموی اتزیو یعنی ماریو بود. عطش سیری ناپذیر او برای قدرت در نهایت منجر به این شد که اتزیو او را برای همیشه سرنگون کند.
Aspasia - ۱۶
همه ما با صحنههایی آشنایی داریم که در آن شخصیت منفی واقعی داستان طی اتفافی نقاب خود را برمیدارد و همه را بهتزده میکند. این دقیقا اتفاقیست که در Assassin’s Creed: Odyssey برای «آسپاسیا» رخ میدهد. او زنی بسیار باهوش و بانفوذ بود که قسمت اعظمی از نفوذ خود را مدیون ازدواج خود با سیاستمدار یونانی یعنی «پریکلس» بود.
اما در زیر چهره مردمی و سیاسی او، رهبر یک فرقه زیرزمینی بدنام به نام «Ghost of Kosmos» وجود داشت که در نهایت با سقوط آن، بازیکن میتوانست انتخاب کند که به زندگی او پایان دهد یا نه.
بیشتر بخوانید:
- بازی بعدی Assassin’s Creed احتمالا در کشور هند جریان خواهد داشت
- با قطع کردن اینترنت، مهارتهای جدید به بازی Assassin’s Creed Valhalla اضافه میشود
- این بازوی مکانیکی جدید مستقیما از Assassin’s Creed Odyssey الهام گرفته است
- مکانهای دیدنی در Assassin’s Creed Valhalla
Charles Dickens - ۱۵
در فرانچایز اساسینز کرید، شخصیتهای واقعی بسیاری حضور دارند که هرکدام به نوعی در روال داستانی نقش دارند. در جریان Assassin's Creed: Syndicate هم که در لندن دوران انقلاب صنعتی اتفاق میافتد، ما نویسنده مشهور ویکتوریایی یعنی چارلز دیکنز را ملاقات میکنیم. او طی داستان بازی دوقلوهای فرای را به «باشگاه شبح» معرفی میکند. باشگاهی که اعضای آن همواره پیگیر اتفاقات عجیب و مرموزی هستند که در سطح لندن در آشوب، در حال رخ دادن هستند. راستش را بخواهید وجود دیکنز در کنار شخصیتهای دیگر بازی یکی از نقاط قوت آن حساب میشود، مخصوصا وقتی که متوجه میشوید همکاری او با دوقلوهای بازی یعنی جیکوب و ایوی، الهام بخش کارهای روزمره خودش نیز هست.
Élise de la Serre - ۱۴
Assassin's Creed: Unity، رابطه عاشقانه رومئو و ژولیتای را به نمایش میگذاشت که شاید در تاریخچه سری برای اولین بار دیده میشد. الیز دارای پیشینه و ریشهای از سمت تمپلار بود و از کودکی برای پیروی از دستورات و نظم آنها آموزش دیده بود. برخلاف آرنو دوریان که توسط پدر الیز به سرپرستی گرفته شده بود اما دارای خوی و ریشه اساسینی بود. در نهایت هم در مدتی که پشت میلههای زندان بود، با آموزش یکی از زندانیان به یکی از اساسینها تبدیل شد. شیمی بین این دو شخصیت یا حتی بهتر بگوییم شخصیت پردازی الیز به تنهایی یکی از پررنگترین نقاط قوت این قسمت از سری است. ناگفته نماند که طراحی زیبای موهای او نیز یکی از به یاد ماندنیترین عناصر شخصیت او است.
Aveline de Grandpré - ۱۳
آولاین از پدری بازرگان و ثروتمند، و مادری افریقایی و رهایی یافته از بردگی متولد شد. او در دوران کودکی به شکل ممتازی تربیت شد. به شکلی که در دوران جوانی کاملا از نابرابریهای حاکم بر جامعه آگاه بود. او وقتی ۱۲ ساله شد به خود قول داد که وقتی بزرگ شد نیرویی علیه تجارت بردهها باشد و متعاقباً آموزش خود را برای تبدیل شدن به یک اساسین شروع کرد. او برای مدتی با کانر کنوی نیز همکاری کرد و در نهایت به درون تمپلارها نفوذ کرد، آنها را پایین کشید و کاری کرد تا نیواورلئان از اعمال ستمگرانه حذب بردهداری خلاص شود.
Shay Cormac - ۱۲
Assassin's Creed: Rogue، داستان اساسینی به نام شای پاتریک کورماک است که قصد دارد سیب عدن را از دست فرقه تمپلارها خارج کند. اما بعد از رخ دادن مجموعه اتفاقاتی، شای با اساسین ها به مشکل خورده و به جبهه رقیب می پیوندد. پس میتوان گفت این اولین باری است که کنترل شخصیتی را بر عهده داریم که به نوعی میتوان گفت یک خیانتکار است. روایتی از داستان اساسینها این بار از دید یک دشمن. از نظر شخصیت پردازی شای تفاوت زیادی با قهرمانان شناخته این سری مثل اتزیو و ادوارد کنوی دارد. او ساکت و گوشه گیر بوده و در بسیاری از موارد مطیع دستورات بالا سری های خود است.
Desmond Miles - ۱۱
دزموند در اولین بازی سری با عنوان Subject 17 معرفی شد. او متولد سال ۱۹۸۷ و ساکن نیویورک سیتی است که اجداد او تماما از اعضای قسم خورده اساسینها بودند. در سپتامبر ۲۰۱۲ او توسط شرکت آبسترگو که سازمانی متعلق به تمپلارها میباشد ربوده میشود و در آنجا زندانی میشود. سپس او را مجبور میکنند که وارد دستگاهی به نام انیموس شود تا خاطرات جدش «الطائر بن لا أحد» را حین جنگ صلیبی سوم مرور کند و به این روش مکان سیب عدن را آشکار کند. او در ادامه ماجرا از آبسترگو فرار میکند و پس از مدتی با استفاده از انیموس خاطرات اجداد دیگرش مانند اتزیو و کانر را مرور میکند و مهارتهای آنها را کسب میکند.
Jacob Frye -۱۰
جیکوب فرای و خواهر دوقلویش ایوی، دو شخصیت اصلی و قابل بازی در Assassin's Creed: Syndicate هستند که در ابتدا تفاوتهای بسیاری در رفتار و شیوه مبارزه دارند. مثلا جیکوب شخصیتی شوختر و به مراتب فانتر دارد و در مقابل ایوی، شخصیتی کاملا باجذبه و جدی است. در شکل مبارزه نیز قبل از آپگرید کردن شخصیتها، بازی سعی میکند که ایوی را شخصی با سبک مبارزه مخفی و بیسر و صدا و در مقابل حیکوب را فردی ماهر در مبارزات خیابانی و شلوغ نشان دهد. و این دقیقا چیزی است که جیکوب را گاها دوست داشتنی تر و سرگرم کنندهتر میکند.
جیکوب در طول بازی گروهی به نام Rooks را رهبری میکند که در مقابل دستههای خاصی از تمپلارهای لندن ویکتوریایی مبارزه میکنند و گاها شخصیتها مهم آنها را ترور میکنند.
این هم از قسمت اول لیست برترین کاراکترهای این سری محبوب. به نظر شما در ادامه این لیست باید چشم به راه چه شخصیتهایی باشیم؟ حتما نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
هعی .... ماریو ادیتوره دهنم سرویس شد مراحلشو توی ۲ رفتم ۲ رو تموم کردم
برادرهود رو نصب کردم که دیدم ماریو مرد *__*
یه لحظه هم ناراحت شدم و هم اصبانی و هم خوشحال که توی برادرهود مراحل سختشو نمیریم XD
یچیز جالب توی برادرهود همون اوایلش چرا اون یارو به ماریو تیر زد ما زخمی شدیم *________*
ندیدی از بالا دیوار اتزیو رو زدن..
من اون سکانس قبلش خیلی از سیلی های بابام درد کشیدم ?
از آساسین 1 تا بلک فلگ رو چندبار 100 درصد تموم کردم، یونیتی و سندیکیت هم بازی کردم، با افتخار هم می گم از اوریجین به بعد رو اصلاً سمتش هم نرفتم چون توهین به خودم و فن بیس آساسین میدونم. همه اینا رو گفتم که بگم هیثم کنوی و ماریو آودیتوره دو تای آخر نیستن. چزاره بورژیا هفدهم؟ یا دزموندی که کل داستان بازی حول محور اون می چرخید یازدهم؟
اوریجینز از آدسی بهتره حد اقل با هیدن بلید میتونی بزنیشون ولی آدیسی کلا تو کلاس اساسین کرید ، «تعطیل»
اودیسی و اوریجینز توهین نبودن، توهین یونیتی بود که تمام المان ها و ارزشهای اساسین دو رو شخم زد و هیچ کس متوجهش نشد. اساسین های بی نهایت احمق، ایدههای شدیدا رادیکال، شخصیت اصلی کاملا بی ربط با شخصیت پردازی ضعیف.
میشه بگید چرا اودیسی و اوریجینز رو توهین میدونید؟
به طور کلی من افول AC رو بعد از مرگ دزموند میبینم. دزموند ستونی بود که کل دنیای آساسین ها رو محکم نگه داشته بود. اگه سرچ کنی میتونی حرفهایی از نولان نورث پیدا کنی که درباره ایده اصلی بازی و آینده بازی صحبت می کنه و اینکه چطور یوبی سافت قرار بود داستان رو ادامه بده. ولی برای پول بیشتر همه این ایده ها رو ریختن دور و دزموند رو کشتن. بلک فلگ هم تنها نکته مثبتش شخصیت پردازی قویش بود وگرنه داستان که کلاً تعطیل. یونیتی گیم پلی و گرافیکی رو به سری AC معرفی کرد که خیلی راحت میتونست بهترین بازی این سری باشه. هنوز هم روان ترین پارکور رو یونیتی داشته. ولی اون هم داستان بسیار ضعیف و جزئیات خیلی رو اعصاب. مثلاً تو آساسین 1، روبرت دسابل لهجه فرانسوی داشت با اینکه شاید اصلاً کسی به این موضوع اهمیت نمیداد ولی جزئیات خیلی به تاریخ وفادار بودن. ولی تو یونیتی وسط پاریس کاراکترها با لهجه انگلیسی حرف میزنن. حتی به خودشون زحمت ندادن چندتا صداپیشه با لهجه فرانسوی استخدام کنن. برای همین سری AC نسبت به استانداردهایی که برای خودش تعریف کرده بود به شدت افت داشت. تنها چیزی که باعث جذابیت یونیتی بود رابطه بین آرنو و الیس بود که یادآور رابطه الطایر و ماریا بود. ولی بازهم خیلی جای پیشرفت داشت. اوریجین به بعد رو توهین به فن بیس آساسین میدونم چون گیم پلی بازی به سبک rpg و هک اسلش تبدیل شده بود. فقط برای راضی کردن نسل جدید گیمرهای فورتنایتی، سبک مبارزه الکی، باس های تخیلی. واقعاً ناامید کننده هست که بازی که به طور هنرمندانه ای تاریخ و داستان خودش رو با هم ترکیب می کرد، الآن فقط برای جذاب تر شدن بازی بیاد غول و خدا رو به عنوان باس اضافه کنه. دیالوگ انتخابی؟ من عاشق دیالوگ انتخابی هستم، ولی هر چیزی تو جای خودش. دیالوگ انتخابی برای آساسین نیست. من چند صد ساعت اسکایریم بازی کردم و طرفدار RPG هستم. ولی نه اینکه به قول معروف قیمه ها رو بریزیم تو ماستا بعد انتظار داشته باشیم یه ترکیب خوبی از آب دربیاد. یوبی سافت میخواد مخاطب جدید جذب کنه به قیمت ناراحت کردن مخاطب قدیمش. برای همینه که گیمرهای جدید شاید از آساسینای جدید خوششون بیاد، ولی هرگز نسخه های جدید به دل طرفدارای اصیل این سری نمیشینه. یوبی سافت جرئت نداره IP جدید بسازه داره از اسم آساسین سواستفاده می کنه.
"بلک فلگ تنها نکته مثبتش شخصیت پردازیشه"
بشدت مخالفم، بلک فلگ گیم پلی بسیار خوبی داشت، موسیقیش واقعا عالی و تنوع ماموریتش واقعا خوب بود. داستان بازی مسیر بسیار خوبی رو طی میکنه و روند تغییر ادوارد از یک شخصیت پول پرست، خودخواه و قلدر به یک عضو عاقل و بالغ رو خیلی خوب نمایش میده. ادوارد در اخر بازی به ثروت میرسه اما هیچ دوستی براش باقی نمونده که باهاش موفقیتش رو تقسیم کنه و در اینجا بازی به زیبایی تمام با رسوندن جنیفر به ادوارد، عضویتش در گروه اساسین ها و بازگشتش به لندن برای کمک بهشون یک فرصت دوم بهش میده. بلک فلگ از لحاظ داستانی چیزی از اساسین دو کم نداره، علت برتری اتزیو اینه که دو تا بازی بیشتر داره.
"گیم پلی و گرافیک یونیتی"
اگر شما گیم پلی یونیتی رو یکی از نقاط مثبتش میدونید پس باید با این سه گانه جدید هم حسابی حال کنید. اودیسی و اوریجینز چیزی جز بهبود اون گیم پلی نیستن. یونیتی بود که سیستم هک اند اسلش و مناطق لول بندی شده رو به سری معرفی کرد. اگر یونیتی و سیندیکت براتون جذابه اودیسی حتی بهترم هست براتون. چون یونیتی مپ رو در پنج سطح تقسیم کرده و تفاوت بین دو سطح وحشتناک زیاده در حالی که تو اودیسی این تفاوت بین دو سطح بسیار کمتره. یکی از مشکلات یونیتی کندی بیش از کمبت و چین های کوتاهش بود. یک اتک هوی بیش از یک ثانیه وقت میگیره و کمبوها به سه حرکت محدود هستن. کمبت بشدت به تایمینگ وابسته هستش و این تایمینگ در بسیاری از مواقع معقول نیست، مثلا با این هنوز فرصت واضحی برای داج هست، به خاطر این که از تایمینگش گذشته بازی داج من رو نادیده میگیره و من دمیج میخورم. آرنو جوری یه ریپیر 1 کیلویی رو میچرخونه که انگار یه تبر 10 کیلویی دستشه. اکثر این مشکلات تو اودیسی حل شدن و روند کمبت بسیار بسیار روون تر شده. سبک مبارزه ی الکی واقعا از روی تعصب شماست وگرنه فکر نمیکنم کسی گیم پلی ساده بلک فلگ و اساسین های قبلی رو پیچیده و خفن حساب کنه.
در بحث گرافیک حرفی نیست. یونیتی هنوز که هنوزه بازی بسیار زیباییه. استفاده هنری از المان های محیط و نورپردازی عالیه.
"انیمیشن"
انیمیشن های یونیتی عالی هستن، حرفی توش نیست ولی کنترل بازی افتضاحه. بارها و بارها آرنو پرش اشتباه انجام داده، بعضی وقتا 6 متر میپره بعضی وقتا نیم متر هم نمیپره، بعضی وقتا وقتی لبه ساختمون رو ول میکردم به جای سقوط مستقیم، آرنو کج میاد پایین و لبه اشتباه رو میگیره. کنترل آرنو در اساسین یونیتی افتضاحه. بازی اصلا به معماری شهر و سیستم پیچیده پارکورش اهمیت نمیده و بعد از یه معرفی ساده ول میکنه میره. اصلا حس یه سیستم جدید و پیشرفته رو نمیده و بازی اصلا اونقدر طولانی نیست که آدم مهارت پارکورش رو تقویت کنه.
"داستان"
داستان یونیتی کلا از زاویه دید اشتباه بیان میشه. آرنو شخصیت اصلی مناسبی نیست. اگر اصرار بر شخصیت آرنو و الیز هست باید داستان از زاویه الیز گفته میشد. الیز شخصیت بهتری بود، چالش های بیشتری داشت، سختی های بیشتری داشت و اهداف بزرگتری از دوست پسرش رو دنبال میکرد. نمک روی زخم هم شخصیت های اکستریم و بی فکر یونیتی و تکراری بودن آرنو بود.
"غول و خدا"
این موجودات دلیل داستانی دارند و ریشه دلیلشون هم همون موجوداتی هستن که در پایان اساسین 2 معرفی شدن. اگر این دو بازی رو بازی کنید یا داستانشون رو بخونید متوجه میشید که حضورشون الکی نیست. اگر قرار به ایراد گرفتنه از اساسین دو ایراد بگیرید که این موجودات رو معرفی کرد. حرکت به سمت آر پی جی از کشتی های بلک فلگ شروع شد، در یونیتی به کل بازی گسترش پیدا کرد، تعداد لول در سیندیکت بیشتر شد و اگر سیندیکت موفق میشد قطعا یوبی تعداد لول ها و شباهت ها به گیم پلی آر پی جی رو به آرومی افزایش میداد و این مسیری که ما به شکل تغییر ناگهانی داشتیم رو به صورت آروم طی میکردیم.
طرفدارای قدیم باید با جیبشون از سیندیکت و یونیتی حمایت میکردن نه حرف. و البته فیدبک درست. اساسین تکراری شده بود و این یه حقیقته. من نمیگم یوبی سافت مسیر درستی رفته. منم دلم میخواست یوبی به جای بزرگ تر کردن مپ جزییات رو افزایش بده، انتخاب روش انجام مرحله به من بده. تبدیل بشه به یه چیزی مثل سه گانه جدید هیتمن در طول تاریخ. اساسین تبدیل به چیزی که میخواستم نشد، ولی دلیل نمیشه که وضعیت فعلیش افتضاح و توهین باشه.
در جرئت نداشتن برای ساخت آی پی جدید جا داره به بازی هایی مثل فور آنر و فنیکس رایزینگ اشاره کنم. اگر جرئت یوبی در جایی کم شده باشه در تست ایده های جدید و بازی های کوچکتره نه آی پی های بزرگ.
این تایید نظر حسابی رو اعصابه
اودیسی و اوریجینز تو.هین نبودن، تو.هین یونیتی بود که تمام المان ها و ارزشهای اساسین دو رو شخم زد و هیچ کس متوجهش نشد. اساسین های بی نهایت ا.حمق، ایدههای شدیدا را.دیکال، شخصیت اصلی کاملا بی ربط با شخصیت پردازی ضعیف.
میشه بگید چرا اودیسی و اوریجینز رو توهین میدونید؟
میشه بگید چرا اودیسی و اوریجینز رو تو.هین میدونید؟
سریع تر قسمت ۲ رو بده دیگه تا اتزیو نگیریم اروم نمیگیگیریم??
خسته نباشد
ولی واقعا در حق شای بدی کردین
من با اساسین کرید روگ بزرگ شدم
شای که اساسین نبود.. رف به تمپلار بده «فکر بد نکنید منظورم اینه که سیب عدن رو بده»
اشتباه اساسین ها رو دید و واکنش درستی نشون داد. اساسین های قرن هجده تا بیست بشدت بی فکر شده بودن. یه نگاه به وضعیت این فرقه تو این قرن ها بندازید متوجه میشید. دم شی و هیتم گرم که متوجه این سقوط شدن و تغییر مسیر دادن.
من هیچوقت تا حالا اساسین بازی نکردم نمی دونم چرا ولی باهاش حال نمیکنم ??تنها سری ای که مث ادم بازی کردم ری بازی های مورتال کمبت بوده ?
بر عکس شما، من اولین بار حدود ۱۱ سال پیش در برنامه صفر و یک که از شبکه آموزش پخش میشد، یه تریلر از اساسینز کرید ۲ دیدم و تا الآن در خدمت فرقه اساسین هستم ?. از اون طرف، فقط مورتال کامبت تو میکرو و سگا رو دوست داشتم و نتونستم با این بازی در کنسولهای نسلهای بعد ارتباط برقرار کنم. به نظرم این نشون میده سلیقه مخاطبان بازیها چقدر متنوع است? (عجب استدلال تمیزی کردم ?)
منم همینطور پارسال تریلر ۲ رو دیدم رفتم تو کف اساسینز کرید هیچی دیگه الان ۳و ۲ و روگ و بلک فلگ و برادرهود و رولیشن و سیندیکیت و هرچیزی به قبل اوریجیز بجز یونیتی که حجمش زیادی زیاد بود دارم
از همه بهتر AC2 و برادرهود بودن
روگ خیلی خوب بود یکی از بهترین بازی هایی بود که تو عمرم کردم توی مرحله اخرش باید بریم مرحله اول یونیتی بابای ارنو رو بکشیم
خیلی جالب بود - حضور آسپاسیا هم تو این لیست و هم توی خوده بازی متعجبم کرد ولی اسم اون فرقه تو اساسینز کرید: اودیسه " Cult of Kosmos" هستش که اگه میشه اصلاح کنید!
فقط این دیالوگ اتزیو «The Aditores is not dead. It's me, ezio, ezio aditore»
دیالوگ آخرش تو embers هنوز اشک منو درمیاره
کاش یوبی به بقیه کاراکترا هم مثل اتزیو فرصت میداد. واقعا یه بازی برای یک نفر کمه تو این سری.
من امید داشتم یه نسخه از اتزیو بدن ولی به جاش تریلر مرگ اتزیو به خاطر کهولت سن رو دادن
حاجی تو رولیشنز بالای ۵۰ بود چه انتظاری داری
قضیه حرف ت برمیگرده به ایتالیایی بودن یک سری کلمات. مثل پیتزا، فورتزا یا پاپاراتزی. ت توی املای کلمه وجود نداره ولی توی تلفظ چرا.
ولی موضوع آخری که بهش اشاره کردی کاملا برمیگرده به لهجه.
سلام، ممنون بابت مقاله باحالتون. به نظر من اتزیو بهترین شخصیت اصلی این سری بازیه. دوستان دزدی هم که در اساسینز کرید 2 در ونیز همراهیش میکنن، شخصیتهای جذابی داشتن. شخصیت منفی اون نسخه هم برام جذاب بود که در نهایت شد پاپ!
به نظرم کسی وجود نداره که عاشق اتزیو نباشه؛ حداقل ما که ندیدیم ?
فورزا (for,zuh) تلفظ آمریکایی و فوتسا (fawt,sah) تلفظ بریتیشه.
حرف شما درسته ولی واقعا با گفتن اتزیو یا اتسیو کسی دچار اشتباه نمیشه و در هر دو صورت طرف میفهمه منظور کیه. بعدشم بحث لحجه هست. ما میگیم جیسون، درستش جیسِن هست، تو فارکرای سه با جیسَن صدامون میکردن مردم محلی. بعید میدونم شما تو حرف زدن معمول بگید ادوُرد یا کِسَندرا.
دست به ماشه آماده بودیا ?
خیلی سریع جواب دادی
عجب خب همون اول کامل مینوشتی
آره ?
ماشالا کلاس خیلی جذابه نشستم همینطور رفرش میکنم
مقاله خوبی بود خسته نباشید . به نظرم بازی های assassins creed از لحاظ احساسی و روابط رمانتیک در سطح خیلی پایین تری از witcher 3 قرار میگیرند البته ممکن چندان درست نباشه این دو بازی ها رو با هم مقایسه کرد ولی ایکاش در هر سری روابط بین شخصیت ها قوی تر باشه به خصوص در روابط عاشقانه . در اساسین کرید برادرهود اوج این روابط احساسی بود که بنظرم در بازی های بعدی بسیار کمتر شد
خب اساسین های قدیم کوتاه تر از ویچر بودن. اگر شما داستان ویچرو راش کنید و هیییچ کار دیگهای انجام ندید حداقل سی ساعتی درگیرید، این مقدار برای سری اساسین قبل از اوریجینز چیزی در حدود ۱۵ ساعت بوده. این که اتزیو تنها کاراکتری بوده که روابط احساسیش مورد بررسی قرار گرفته به خاطر اینه که سه تا بازی داشته ولی باقی کاراکترا تنها یکی.
دو بازی اخیر هم شروع کار یوبی سافت در طراحی روابط عاشقانه هستن و هنوز تجربهی کافی برای روابط پیچیده و دقیقرو ندارن. البته واضحا هدف سازنده هم چنین چیزی نیست و روابط به عنوان یک آپشن هستن و به شکل حرفهای مثل ویچر تو داستان بهشون پرداخته نمیشه.
فقط الطییر و اتزیو و آدوله
اقا شما اصلا روت میشه اتزیو رو نذاری اول؟ اصن اتزیو رو یه لحظه تصور کن چه شخصیتی بود... چی بودا اصن
سلطان بود ■■□□ توی برادرهود میتونست تو ۳۰ ثانیه ۱۰۰ نفرو بزنه اونم بدون صدا کردن اساسین ها
اینا رتبههای ۱۰ تا ۲۰ هستن
اتزیو اگر اول نباشه قطعا تو سه تای اوله. جاش تو این مقاله نیست
اتزیو 1 میشه
الطییر هم 2
3 فک کنم کانر بشه
از کانر بدم میاد
از اساسین سه به طور کلی متنفرم
این مقاله ادامه داره عجله نکنید ?✌
موافقم باهات صد درصد!
بنظر من اتزیو اول هستش
الطایر دوم
ادوارد سوم
کانر چهارم
الکسیوس و کاساندرا نهم XD
ارنو پنجم
ایوور ششم
بایاک هم هفتم
البته این نظر منه ^___^
ولی هرکی بگه اتزیو باید اخر باشه ( چون میدونم کسی نمیگه ) واقعا خره
دست من باشه آرنو رو میندازم آخر لیست کانر هم نفر بعدیش. نه اینکه نفر نهم و هشتم باشن، نفر بیست یک و بیست دو.
شخم زدن سری رو برای من این دو تا.
من اتزیو و ادوارد رو با اختلاف خیلی کم رتبه یک و دو میدونم.
گاد آف وار و رد دد و و وچیر رو هم برین
لیستتون دیگه خیلی کلیشه ای هست. الان همه جا این رتبه بندی هست. کاش یه کار متفاوت تر می کردین. همه هم می دونیم نفر اول کیه.
سلام،
جدیدترین Assassin's creed که سبکش rpg نیست، syndicate هست؟ سطح زبان انگلیسی بازیش در چه حده؟
مثل همشونه اگر قبلیا رو متوجه شدید اینم متوجه میشید. شاید یکم با لحجه بریتیش اون اوایل به مشکل بخورید.
انتخاب دیالوگ نداره بازی رو تموم کن بعد برو داستانش رو تو یوتیوب ببین
هیتم به نظرم لیاقتش بیشتر بود. شخصیت پیچیدهای داشت و این که با همهی اتفاقاتی که براش رخ داده بود باز هم تمپلارهارو انتخاب کرد به نظر من جای تحسین داره.
الیز رو هم خیلی دوست داشتم، کاراکترش نسبت به آرنو خیلی خیلی خیلی کاملتر و بهتر پرداخته شده بود بهش.
آسپاسیا هم سورپرایز جالبی بود، با توجه به نویسندگی بازیای اخیر یوبی انتظار داشتم با همون قایم شدن تو جزیره داستانشو ببندن، اصلا انتظار نداشتم اینجور در بیاد.
فکر میکنم کانر کنوی هم باید تو این لیست میبود.
شماره 1 که از همین الان معلومه.
بعد از اونم بنظرم بایک از همه بهتره.
بعدشم ادوارد کنوی.
ممنون به خاطر این مقاله جذاب.
تابلوعه "اتزیو اودیتوره دا فرینزه" نفر اول هستش
یه مقاله خوب
ممنون
ممنون از توجهتون?✌
اللهم صل علی محمد و آل محمد که نگفتی چرت
سری بازی مورد علاقم
خیلی عالی
بهترین شخصیت هم قطعاً اتزیو
فقط اسم هارو خوندم.
برا من تا الان بهترین کاساندرا بوده. گرچه AC Odyssey همه شخصیت هاشون خشک بودن ولی واقعا بهترین اساسینی بود که بازی کردم. امیدوارم جزو 9 تای برتر شما هم باشه. بعدش هم خیلی با شخصیت ایوور مرد حال کردم. شاعر بود واسه خودش. در ضمن روح هم داشت?
بایک هم خوب بود. آقا اصلا کلا شخصیت های سه تا اساسین آخری خوب بودن.
اتزیو هم خیلی میگن خوب بود. من اون زمان بچه بودم بازی کردنی یادم نیست.
توی والهالا از شخصیت فینیر هم خیلی خوشم اومد. فولکه هم خوب بود. کلا اکثر شخصیت های سه تا اساسین آخری خوب بودن فقط خون تو بدنشون نبود. از درون بی روح و کال بودن
منم همه رو جز اوریجینز و والهالا بازی کردم و کاساندرا رو سوم یا چهارم میزارم. شاید به خاطر صدای الکسیوس باشه. صداش واقعا بده خیلی اذیت میکنه
صداپیشه کاساندرا نامزد بهترین صداپیشه سال شد، یعنی با صداپیشه آرتور مورگان و کریتوس داشت رقابت میکرد. از همه لحاظم سرتر از الکسیوسه با اختلاف. شرایط مثل سیندیکت نیست که هر دو صداپیشه کارشون عالی باشه.
من نتونستم الکسیوس رو تحمل کنم زدم از اول با کاساندرا رفتم. واضحه که طراحی کاراکتر و صدا بر اساس میستیوس کاساندرا و دیموس الکسیوس بوده. صدا، اجرای خشک و قیافه الکسیوس بیشتر به یه شخصیت وحشی عصبانی میخوره تا کاساندرا. دیموس کاساندرا بیشتر شبیه ویلنهای باهوش و آب زیر کاهه و کارایی که میکنه اصلا بهش نمیاد.
کاساندرا بازهی اجرایی گستردهتری داره و احساسات رو بهتر نمایش میده، خشم، خستگی از زندگی فعلیش، شوخطبعیش، نگرانیش، عصبانیتش و ... همه خیلی خوب بودن.
رفت تا.یید ??
عالیی بود!
عشقم فقط جیکوب فرای!
حیف شد که پایان بندی دی ال سی جک جوری بود که دیگه نمیشه ادامش داد.
اره جیکوب خیلی باحاله . مثل اونجایی که دوستشون براشون چاقو ( اورده بود یا ساخته بود دقیقا یادم نیست) ایوی داشت خیلی جدی حرف میزد جیکوب هم با هوا میجنگید XD