چگونه بدون ترک کامل بازیهای ویدئویی در کارهای روزمره پر بازدهتر باشیم؟
شما میتوانید گیمر بمانید و از پس کارهای روزانه زیادی بربیایید، البته اگر بخواهید. مطمئنم که شما گیمرها در دنیای امروزی با چالشهایی دست و پنجه نرم میکنید که زندگی شما را تحتتاثیر قرار داده ...
شما میتوانید گیمر بمانید و از پس کارهای روزانه زیادی بربیایید، البته اگر بخواهید. مطمئنم که شما گیمرها در دنیای امروزی با چالشهایی دست و پنجه نرم میکنید که زندگی شما را تحتتاثیر قرار داده است. ما هم قصد داریم در این مقاله با ارائه راهحلهایی شما را از دست این چالشها راحت کنیم. در ادامه با مطلبی از Mathias Barra نویسنده وبسایت SuperJump همراهمان باشید.
هر زمان که به صفحات اینترنتی نگاه میکنیم میبینیم که بیشتر توصیهها برای گیمرهایی که میخواهند در کنار بازی کردن، فعالیتهای زندگی خود را دنبال کنند این است که به کلی بازی را کنار بگذارند. حتی فکر کردن به این موضوع به تنهایی برای من دیوانهکننده است. من هنوز هم با گذشت سالها از اولین تجربه جادویی خود پشت قاب مانیتور، عاشق بازی هستم و بیشتر زندگیام را مشغول بازی بودهام و قصدی نیز برای کنارهگیری ندارم وحتی نمیتوانم تصور کنم که آن را رها کنم.
اما باید با حقیقتهای زندگی روبهرو شد. هر یک از ما باید روزانه به سراغ کارهای دیگری برویم و من جزو آن دسته از مردم هستم که میخواهم کارهای بیشتری در زندگیام انجام دهم.
این معضل من را به فکری عمیقی پیرامون این موضوع سوق داد که چگونه میتوانم در حالی که اغلب بازی میکنم، اهداف و کارهای جدید را محقق کنم. آیا اصلا این فکر که اگر بازیهای ویدئویی را متوقف کنم میتوانم کارهای بیشتری انجام دهم، درست است؟ شاید در این صورت در زندگی روزمره خود موفقتر و خوشحالترم؟ صادقانه بگویم بعید میدانم.
گیمر بودن آنچنان که از طرف جامعه تبلیغ میشود چیز بدی نیست. بسیاری از مطالعات اخیر صورت گرفته مزیتهایی را برای انجام بازیهای ویدئویی بصورت روزانه پیدا کردهاند. سه مورد از مواردی که بنظر من بسیار مفید است عبارتند از:
- خمودگی و بیبرنامگی را کاهش میدهد
- انعطافپذیری ذهنی را افزایش میدهد
- تصمیمگیری سریع را در شما پرورش میدهد
اگر از رابطه کنونی خود با بازیهای ویدیویی راضی هستید این مقاله دیگر بدردتان نمیخورد چون تکلیفتان با خودتان روشن است. اگر احساس میکنید نیاز شما به انجام بازیهای ویدئویی فرصتهای شما را محدود میکند و از کار و زندگی شما را میاندازد، خواندن این مقاله برای تبدیل کردن شما به یک گیمر موفق در کارهای دیگر احتمالا میتواند برای شما مفید باشد. در اینجا نحوه تبدیل شدن من به یک گیمر با بازده بالا در کارهای دیگر را خواهید خواند!
سلب مسئولیت: این مقاله در مورد چگونگی حل مشکل اعتیاد شما به بازیهای ویدئویی نیست. اگر این مقاله برای شما جواب نداد توصیه برادرانه ما به شما این است که به یک متخصص مراجعه کنید.
- 1 ۱. نیازهایی که با بازیکردن برآورده میکنید شناسایی کنید
- 2 فرار موقت از واقعیت
- 3 ارتباط اجتماعی
- 4 رشد قابل توجه و مداوم
- 5 چالشها
- 6 ۲. دکمه متوقف کردن و دلیل انجام کاری دیگر را پیدا کنید
- 7 ۳. کنترلرها وعوامل وسوسهکننده در محیط اطراف خود را کاهش دهید
- 8 خلاق باشید
- 9 ۴. خود را مجبور به توقف کنید
- 10 برای جلوگیری از برخی موارد از نرم افزار استفاده کنید.
- 11 محدودیتهای خارجی تعیین کنید.
- 12 ۵. بقیه زندگی خود را رنگ و روی گیمینگ ببخشید!
- 13 ۶. موانع را بپذیرید
- 14 نتیجهگیری
۱. نیازهایی که با بازیکردن برآورده میکنید شناسایی کنید
اگر شما یک گیمر هاردکور هستید احتمالاً هر روز چندین ساعت را صرف بازی میکنید. اگر قصد کاهش آن زمان را دارید مهم است که بدانید چه چیزی شما را برای مدت زمان بیشتری پشت کنسول نگه میدارد.
تحقیقات نشان میدهد که بازیهای ویدئویی چهار نیاز زیر را به خوبی برآورده میکنند:
فرار موقت از واقعیت
بازیهای ویدئویی میتوانند ما را به محیطهای باشکوه و خیالی منتقل کنند. آن ها میتوانند ما را به دنیاهای مختلفی برسانند که بتوانیم خود را غرق در داستانسراییها و افسانهها کنیم. منکر این هم نمیشویم که گاهی اوقات خیلی خوب است دنیای واقعی را فراموش کنیم! اینگونه از همه مشکلات دور میشویم و فضای بیشتری به دور از بار مشکلات برای تنفس آزاد خواهیم داشت.
کارشناسان روانشناسی یک بار استدلال کردند که توانایی آزاد کردن احساسات منفی (کاتارسیس)، بهترین راه حل برای مقابله با مشکلات است. با این حال مطالعات خاص نشان داده که این میتواند نتیجه معکوس نیز داشته باشد و احساسات منفی و استرس را افزایش دهد.
فرار اعتیادگونه از مشکلات که ما اغلب میبینیم هنگامی است که گیمرها برای از بین بردن فشار روانی و فاصله گرفتن از زندگی واقعی به صورت همیشگی به بازیهای ویدئویی پناه میآورند. علیرغم مزایای اثبات شده، این عادت بدی است که ممکن است گیمرها گرفتار آن شوند. مطالعات دیگر نشان میدهد که حواسپرتی میتواند به کاهش درد و کار کردن ذهنی سالمتر از طریق احساسات کمک کند. البته تا زمانی که موقت باشد. زیرا فرار به دنیای دیگری که در آن مشکلاتی وجود ندارد بد نیست که در واقع سالم است اما لطفا افراط نکنید و در آن غرق نشوید.
من Super Smash Bros Ultimate را دوست دارم و در مدت یک سال حدودا ۷۳۰ ساعت از عمر خود را صرف آن کردم. مثل اینکه من در هر ماه یک روز ۲۴ ساعته یا هر روز ۲ ساعت از وقتم را صرف بازی کرده باشم.
- آیا این فرار از دنیای واقعی بود؟ بله.
- آیا واقعاً این فرار موقتی بود؟ متاسفانه خیر.
ارتباط اجتماعی
بعنوان کسی که عاشق بازیهای ویدئویی است میگویم که قبل از دوران محبوب شدن بازیهای آنلاین، یک چیز را خیلی زیاد میشنیدم: چرا بیرون نمیروید و در عوض با دوستان خود بازی نمیکنید؟
درست است که بیشتر بازیهای ویدئویی قدیمی به این معنی بود که شما در یک اتاق تنها هستید و به تنهایی بازی میکنید اما اکنون دیگر این مورد چندان درست نیست. در حالی که بسیاری از بازیها هنوز روی ماجراهای تک نفره تمرکز دارند، شاهد اضافه شدن بخشی تحت عنوان تجربه چندنفره به آنها هستیم. مانند: ماریو ادیسی که دارای حالت افلاین دو نفره و ویژگی آنلاین Balloon World بود.
سایر بازیها تمرکز زیادی روی تجربه آنلاین دارند. بازیهای MMORPG (بازی چند نفره آنلاین و نقشآفرینی) مانند World of Warcraft، بازی های FPS (شوتر اول شخص) مانند کانتر استرایک، بازیهای کژوال و اجتماعی مانند Animal Crossing یا حتی بازیهای مبارزهای مانند Super Smash Bros Ultimate، بازیهایی هستند که به شما امکان این را میدهند که در همه سبکها با دیگران تعامل داشته باشید.
اگر اکنون مدتهاست که در دنیای گیم بودهاید و دوستان دیگری نیز دارید که گیمر باشند، ادامه بازی کردن با آن ها راهی برای زنده نگه داشتن این روابط است. به خودی خود این امر تبدیل به یک ارتباط اجتماعی از طریق بازی کردن با آنهاست.
و این میتواند برای هویت شما نیز مفید باشد زیرا همانطور که یک مطالعه نشان داد:
رشد قابل توجه و مداوم
همه ما درباره اهمیت اهداف SMART شنیدهایم (Specific, Measurable, Attainable, Relevant, and Time-Bound). برای پیشرفت به اندازهگیری نیاز داریم. چرا مشاغل ما از طریق ارزیابی پیشرفت ما را اندازهگیری میکنند؟ چرا بعد از اینکه کودکان مهارت خزیدن روی زمین را فرا گرفتند، راه رفتن را به آن ها آموزش میدهیم؟ ما از آن ها نمیخواهیم که بدون هیچ معیاری فقط تلاش کنند بلکه اهداف جدید بر اساس پیشرفت دیده شده ایجاد میشوند. بازیهای ویدئویی دقیقاً همین را فراهم میکنند.
بازی Super Smash Bros Ultimate از Global Smash Power برای نشان دادن مهارت شما استفاده میکند. بازی League of Legends همچنین به شما امکان افزایش سطح بازی در سطح و خارج از بازی را نیز میدهد. بازی World of Warcraft به شما ماموریتهای خاص را در مواردی خاصی برای لوت کردن و البته سطحبندی را به شما ارائه میدهد.
بازیهای ویدئویی قابلیت اندازهگیری پیشرفت و رشد شما را درون بازی و توانایی ردیابی آن را در اختیار گیمرها قرار میدهد که وقتی در نهایت به اهداف درون بازی برسیم میتوانیم انتظار پاداش داشته باشیم.
چالشها
آقای Mihaly Csikszentmihalyi در کتاب خود تحت عنوان Flow: The Psychology of Optimal Experience، بین ۸ عنصر لذت تفاوت قائل شد. اولین مورد در این لیست چه بود؟ روبهرو شدن با کارهایی که ما فرصت انجام آنها را داریم.
این مورد روبهرو شدن با وظایفی نیست که ما در آینده انجام خواهیم داد بلکه این در مورد وظایفی است که ما اکنون میتوانیم انجام دهیم.
بازیهای ویدئویی ساخته شدهاند تا تکمیل شوند. به همین دلیل است که وقتی میبازیم تسلیم نمیشویم. ما میدانیم راهی برای موفقیت وجود دارد، ما ممکن است مبارزه کنیم اما این چالش را دوست داریم. در بازیهای RPG گاهی اوقات ما در مناطقی سرگردان میشویم که دشمنان بیش از تواناییهای ما در آنجا گرد هم آمدهاند ولی بعداً که با تواناییهای بالاتر به آن مناطق برمیگردیم، تمام آن موارد برای ما خندهدار میشوند. چالشها با افزایش سطح ما و ادامه روند داستان، تکامل مییابند و متناسب با سطح ما سختتر میشوند.
۲. دکمه متوقف کردن و دلیل انجام کاری دیگر را پیدا کنید
روزی را به یاد میآورم که تصمیم گرفتم زمان انجام بازیهای ویدئویی خود را کوتاه کنم. با عصبانیت یکی از دستههای خود را پس از باخت در بازی SSBU در دستانم شکستم. البته قبلاً هم از روی عصبانیت آن را روی زمین و دیوار پرت کرده بودم اما دیدن شکستن آن در دست من یک زنگ خطر برای من بود. روز بعد اشتراک آنلاین خود را لغو کردم و تا دو ماه آینده به کنترلر و کنسول بازی خود دست نزدم. از آن زمان تاکنون هرگز آن بازی را بصورت آنلاین انجام ندادهام.
اگر این مطلب را میخوانید ممکن است قبلاً وضعیت مشابهی را تجربه کرده باشید و این سوال برایتان پیش آید که چه عواملی باعث ایجاد این شرایط شده است؟ اگر با آنچه که شما را تحریک میکند آشنا نیستید، در اینجا چند سوال وجود دارد که میتوانید برای یافتن آن از خود بپرسید:
وقتی بازی را متوقف میکنید چه حسی دارید؟ خشمگین هستید؟ از خود ناامید شدهاید؟ در درون خود احساس تهی بودن میکنید؟
اگر یکی از این موارد باشد ممکن است نیازمند تغییری در آنچه شما هم اکنون بازی میکنید باشد یا حداقل شما به یک بازی متفاوت احتیاج دارید.
چه چیزی را به دلیل بازیکردن در دنیای واقعی به دست نیاوردهاید؟ به هفتهها یا ماههای گذشته نگاهی بیندازید و تمام مواردی را که میخواستید به آن ها برسید پیدا کنید. چه کاری نتوانستید انجام دهید؟
برای خودم، من کتابهایی را که میخواستم بخوانم را نتوانستم بخوانم. من نتوانستم زبانی را که دوستش داشتم را یاد بگیرم با وجود این که علاقه داشتم.
بد نیست همه آنچه را که در نظر داشتید به انجام برسانید. من از بسیاری از مشاغل و مسیرها منصرف شدهام از جمله یادگیری نحوه صحبت کردن به ۱۰ زبان مختلف، اما اگر دلیل مشترک برای همه چیزهایی که انجام ندادید بازی باشد شما میتوانید زمان بازی خود را کاهش دهید.
اگر عادت بد خود را برای همیشه حذف نکنید، تبدیل یک عادت بد به یک عادت مثبت ممکن نیست. به همین دلیل شما همچنین باید تصمیم بگیرید که میخواهید آن زمان را با چه چیزی جایگزین کنید.
خودم میخواستم وقت بیشتری را صرف نوشتن و یادگیری زبان کنم اما وقتی یکی از این دو مورد را انجام میدهم احساس کامل بودن میکنم بنابراین جایگزینی بازیهای ویدئویی با آن ها راهحل خوبی برای حرکت به جلو بود.
با نگاه به زندگی خودم در گذشته من سه سال Pokémon Go بازی کردم، هر بار که از بازی بیرون میآمدم برنامه در گوشی خودم بالا بود و باز میشد. حتی در قرار ملاقات با دوستانم تلفنم را در دست داشتم و آماده برای گرفتن یک پوکمون بودم. انتخاب گزینه توقف به این بازی به من کمک کرد تا زیبایی طبیعت را دوباره کشف کرده و به پادکستهای بیشتری به زبانهایی که یاد گرفتهام گوش دهم.
اشتیاق و به ویژه اشتیاق تبدیل شده به وسواس، نیاز به کنترل در زمان را میطلبد. آنچه میخواهید برای این کار پیدا کنید که این کار میتواند در مورد رابطه و یا کاری باشد که شما هنوز دوستش دارید انجامش بدهید ولی باید ترکش کنید و یا یک سرگرمی تازه پیدا شده برای شما باشد.
هر چه دلیل شما قویتر باشد، این روند آسانتر خواهد شد.
سپس روند کاهش زمان انجام بازیهای ویدیویی آغاز میشود.
۳. کنترلرها وعوامل وسوسهکننده در محیط اطراف خود را کاهش دهید
روی کاغذ این سادهترین مرحله است. اگر زیاد هوس بازی نکنید پس وقت زیادی را برای بازی نمیگذرانید.
در اینجا چند کار انجام شده که من برای کاهش عوامل محرک خود انجام دادم:
- سوئیچ، کنسول و پروژکتور خود را در کمد مخفی کردم تا اگر هم هوس بازی کرده باشم مجبور شوم همه آن ها را دوباره نصب کنم.
- کارتریجهای خاصی از بازیها را در کشوی دفتر یا اتاق دیگر گذاشتم.
- اجزای مختلف مورد نیاز برای اتصالات کنسول خود را در سراسر آپارتمان پخش کردم.
- League of Legends را از رایانه حذف کردم تا هر بار مجبور شوم دوباره آن را نصب کنم.
- بازیهای ویدئویی را که اغلب بازی میکردم حذف کردم و به خودم اجازه دادم قبل از حذف دوباره آن ها، هفتهای یکبار آن ها را بارگیری مجدد کنم.
آنچه دریافتم این بود که به ندرت با دشوار کردن دسترسی به این منابع، احساس نیاز به انجام بازیهای ویدئویی میکردم. هر وقت میایستادم به این فکر میکردم که چقدر احتمالا دچار گردن درد خواهم شد اگر بخواهم همه چیز را دوباره مهیای باز کردن کنم و چقدر زمان صرف خواهد شد تا همه چیز آماده شود.
در نتیجه من فقط زمانی بازی کردم که از قبل تصمیم گرفته بودم. من میخواهم یک بازی League of Legends را با دوستانم در یک روز خاص و در یک ساعت مشخص برنامهریزی کنم و آن را درست از روز قبل نصب کنم تا با آنها بازی کنم و دوباره بازی را حذف کنم.
خلاق باشید
این ها تنها بر اساس تجربیات شخصی من بود ولی در کل هر چیزی که باعث کاهش تعداد عوامل زندگی شما شود یک قدم رو به جلو است. هیچ ایده احمقانهای وجود ندارد و هر چیزی که به شما کمک کند تا محرکهای کمتری در زندگی خود داشته باشید و کمتر به سراغ بازی بروید، احتمالا بر اساس روحیات شما ارزش امتحان کردن را دارد.
۴. خود را مجبور به توقف کنید
اگر تا اینجا مطلب را خواندهاید احتمالا میخواهید در زمینههای دیگر زندگی خود نیز یک شخص سازنده و پربازده باشید، اما گاهی انگیزه به تنهایی کافی نیست و برای این موارد ممکن است مجبور شوید خود را مجبور به متوقف کردن کنید.
کاهش عوامل محرک کمک میکند اما همیشه کافی نیست. در اواخر عصر جمعه بعد از یک جلسه بازی با دوستان، ممکن است تصمیم بگیرید که بازی یا کنسول را به حال خود رها کنید. روز بعد، عادتهای قدیمی شما برخواهند گشت و شما دوباره درست در همان نقطه شروع خواهید بود. احتمالا اینبار شما نشستهاید و فکر میکنید، اشکالی ندارد چون من فقط نیم ساعت بازی میکنم. چهار ساعت بعد، تعجب میکنید که چطور اجازه دادید این اتفاق بیفتد و حالا احساس بد خود را با عذاب وجدان و سرزنشهای مداوم بدتر خواهید کرد.
به همین دلیل است که پیشنهاد میکنیم تا از کمک و پشتیبانی منابع دیگری نیز در این مسیر استفاده کنید تا مانع چنین اشتباهاتی در مسیر کنترل خود شوید. خوشبختانه روشها و برنامههای مختلفی وجود دارد که میتواند شما را نه تنها موثر بلکه منظمتر کند.
خودم از این دو مورد که در زیر شرح داده شدهاند موفقیت زیادی کسب کردم.
برای جلوگیری از برخی موارد از نرم افزار استفاده کنید.
من از چند ماه پیش استفاده از Freedom را شروع کردم و از نظر خودم بهترین برنامه ۱.۶۷ دلاری بود که در طی مدتها استفاده کردهام. Freedom دارای یک نسخه برنامه روی تلفنهای هوشمند نیز هست. بنابراین من میتوانم هم روی کامپیوتر و هم روی تلفن هوشمند قوانین روشنی تنظیم کنم. برنامه من اینگونه بود که صبح زود و بعد از ساعت ۹:۴۵ بعد از ظهر، بازیها متوقف میشدند. به گونهای که حتی اگر روی آن ها کلیک هم میکردم باز نمیشدند. مطمئنم بهترین روش برای جلوگیری از وسوسه، این روش است.
محدودیتهای خارجی تعیین کنید.
گاهی اوقات من کامپیوتر یا شارژر تلفن خود را به شخصی که با او زندگی میکنم میدهم تا بتواند آن را پنهان کند. من یک بار شارژر تلفن خود را به یکی از دوستانم دادم و به او گفتم تا دو روز آن را پس ندهد. صبح روز دوم مجبور شدم بدون تلفن زندگی کنم، شرایط ناامید کننده بنظر میرسید اما من را از تمام بازیها و قیدو بندها آزاد کرده بود.
۵. بقیه زندگی خود را رنگ و روی گیمینگ ببخشید!
ما میدانیم که بازیهای ویدئویی میتواند برخی از نیازهای مهم ما را برآورده کند مانند: ارائه راهی برای فرار از مشکلات لحظهای، چالشهایی برای ما فراهم میکند، رشد را در اهداف ایجاد میکند و ایجاد ارتباطات اجتماعی با دیگران را برای ما در قالب این مدیوم فراهم میسازد.
اما آیا راهی وجود دارد که بتوانیم آن نیازها را خارج از دنیایبازی نیز برآورده کنیم؟ با قاطعیت بله! در اینجا چند نمونه سالم و سرگرم کننده برای الهام گرفتن شما آورده شده است:
فرار
تا آنجا که ممکن است وقت خود را صرف انجام فعالیتهای مختلفی کنید که شما را شدیدا درگیر میکنند و باعث میشوند کار یا نگرانیهای خود را فراموش کنید.
طی تجربیات خود دریافتهام که گوش دادن به انواع مختلف موسیقی برای بازی کردن، نوشتن و یادگیری زبان کمک بزرگی است. اگر در مورد چیزی بنویسم که به آن علاقهمند هستم، غرق در کار میشوم. این پدیده جریان یا به لاتین فلو نامیده میشود؛ همان چیزی که نخستین بار آقای Mihaly Csikszentmihalyi در کتاب خود به آن اشاره کرده است. وقتی بازی میکنید به یک فلو تبدیل شده و متوجه گذر زمان نمیشوید. این همان تجربه بهینه است که اگر در کارهای دیگر خود در زندگی به این نقطه برسید، زندگی فوق العادهای تجربه خواهید کرد. بگذارید کمی شما را با فلسفه فلو آشنا کنم.
طبق کتاب Flow: The Psychology of Optimal Experience، رابطهای خطی مابین تواناییها (Skill) و چالشهای زندگی (Challenge) برقرار است. اگر در محیطی قرار بگیرید که تواناییهای شما فراتر از چالشهای آن محیط باشد، شما دچار کسلی و Boredom خواهید شد و برعکس در محیطی که تواناییهای شما کمتر از چالشهای آن محیط باشد، دچار استرس و حس رها کردن برای همیشه خواهید شد.
بهترین حالت این است که در محیطی باشید که بین تواناییهای شما و چالشهای پیشرویتان توازن برقرار باشد و در این حالت است که شما وارد کانال فلو میشوید. در کانال فلو شما در تمام تجربههای خود بسیار متمرکز خواهید بود و اصلا متوجه گذر زمان نخواهید شد. به عبارتی بهتر، شما شاید این تجربه را شاهد باشید که برای این لحظه متولد شدهاید. تجربهای که مایکل جردن بازیکن افسانهای بسکتبال از آن به عنوان being in the zone یاد میکند.
چالشهای قابل اندازهگیری
شما عاشق چالشها هستید و قبلاً هزاران بار در طی مسیر داستانی بازی هنگام بازیهای ویدیویی کامل کردهاید. اگر در خارج از بازی بتوانید همین کار را برای خود انجام دهید چه میکنید؟
من هر روز هر جلسه مطالعه زبان را به عنوان یک مأموریت در نظر میگیرم. تکمیل بررسیهای روزانه برنامه Anki نیز به عنوان یک مأموریت انجام میشود. من حتی با استفاده از بازی ویدئویی Ring Fit Adventure تمرین میکنم.
۲۰۰ کلمه بنویسید. ۱۰ کلمه را یاد بگیرید. ۳ اریگامی درست کنید. ۲ کیلومتر پیادهروی کنید. یک نقاشی بکشید. ۱۵ دقیقه تمرین کنید.
برخی از اعداد را در آنجا قرار دهید تا چالشهای قابل اندازهگیری تنظیم شود. سپس در حین تلاش برای دستیابی به آن ها وارد فلو شوید.
ارتباط اجتماعی
بازآفرینی در زندگی واقعی ممکن است کمی بیشتر طول بکشد اما باور کنید ارزشش را دارد. به این فکر کنید که با حضور در یک جامعه در بازیهایی که انجام دادید چقدر توانستید پیشرفت کنید. شما میتوانید در جنبههای دیگر زندگی خود به همان نتیجه برسید.
جوامعی را پیدا کنید که علاقه خاصی به موضوعات خاص داشته باشند.
برای یادگیری زبان مراجعه به یک انجمن زبانآموزان بسیار عالی است. برای امور مالی هم خوشبختانه یکی از دوستان من سرمایهگذار و مدیر امور مالی است. میتوانم ساعتها با او صحبت کنم و به حرفهایش گوش دهم.
خوشبختانه امروزه برای هر چیزی که فکرش را بکنید جوامعی از افراد هیجانزده و با اشتیاق وجود دارد. در اینجا یک انجمن برای طرفداران اریگامی، یک انجمن دیگر برای هنرمندان از هر نوع و یا یک انجمن برای زبان برنامهنویسی پایتون وجود دارد. در نتیجه چیزی برای همه وجود دارد پس جامعه مربوط به خود را پیدا کنید و بخشی از آن شوید.
عادتهای خود را گیمینگی کنید
اگر هنوز میتوانستید بازی کنید در حالی که چیزی غیرمرتبط به بازیهای ویدیویی را به دست میآوردید، چه میکردید؟ این زیبایی Gamification است.
برنامههای زیادی برای عادت دادن شما وجود دارد. این برنامهها به شما امکان میدهد مانند هر بازی ویدئویی، امتیازات، تجربه ، ارز و ... را کسب کنید. در Habitica حتی میتوانید از ارز خود برای پرداخت به یک موزیک آرامشبخش استفاده کنید.
اگر طرفدار برنامه Notion هستید (همانطور که من هستم)، میتوانید با استفاده از GamificationProject کاملاً همه کارهایی را که انجام میدهید را به یک بازی تبدیل کنید. من این کار را انجام ندادم زیرا بعد از این که کنترل زندگی خود را به دست گرفتم آن را کشف کردم اما هنوز هم میتواند برای شما مفید باشد.
با این حال مراقب باشید در این کار زیادهروی نکنید!
برای مثال من قبل از این که از برنامه دیگری استفاده کنم، حدود یک سال امور مالی خود را با برنامه Fortune City مدیریت کردم. دلیل این موضوع چیست و چرا الان دیگر از آن استفاده نمیکنم؟ خب من زمان زیادی را صرف ایجاد یک شهر باشکوه درون برنامه کردم. با این که شهر من یک اثر هنری کامل و بسیار زیبا بود اما بیشتر از آنچه که مهم بود زمان میبرد.
۶. موانع را بپذیرید
لازم است توجه داشته باشید که دوباره به حالت اول برخواهید گشت. هیچ راهی برای دور زدن آن وجود ندارد. گاهی اوقات یک روز طول میکشد و گاهی یک هفته و جای تأسف دارد اما حتماً اتفاق خواهد افتاد. به هر حال شما مدت طولانی است که بازیهای ویدئویی را انجام میدهید اما هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید خود را به این راحتی محدود کنید.
وقتی Super Mario 3D All-Stars بیرون آمد، من در یک هفته ۶۵ ساعت ماریو سانشاین بازی کردم در حالی که در کنار آن چند بازی دیگر هم انجام میدادم. همچنین من هنگامی که بازی Zelda Hyrule Warriors: Age of Calamity عرضه شد در عرض دو روز ۳۴ ساعت آن بازی را تجربه کردم. این اتفاق گاهی میافتد اما این سوال مطرح میشود که چگونه میخواهید دوباره عملکرد خود را بهبود ببخشید و خود را در مسیر درست قرار دهید؟
به یاد داشته باشید که هدف در این مقاله حذف کامل بازیهای ویدیویی نیست. شما در حال تلاش برای لذت بردن از بازی هستید بدون این که به آن اجازه دهید زندگی شما را کنترل کند.
من هنوز هم تقریباً روزانه بازی میکنم ولی بیشتر روزها فقط نیم ساعت اما ابتدا آنچه که باید انجام شود را انجام میدهم و سپس سراغ بازی میروم. به همین دلیل دیگر از انجام بازیهای ویدئویی احساس شرم و پشیمانی نمیکنم.
نتیجهگیری
شما هم میتوانید گیمر باشید و هم در کارهای دیگر خود سازنده و پربازده باشید. در حالی که شاید از دید افراد جامعه و حتی خودتان غیرممکن باشد اما من یاد گرفتهام که در زندگی با تلاش و تلاشهای فراوان همه چیز امکانپذیر است.
برای گیکی بودن احساس بدی نداشته باشید. بازی کردن سرگرمکننده است و به همین دلیل شما این کار را مرتب انجام دادهاید. اکنون وقت آن است که بقیه زندگی خود را بر همان میزان سرگرمکننده بسازید.
و در آخر توصیهام به شما این است که از بازی زندگی لذت ببرید و نیمنگاهی نیز به بازی خنده دار اندروید داشته باشید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من بابام قبلا باهام فیفا بازی میکرد تو کالاف چیت میزد از وقتی خواهر کوچولوم اومده اصن به من محل نمیدن تازه ps4 رو پنج باز ازم گرفتن باز پس دادن
من از وقتی داداشم ۴ سال پیش اومد دیگه تا حالا به لگو هام دست نزدم?
من جرئت ندارم به هیچی دست بزنم ??
منظورم تو کالاف چیت میزد کالاف قدیمی و افلاین بود تو کامپیوتر بازی میکردیم?
نیازی به مقاله ندارم،فقط اومدم کامنت ها رو بخونم?
خیلی دوست داشتم رو بازیم کنترل داشته باشم و
خودم هم احساس می کنم باید خودمو کنترل کنم
من امسال تیزهوشان داشتم بابام تا مینشستم پای ps4 یا تبلت بهم میگفت تیزهوشان داری و فلان و چنان و بعدش راحتیالان یه ۱۱ روز یا ۱۲ روز از تیزهوشان گذشته دیشب یه چیزی توی ماینکرافت ساختم اومدم نشونش بدم گفت اینا چی بهت اضافه میکنه برو یه درسی چیزی بخون سال دیگه اگه تیزهوشان قبول شدی آماده باشی نمیدونم این جملش گریه داشت یا خنده ولی واقعا نمیدونن ما بچه باید بچگی کنیم واقعا پدر مادر های ایرانی از لحاظ آشنایی با نسل جدید خیلی بد بودن
مخصوصا مامانا اینطورین یعنی بدونن امتحان
داری نفس بکشی میگن چرا درس نمیخونی نفس میکشی ?
من ۵ ساعت تو خونه بیکار نشستم بعد رفتم سراغ گوشیم مامانم گفت پسرم تکالیفتو نوشتی؟
آخه می مردی ۵ ساعت پیش میگفتی؟?
قبلا که ۶ ۷ سالم بود مامانم میدید بازی اکشنه میگفت اینا کار کشور های خارجیه شمارو از راه به در کنه ولی الان زیاد گیر نمیده
مطلب ماه
من نیم ساعت ماینکرفت بازی میکنم
می گن کور میشی
من در روز 5 الی 7 ساعت league of legends بازی می کنم فکر کنم زیاد مگه نه؟
اما بیشتر بخاطر اینکه با دوستام بازی می کنم و بازی با اونا خیلی سرگرم کننده و میدونید باحاله و واقعا خیلی حس خوبی داره اما خب امید وارم این مطلب بهم کمک کنه که مدت بازی کردنم رو کم کنم
راستش من در جایگاهی نیستم که اصلا بخوام چیزی بگم ، اما نظر شخصیم اینه که بازی در روز باید حول حوش دوساعت باشه ، هم لذت بیشتری میبری ، هم تایم دو ساعت کاملا متمرکزی رو بازیت و هم خیلی خوب میتونی بقیه کار هاتو مدیریت کنی
من خودم یه چند وقتیه یه خورده دور موندم ولی منم وقتی یه بازی آر پی جی میبینم نمیتونم کمتر از دو ساعت بازی کنم
خدا هممون رو به راه راست هدایت کنه?
بسیار مقاله خوب و مفیدی بود - سپاس از آقای عباس حسینی
این حرف کاملا درسته
اما خانواده ی هر گیمیر ایرانی بازی رو چیز بدی میدونن و فکر میکنن با بازی کردن ما یا حمال میشیم یا دیوانه
???
خودشون نمیدونن بازی های ویدیویی چی چی هست مثلا وقتی داری بازی کالاف بازی میکنی مامانت میاد تو اتاق نگاه میکنه کاری به داستان یا دیالوگ ها نداره ولی تا تفنگ رو میبینه فکر میکنه بازی خشنه
من باهات مخالفم به چند دلیل:
۱_ تا یک جایی هم خانواده راست میگه ببین الان جهان گرگه این رو از نزدیک دیدم آدمایی که فقط به سود فکر میکنند و براشون مهم نیست که آقا در این راه چه معضلاتی ممکنه بوجود بیاد.بیشتر آدم های ثروتمندی که میشناسی فقط استعداد داشتن که بتونن یک سامانه درست به قول رابرت کیوساکی این ها کمتر از زیر دست هایشان بلدند ولی این آدم ها یک نقطه ضعف دارن تو کارشون خبره نیستن به اونایی که میدونن محتاج هستند خلاصه بگم بدون سامانه شون هیچ چیز نیستند.این قدرت علم رو نشان میدهد و همه نیازمند اون علم هستند.دنیای گیم هم مثل همینه،الان کسی نباشه برق تولید کنه تو میتونی سیستمت رو روشن کنی؟کسی نباشه بازی بسازه تو میتونی بازی های جدید پلی بدی؟یا...
۲_لقمه آماده رو همه میتونن استفاده کنن ولی کمتر کسی میره لقمه رو درست کنه که تجربه ثابت کرده پول بقیه دست اونی هست که لقمه رو درست میکنه
هعی
خدا
بسیار مفید بود
مرسی از نویسنده
با عرض سلام.مقاله بسیار خوب و مفیدی بود.
من خودم جز اون دسته از گیمر ها هستم که همیشه برای اینکه گیم پلی میدم اذیتم میکنند.هیچکس درکم نمیکند.هیچکس حتی یک ذره به گیمر بودن من احترام نمیگذارد.البته که من از دستشان ناراحت نیستم چون هنوز فرهنگ گسترده نشده و بازی کردن را کار بیهوده مینامند!وقتی یکی بمن بگه بازی کردن کار بیهوده ایست ،من عصبی میشم ( البته فقط اون لحظه)و میگم تماشای یک مسابقه فوتبال هم کار بیهوده ایست ...یادمه قبلا همیشه توی نوشتن و صحبت کردن مشکل داشتم ،هرچیزی را میگفتم بدون فکر کردن به عاقبت حرفم.اما وقتی وارد جهان گیم شدم ،قدرت فکر کردن قبل حرف زدن و نوشتن مطالب زیبا شدم ?گیم بمن خیلی چیز ها یاد داد،من در طی روز ۳ ساعت گیم بازی میکنم که فکر کنم نیازی نیست برنامه ریزی کنم?تعجب میکنم یک عده از شدت عصبانیت دستشونو میشکنند ؟عجیب است?
چه عجب یکی به این فکرا هم افتاد
ممنون از مقالتون ولی ما هم دوست داریم در کنار گیم کارهامونو انجام بدیم اما اطرافیان بازی رو چیز بیهوده میبینن و انتظار دارن اصلا سمتش نریم.جامعه باید نسبت به این موضوع اصلاح بشه
فکر کنم تیم ویجیاتو هم از این راهکارها استفاده میکنند?
واقعا جالی بود
ممنون از نویسنده
نویسنده هم از شما تجکر میکنه
?
واقعاً مقاله مفیدی بود.