نقد سریال لوکی (قسمت اول) – آغاز پرقدرت خدای شرارت
اولین قسمت از مینی سریال «لوکی» اثر جدید استدیو مارول و دیزنی در تاریخ نوزده خرداد از دیزنی پلاس پخش شد. لوکی از معدود شخصیتهای ضدقهرمان مارول محسوب میشود که هواداران بسیاری دارد و عدهای ...
اولین قسمت از مینی سریال «لوکی» اثر جدید استدیو مارول و دیزنی در تاریخ نوزده خرداد از دیزنی پلاس پخش شد. لوکی از معدود شخصیتهای ضدقهرمان مارول محسوب میشود که هواداران بسیاری دارد و عدهای زیادی از آنان چشم انتظار پخش این مینی سریال بودند تا شاهد به تصویر کشیدن وجوه دیگری از خدای شرارت باشند البته از طرفی نگرانیهایی وجود داشت که مارول در شخصیتپردازی این کاراکتر قوی عمل نکند که با پخش قسمت اول آن کمی از این نگرانیها کاسته شد و حتی با استقبال عظیمی از طرف مخاطبین روبرو شد. در ادامه به بررسی این سریال خواهیم پرداخت تا متوجه شویم چه چیزی باعث شده مینی سریال اقتباسی از یک شخصیت خاکستری و در برخی موارد منفور تا به این حد موفق آمیز عمل کند.
لوکی سومین مینی سریال ساخته شده از شخصیتهای کمیکبوکی مارول است که در همان قسمت اول میتوان متوجه تفاوتهای عمده این اثر با «وانداویژن» و «فالکون و وینترسولجر» شد؛ زیرا در نگاه اول لوکی نه مانند وانداویژن از تغییر لحن و فرم با سرعت بالا برخوردار است و نه اکشنی سیاسی مانند فالکون و وینتر به نظر میآید؛ بلکه میتوان آن را ترکیبی از سریال اداره (Office) و کارآگاه حقیقی (True Detective) دانست.
چاشنی معمایی سریال به خوبی توانسته در همین ابتدای داستان جای خود را در کنار ژانر غالب فانتزی و ابرقهرمانی باز کند و همچنین طنزی که همیشه در آثار مارول دیده میشود نیز لحظاتی با حرکات و دیالوگهای لوکی لبخند را روی لبهای مخاطب میآورد.
شاید باور این مطلب سخت باشد که در قسمت اول لوکی تمام این ژانرها را کنار یکدیگر قرار داده و از پس نمایش یک شخصیت خاکستری آسیبخورده به خوبی برآمده باشد اما اشکها و لبخندهایی که روی چهرهتان در زمان تماشای این اثر نقش خواهد بست، قطعاً گواه بر این حقیقت خواهند بود.
همچنین سازندگان توانستهاند با اقتباس از کمیکبوکها و خلق مکانی به نام سازمان مغایرت زمان (Time Variance Authority) یا به اختصار TVA با ساختاری پیچیده به خوبی کنجکاوی مخاطب را برانگیزند. مکانی که توسط سه محافظ زمان اداره میشود و قدرتهای خدای شرارت هیچ استفادهای در آنجا ندارد هم بینندگان و هم خود لوکی را میترساند و سوالات زیادی را برایشان ایجاد میکند. سوالاتی که تعداد زیادی از آنها را خوشبختانه لوکی شخصاً در قسمت اول میپرسد و پاسخش را نیز دریافت میکند.
پرسشهایی از قبیل اینکه چرا تا به کنون از وجود همچین سازمانی بیخبر بودیم یا چرا این سازمان با اقدامات انتقامجویان مقابله نکرد؛ در همین قسمت اول پاسخ داده میشوند اما در کنار این موارد همان چاشنی معمایی سریال چند سوال دیگر را در ذهن مخاطب خود ایجاد میکند که از جمله آن میتوانیم به حضور دختربچهای مرموز اشاره کنیم. این دختربچه را قبل از پخش قسمت اول در تریلرهای لوکی نیز مشاهده کرده بودیم و با توجه به آنکه جنسیت لوکی یک جنسیت سیال ذکر شده است؛ میتوانیم حدس بزنیم که او همان لوکی کودک (Kid Loki) است.
سیال بودن جنسیت لوکی که در پرونده سازمان مغارت زمان او نیز ذکر شده است؛ مهر تائیدیست که در قسمتهای آینده شاهد حضور نسخههای دیگر لوکی اعم از لیدی لوکی و ایکول نیز خواهیم بود.
همانطور که اشاره کردیم لوکی در ابتدای این قسمت از سریال به جای آنکه در حال طرحریزی نقشه دیگری برای تصاحب زمین باشد در ترس و گیجی به سر میبرد و این وجه متفاوتی از لوکی را به نمایش میگذارد که تا به کنون به آن پرداخته نشده بود. کمتر زمانی لوکی را در حالی میبینیم که واقعاً از چیزی ترسیده باشد اما ترس او در همان دقایق ابتدایی و خدای شرارتی که به جای کنترل شرایط سعی دارد تا بفهمد چه اتفاقی در حال وقوع است؛ برای مخاطبین بسیار جالب به نظر میرسد.
البته از نقشآفرینی درخشان «تام هیدلستون» (Tom Hiddleston) در نقش لوکی نمیتوانیم صرفنظر کنیم. او این بار در سریال اختصاصی لوکی بهمانند حضور کوتاهش در دیگر آثار مارول یا حتی بهتر از آنها، تاثیرگذار و دوستداشتنی ظاهر شده است. حرکات چهره و لحن هیدلستون به خوبی توانسته همزمان یک کاراکتر حیلهگر و آسیبخورده را به نمایش بگذارد. شخصیتی که تا کمی فضایی اطراف خود را درک میکند، تلاش دارد تا با دروغ و حیلهگری خاص خودش آزادیاش را به دست آورد.
«اوون ویلسون» (Owen Wilson) نیز تماشایی ظاهر شده است. ویلسون و هیدلستون دوستی «موبیوس» و لوکی را با زیبایی هر چه تمامتر به نمایش گذاشتهاند. حرکت این دو شخصیت در لبه حماقت یا خوفانگیز بودن نقطه اشتراک آنهاست که نتیجه نهایی این اشتراک نیز در صحنههایی مشخص میشود که هردویشان حضور دارند و به طور دقیق نمیتوان گفت که قدرت در دستان کیست یا کدام یک از آنها دیگری را کنترل میکند.
موبیوس به شکل خاصی با لوکی رفتار میکند. طوریکه تا به حال هیچکدام از شخصیتها با خدای شرارت برخورد نکردهاند و این موضوع باعث میشود که در همین قسمت آغازین شاهد یک روانکاوی جذاب برای لوکی باشیم؛ چیزی که شاید در قسمتهای پایانی وانداویژن نسخه ضعیفی از آن را دیدیم. خدای شرارت برای موبیوس از دلایل اقدامات ظالمانهاش و محرکهایش میگوید و این موضوع را احتمالاً بتوانیم از اولین گامهای رشد شخصیتی لوکی بدانیم.
اشارات مداوم موبیوس به آنکه هیچکدام از برنامههای لوکی به او شکوهی اعطا نکرده و همهچیز به واسطه حضور محافظان زمان از قبل تعیین شده است؛ منجر به آن میشود که خدای حیله و نیرنگ آسگارد کمی جدیتر به عمق ماجرا نگاه کند. همین جدیتی که برای چند دقیقه در سریال جریان پیدا میکند در برانگیختن احساسات بینندگان موفق ظاهر شده است.
پتانسیل بالا و جزئیات قابل تفکر سریال از مطالبیست که توانسته توجه هواداران لوکی را به خود جلب کند. این جزئیات را حتی میتوانید در لوگو سریال نیز به راحتی مشاهده نمائید. لوگو لوکی که در آغاز و پایان سریال نمایش داده میشود؛ واضحاً با تغییر فونت کلمات مفاهیم سفر در زمان و ایجاد مولتیورس را به بینندگانش القا میکند. همچنین اشاره به شخصیت کوپر_ هواپیماربایی که با چتر نجات از هواپیما بیرون پرید و هیچ وقت پیدا نشد_ نیز از نکات جالب این قسمت به شمار میرود.
البته که تعدادی از هواداران اعتقاد دارند که ریتم سریال کند است و دیر آغاز میشود اما این را باید بخاطر داشته باشیم که از سریالها نباید یک ریتم تند و اتفاقهای شلیکی و پشت سرهم را توقع داشت. شاید این کندی کمی در نگاه اول قسمت آغازین را کسلکننده جلوه دهد اما به نظر میرسد که با فضای سریال متناسب است و سازندگان در تلاشند تا در آرامش به پرداخت بیشتر شخصیت لوکی بپردازند.
مینی سریال لوکی آغاز قدرتمندی را از خود به نمایش گذاشت و با غافلگیری در دقایق آخر توانست بینندگان را برای تماشای قسمت دوم مشتاق کند اما هنوز نگرانیهایی در میان هواداران و منتقدین وجود دارد که آیا سازندگان میتوانند این نمایش زیبا را با همین قدرت به نقطه پایان برسانند یا خیر. آیا تمام سوالات ایجاد شده در قسمت اول به خوبی پاسخ داده میشوند یا لوکی نیز مانند وانداویژن پایانی دلسردکننده به مخاطبین خود ارائه خواهد داد؟ باید منتظر قسمتهای بعدی این مینیسریال بمانیم تا پاسخ سوالات خود را نیز بیابیم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
به نظرم سریال خوب و جذابی باید باشه.
قسمت اولش که جذاب بود و نکته مهم این بود که به هر موضوع به اندازه وقت داده بودن و الکی کش نمیدن.
سریال طنز خوبی داره و مبتذل نیست.
.
راستش دوس داشتم اسپویل کنم یه جای مهمشو ولی اینکار نمیکنم.
.
خدا کنه این سریال پیش زمینهای بشه واسه برگشت لوکی از مرگ.
.
پ.ن.اگر این لوکی نسخه ۲۰۱۲ ماروله و مرگش رو توی چند سال آینده دیده شاید با آگاهی از این موضوع یه حقهای زده و واقعا توسط تانوس کشته نشده.:)
شروع خیلی خوبی بود و سریال در تمامی جنبه ها قوی ظاهر شد
سریال که خوب بود ولی جدا از اصل داستان بنظرم تو گریم اینبار خراب کردن
تام هیلدسون خودش بوره و واسه لوکی مو مشکیش کرده بودن ولی اینبار موهاش و بخصوص ابروهاش همرنگ قبل نبود و با اینکه زیاد مهم بنظر نمیاد ولی خیلی تو چشم میومد این قضیه
سلام.مارول دیگر یک مسیر خیلی جدی را دارد طی میکند ،مسیری که توی اون دیگه اون لحظات ابر قهرمانی خنوک را نمیبینم ،بلکه چهره ای جدید از قهرمان داستان میبینم که انشاالله همیشه این فرمول جدید را استفاده کنند?
ماشاالله سرعت عمل
نمره من به این قسمت :۸
۱ روز بعد پخش سریال نقدش کردید!!
بابا ایول
دمتون گرم ?❤️❤️
(این پیام یه بحش کوچیکی از قسمت اول رو اسپویل میکنه)
من دیشب تونستم ببینمش و باید بگم خیلی مشتی بود. حداقل شروعش از شروع وانداویژن و فالکون خیلی قدرتمند تر بود و خیلی خوب شخصیت لوکی رو شکل داد. شخصیت پردازی خوب و بازی عالی تام هیدلستون کاراکتر لوکی رو خیلی بهتر از همیشه به تصویر کشید. و این وسط از بازی عالی اوون ویلسون هم نگذریم که گیرایی خیلی خوبی به کاراکترش اضافه کرد. ارتباط بین این دو نفر هم بسیار عالی بود. سکانس گفتگوشون خیلی منو جذب خودش کرد. این قسمت با اینکه از طنز خیلی خوبی برخوردار بود ولی با احساسات آدم هم بازی میکرد. چیز هایی که لوکی دید و واکنشش به اونا بسیار جالب بود. و وقتی هم که ایجنت موبیوس آینده لوکی و بلایی که از غیر عمد سر مادرش قرار بوده بیاره رو براش فاش کرد، واکنش لوکی خیلی احساسی بود. یه چیز دیگه ای هم که من رو متعجب کرد هویت ویلن بود من اولش گفتم شاید مفیستو باشه ولی وقتی فاش شد خیلی تعجب کردم. ولی هنوز قیافش رو نشون ندادن، پس ممکنه اشتباه کرده باشن درموردش. به نظرم این قسمت بخش هایی از شخصیت لوکی رو فاش کرد که تا قبل یا ندیده بودیم یا خیلی کم بهش پرداخته شده بود.
.
.
.
کسایی هم که میگن ریتم سریال کند بود، من تا حدود 10 دیقه اولش هی با خودم میگفتم چقدر تند تند داره همه اتفاقا میوفته یکم آروم تر ? ولی بعدش کم کم ریتم آروم و اوکی شد و به همه چیز وقت کافی دادن.
در کل به نظرم این قسمتش خیلی خوب بود اگه بقیه قسمتاش هم در همین حد باشن عالی میشه.
مرسی بابت نقدتون
از نظر من وانداویژن شروع بدی داشت ولی قسمت های بعدی جبران کرد