۵ باری که بازیها بیش از حد در واقعگرایی غرق شدند
دنیای بازیهای ویدیویی جایی است که ما معمولا با غیرقابل باورترین چیزهای ممکن رو به رو میشویم. اما چند سالی هست که بازیسازان علاقه به استفاده از المانهای واقعگرایانه پیدا کردهاند و دارند تمام تلاششان ...
دنیای بازیهای ویدیویی جایی است که ما معمولا با غیرقابل باورترین چیزهای ممکن رو به رو میشویم. اما چند سالی هست که بازیسازان علاقه به استفاده از المانهای واقعگرایانه پیدا کردهاند و دارند تمام تلاششان را میکنند که مرز بین واقعیت و خیال را در بازیهای ویدیویی کم کنند. با این حال، برخی اوقات در واقعگرایانه کردن بازیهای ویدیویی هم زیادهروی میشود و هر از گاهی شاهد المانهای واقعی بلااستفادهای در بازیها هستیم که عملا وجودشان به هیچ کاری نمیآید. در این مقاله، از همین المانهای بیش از حد واقعگرایانهای برایتان گفتم که بدون آنها هم برای بازیها مشکلی ایجاد نمیشد. با ویجیاتو همراه باشید.
۵) تماشای یک فیلم کامل - The Darkness
بازی The Darkness از آن دست بازیهای معرکهای بود که کمتر مورد توجه گیمرها قرار گرفت. در The Darkness شما در نقش کاراکتری قرار میگرفتید که بدنش توسط نیروهای اهریمنی تسخیر شده بود و میتوانست با کنترل آنها، انسانهای زیادی را در عرض یک چشم بر هم زدن تکه و پاره کند. اما برخلاف این پلات تخیلی، در The Darkness هر از گاهی المانهای واقعگرایانهای دیده میشد که دیگر واقعا بیش از حد بودند. برای مثال، شما در یک نقطه از بازی به خانه معشوقه کاراکتر اصلی میرفتید تا کنار هم فیلم ببینید. معمولا در بازیها بعد از پخش شدن بخشی از فیلم، صفحه سیاه میشود و زمان کمی به جلو میرود تا وقت گیمر بیهوده هدر نرود. ولی برخلاف انتظارها، در The Darkness میتوانستید از دریچه چشم کاراکتر اصلی به تماشای دو ساعته فیلم سیاه و سفیدی بنشینید که معشوقهتان برایتان گذاشته. فقط بدی ماجرا این بود که اگر تا انتها هم پای تماشای این فیلم مینشستید، فرقی در روند بازیتان ایجاد نمیشد و همین موضوع وجود چنین ویژگی واقعگرایانهای را بیمعنی میکرد.
۴) بلند شدن ریش - The Witcher 3
افرادی که پای سری ویچر نشسته باشند میدانند که دنیای این بازیها چقدر با دنیای واقعی در تضاد است. عملا شما با تجربه این مجموعه پا در دنیایی پر از جادو و قصههای جن و پری میگذارید که هر اتفاق غیر واقعی و خارج از عرفی هم در آنها بیفتد برایتان عجیب نخواهد بود. اما سیدی پراجکت میخواست در بخشهایی پای المانهای واقعگرانه را به ویچر ۳ باز کند تا مخاطب بتواند با کاراکتر گرالت بیشتر ارتباط برقرار کند. برای مثال، آنها برای گرالت ویژگی بلند شدن ریش را تعریف کردند و اگر شما محاسن او را شیو هم میکردید، پس از مدتی میتوانستید شاهد جوانه زدن و کمی بعدتر رشد کردن موهای صورت او باشید. این یک ویژگی واقعگرایانه فوقالعاده جالب بود که در زمان خودش سر و صدا زیادی به پا کرد. ولی اگر بخواهیم صادق باشیم، این ویژگی تاثیری روی گیمپلی بازی نداشت و صرفا ارزش افزودهای بود که میتوانستید هر از گاهی با آن سر و کله بزنید.
۳) چشمهای به شدت واقعگرایانه - The Last of Us Part II
بازیهای ناتی داگ همیشه از نظر گرافیکی یک سر و گردن از بازیهای هم نسل خودشان بالاتر بوده و هستند. برای مثال، کافیست به همین The Last of Us Part II و انیمیشنهایی که تیم ناتیداگ برای صورت تک تک کاراکترهای بازی تعریف کردهاند نگاه بیندازید تا متوجه دانش نرمافزاری و سختافزاری اعضای تیم آنها بشوید. اما مسئله فقط به انیمیشنهای صورت ختم نمیشود. ناتیداگ حتی برای چشم کاراکترهای The Last of Us Part II نیز برنامه داشته و آنها را طوری طراحی کرده که نسبت به نور واکنش نشان میدهد، بسته به حرکتشان فرم سایهزنی برای آبروها و موژهها تغییر میکند و از همه جالبتر اینکه نسبت به اتفاقات مختلف واکنش درستی نشان میدهند. خب این حجم از جزئیات دیوانه کننده است و در عین حال بیهوده. چراکه آنقدر ریز هستند که هیچکس آنها را نمیبینید.
۲) پر کردن باک بنزین - Days Gone
در بازی Days Gone تنها دوست ما، موتور کاراکتر اصلی بود. بدون این موتور سیکلت عملا دوام آوردن در آن دنیای آخرالزمانی وحشت زده ممکن نبود و نمیشد به راحتی در آن گشت و گذار کرد. تیم سازنده هم حسابی برای طراحی موتور سیکلتها سنگ تمام گذاشته بودند و برای بهبود وضعیت سواریشان، کلی آپگرید جذاب در اختیار ما میگذاشتند. حتی المانهای واقعگرایانهای هم برای موتور سیکلتهای بازی تعریف شده بود تا ما بیشتر از هر زمان دیگری، حس نشستن پشت یک موتور سنگین قدرتمند را درک کنیم. به عنوان مثال، شما باید همیشه در کل گیمپلی مدام حواستان به حجم بنزین موتورتان باشد. چراکه بنزین در این بازی آخرالزمانی نامحدود نیست و شما برای سواری گرفتن از موتور سیکلتتان باید هر از گاهی دنبال یک پمپ بنزین بگردید و باک آن را پر کنید. این ویژگی واقعگرایانه در ابتدا به شدت جذاب به نظر میرسد اما از یک جایی به بعد آنقدر مجبورید به تکرار آن بپردازید که از تب و تاب گیمپلی کاسته میشود و ریتم بازی کمی افت میکند. نتیجه اینکه شاید بهتر بود مثل سری GTA، موتورها بدون نیاز به سوخت هم کار میکردند.
۱) خوردن قرص مالاریا - Far Cry 2
برعکس نسخه جدید فار کرای که خیلی داستان واقعی و قابل لمسی را روایت نمیکنند، Far Cry 2 بازی به شدت واقعگرایانهای بود. برای مثال، گلوله در لوله سلاحها گیر میکرد، با ورود به آب تجهیزاتتان زنگ میزد، برای مسیریابی واقعا باید نقشهخوانی بلد میبودید و خیلی چیزهای دیگر. اما نکته اینجا بود که بازی فقط در ریزهکاریها به واقعگرا بودن اهمیت نمیداد. نه کاراکتر تحت کنترلتان در Far Cry 2 به ویروس مالاریا مبتلا بود و شما باید مدام حواستان به وضعیت سلامتیش میبود. این یعنی، نباید بیش از حد با دویدن و پریدن به بدنتان فشار میآوردید و برای اینکه زنده بمانید چارهای نداشتید جز خوردن قرصهای مالاریا. بله، شما عملا در بازی حکم یک بیمار را داشتید و باید مثل دنیای واقعی از بدنتان مراقبت میکردید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
میدونین قبلا نیما هم میومد تو کامنتا و حرف می زد
الان که نمیاد?
اسمی از رد دد ۲ نبود
عجب
گاهی اوقات نباید همه چیز ریز رو بیش از حد واقع گرایانه کرد چون مردم ارزش واقعیشو نمی دونن
راکستار با اینهمه زحمت با جزییات فوق العاده که شاید اصلا به چشم نخوره تپ بازی گذاشته اونوقت حتی ازشم حرف نمی زنن فقط از ناتی داگ و ...
امیدوارم ارزش لین بازی هارو بدونین و ازشون حمایت کنین تا نسخه های بعدی ساخته و حتی بهتر باشن
چقدر دلم میخواد the last of us 2 رو تجربه کنم
هی.....
من با ویچر خیلی حال نکردم چون ریشش با ماموریت هایی که انجام میداد بلند میشد نه با لول
مافیا ۲ هم توش بنزین خالی میشه با اینکه خیلی قدیمی تره و ماشین رو هم میشه تعمیر کرد و توی جی تی ای وی ساعت ها همه با هم هماهنگه عینک آفتابی بزاری دیدش تو اول شخص رنگ خاصی میگیره و موقع رانندگی اول شخص دقت کنین بنزین هم کم میشه
شدیداً باهات موافقم
Mafia 2 بخاطر وجود مکانیزم های تعمیر ماشین، خواب و غذا خوردن به صورت کامل هم می تونست توی لیست حضور داشته باشه.
فار کرای دو فقط اون صحنه های در اوردن گلوله و جا انداختن دست
کاری با صحنش ندارم فقط اون صدای عذاب اورش
رد دد 2 ( همه میدونن چقدر واقع گرایانست )
GTA : SA ( اینکه اون زمان برای هیکلی شدن باشگاه میرفتی واقع گرایانه تلقی میشد )
Bully ( ساعتش و خوابیدن برای روز بعدیش که به نسبت زمانش واقع گرایانه بود )
جی تی ای سن که میتونستی اون سی جی اول بازی رو بکنی رونی کلمن
ماینکرافت چقدر واقع گرایانه هست?یک ماب مکعبی (مثلا زامبی) که زیرش اسلب باشه و زیر اسلب لاوا باشه سایه اون ماب مکعبی به صورت دایره ای از نصفه بلاک رد میشه و میوفته رو لاوا که منبع نور هست???????? باور ندارین امتحان کنین??????????
خب الان که چی داری مثلا ماینکرفت رو مسخره میکنی؟ خب اگه من دنبال بازی واقعه گرایانه بودم ماینکرفت بازی نمیکردم اصلا ماینکرفت بر پایه واقع گرایی ساخت نشده که بخاد واقع گرایانه باشه اگه اینجور بود که اصلا چیز هایی مثل کریپر و اسکلتون و اینچنت کردن وسایل کشتن ویدر کشتن اژدها رفتن به ندر تلپورت کردن نباید داخل بازی وجود داشتن
من از لحاظ قوانین فیزیک گفتم،تازه خودم عاشق ماینکرافتم الان نزدیک ۵ ساله دارم بازی میکنم.
من موندم چرا رد دد تو شماره یک نیست.ولی خدایی با جملات حرص مردم رو درنیارید. اینکه میگید بازی های ناتی داگ یه سر و گردن از شرکت های دیگه بالاتره واقعا آزار دهنده اس. همین بازی با جملات آدم رو عصبی میکنه و فضا تاکسیک میشه.
داداش چرا فشار میخوری حالا ناتی داگ مثل راک استار تو همه چی سطحش بالاس نظر تو بیشتر حال بهم زنه مثلا میخوای بگی ناتی داگ استودیوی ضعیفیه؟
قطعا ناتی داگ جزو چند استودیو برتر تاریخه، ولی ضعیف به هیچ عنوان!
کسی نمیگه ضعیف
داره میگه بخاطر بزرگنمایی بیش از حد یه استودیو یه استودیو دیگه که حتی از اون هم خیلی بهتر بوده حالا هرچی میگین چون ثابت شده و نیازی به فن بوی بازی نیس فراموش نشه
مهم این نیس که کی اولین بار از این جزییات استفاده کنه مهم اینه که کی به بهترین نوع اونو تو بازیش کار گذاشته
درسته . ناتی داگ، راک استار، راک استدی ، بتسدا و خیلی از بزرگان دیگه در کنار هم جزییات خار االعاده ای خلق کردند و مسخرست که با فرمول های تکراری گیم پلی راکستار بگیم عالی بعد خلاقیت های دیگران رو بزاریم تو گونی
بازی های راکستار فوق العاده نوآورانه است، و پله به پله پیشرفت کردند…
تکرار و کپی پیست محتوای تکراری در تضاد معنایی کامل با بازی های راکستار در خلق گیم پلی هوشمندانه، پخته و کاملأ نوآورانه است.
تو تو خونم شبیه گزارش کار کارمندا حرف میزنی ؟! البته این محض کنجکاویه بگذریم.
من کامنت رو اشتباه نوشتم میخواستم بنویسم ناتی داگ نوشتم راک استار
یادمه تو بازی مارول اسپایدرمن هم وقتی با لگد به صورت دشمنا صربه میزدی و همون موقع حالت photo modرو فعال میکردی میدیدی که آب دهان دشمنا پرت میشه بیرون مثل فیلما
عالی ?
جای RDR2 خالی ...
سلام.
قطعا جای رد دد ردمپشن ۲ و ....خالی بود ☹️
همه تو این سایت طرفدار ردد هستن یا من دارم خواب می بینم، فک کنم سایت آرزوهام رو پیدا کردم:)
به بهشت خوش آمدی ?
خیر چون بعضی ها(من) خیلی از رد دد خوشم نمیاد.وقتی من از یک بازی بدم میاد یا تا حالا بازی نکردم یا نزاشتن بازی کنم یا توش ضایع شدم،برای رد دد گزینه اول هست
خودتون هم گفتید که تا حالا بازی نکردید…ولی نظرتون کاملا قابل احترام هست:)
مطمئنم اگه بازی کنم خوشم میاد
آره ولی حتی یک درصد هم اگه خوشتون نیاد، چه عیبی دارد؟
بزرگترین نیرویی که می تواند حتی برترین شاهکار های هنری تاریخ را هم زیر سؤال ببرد «سلیقه» است. پس هیچ کس (حتی خودتان) حق ندارد اگر بعد از تجربه بازی از آن خوشتان نیامد شما را سرزنش کند.
موفق و پیروز باشید:)
بنظر من رد دد ۲ و حتی جی تی ای وی که مال ۸ سال پیشه باید تو این مقاله میبودن
من از طراحی کاراکترای ناتی داگ خیلی خوشم میاد و واقعا امیدوارم همه بازیا اینجوری بشن
اوه فارکرای 2 واقعا توی واقع گرایی استاد بود
فقط ویچر خیلی خوب بود
توی بازی Red Dead Redemption 2 هم این سیستم رشد ریش و مو وجود داره
جای خالی رد دد واقعا احساس شد تو این مطلب امیدوارم تو پارت 2 باشه
خیلی بازی های دیگه این جزییات رو داره ، ردد ۲ ، و ....
پر کردن باک که زیاد عجیب نیست
توی دایینگ لایت هم برای ماشینت باید دنبال بنزین میگشتی
تو مافیا هم
توی Mad Max هم همین طور
ایول به این مقاله خفن عشق کردم خیلی خوب بود البته تو ویچر موی گرالتم رشد میکرد پارت2 لازم داره این مقاله شایدم بیشتر
عالی ای کاش بیشتر بود??
رد دد هم جزئیات بیش از حد داره مثلا اندازه مردمک چشم آرتور تو تاریکی و روشنایی تغییر میکنه (مثل واقعیت)
دقیقا همین نکته تو است آف از هم بود
است آف از؟?اینقدر غلط گرفتی خودت غلط کردی?????
وایستا ترمز کن غلط گیر اومد
دوتا احتمال وجود داره یا دستش خورده یا غلط گیر گوشی بوده
غلط گیر گوشیم مرض و کرم شدیدی داره
بخدا خود گوشیم اینجوری کرده
خیاط افتاد تو کوزه
شعت
هولی شعت
بهت بر نخوره ولی نمیدونم چرا از لست آو آس خوشم نمیاد؟؟
منم
ولی من شدیداً عاشقشم، نه گیم پلیش که خیلی این بخش و دوست ندارم و در حالت کلی در این بخش میزانی ضعف هم دارد، بلکه داستان تابوشکنانه، بی رحم و چند لایه اش.
درباره ی بازی Days gone . من شنیده بودم که این بازی قرار بوده یک بازی کاملا survival با چاشنی rpg داشته باشه. و تا حدودی هم پیش رفته بودن. ولی سونی به دلیل اینکه این اتفاق بازی رو واقعا سخت میکرد. خیلی کمرنگش کرد. و تمام شدن بنزین هم از باقی مانده های همون اثر اصلی ایه که تیم سازنده در ابتدا داشت میساخت
عالی بود راستی نیما قسمت فارکرای دویدن رو نوشتی دیویدن
چقد بیکاری
از تو که بهترم به کامنتا گیر میدی
گیر نمیدم حوصله ت رو تحسین میکنم جون دل