سری بازیهای زلدا حالا ۳۵ سال عمر دارند و تاکنون بارها و بارها مهمان دارندگان کنسولهای دستی و خانگی نینتندو بودند.
شخصا نتوانستم آنچنان ارتباط عمیقی با سری زلدا پیدا کنم و آنطور که این فرنچایز برای یک عده تبدیل به شاهکار بیبدیل شده را برنمیتابم! اما با تجربه Skyward Sword وارد یک بازی عاشقانه شدم که یک طرف آن قهرمان همیشگی این سری یعنی لینک و طرف دیگر آن خود زلدا حضور دارد. این بازی هرچه که باشد، یک افسانه تخیلی به سبک قصههای پریان دوران کودکی همه ماست که در آن دو دلداده میخواهند با هم برسند و برای این کار جلوی همه دنیا میایستند.
در برخی از بازیهای این سری رابطه عاشقانه بین لینک و زلدا نامحسوس است و در برخی از عناوین دیگر این رابطه بسیار پررنگ است. اگر درست بگویم عنوان Skyward Sword این رابطه عاشقانه را به پررنگترین شکل ممکن نشان داده است. سازندگان با یک مداد قرمز پررنگ؛ قلب عاشقانهای را در دل حماسه فانتزی خود ترسیم کردهاند که باعث شده قصه زلدا و لینک، این بار بیشتر از همیشه مستقیما به دل مخاطبینش بنشیند.
داستان در سری بازیهای زلدا تقریبا هربار تکرار میشود و شاخ و برگهای آن تغییر پیدا میکند. قصه یک قصه سرراست است که عموما به نجات پرنسسی به نام زلدا برمیگردد و قهرمانی به نام لینک افتخار این کار را برعهده میگیرد. در هر نسخه، این شاخ و برگها و کاراکترهای فرعی هستند که باعث به وجود آمدن وجه تمایز یک بازی با سایر عناوین میشوند و این موضوع در Skyward Sword هم وجود دارد.
بازی Skyward Sword بهترین انتخاب برای بازسازی و عرضه مجدد در این بحبوحه زمانی بوده است. طرفداران دو آتشه این سری منتظر قسمت دوم بازی Breath of the Wild روی نینتندو سوییچ هستند و عنوانی چون Hyrule Warriors توانست عطش آنها را برای این موضوع بیشتر هم بکند. حالا این طرفداران میتوانند به سرک کشیدن مجدد به یکی از بهترین بازیهای این سری، به سطح جنون انتظار! از بازی جدید برسند. از آنسو ناآشنایان و تازهواردان را داریم که حس خاصی نسبت به سری زلدا ندارند، این دسته از گیمرها نیز با بهترین گزینه در پیش رویشان مواجه هستند چرا که میتوان ادعا کرد خط زمانی داستان بازی Skyward Sword تقریبا هسته اصلی و اولیه این سری به شمار میرود. درواقع میتوان گفت که داستان اصلی این سری از این نسخه شکل میگیرد و تایم لاین بازی با همین عنوان آغاز میشود.
جهان مورد حمله موجودات اهریمنی قرار گرفت و در نهایت The Goddess میتواند با قدرتی به نام «التیمیت پاور» جلوی این اهریمنان بایستد و دنیا را نجات دهد. لینک در سرزمین اسکای لافت زندگی میکند، جایی که برفراز ابرها قرار دارد و هرکس در آنجا پرنده خودش را دارد تا بتواند با آن به گشت زدن بپردازد. این پرندگان غول پیکر لافت وینگز نام دارند و همگی در خدمت شوالیهها و مردم این سرزمین هستند.
لینک و زلدا (دختر پادشاه کنونی) دو دلداده هستند و در این سرزمین هستند؛ یک روز شمشیری به نام اسکای وارد به دستان لینک میرسد و همین موضوع باعث آزاد شدن شیاطین در دنیا میشود. آنها زلدا را میربایند و لینک سوار بر پرنده غول پیکر سرخ خود به دیگر نقاط دنیا میرود تا زلدا را پیدا کند؛ او در این ماموریت چیزهای مهم دیگری را هم میفهمد و متوجه میشود که سرزمین زمینیها و آسمانیها زمانی کنار هم بوده و حالا اینکه چرا از هم جدا شدهاند، رازی است که او باید در سفر پرماجرای خودش به پاسخ آن برسد.
بازی دقیقا مانند یک قصه پریان آغاز میشود و پیش میرود به پایان میرسد. سحر و جادویی که در جای جای بازی وجود دارد از طریق عناصر مختلف سمعی و بصری به مغز استخوان گیمر منتقل میشود. در تمام مدت تجربه بازی حس خوانش یک قصه از برادران گریم را داشتم که جزییات بینظیری دارد و پیچشهای داستانی ساده، اما جذابی که در آن نهفته باعث کشش بیشتر من به جریان بازی میشد.
نسخه بهبود یافتهای که برای کنسول نینتندو سوییچ عرضه شده توانسته با بازسازی تصاویر و بازآفرینی انیمیشن چهرهها کاری کند که بازی سر و شکل امروزیتری لااقل از لحاظ گرافیکی پیدا کند. البته که در هر حال بازی به پای Breath of Wild چند سال پیش هم نمیرسد اما میتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. موسیقی بازی همان موسیقی بینظیر عنوان کلاسیک این نسخه که برای Wii عرضه شده بود است و گوش دادن به آن واقعا به جادویی بودن محیط بازی اشاره میکند.
شما در جهان پهناور بازی میچرخید و راهنمایی برای خود دارید تا کمتر در آن گم بشوید. بازی مستقیما به شما نمیگوید باید کجا بروید و چه کار کنید و تقریبا شما را در این سرزمین بیکران ول میکند اما همانطور که گفتم راهنماییهایی وجود دارد که سرنخهایی به شما میدهد تا بدانید باید چه کار کنید. هر وقت که دلتان خواست میتوانید به این راهنماییها دست پیدا کنید؛ هرچند شخصا توصیه میکنم که دنیای بازی را خودتان کشف کنید و لذت مضاعفی به خود بدهید.
بازی در جزییترین کارهایی که باید انجام بدهید هم دست شما را باز میگذارد. به عنوان مثال، شما باید بطریهایی پیدا کنید تا بتوانید معجون سلامتی نگه دارید و به سادگی نمیتوانید این معجونها را داشته باشید. ضربه زدن به دشمنان در هر جهتی که دلتان بخواهد رخ خواهد داد و پیدا کردن مسیر بازی نیز از طریق شمشیر جادویی در دستانتان است که با کمک نور میتواند رهنمون شما باشد. جزییات افسانهای و جادویی زیادی در باز وجود دارد که یک به یک کاری میکنند تا حس قهرمان شدن در یک دنیای فانتزی بیشتر از همیشه به شما داده شود.
بازی دائما در ژانر پلتفرمر و اکشن سوییچ میشود و در این میان معماهایی نیز در خود گنجانده که برای رد کردن آنها کمی به فسفر سوزاندن نیاز دارید. برفرض این که با یک چشم درشت در بالای یک در بسته باید چه کار کنید، آن هم درست بعد از اینکه به آیتم تیر و کمان دست پیدا کردهاید، به نظر جواب مشخصی دارد اما بازی در این مواقع رودستهای خوبی به گیمر میزند و کاری میکند که برای حل معماها به کاری دست بزنید که اصلا انتظارش را ندارید.
بخش پلتفرمر بازی به پریدن از این سکو به آن سکو و بالا رفتن از پیچکها و مواردی این چنینی خلاصه میشود و المانهای نقش آفرینی در بازی نیز به کرات وجود دارد و شاید بیراه نباشد که بازی را یک اکشن نقشآفرینی قلمداد کنیم.
بیشتر بخوانید:
البته حالا که صحبت از «اکشن» شد باید گفت که بخش اکشن بازی نیز از آن بخشهایی است که هم جذاب از آب در آمده و هم به خاطر کنترل بد، عذاب آور خلق شده است. باید بدانید در همان زمان که بازی عرضه شد هم این مشکلات کنترل و دوربین وجود داشت. Skyward Sword در واقع قرار بود قدرتهای یک اکسسوری جدید به اسم موشن پلاس برای کنترلرهای شبیه به کنترل تلویزیون نینتندو وی را به رخ همگان بکشد. این اکسسوری دقتی مضاعف به کنترلر اعطا میکرد و حساسیت بیشتری در انجام حرکات داشت اما در همان زمان هم آن وعدهای که سازندگان قولش را داده بودند تحقق پیدا نکرد. متاسفانه حالا که سالها گذشته هم همچنان این کنترل بد میراث ناشگون بازی است و همراه آن به نسل جدید هم وارد شده است.
در واقع میتوان ادعا کرد که پاشنه آشیل بازی همین کنترل روی اعصاب در هنگام نبردهاست؛ شما چه از قدرت حرکتی موشن پلاس استفاده کنید و چه با کنترلرهای پرو به تجربه بازی مشغول شوید، با این مشکلات گریبانگیر خواهید شد. کند بودن حرکت و گیر داشتن حرکتها کاری کرده که صحنههای نبرد سختتر از آن چیزی که باید باشد از آب در بیایند. در بسیاری از مواقع این کنترل مزخرف بازی است که کار دستتان میدهد و باید در این لحظات باور کنید که ایراد از شما نیست!
اما جدا از این عذاب الهی که معلوم نیست چرا همچنان در نسخه بهبود یافته بازی هم حضور دارد، سازندگان سعی کردند که بازی جدید زلدا را حالتی امروزیتر ببخشند تا گیمرهای نسل جدید با آن اخت پیدا کنند.
کنسول Wii نینتندو سوییچ موفقیتی عظیم برای این کمپانی قدرتمند ژاپنی در تاریخ بود و عناوین خوبی برای آن عرضه شد که برخی از این موارد چندان دیده نشد. بازی Skyward Sword یکی از این عناوین به شمار میرود و عرضه دیگر بازیهای خوب و تاپ کنسول Wii و Wii U برای سوییچ و فروش خوبشان، کاری کرد که نینتندو به این گوهر قدیمی شانس مجددی بدهد؛ شانسی که این بار نباید آن را از دست بدهید و اگر هم پیشتر به در خانهتان زده بود، بهتر است دوباره در را به رویش باز کنید چرا که تجربه مجدد آن قطعا هیجانانگیز خواهد بود.
خلاصه بگم که...
اولین بازی از خط داستانی یکی از بزرگترین فرنچایزهای ویدیو گیم، با سر و شکلی جدید عرضه شده و این بهترین فرصت برای تازه واردین است تا با جهان زلدا آشنا شوند. دوستداران قدیمی نیز میتوانند با یک تجدید خاطره جانانه از این مهمانی تازه بهره ببرند.
میخرمش
زلدای جدید یک قصه پریان است که شما آن را بازی میکنید، پر از سحر و جادو و البته عشق! داستان غنی بازی در اتمسفری که نینتندو خلق کرده و حالا امروزی هم شده، واقعا دلرباست.
نمیخرمش
خودتان را از یک جادوی سحرآمیز با داستانی جذاب که هم خنده هم غم و هم کاراکترهای به یاد ماندنی زیادی دارد محروم کنید که چه شود؟ البته که کنترل روی اعصاب بازی شاید کمی روی مخ برود اما احتمالا کم کم به آن عادت میکنید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
واقعا خیلی ناراحتم از اینکه نینتندو ندارم و همچین فرنچایز بزرگی و بازی کنم و کلا تنها بازی که ازش کردم نسخه سه بعدی روی نینتندو 64 که با امولاتورش تو گوشی بازی کردم
بچه ها یه نفر می تونه یه ترتیب درست از سری زلدا بده چون می خوام سوییچ بخرم می خوام به ترتیب زمانی برم جلو
یه دنیا ممنونم خودم با نینتندو ۶۴ و ocarina of time شروع کردم از تایم لاین چیزی نمی دونستم واجب شد دوباره از اول شروع کنم به بازی کردن
اخر نفهمیدم این پسره لینک یا زلدا?
سلام نینتندو سوییچ داری ؟
خوبه که
شواهد که نشون میدن خیلی بازی خوبیه
ولی من خوشم نمیاد ازش متاسفانه?
سلام دوست عزیز
.
.
.خودتان را از یک جادوی سحرآمیز با داستانی جذاب که هم خنده هم غم و هم کاراکترهای به یاد ماندنی زیادی
این جمله در قسمت نمیخرمش دوبار تکرار شده ??
یه سوال
لینک پسره؟!?
بلی
بابا وقتی ژاپنی ها بخوان محتوایی بسازن،پسر با دختر فرقی ندارن!???
مثلا اگه یه پسر میگفت یامته کوداسای فرقی نداشت بازم؟
مثل ارمین تو اتک که من کل فصل اول فکر میکردم دختره??♂️