سیر پیشرفت بازیهای ویچر از نسخه اول تا Wild Hunt
سری بازیهای ویچر ساخته شده توسط استودیوی CD Projekt Red طی سالهای گذشته توانستند از فرانچایزی گمنام به یکی از شناخته شدهترین بازیها و داستانها تبدیل شوند. هم اکنون نیز داستان اصلی این سری، به ...
سری بازیهای ویچر ساخته شده توسط استودیوی CD Projekt Red طی سالهای گذشته توانستند از فرانچایزی گمنام به یکی از شناخته شدهترین بازیها و داستانها تبدیل شوند. هم اکنون نیز داستان اصلی این سری، به یکی از سریالهای موفق سرویس نتفلیکس تبدیل شده اما با این حال هنوز هم گرالتی که در بازیها دیدیم برای بسیاری از هواداران نمادینتر است.
در حالی که اخیرا بازیهایی مانند دنبالههای سری اسپایدرمن پلیاستیشن از اطلاعات و موارد ساخته شده بازیهای قبلی استفاده میکنند، در سری بازیهای ویچر اوضاع بدین شکل نبوده و هر نسخه از تغییرات اساسیای بهره برده است. در ادامه میخواهیم بررسی کنیم طی این سالهایی که از عرضه بازی گذشته چه تغییراتی را در هر کدام از بازیها شاهد بودیم. پس با ما همراه باشید.
گرافیک در سری ویچر
بازگشت به بازی اول سری برای هر گیمر و طرفدار بازی بسیار سخت خواهد بود. با این که نسخه بهبودیافتهای هم از نسخه اول ساخته شده و وجود دارد اما گرافیک این بازی نسبت به دو نسخه بعدی بسیار ضعیفتر است. البته فقط موضوع گرافیک بازی نیست، طراحی گرالت، به خصوص چهرهاش بسیار با نسخههای دیگر بازی تفاوت دارد. نسخه بهبودیافته کمک کرد تا بازی نسبت به نسخه اصلی گرافیک بهتری داشته باشد اما در واقع این نسخه دوم بود که گرافیک و استایل طراحی مختص به سری را پایهگذاری کرد.
نسخه دوم و نسخه سوم بازی را بیشتر میتوان با یکدیگر مقایسه کرد. دیزاین و طراحی کاراکترهای اصلی مانند گرالت و تریس در نسخه دوم به یک ثبات و طراحی شاخصی رسید و هنوز هم با این که نزدیک به ۱۰ سال از عرضه نسخه دوم میگذرد این دو کاراکتر و حتی باقی کاراکترها زیبا به نظر میرسند. در نهایت میتوان گفت بازی بالکل نسبت به نسخه اول دوباره طراحی شد و فیزیک، انیمیشنها و تکسچرهای موجود در بازی نسبت به نسخه تفاوتی به مانند تفاوت زمین تا آسمان پیدا کردند.
اما در نسخه سوم بازی همه چیز باز هم متفاوت میشود. بازی با آن که به یکی از زیباترین تجربههای بصری هر گیمری تبدیل میشود، به شما اجازه میدهد تا بیش از پیش در دنیای بازی گشت و گذار کنید و در واقع آزادی بیشتری داشته باشید. البته ناگفته نماند که ویچر 2 هم بسیار زیبا به نظر میرسید اما خب هم دنیای کوچکتری داشت و هم قابلیت محدودتری برای گشت و گذار در بازی داشت. بسیاری از اوقات با دیدن مناطق و مکانهای بسیار زیبای بازی دلتان میخواست که از آنها دیدن کنید که این کار در بازی عملا امکان پذیر نیست. اما در سمت مقابل نسخه سوم نقشهای بزرگتر، پرجزئیاتتر و شاید زیباتر را هم در اختیار شما میگذارد و نکته آن اینجاست که شما قابلیت این را دارید که از این دنیای زیبا دیدن کنید.
مکانیکهای گیم پلی
به مانند گرافیک، گیمپلی نیز در نسخه دوم و سوم تفاوت فوقالعاده زیادی با نسخه اول دارد. نمیدانم نسخه اول را بازی کردهاید یا خیر، اما گیمپلی بازی به شکلی بود که باید در نبردها در زمان مناسبی کلیکهایی را انجام میدادید تا با کمبوهایی که حاصل میشد، حریف از پا درمیآمد. اما نکته جالب اینجاست که استفاده از پوشنها از نسخه اول وجود داشت و میتوانستید قابلیتهای مختلفی را با استفاده از آنها به گرالت اضافه کنید. ساینهای گرالت هم به مانند چیزی که در کتابها وجود دارند از نسخه اول در بازی وجود داشت. البته نحوه استفاده و سیستم آنها دچار تغییرات ریز و درشتی در سه نسخه از بازی شد.
طرح و ایده گیمپلی نسخه دوم به قدری خوب بود که میتوان گفت در واقع کار تیم سازنده را برای ساخت گیمپلی نسخه سوم راحتتر کرد. البته در این بین تفاوتهایی هم وجود دارد، برای مثال در نسخه سوم میتوان در حین شمشیر زدن به بلاک ضربه دشمن تغییر وضعیت داد اما در نسخه دوم برای این کار باید صبر میکردید تا انیمیشن شمشیر زدن گرالت تمام میشد و سپس میتوانستید حرکت بعدی را بزنید.
روایت داستان در سه نسخه
تا اینجای مطلب هر چیزی که گفتیم به ضرر نسخه اول بازی بود، اما حالا به جایی میرسیم که قسمت اول ویچر در آن شاید بهترین محسوب میشود و آن هم داستان بازی است. ویچر 2 و 3 شاید اندکی برای آن افرادی که هنوز کتابها را نخواندند مبهم و گیجکننده باشد. شاید حتی آنهایی هم که توسط نسخه دوم با سری ویچر آشنا شدهاند حضور بسیاری از شخصیتها در نسخه سوم برایشان ناآشنا و عجیب باشد.
شروع بازی و نحوه اتفاقاتی که در نسخه اول رخ میدهد به شکلی است که به خوبی شما را در جریان داستان قرار میدهد. داستان نسخه اول تمام موارد و نکات بارزی که در کتابها وجود دارد را در خود جای داده. هیولاهای مختلف، اتفاقات سیاسی و شخصیتهای داستان از این دست موارد هستند. بسیاری از هواداران نیز برای این که داستان زیبای بازی را از دست ندهند ترجیح دادند بازی را با درجه سختی آسان بازی کنند تا گیمپلی از مد افتاده آن، زیاد اذیتشان نکند.
در نسخه دوم داستان و روایت آن به کلی تغییر میکند و اتفاقات سیاسی و جنگی در بازی به وفور بیشتر از نسخه اول و حتی سوم دیده میشود. از توضیح داستان نسخه دوم جلوگیری میکنم اما جالب است بدانید که در اواسط بازی شما 2 راه مختلف برای ادامه بازی و به اتمام رساندن آن دارید که هر کدام از آنها دارای اتفاقات مختلف و شخصیتهای مختلفی است. نکته کار اینجاست که همین ویژگی بازی باعث میشود تا بازی ارزش تکرار بالایی داشته باشد.
در نسخه سوم هم البته با داستان قویای روبرو هستیم. به خصوص آن که به دلیل داشتن امکانات بیشتر فنی توانایی ارائه داستانی با جزئیات بیشتر فراهم شده و همین باعث شده تا با داستان پرجزئیاتی سروکار داشته باشیم. وجود شخصیتها و مکانهای زیاد باعث شده تا ویچر 3 ظرفیت داستانگویی بسیار بالایی داشته باشد و قضیه از این قرار است که بازی علاوه بر داستان اصلیای که دارد در سایدکوئستها هم موفق عمل کرده و در ۲ بسته الحاقیای که برای بازی عرضه شد به اوج خود میرسد. داستان و نوع روایتش در بستههای الحاقی حتی بعضی از اوقات از داستان اصلی هم جلو میزند و چنان تجربهای برایتان رقم میزند که فکر نمیکنم بتوان چیزی به مانند آن را در بازی دیگری تجربه کرد.
در هر حال اگر میخواهید سیر پیشرفت سیدی پراجکت را به چشم ببینید و با داستانهای زیبایی، ذهنتان را تغذیه کنید پیشنهاد میکنیم همین الان به فکر تجربه نسخه اول تا سوم باشید و به شکلی با داستان و گرافیک دو نسخه اول به خصوص ویچر 1 کنار بیایید. مطمئن باشید که ارزشش را خواهد داشت!
بیشتر بخوانید:
- ۱۰ بازی برتر که که از رمانهای ادبی اقتباس کردهاند
- ۵ کاری که نمیدانستید پلی استیشن ۱ میتواند انجام دهد!
- Ghost of Tsushima دومین بازی پرفروش ماه گذشته بوده است
منبع: Gamerant
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
یک کار قشنگی که در سری ویچر کردن این بود که با اینکه شخصیت ها و حتی برخی از اتفاقات ریز و درشت بازی رو از کتاب گرفتن. ولی باز هم به طور کلی انگار با یک جهان دیگه از ویچر طرفیم.یه اسپویل ریز درباره یکی از داستان های فرعیش بکنم. ما توی بازی میبینیم که نیلفگارد عملا تمام دشمنانش رو در هم میکوبه و تا نوویگراد هم میاد. درحالیکه توی کتاب ، نیلفگارد کیلومتر ها قبل تر در یک نبرد بزرگ شکست میخوره و مجبور به پذیرش صلح دائم میشه. و یک جا که کتاب صد ها سال بعد رو نشون میده. کاملا توضیح میده که این صلح تا سالیان سال پایدار بوده.....و یا حتی سیری هیچوقت در کتاب نمیفهمه که پدر واقعیش ، پادشاه نیلفگارده.درحالیکه توی بازی کاملا یه طور دیگ ست.... برای همین حتی شما هیچ چیزی از کتاب ها نخوندین. یا حتی بالعکس. مشکل خاصی با فهمیدن داستانشون نخواهید داشت. به جز برخی اشارات
تروخدا عکس یکو با اخری مقایسه کن کم کم سه تا جراحی پلاستیک رفته گارلت?
وایسا بینم گارلت؟???
منظورش گرالته.
منم منظورم همینه ابهت گرالت زیر سوال رفت
همیشه کامنت مینویسم میرم برمیگردم بعد ۲ ساعت میبینم غلط املائی داره ادیتش هم رفته??
به هر حال دایی تو قلب مایی
❤