شرکت سگا با آن غولی که سالها پیش بود، فاصله زیادی گرفته و حالا رسما شرکتی است که حرف خاصی برای گفتن ندارد. چند فرنچایز انگشتشمار هستند که سگا را زنده نگه داشتند و یاکوزا یکی از آنهاست. بازی جاجمنت در همان دنیای بازیهای یاکوزا میگذرد، با این تفاوت که به جای درگیر شدن در دنیای تبهکاران، شما کارآگاهی خصوصی هستید که باید در مقابل این تبهکاران بایستید. با نقد و بررسی بازی Lost Judgment همراه ویجیاتو باشید.
یاگامی نام شخصیت اصلی این سری بازیها است، مردی که پیشتر در کار وکالت مشغول بوده و یک قضاوت اشتباه او باعث شده متهمی که واقعا گناهکار بوده در دادگاه تبرئه شود و برود و نامزدش را بکشد! یاگامی هم از همان روز وکالت را بوسید و کنار گذاشت و به شغل شریف کارآگاه خصوصی روی آورد؛ شغلی که در آن قانون و عدالت را میتواند به هر شکلی که دوست دارد پیش ببرد و دست و پایش بسته نیست.
یاگامی استاد هنرهای رزمی است، با هیچ مظنونی شوخی ندارد و بعد از سوال پیچ کردن طرف اگر به جایی نرسید دست به فنون رزمی میبرد. بازی در نقش یاگامی این تنوع را دارد که گاهی در حال بزن بزن با خلافکاران سطح شهر هستید و گاهی در یک دفتر معلمین مدرسه در حال بررسی و موشکافی میز یکی از معلمین برای یافتن مدرک و سندی که بتواند ادامه مسیر را برایتان روشن کند. جاجمنت همان LA. Noire است که دز اکشن نیز به آن اضافه شده است و داستانی پیچیدهتر را روایت میکند.
پیش از آن که به سراغ هسته اصلی این بازی یعنی داستان و روایت آن که بهترین نقطه قوتش محسوب میشود برویم، به نکات دیگری از جمله گیمپلی بپردازیم. خوشبختانه یا شوربختانه (بسته به اینکه کدام یاکوزای قبلی را میپسندیدید) گیمپلی بازی همچنان در سبک و سیاق یک بازی جهان باز اکشن باقی مانده و مانند Yakuza Like a Dragon به یک نقش آفرینی تبدیل نشده است. مبارزات همان سیستم یاکوزاهای پیشین را دارند و به خاطر نوع حرکات رزمی یاگامی، سریعتر و پویاتر هم هستند و انصافا با تجربه این بازی، مبارزههای هیجانانگیزی پیش روی خود خواهید داشت.
یاگامی چست و چابک بوده و میتواند از چندین فنون به صورت همزمان استفاده کند و با یادگیری حرکات جدید در طول بازی، میتواند از دیوار راست هم بالا برود و پارکور را وارد کاراتهبازی خودش کند (اساسا مراحل پارکور بازی در لاست جاجمنت خیلی بیشتر شده و یک ملاقه پر از مواد اساسینز کرید وارد بازی ریخته شده است!). فنون رزمی یاگامی خوشبختانه بسیار متنوعتر از بازی قبل شده و دیگر شاهد انیمیشنهای به شدت تکراری در مبارزات نیستیم. یاگامی جاخالی میدهد، میزند، دشمنان را میگیرد و از همه مهمتر اینکه از هر آنچه که در صحنه نبرد باشد میتواند استفاده کند؛ چه این وسیله یک دوچرخه باشید چه یک چوب یا حتی سطل زباله.
یکی از مواردی که یاکوزا را کاملا متمایز با سری GTA کرده، عدم امکان ماشینسواری در آن است (مگر سوار تاکسی شوید). حالا در نسخه جدید سازندگان یک محک کوچکی زدند و وسیلهای مثل اسکیت را وارد کار کردند که میتوان در گشت و گذار از آن استفاده کرد. این وسیله و کارکردش بسیار بد پیاده سازی شده و شخصا معتقدم که سازندگان باید بیخیال استفاده از این ابزار بشوند!
به جز مبارزات ما بخشهای کارآگاهی هم در داستان داریم که شما باید محیط اطراف را جستجو کنید و به سرنخها دست پیدا کنید و یا با مظنونین وارد دیالوگ بشوید و گاهی مانند بازی L.A. Noire یا شاید مثال بهتر Ace Attorney، شواهدی را رو کنید که مظنونین را به تته پته وادار و دستشان را رو کند! ناگفته نماند بازی در بخشهایی به صورت مخفیکاری هم پیش میرود که بیشتر شبیه به یک شوخی با این سبک است تا واقعا یک مرحله مخفیکاری.
برخلاف بازی قبلی که محیط کوچکی داشت، این بار شاهد دو شهر در بازی هستیم و محیط بازی بزرگتر شده است و البته این مناطق گوناگون ذره ذره در دست گیمر قرار میگیرد. شهرهای بازی به شدت پویا هستند و قدم زدن در آنها واقعا حس قدم زدن در یک شهر ژاپنی را به گیمر میدهد. انواع و اقسام مغازهها و مینیگیمها و ماموریتهای جانبی در این شهر ریخته و به اندازه موهای سرتان میتوانید با آنها سرگرم شوید و دهها ساعت به سراغ ماموریتهای اصلی نروید. این بخشهای جانبی غنی از عناصر همیشگی بازیهای ژاپنی به حساب میآید و کاری میکنند که ۶۰ دلارشان کاملا حلال باشد و دهها ساعت گیمپلی اضافه بر دهها ساعت دیگر برای تمام کردن بخش داستانی را تقدیم گیمر میکنند.
به طور کلی فرایند بازی (مبارزات) در حالت عادی و سخت چالشهای خوبی به همراه دارند. مبارزات در بخش Story Mode هیچ نوع چالشی به همراه نخواهند داشت و گیمرها میتوانند با تجربه این مود از بازی، خیالشان راحت باشد که به سراغ داستان نسبتا خوب بازی خواهند رفت. اما حالا که صحبت از داستان شد بد نیست به سراغ اصلیترین سوژه بازی یعنی همین «داستان» و قدرت «درام» در آن برویم.
ادبیات ژاپن یکی از غنیترین ادبیاتها به شمار میرود و احتمالا نام نویسندگان ژاپنی مشهور زیادی به گوشتان خورده باشد (لااقل اگر اهل کتاب و کتابخوانی باشید). شاید بدانید که در ژانر جنایی نیز این نویسندگان سرزمین آفتاب حرفهای زیادی برای گفتن دارند. بازیهای یاکوزا و در کنار آن سری جاجمنت، برگ برندهای به عنوان «داستان قوی» در خودشان دارند که تقریبا گارانتی موفقیت آنها به حساب میآید. داستان در این سری حرف اول و آخر را میزند و دیالوگهای طولانی و کاتسینهای متعدد برای روایت داستان باعث شخصیت پردازی خوب کاراکترها میشود.
در همه این بازیها، گیمر باید باحوصلهتر از همیشه باشد. بگذارد داستان بازی آرام آرام پیش برود و خودش را نشان دهد. روایت داستان در لاست جاجمنت کندتر از همیشه است و به طور کلی سه بخش داستانی برای بازی در نظر گرفته شده که در عین پیوستگی، میتوان نگاه مستقلی به آنها هم داشت. بخش اول بدترین بخش است و از همین رو شروع تقریبا ناامیدکنندهای را برای گیمر رقم میزند. فکر میکنم عملا ۷ ۸ ساعت و یا بلکه بیشتر طول میکشد که داستان به اصطلاح خودمان «روی دور» بیفتد و کمی پیچیدگی و هیجان به آن اضافه شود. این مدت زمان در دنیای امروزی تولید محتوا خیلی طولانی به حساب میآید و از همین رو باید تاکید شود که بازی Lost Judgment در این مورد کمی سنتی (که از نظر من بسیار دلنشین هم است!) رفتار میکند.
البته مشکلی که بازی Lost Judgment نسبت به سری یاکوزا در روایت داستانش پیدا میکند و باعث میشود که این سری بازی مانند پدر معنوی خود تبدیل به یک شاهکار نشوند، همانا شخصیت اصلی بازی یعنی یاگامی است. سری یاکوزا که در شماره هشتم خود دچار تغییر و تحولات زیادی شد، کاراکتر جدیدی به نام ایچیبان را به گیمرها معرفی کرد که بسیار شخصیت پردازی جذابی داشت. ایچیبان از قهرمان پیشین ۷ بازی اصلی یاکوزا کم نمیآورد و توانست هواداران زیادی برای خود پیدا کند اما مشکلی که «یاگامی» به عنوان شخصیت اصلی سری جاجمنت دارد اینست که هیچ چیزی در آن شگفت انگیز نیست. در واقع کاراکتر یاگامی ویژگیهای خاصی ندارد که بتوان با آنها انس گرفت و شخصیت پردازیاش اصلا درست از آب در نیامده است؛ به ویژه در بازی دوم که همان رگههای جذابی که در بازی نخست هم برایش پیش آمده بود دیگر وجود ندارند و یاگامی را از یک «کاراکتر اصلی جذاب بودن» به شدت دور میکند.
یک سری تصمیمهایی که تیم سازنده گرفتهاند در بازی رخ بدهد و یاگامی در آنها درگیر بشود هم اصلا با عقل و منطق انسان دوستانه جور در نمیآید! به عنوان مثال اتفاقی که در همان ساعات اولیه بازی رخ میدهد اینست که یاگامی ۴۰ ساله که به دنبال برقراری عدالت در یک مدرسه بزرگ است و میخواهد پدیده شوم «قلدری» را در آنجا از بین ببرد، خودش شروع به لت و پار کردن یک سری دانش آموز دبیرستانی میشود تا بتواند از ماجرا سر در بیاورد! این تناقض بسیار عجیب است و هر بار که مشغول کتک زدن این جوجه لاتها میشوید واقعا از خودتان خجالت میکشید!
در واقع میتوان گفت بازی Lost Judgment همانقدر که دست روی پدیدههای ملموس دنیای واقعی ما مانند معضل قلدری یا همان Bullying میگذارد و داستانش را پیش میبرد، در نوع روایت آن دچار سوتفاهم میشود. (بد نیست بدانید قلدری از پدیدههایی است که در تمامی مدارس دنیا وجود دارد و واقعا روی روحیه تمامی آدمها تاثیر میگذارد. این معضل در کشورهای آسیایی نظیر چین و ژاپن نیز تبدیل به یک بحران برای نظام آموزشی شده و تاکنون فیلمهای زیادی در اینباره ساخته شده است.)
در مورد این تناقضهای پیشآمده که در ادامه جریان بازی بیشتر هم به چشم میآیند میتوان نگاه دیگری هم داشت. در واقع همانطور که از عنوان بازی و ادامه داستان اصلی که به ماجرای یک قتل و اجرای عدالت شخصی در برابر آن میرسیم، شاید این تناقض به وجود آمده را بتوانیم درک کنیم. در واقع «عدالت» در این بازی «گمشده» و همه چیز به امور شخصی سپرده شده چرا که «سیستم قضایی» نمیتواند آن را درست اجرا کند و دائم در حال اشتباه است.
اما بحث دیگری که به داستان بازی لطمه میزند موضوع معماها و بخش کارآگاه بازی داستان است. این بخش از بازی با اینکه در ظاهر اولیه هیجان انگیز است اما عملا دست گیمر را از پشت میبندد و هیچ اختیاری به گیمر نمیدهد. شما در این بخشها هرچقدر هم اشتباه کنید مشکلی وجود ندارد و در نهایت به سراغ گزینه اصلی که بازی مد نظرش خواهد بود پیش میروید. این موضوع باعث شده که عملا هیچ شم کارآگاهی به شما دست ندهد و این روند خطی در گیمپلی به شدت به بازی لطمه زده است.
به طور کلی بازی Judgement نمیتواند داستان جنایی خود را آنجنان که شایسته است پیش ببرد و در مواردی واقعا لنگ میزند. بازی در موقعیتهای کمدی خودی نشان میدهد و باید گفت که طنز یکی از یاران همیشگی سری یاکوزا بوده و در بازی Judgement نیز کاملا مشهود است اما گاه این طنازیها بیشتر شبیه مسخرهبازی میشود و حال و هوای جدی داستان بدجوری لطمه میخورد.
بیشتر بخوانید:
نکتهای که در بخش پایانی نگاه به داستان بازی باید بگویم اینست که نگران نباشید! لازم نیست برای فهم داستان بازی نسخههای قبلی یاکوزا یا حتی شماره پیشین جاجمنت را تجربه کرده باشید. هرچند اگر با این بازیها آشنا باشید همه چیز برایتان دوچندان جذاب است اما الزامی برای تجربه آنها به منظور فهم و درک بازی جدید وجود ندارد.
گرافیک بازی تفاوت خاصی با Like a Dragon ندارد و در اواخر عمر کنسول پلی استیشن ۴ (که بازی را در آن تجربه کردم) گلیم خودش را از آب بیرون میکشد. شهرهای بازی از دور خوش رنگ و لعاب باشد، ولی اولا این مناطق برای آشنایان با این سری تازگی ندارد و ثانیا با دقت بیشتر به طراحیهای فنی بازی به ویژه در طراحی محیط، میتوان به ضعفهای گرافیکی بازی پی برد. طراحی کاراکترها بسیار بهتر از قبل شده و آن حالت خشکی که در بازی پیشین به وجود آمده بود تقریبا برطرف شده است.
یکی از مواردی که جاجمنت در آن بسیار خوب عمل میکند نیز به بخش صداگذاری برمیگردد. همیشه به همگی توصیه کردم که سری بازیهای یاکوزا را با دوبله ژاپنی پیش ببرند اما خوشبختانه هم بازی قبلی جاجمنت و هم عنوان کنونی، دوبله انگلیسی واقعا جذابی دارند و به جرات میتوان گفت که تجربه بازی با دوبله انگلیسی هیچ کم و کسری نسبت به نسخه اصلی ندارد. البته بد نیست بدانید صداگذاری یاگامی در نسخه ژاپنی بر عهده بازیگر و خواننده ژاپنی تاکویا کیمورا (شاید او را از فیلمهایی چون Blade of the Immortal و یا 2046 بشناسید) بوده که از چهره همین فرد هم برای طراحی یاگامی استفاده شده است.
تجربه بازی Lost Judgment مانند تماشای یک نمایش تلویزیونی درام جنایی خوب است. هر اپیزود بازی شاهد یک قسمت «آنچه گذشت» هستیم و خود سازندگان هم میدانند که بازیشان درست مانند یک سریال رفتار میکند. اپیزودهای این فصل از جاجمنت در قسمتهای آغازین حوصله سربر هستند و اما در میانه بازی (سریال!) ماجرا عوض میشود و بازی وارد فاز بهتری میشود.
Lost Judgment پسرفتی نسبت به نسخه پیشین به حساب میآید اما بازهم دلیل نمیشود که بتوانیم روی آن برچسب یک بازی کاملا ناامید کننده بزنیم. بازی Lost Judgment را نباید با عجله بازی کرد و آن را پیش برد. اینجا با یک بازی سریع و اکشن روبرو نیستیم. از آنجایی که شکمو هستم میخواهم صحبت پایانی را با طعم غذا پیش ببرم؛ جادوی سگا در این سری بازیها مانند یک خورشت است! خورشتی که باید صبر کرد تا کاملا جا بیفتد و هرچقدر بیشتر صبر کنید، این خورشت خوشمزهتر خواهد شد! Lost Judgment هم همین است؛ اگر به آن فرصت دهید و حوصلهاش را داشته باشید قطعا خاطرهای برایتان رقم میزند که با تمام نقصهایش به یادماندنی خواهد بود.
Lost Judgment با کد نسخه پلی استیشن 4 که سازنده بازی در اختیار ویجیاتو قرار داده بررسی شده است.
خلاصه بگم که...
بازی Lost Judgment نسبت به نسخه قبلی خود ارتقای خاصی پیدا نکرده اما کماکان در همان یونیورس پر از جذابیت و پویای سری یاکوزا میگذرد و داستانی غنی را به گیمر تقدیم میکند؛ هرچند این داستان بسیار کند پیش میرود و گیمپلی بخش اکشن بازی نیز با اینکه سریع و جذاب است اما کوتاه بوده و نمیتواند این کند بودن قصه را سرپوشانی کند.
میخرمش
اگر به یک داستان قوی در بازیها و گشت و گذار در دنیای آنها و ساعتها سرگرم شدن با جهان بازی علاقه مند هستید، عنوان لاست جاجمنت میتواند گزینه خوبی برای انتخاب باشد و باید بدانید الزامی برای تجربه بازیهای پیشین یاکوزا و یا خود عنوان جاجمنت برای ورود به بازی جدید نیست.
نمیخرمش
بازی صبر و حوصله میخواهد و این موضوع با سلیقه بسیاری از گیمرهای نسل جدید تداخل دارد. Lost Judgment یک عنوان فست فودی نیست و باید به تک تک اپیزودهایی که روایت میکند فرصت دهید و جهان بازی را خوب بکاوید تا از آن لذت ببرید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
دارن خالطور ها فاز یاکوزا
ناموسا با دوستا میام کارتلی
دستم سائوزا ، سائوزا ، سائوزا
من داشتم اینو تو ذهنم میخوندم??
بنظرم یکم شبیه prototype ـعه
چرا دیس؟?
(눈‸눈)
اصلا ربطی نداره
بله آقای پارساپور
ولی اون اشعه دور بدن کاراکتر اصلی
من یاد الکس مرسر میندازه
اون همیشه نیست. یک جاهایی وسط مبارزه که حرکت خفن بزنی اینجوری میشه رفیق
اوهوم
ممنون آقا آرش✋?
امتیاز کاربراش ماشالله داره
منو یاد days gone انداخت که نمرات متوسط گرفت کلی امتیاز کاربرا ۸.۷ بود(از رد دد و gta هم بالاتر)
البته این بازی برخلاف دیزگان متای خوبی هم گرفت