ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

آیا دنیس ویلنوو عناصر مهم کتاب Dune را از دست داده است؟

فیلم Dune یک اثر زیبا از منظر بصری است. هر فریم تماشایی است و با موسیقی اوریجینال از هانس زیمر افسانه‌ای، تماشای فیلم تجربه‌ای است که یک لذت عمیق را در خود دارد. اما این ...

امیر پریمی
نوشته شده توسط امیر پریمی | ۱۰ آبان ۱۴۰۰ | ۱۳:۲۳

فیلم Dune یک اثر زیبا از منظر بصری است. هر فریم تماشایی است و با موسیقی اوریجینال از هانس زیمر افسانه‌ای، تماشای فیلم تجربه‌ای است که یک لذت عمیق را در خود دارد. اما این اثر با اقتباس از کتاب علمی تخیلی فرانک هربرت با همین نام کاری بسیار دشوار را انجام داده است، چرا که در طول سال‌ها رمان Dune به عنوان یک اثر ادبی غیرقابل انطباق معرفی شده است. به خصوص، پس از شکست تاریخی دیوید لینچ در تبدیل کتاب به فیلم در سال 1984. با این حال، دنیس ویلنوو به سختی تلاش می‌کند تا نسخه خود را برجسته کند، چه از طریق گروه بازیگران یا یک طراحی تولید بی‌بدیل. اما، سوال مهم اینجاست که آیا در این مسیر دنیس ویلنوو عناصر مهم کتاب «Dune» را از دست داده است؟ یا خیر.

این فیلم از زمان نمایش آن در جشنواره فیلم ونیز 2021 مورد احترام و تحسین فراوان قرار گرفته است. اجماع کلی نقدها برای فیلم مثبت است و بدون شک همه دست اندرکاران این فیلم تمام تلاش خود را برای موفقیت فیلم انجام داده‌اند. در واقع، پس از سه گانه ماندگار و افسانه‌ای ارباب حلقه‌ها توسط پیتر جکسون، که بیش از 2 دهه پیش ساخته شد، این فیلمی است که به درخشش اقتباس از یک نابغه ادبی به این بزرگی نزدیک می‌شود. شما می توانید نقد و بررسی این فیلم را در «اینجا» بخوانید.

مجموعه رمان تل‌ماسه یا Dune خیلی وقت پیش آمده است. بنابراین، دنیس ویلنوو بر اساس کتابی با بیش از پنج دهه قدمت، که قبلاً در یک فیلم، یک مینی‌سریال تلویزیونی، بازی‌های ویدیویی متعدد و حتی در بیشتر کتاب‌های مصور اقتباس شده، تصمیم گرفته است تا به آنچه که هیچ یک از آن آثار قادر به انجام آن نبوده‌اند، دست یابد. این یعنی یک نسخه سینمایی قابل فهم از کار بزرگ فرانک هربرت.

البته دانستن این نکته خارج از لطف نیست که با وجود برنده شدن جوایز Nebula و Hugo (دو جایزه معتبر علمی تخیلی)، با فروش میلیون‌ها نسخه در سراسر جهان، و از نظر بسیاری شناخته شدن به عنوان بهترین رمان در کانون آثار علمی تخیلی، Dune همان نوع شهرتی را ندارد که امثال ارباب حلقه‌ها، یا هری پاتر و حتی جنگ ستارگان دارند. این یعنی رمان تل‌ماسه در فرهنگ عامه جهان یک اثر فراگیر نیست. ولی شاید این فیلم بتواند چنین دیدگاهی را تغییر دهد.

با این حال، چه برای افرادی که کتاب‌های Dune را خوانده‌اند و چه برای کسانی که مطالعه نکرده‌اند، درک نکاتی از این اثر سخت است؛ در واقع فیلم در بعضی مواقع عجولانه و از نظر احساسی دور از ذهن است. فیلساز اطلاعاتی را بین خطوط باقی می‌گذارد که ممکن است تنها پس از تماشای قسمت دوم به فهم آن‌ها دست پیدا کنید و این دیدگاه پایان‌های شُلی را در سرتاسر فیلمنامه کار باقی می‌گذارد. این حرکت به این امید صورت گرفته است که همه آن‌ها را در یک فیلم دنباله‌دار به هم دیگر گره بزند. شاید در پایان این فیلم تعلیق به حدی می‌رسد که اکنون مخاطب تقاضای بخش دوم را خواهد داشت که قابل ستایش است. اما، آیا فیلم با این کار جوهره رمان تل‌ماسه فرانک هربرت را از دست نمی‌دهد؛ زیرا سعی می‌کند مسیری را برای قسمت دوم به صورت استراتژیک ترسیم کند؟!

برای مثال در مسیر درک بیشتر فیلم هارکونن‌ها در رمان فرانک هربرت یک خاندان شرور هستند و به قول گورنی هالک (جاش برولین) آن‌ها دارای روحیه و خوی «وحشیانه» هستند، اما مخاطب چگونه باید بفهمد که آنتاگونیست داستان چقدر شرور است؛ مخصوص زمانی که درون این فیلم، این شرور تمام کاری که انجام می‌دهد این است که پشت پروتز پنهان شود، به اطراف پرواز کند و در مخلوطی از مواد حمام کند؟ و علاوه بر این، اگر زمان کافی برای درک انگیزه‌های آنتاگونیست با عملکرد همان آنتاگونیست نداشته باشید، چگونه قرار است با قهرمان داستان همدردی کنید و از نظر عاطفی به اندازه کافی احساس فشار کنید تا یک طرف را انتخاب کنید؟

دنیس ویلنوو اخیراً اشاره کرده است که چگونه قسمت اول فیلم قرار است بیشتر بر روی توسعه پل تمرکز کند و هارکونن‌ها فقط به دلایل ژئوپلیتیکی نمایش داده می‌شوند و ما در ادامه این بارون شرور را بیشتر خواهیم دید. اما آنچه ما از این شخصیت شرور در این فیلم می‌بینیم، بسیار شبیه به یک مارلون براندو از فیلم «اینک آخرالزمان» (1979) است. اما، اگر مردمی که او با آنها می‌جنگد به‌طور کامل مورد بررسی قرار نگیرند، چگونه تماشاگران به اندازه کافی به پل توجه خواهند کرد. با این تفاسیر ماهیت شریرانه بارون و خوی دوستانه پل آتریدیس در این قسمت خیلی واکاوی نمی‌شود. و از آنجایی که ویلنوو گفته است قصدش در دنباله‌ها سرگرم شدن با عناصر سینمایی و اکشن بیشتر است، به شدت باید نگران این شکاف بود.

یک فعل مجهول در پارت اول فیلم تل‌ماسه «بنه گسریت» است. اما مهم‌ترین شخصیت مجهول در فیلم بانو جسیکا با بازی ربکا فرگوسن است. خُب Bene Gesserit - یک نظام مادرسالارانه مخفیانه و قدرتمند است که اعضای آن دارای قدرت‌های فیزیکی و ذهنی خارق العاده ای هستند. یا جادوگران فضایی جدای! اما فیلم ویلنوو نه این فرقه را خوب پوشش داده است و نه شخصیت جسیکا را به درستی برای بیننده معرفی کرده است، که این به خودی خود یک مشکل بزرگ است.

جالب است بدانید: یک لحظه بسیار شگفت انگیز در جلد اول کتاب Dune، دیدگاه پل است که به او اجازه می‌دهد همه چیز را که شامل اصل و نسب مادرش، لیدی جسیکا می‌شود، بداند. صحنه‌ای که به شدت خوانندگان کتاب را تحت تأثیر قرار می‌دهد، اما چنین صحنه‌ای به طرز شگفت‌انگیزی در فیلم تل‌ماسه دیده نمی‌شود، که خود این ماجرا نشان می‌دهد دنیس ویلنوو عمداً آن را از دست داده است. ویلنوو به کتاب هربرت وفادار است اما نه به صورت کامل. همانطور که در بررسی فیلم Dune گفتیم، این فیلم بیشتر شبیه یک جهان‌سازی است تا یک اقتباس جز به جز؛ ویلنوو لحظات کلیدی و برخی خطوط قابل تشخیص را از رمان حفظ می‌کند، در حالی که هنوز برداشت سینمایی خود را در متن آورده است.

این روش فیلمسازی خیلی از نکات مهم کتاب را جا انداخته است. برای مثال: در یکی از تاثیرگذارترین سکانس‌های فیلم، مدت کوتاهی قبل از اینکه خاندان آتریدیس متحمل یک تلفات سنگین شود، دوک لتو می‌تواند بسته شدن دیوارها را در اطراف خود حس کند و اینجاست که او اعترافی دلخراش به بانو جسیکا می‌کند. لتو به جسیکا می‌گوید که چقدر از ازدواج نکردن با او پشیمان است. اما این تبادل دیالوگ از اساس برای مخاطب فیلم نامفهوم است. زیرا مخاطبی که با کتاب آشنا نیست نمی‌داند لیدی جسیکا یک خواهر بنه گسریت بوده است، بنابراین فرزندآوری او با لتو امری متعارف یا مستدل نبوده است. همچنین در کتاب یک داستان فرعی کامل درباره لتو وجود دارد که باید علناً وانمود کند که از جسیکا عصبانی است تا رقبای سیاسی خود را فریب دهد.

از این دست صحنه‌ها در فیلم کم نیست؛ برای مثال در سکانسی مهم از فیلم، زمانی که بارون با دوک لتو فلج شده ملاقات می‌کند، او را «عموزاده» خطاب می‌کند و تماشاگران را به این فکر فرو می‌برد که آیا خاندان آتریدیس با هارکونن‌ها مرتبط است یا خیر؟ اما انجام این سکانس به روشی اشتباه موجب گیج شدن مداوم مخاطب می‌شود. چرا که این فیلم به دلیل عدم تعامل بین خاندان‌های سلطنتی، از آموزش برخی نکات به مخاطب غافل می‌شود که برای نمونه «عموزاده» در اصطلاح سلطنتی همیشه به یک خویشاوند درجه دو اشاره نمی‌کند و اغلب به عنوان احوالپرسی بین دو خاندان استفاده می‌شود.

بنابراین رویکرد خاص ویلنوو در عدم توجه به نکات ظریف کتاب تل‌ماسه باعث شده است پارت اول ‌Dune به فیلمی گیج کننده بدل شود که گاهی حتی نتواند از منظر یک مفهوم ساده به رمان فرانک هربرت نزدیک شود. و این خود دلیل دیگری است که چرا آثار فرانک هربرت شکست ناپذیر و غیرقابل اقتباس است. از طرف دیگر اثرات تغییرات آب و هوایی، عواقب انسان‌های حریص و تلاش افرادی که به آنها اهمیت می‌دهند، همه در فیلم منعکس شده است. اما، با توجه به دیدگاه غیرقطعی پل آتریدیس که در همه جا وجود دارد، تمرکز و درک اینکه جهان Dune به چه سمتی میل خواهد کرد سخت است.

به طور خلاصه، رمان تل‌ماسه، با وجود شهرتش برای حماسی بودن، بر زندگی درونی شخصیت هایش متمرکز است. به همین دلیل است که دیالوگ‌ گویی بی وقفه و پیچیدگی در تل‌ماسه دیوید لینچ به طرز عجیبی، به احساس خواندن کتاب نزدیکتر است. اما نسخه ویلنوو به نمایش درست وقایع کتاب نزدیک‌تر می‌شود، ولی به‌طور عجیبی از شخصیت‌های آن فاصله می‌گیرد. درست است که ما در این فیلم لحظات زیادی را با پل آتریدیس سفر می‌کنیم، اما آیا واقعاً سفر او را درک می‌کنیم؟ در طول بیشتر فیلم، او گیج شده و تمایلی به گرفتن ردای رهبری ندارد. سپس، وقتی به او هیچ گزینه‌ای پیشنهاد نمی‌شود، باید به سادگی بپذیریم که او تغییر کرده است.

به طور کلی در Dune: Part One، سفر شخصیت پل باید محوری باشد، اما از آنجایی که فیلم باید هر مرحله از تهاجم هارکونن را به تصویر بکشد، ما واقعاً تغییر پل را نمی‌بینیم. بنابراین زمانی که لتو به قتل می‌رسد، پل ناگهان یک شخصیت تند و تیز بزرگتر می‌شود. این کاستی‌ها در رمان هم وجود دارد. اما تفاوت این است که کتاب به گونه‌ای طراحی شده است که شما را در مورد همه این موضوعات آگاه کند، اما فیلم واقعاً این کار را انجام نمی‌دهد. در واقع به شکل ویژه پل یکی از آن لحظات فوق‌العاده آناکین اسکای واکری را ندارد، اما شما به نوعی آرزو می‌کنید که او آن را داشته باشد.

با این وجود، دنیس ویلنوو هر کاری که ممکن است با توپ در زمین خود انجام می‌دهد و تنها چیزی که می‌توانیم به آن امیدوار باشیم این است که دنباله‌ در دست ساخت فیلم بیاید تا دنیای Dune گسترش یابد و معنای جدیدی به دنیای سینما و مخاطبان آشفته هدیه بدهد. همچنین برای افراد آشنا با رمان پوشیده نیست که Dune: Part One تقریباً دو/سوم از بخش عمده داستان رمان تلماسه اثر فرانک هربرت در سال 1965 را تشکیل می‌دهد. همچنین فاش کردن این موضوع که چانی (زندیا) درست در پایان فیلم به پل آتریدیس (تیموتی شالامی) می‌گوید: «این تازه آغاز است» نیز یک اسپویل نیست. به‌طور دقیق‌تر، چانی می‌توانست بگوید: «این تقریباً دو سوم راه است، اما چنین موضوعی بستگی به این دارد که ویلنوو تا کجا در رمان پیش برود.»

در نتیجه علی‌رغم همه ستایش‌هایی که فیلم Dune برای ساخت جهان چشمگیرش دریافت می‌کند، اما شهرت کتاب آن بیشتر به ایده‌ها و مضامینش وابسته است، نه جهان داستانش. خیلی از بررسی‌ها پیرامون Dune: Part One ادعا می‌کنند که «ارباب حلقه‌ها و جنگ ستارگان بعدی اینجاست». این شاید حرف درستی نیست. چرا که هر سه فیلم «ارباب حلقه‌ها» به یک اندازه دوست داشتنی هستند و داستانی که در این سه فیلم بیان می‌شود منسجم و راضی کننده است. اما همین حرف برای قسمت اول تل‌ماسه صادق نیست. حالا، من بدون دیدن دنباله فیلم ویلنوو نمی‌گویم ارباب حلقه‌ها بهتر از Dune است، اما، از برخی جهات، یاران حلقه به شدت از پارت اول تل‌ماسه جلو‌تر است.

در فیلم ویلنوو قهرمان واضحی وجود ندارد. آدم‌های بد بد هستند، اما آدم‌های خوب کار خاصی نمی‌کنند. در واقع شخصیت‌های اصلی می‌آیند و می‌روند. اما فرانک هربرت با این رمان‌ها کاری کرد که پوپولیستی نبود؛ در مقابل شخصیت پل در فیلم ویلنوو سفر قهرمانی ندارد، زیرا پیام هربرت این بود که «مراقب قهرمانان باشید». در ادبیات، این جسورانه و جذاب بود. اما در فیلم به کل وجود ندارد. ویلنوو می‌خواهد فیلم او شروع یک فرنچایز بزرگ، حماسی و هیجان‌انگیز باشد، اما همچنین می‌خواهد به جنبه‌های مبهم، کمتر قابل تعریف و نشخوارکننده کتاب‌ها وفادار بماند.

بنابراین، در دنیایی که در آن کتاب‌ها، برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌ها از فرمولی با اوج‌ها، پایان‌ها و قطعنامه‌ها پیروی می‌کنند، فیلم Dune جرأت می‌کند همه رشته‌هایش را آویزان کند. این در نوع خودش جدید است؛ اما کامل و جاودانه نیست.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (5 مورد)
  • Niyayesh-j
    Niyayesh-j | ۱۰ آبان ۱۴۰۰

    کی قراره دومیش بیاد

    • امیر پریمی
      امیر پریمی | ۱۰ آبان ۱۴۰۰

      گقته شده اکتبر ۲۰۲۳

  • IAmAmir714
    IAmAmir714 | ۱۰ آبان ۱۴۰۰

    ممنون بابت مقاله
    قسمتی که این فیلمو با یاران حلقه مقایسه کردید کاملا موافقم
    من انتظار داشتم که این فیلم، یه فیلم خفن اکشن شاهکار باشه ولی درواقع تازه شروع ماجرا بود در حالی که تو سه گانه ارباب حلقه ها هر سه فیلم راضی کننده بودنشون رو حفظ کردن
    گرچه این فیلم هم خیلی خوب بود ولی صرفا مقدمه ای برای پارت ۲ بود

  • TEMPLAR2077
    TEMPLAR2077 | ۱۰ آبان ۱۴۰۰

    بله از دست داده است

مطالب پیشنهادی